اسد خانپور
چرا افغانستان از کاروان تمدن در جهان عقب می ماند ؟
تاریخ پر افتخار سر زمین ما نمایانگر آنست که این خطه سلحشور مهد مدنیت ها و فرهنگ های گوناگون بوده که البته با یک سلسله فراز و نشیب ها وهمچنان ناملایمات فراوان و متعدد نیز توام بوده است.
واقعا وقتی انسان تاریخ آریانای کهن و خراسان مدنیت پرور را مطالعه می کند ، حتما به خود می با لد ، که چه آریانای با شکوه یا چه خراسان درخشانی داشتیم ، اما اینکه
بعد ها نام این خطه به افغانستان مسمی می گردد ،شاید گناه از کلمه افغانستان نبوده باشد
بلکه بسیارعوامل,از جمله غفلت و عدم آگاهی مردم ما دست به دست هم داده اند تا افغانستان به یک کشورجنگ زده , فقیر و عقب مانده تبدیل شود و هم تمام شیرازه های زندگی آن دست خوش یک سلسله نا ملایمات گردد .
این حقیقت به همگان روشن و مبرهن است ،, که افغانستان از بدو تاسیس چندان دستاورد و یا پشرفت اجتماعیی , اقتصادی نداشته است،
چنانچه جناب کرز ی در یکی از مصاحبه های اخیر شان ، بر این واقعیت تلخ صحه گذاشته و یاد آور شده اند که افغانستان در طی ۱۳۰ سال اخیر هیچ کدام پیشرفتی نداشته است که این گفته شان مصداق خوبی بر بی کفایتی ، بی توجه یی شاهان و زمامداران این دوره های تاریک می باشد ،
عامل بسیارعمده همانا, دسایس و توطعه های مداوم کشور های خارجی واز جمله مداخلات پی هم دو صد ساله کشور های استعماری جهان در راس دولت انگلستان(شیطان بزرگ ) و سایر متحدین غربی شان از یک طرف و هم دولت روسیه تزاری(بعد ها اتحاد شوروی) از جانب دیگر بوده است که همیشه ملت ما را قربانی کرده اند و افغانستان را مانند امتعه بین خود معامله و در معرض خرید و فروش قرار داده اند
در قدم اول دولت انگلستان یعنی این کشور مکاره و حیله گر کوشش نمود تا عمال و جواسیس خود را تحت تربیه و آموزش دینی قرار داده و از آنها را به عنوان روحانی و ملا وقتا فوقتا غرض بی ثباتی ، و ایجاد خشونت درکشور ما و سایر کشور های مسلمان استفاده نماید.
چنانچه توانستند حکومت شاه امان الله ، یگانه حکومت ترقی خواه را با تبلیغات شیطانی و یک سلسله تحریکات همین روحانیون و ملاه ها از پا در آورند .
بعد ها هم بر آن شدند تا یک تعداد زیاد تحصیل کرده ها و روشنفکران را اعم از اقتصا دان ،انجینیر ،داکتر ،سیاست مدار ،پولیس ،افراد نظامی ،شاه و گدا و غیره افراد جامعه را منحیث اجنت و جاسوس تحت تربیه بگیرند ، تا بر اوضاع خوبتر مسلط گردیده ، و آنرا تحت کنترول خود داشته باشند .
بدین منوال خواستند تا با ایجاد اختلافات فرقه یی و دامن زدن نا امنی ها ,مردم ما را تاریک و بی سواد نگهداشته و از جانب دگر ایشان را از تکامل مثبت و ضروری بر حزر , و از مزایای زندگی ، انکشافات روزمره و تکنالوجی عصر بدور نگاه دارند..
