میرویس بلخی
حکومت سایه طالبان در پاکستان
-------------------------------
شاید استراتیژیست های پاکستانی این مسئله را پیش بینی نمی کردند که روزگاری در چاه حفر کرده خودشان خواهند افتاد و چنان در گردباد گیر خواهند کرد که ملت پاکستان چون همسایه درد دیده و زخم خورده اش خواب آرام نخواهد دید. کس در بیرون از حلقه این پیران کهنه کار سیاست که به زعم خودشان کاری بر منافع ملی پاکستان در دراز مدت انجام خواهند داد، نمی داند که آیا واقعا این ها سیاست بازی می کنند یا اینکه با ایجاد نهاد های استراتیژیک، مدیریت از دست شان خارج شده است و خودشان حیران گشته اند که چه بکنند. بسیاری ها باور دارند که افسار اسب وحشی به نام طالبان از دست پاکستانی ها رها شده است و دیگر باید این خود آنها است که در زیر سم ها له شوند.
دولت پاکستان دیگر در هیچ بخش اداری و حکومتی نمی تواند تنها و مستقل وارد عمل شود. در همه ابعاد جامعه و دولت، ریشه سرطانی افراطیت نفوذ کرده و ریشه های دوانده است که نوع شک و تردید و عدم تصمیم گیری واحد در نظام پاکستان دیده می شود. امروز پاکستان در شرائط بد تر از افغانستان بسر می برد و اگر روند این چنین ادامه پیدا کند، وضع بد تر می وشد و گودالی را که برای افغانستان حفر کرده اند، هم خود و هم افغانستان را در آن غرق می کنند.
اسلام فرقه ای به ظاهر غیر قابل اداره در پاکستان برای ملت آن کشور به کابوس تبدیل شده است که هر روز ضرر های آن را ملت و حکومت پاکستان می بیند. دیوبندی ها یگانه گروه آرام دینی در این کشور بودند که بدون حضور در صحنه رادیکالی به دنبال تبلیغ و تبیین امورات مذهبی بودند، اما امروز آشکارا دیده می شود که این گروه نیز با راهکار شبه نظامی گری در مطبوعات ظاهر شده و موجودیت تندروی خودشان را به نمایش می گذارند. نگرانی جدی این است که این تندوران دیوبندی در درون ارتش پاکستان نیز به شدت نفوذ کرده و از این دستگاه به نفع خودشان استفاده می کنند.
شماری از روزنامه نگاران برجسته پاکستان آشکارا از تهدید گروه "تحریک طالبان پاکستان" منسوب به قرائت دیوبندی، شکایت می کنند. حامد میر، جاوید چودری، محمد مالک، افتخار عالم و تعداد دیگر از جمله روزنامه نگاران به نام پاکستان هستند که از طرف طالبان پاکستانی از طریق نامه، ایمیل و یا تلفون تهدید شده اند در حالیکه حکومت پاکستان قادر به حفاظت آنان نبوده و شرائط را برای فعالیت های خبر و تحلیل از درون پاکستان تنگ تر کرده است. بعضی های شان مانند شهزاد سلیم قربانی نیز شد.
حامد میر در زمینه دیگاه نو تری دارد و به این باور است که در تحدید و تسلیم کردن مطبوعات در پاکستان، اگرچه که گروه های رادیکال تحریک طالبان دست دارد و آنان است که از این آدرس دست به سرکوب نمودن رسانه ها می زند اما پشتیبانه و ابتکار این اقدام از شعبه های مختلف سازمان استخبارات پاکستان (آی اس آی) مدیریت می شود. میر در یکی از نوشته های خودش ادعا کرده است که واحد مدیریت بحران در وزارت امور داخله پاکستان دستور العمل های به رهبران طالبانی پاکستانی می دهد تا در کدام مقطع به ارتش حمله ببرند و در کدام مقطع به رسانه ها.
احسام الله احسان، سخنگوی طالبان پاکستانی بار ها در رسانه های خودشان اعلان کرده است که تحریک طالبان پاکستان همه آن روزنامه نگارانی را که در برابر این تحریک گزارش تهیه می کنند، مورد حمله قرار خواهد داد و نخواهد گذاشت تا برای ارتش نظامی پاکستان همکاری نمایند. زیر همین تهدید بود که در اواخیر همدردی با ملالی یوسفزی را نیز یک اصل ضد طالبانی اعلان کردند و گفتند هرکسی که در مورد یوسفزی اخبار همدردانه پخش کند، مورد حمله طالبان قرار خواهند گرفت.
این فقط روزنامه نگاران نیستند که مورد ه دف طالبان قرار دارند، گروه های سیاسی-اجتماعی مانند جنبش متحده قومی نیز زیر تیغ تحریک رفته است. الطاف حسین، رهبر جنبش متحده قومی در برابر رادیکال ها و اقدام اعمال آنان به شدت موضع گیری کرده و هماره خواستار برگزاری همه پرسی ملی در پاکستان شده است تا مردم بین اسلام افراطی و اسلام جناح- بانی پاکستان، خود انتخاب کنند. این گروه همچنان در اعتراض حمله به ملالی یوسفزی در سرک ها برامدند و راهپیمایی کردند.