بعد از شکست فاحش دولت انگلیس در عرصه نظامی یعنی سه جنگ افغان و انگلیس ، همین دو ابر قدرت یعنی دولت استعماری انگلیس و دولت تزاری وقت بنابر معاملات پشت پرده، بر آن توافق نمودند تا افغانستان یک کشور بی طرف باقی بماند ،نه آنکه مرحوم المتوکل علی الله محمدظاهر شاه, آن سیاست بی طرفی و فعال را ابتکار واتخاذ نموده باشند . اما بعد از مداخله نظامی اتحاد شوروی به افغانستان این معادله بر هم می خورد ، و ناگزیر که افغانستان قربانی جنگ سرد می شود , و بالاخره تمام فشار های منطقوی و بین المللی به مثل المآسک برین خطه بلا کشیده اصابت می نماید .
ایجاد بعضی توطعه ها و اختیار نمودن پالیسی بسیار ضعیف دولت مردان آن زمان کشور های غربی ، و هم حرکات نا خردمندانه حفیظ الله امین غدار و خون آشام ،همه باعث می شود تا اتحاد شوروی به افغانستان لشکر کشی نماید ، و کشور ما با اسف ناک ترین تراژیدی قرن بیستم مواجه گردد .
حتی پس از قبول شکست از جانب اتحاد شوروی، در چند مذاکرات پشت پرده که فیمابین میخاییل گربچف زعیم اتحاد شوروی و رونالدریگان ریس جمهور ایالات متحده آمریکا انجام پذیرفت ، اصلا به ملت و مردم افغانستان(اصل جناح در گیر) نه تنها کدام اهمیتی قایل نه شدند بلکه بزرگترین توهین را روا داشتند ، خون ملیون ها شهید و آلام ملیون ها معیوب مارا نادیده گرفته ، وهم هیچ نوع غرامت جنگی از متجاوز مطالبه نگردید ، بر عکس خود شان یعنی همین ایالات متحده با شرکای جرمی اش بر علاوه قصد گرفتن جنگ ویتنام , به چندین امتیاز دیگر از جمله آزادی جمهوریت های اتحاد جماهیر شوروی ، آزادی کشور های سوسیالستی از بند کمونیسم ،اتحاد دو آلمان و غیره را نیز از حریف به دست آورده ، و بعد از آن به اتحاد شوروی اجازه دادند تا قوای خود را از افغانستان خارج نماید .
و همچنان طرفین این بار نیز موافقت کرده بودند ، تا باز هم افغانستان بی طرف باقی بماند ، اما چون این بارحریف (روس ها )از پا در آمده بود و هم در عرصه نظامی شکست فاحش خورده بود ،بنا این بار برندگان مسابقه(کشور های غربی ) دیگر به این مسله یا اصل چندان اهمیت نه دادند .
به جز آنکه مارا استعمال کردند و هم با به کار بردن بعضی دسیسه ها و تحریکات شیطانی و نیز تبلیغات و پروپاگندهای وسیع علیهه کمونیسم تحت نام کفر و الحاد ملت ما را تباه و وطن ما را ویران نمودند فقط همان افتخارات خشک و خالی به ما الهام ماند ،
که ما کشور خود را آزاد کردیم ، اما کجا است آن آزادی و آن استقلال ؟
بر عکس دیده می شود که کشور زیبا و پر افتخار خویش را با تمام منابع و امکانات آن به دهن اژدهای بین المللی داده ایم
به جز آنکه اله دست کشور های خارجی قرار گرفتیم ، و این کشور های غربی (یگانه دشمنان آشتی ناپذیر و سوگند خورده مسلمانان ) بخاطر بر آورده ساختن اهداف شوم و نامقدس شان ملت ما را بی رحمانه قربانی کردند ، که در نتیجه بیش از سه ملیون هموطنان ما شهید و معلول شدند و هم حدود دو صد ملیارد دالر رو بنا ها و زیر بنا های وطن ما به کلی تخریب گردید .
در حقیقت یک کافر با وجدان را از خاک خود کشیدیم و زمینه اشغال را برای پنجاه کافر بی وجدان به دست خود فراهم نمودیم .
از آن کافر به ده ها و یا صد ها پروژه زیربنایی به ما باقی مانده است ، اما شما ازین کافران در طی بیش از ده سال یک کار و یا یک پروژه زیر بنایی را مثال بیاورید ؟؟؟؟؟.
اگر خوب متوجه شده باشیم ،گاه گاهی بادران غرض تشویق بیشتر نوکرآن خدایی خدمت گار شان یگان شاباس ، شاباس می گویند ، اما به ما نه تنها کدام شا با سی نه گفتند ، حتی کوچکترین صلحه رحم را هم روا نداشتند ، بر عکس افغانستان را تنها رها کردند ، تمام گروپ ها و تنظیم های مجاهدین را به جان هم انداختند ، که در نتیجه شهر کابل ویران و تاراج ، و به هزاران نفر شهید گردید ،اما این کشور های به اصطلاح مدافع حقوق بشر و دموکراسی در جهان , به آن هم اکتفا نکردند تا آنکه با لا خره به عنوان بهترین تحفه و پاداش به ملت بیچاره و مظلوم ما ، همان وحشی ترین انسان های اولیه ما قبل تاریخ , یعنی گروه بی بند و بار طالبان را از مغاره ها بیرون و بر ما تحمیل کردند ، تا بنام روشنفکر و وطن پرست در کشور کسی باقی نماند . و یا سر بالا نکند و هم تمام حقوق های مدنی ,اعم از حقوق بشر ، حقوق زن و غیره را در گلو خفه کرده باشند ، و افغانستان را قرن ها به عقب سوق دهند ،تا بدین وسیله زمینه اشغال را برای خود فراهم ساخته باشند .
اکنون پس از حمله نظامی آمریکا و متحدین صیهونست و غربی شان به افغانستان به بهانه طالبان, بنلادن و تروریزم, که در حقیقت هر سه پدیده شوم ساخته و بافته خود شان می باشد ،بالاخره این کشور نهایت مصیبت دیده را به اشغال در می آورند ,که ناگزیر ملت رنجدیده و در عین زمان ملت غافل و بی دفاع ما , به همان نحوه تقسیمات شاه جنگل , لبیک گفته و والله خیراالرازقین بگویندا.
حال این امپریالزم جهان خوار در صدد آن هست تا این شکار چرب و یا یگانه نعمت خداوندی دست نخورده و بی نظیر در منطقه و جهان را، که بیش از یک قرن بی صبرانه در انتظارش بوده اند ،چطور بین خود تقسیم و ترکه نمایند ، و باز هم می خواهند تا غرض بر آورده ساختن این مرام کثیف و نا پاک شان به تمام جوانب در گیر و جنایت کار اعم از طالبان ، حزب اسلامی و حتی گروه حقانی و کشور های حامی شان ، پاکستان ،عربستان سعودی و قطر کنار بیایند و به همه آنها یک سلسله امتیازات بدهند .
بنابران به وضاحت مشاهده می شود که در همه موارد گردانندگان اصلی تمام سیاست خارجی و داخلی ما اصلا این خارجی ها بودند و هستند ، که در هر حالت و هر شرایط همه چیز را بر ما تحمیل کرده و می کنند .و آنها بودند و هستند که سر نوشت ما را رقم زده و می زنند.
بسیار عوامل داخلی هم , نیز سبب شده تا کشور ما اغلب نا پایدار و بحران آفرین باشد ، و از کاروان تمدن به فرسنگ ها فاصله بگیرد . و در اینجا لازم است تا یکایک همه آنها را به بر رسی بگیریم .
اغلبا در این خطه بلا کشیده شاهان قبیلوی ، و یا رهبرانی حاکم بودند که بصورت مستقیم و یا غیر مستقیم از طرف کشور های خارجی منسوب ویا حمایه میگردیدند .که همه شان خود کامه و بی کفایت و در عین حال منافع خارجی ها را بر منافع ملی به مراتب ترجع می دادند. که متاسفانه تا به حال همان میراث شوم به ما به ارث باقی مانده است
این شاهان,که فرمان برداران بسیار خوب از بادران شان و ستمگران بسیار خوب بالای مردم, و رعیت بودند ، ودر ضمن بعضی شان آنقدر عیاش بودند ، که از کثرت بس ازدواج ، حتی از تعداد اولاد ها و نام شان بی خبر بودند ، چنانچه ما شاهد یک تعداد زیاداختلافات , خانه جنگی ها و کشمکش های این سرداران در تاریخ کشور خود بوده ایم .