طالبان در برابر هیچ اعتراضی زانو خم نمی کنند و هیچ صدایی را نمی شنوند. عمرفاروق، سخنگوی طالبان در کراچی که قبلا یک عضو جماعت اسلامی پاکستان بود در بیانیه ای گفت: طالبان یک گروه رزمنده اسلامی است که در برابر کفار می جنگند. کراچی پایگاه ما است و هرکسی که در برابر فعالیت می کند مورد هدف ما قرار خواهد داشت. ما فقط در انتظار فرمان رهبر مان، حکیم الله محسود قرار داریم. امروز در کراچی، نفوذ تحریک طالبان به شدت در مدارس بیشتر شده است و این مدرسه ها است که دیگران را تهدید می کنند. وفاق المدارس در بیان تهدیدی خود اعلان کرد که سران جنبش قومی متحده همه بریلوی هستند و باید سرکوب شوند. بمب سازی و برنامه های ترور در این مدارس برنامه ریزی می شود.
فرقه گرایی مذهبی و قومی شهر کراچی را چنان نا امن ساخته است که به یک دیگ بخار در حال انفجار تبدیل کرده است. حملات انتحاری در این شهر نیز آغاز شده است. حمله یک موتر در مرکز پلیس شهر کراچی در هفته اول نوامبر سال جاری میلادی از نمونه حملات بود که در اسلام آباد قبلا تجربه شده است. بنا برین جای تعجب هم نبود زمانیکه جناح طالبان ملا فضل الله مسئولیت آن را بدوش گرفت. پلیس کراچی به این باور رسیده است که نفوذ طالبان و حملات آنان را نمی توان در این شهر کاهش داد.
گزارش پلیس سند و سی آی دی نشان می دهد که در از سال 2008 به این سو، در 134 قضیه دستبرد به بانک های مختلف، 131 قضیه آن از طرف طالبان انجام شده است. این گزارش همچنان می افزاید که تا هنوز 721 کادر طالبان در کراچی دستگیر شده و 143 باند از بین برده شده است. طالبان هر بار با عملیات تلافی جویانه شان، تلاش کرده اند که نیرو های امنیتی را مورد حمله تروریستی قرار بدهند. در حال حاضر طالبان به نظر می رسد تمرکز در ریشه کنی حزب ملی عوامی در مناطق پشتون های کراچی دارند و رهبران این گروه را هدف قرار داده اند.
رادیکال های اسلامی نه تنها می خواهند برای اثبات برتری خود احساسات باقی مانده ضد دیوبندی را در سراسر پاکستان خفه کنند (چنانچه طالبان و گروه های دیوبندی در حال حاضر تسلط بر مناطق قبیله ای فدرال، در شمال بلوچستان و بخشهایی از پنجاب را تقریبا تکمیل کرده اند) که به دنبال خفه کردن صدای مطبوعات، جامعه مدنی و نیرو های دموکرات هستند. سیاست ضد امریکایی شدید ترین شعاری است که زیر عنوان آن می تواند هر نیرو و نهاد پیشرو در پاکستان را مورد حمله قرار بدهند. خالد احمد، روزنامه نگار مشهور پاکستانی باورمند است که طالبان پس از اسامه، به کمک ائدولوگ های القاعده به دنبال بهره برداری از شرائط ناهمگون دینی در پاکستان است تا اجماع دینی حاکم بر پاکستان را تحت تاثیر قرار داده و با جایگزینی قرائت جدید خودشان، مسئله فرهنگ و تعلیم، به ویژه تعلیم دختران را تغیر بدهند.
دولت پاکستان، به خصوص ارتش، در مورد دخالت در برابر این سیاست های طالبانی یا ناتوان شده است و یا احتمال دارد تمایلی در مقابله با طالبان ندارد. آصف علی زرداری، رئیس جمهور پاکستان نیز در پس از حمله به ملالی یوسفزی از حمله به منطقه وزیرستان اظهار ناتوانی کرد و اعلان داشت که ارتش پاکستان آنقدر فعال نیست که وارد این منطقه شود.
به نظرم وقت آن رسیده است که حکومت پاکستان قبول کند که دیگر کار دارد به پایان می رسد. طالبان در همه دستگاه حکومت، ارتش و مردم سایه افکنده است و اصطلاح "حکومت سایه ای" را کاملا مورد اجرا قرار داده اند. این مسئله زیان فراوان به خود پاکستان و بر ما در افغانستان دارد. همکاری صادقانه پاکستان با حکومت و مردم افغانستان و همکاری سازمان ملل متحد بدون مداخله غرض آلود هیچ کشوری، می تواند نیرو های اخلال گر افراطی را نبود کرده و امنیت را در منطقه تامین کند. در غیر آنصورت باید شاهد رخداد ها و تحولات بسیار بزرگتر باشیم که پاکستانی ها بیشترین ضرر را خواهد کرد زیرا افغانستان آنچنان میدان رقابت هاب فرقه ای نیست و در این کشور چندان قرائت های مختلف از همان آغاز نبوده است.
==========================