علت عمده دیگر هما نا موقعیت نهایت کلیدی , سوق الجیشی و ژوپولیتیکی افغانستان بوده است ،که درقلب آسیا و در بین کشور های چون هند بریتانوی ،چین و اتحاد شوروی سابق قرار داشته . که این کشور ها و شرکای بین المللی شان همیشه و مشتاقانه در فکر بلعیدن چنین لقمه چربی بوده اند ،که هر گز دست از
مداخله بر نداشته اند و نخواهند برداشت
جالب ترین مسأله برای کشورهای غربی و سایر کشور های منطقه منابع سر شار افغانستان بوده واست .
بسیاری از معادن ، منرال ها ، سنگ های قیمتی و دیگر منابع طبیعی افغانستان تا کنون استخراج نگردیده و مورد بهره برداری قرار نگرفته است .
بنا تمام این کشور ها اعم از کشور ها ی غربی ،روسیه ،چین ،هند،, پاکستان،, ایران و بعض کشور های عربی از جمله عربستان سودی و غیره در فکر پایگاه ها و یا داشتن اجنت ها و احزاب وفادار به خود شان بوده و می باشند.
شاید هم همین وفرت جاسوسان و اجنت های داخلی و خارجی یگانه دستآورد افغانستان در طول تاریخ بوده باشد ، که از سال ها به مثل گل های بد بوی و گیاه های هرزه بر کوه ،دشت و دمن افغانستان ریشه دوانده است ، و سال ها نه بلکه قرن ها به کار است تا همه شان پاکسازی شوند .,
که در حال حاضر افغانستان از نگاه داشتن ،همین جاسوسان و ،اجنت های خارجی ممکن در صدر کشور های جهان قرار داشته باشد بنا این اجنت های فروخته شده شب و روز در تلاش بوده و هستند ،تا تمام معلومات های استخباراتی کشور را به شمول امکانات و منابع آن بدسترس خارجی ها قرار بدهند .که خدمت گذاری و همکاری این وطن فروشان سبب می کردد تا افغانستان وقتا فوقتااشغال و به بهترین لابراتوار ،و یا بزرگترین آزمایشگاه انواع سلاح ها و از جانب هم به بهترین تفریگاه شکار انسانها کشور های خارجی مبدل شود.
.در اثرهمین دسیسه ها و سیاست های مداخله گرانه که در فوق تذکر به عمل آمد ،و علی الخصوص بعد از تشریف آوری این مهمان های نا خوانده به وطن ما همه و همه باعث میگردد تا افغانستان امروز به یکی از کشور های ، نا امن ترین ، فاسد ترین ،بزرگترین مولد مواد مخدر و قاچاق آن، همچنان قاچاق انواع سنگ های قیمتی و آثار عتیقه ،و هم به یک کشور بی ثبات ومافیایی درمنطقه و جهان مبدل شود.
بدون شک این همه پدیده های شوم وارداتی جز فرهنگ ،سیستم و روش دستگاه حاکم و بادران شان بوده که تحت بهترین شعار های گرم و زیبای دموکراسی ،حقوق بشر ،بازار آزاد(بازار فساد ) و جهانی شدن و یا هم به بهانه ابزارمبارزه با تروریسم به کشور ما و سایر نقاط جهان سرازیر می گردند ، که همیشه از این نوع شعار ها برای منحرف ساختن اذهان عامه کار گرفته شده و منحیث یگانه ابزار به منظور سرکوب ملت ها ,اعم از روشنفکران ،وطن پرستان و آزادی خواهان و هم غارت تمام دارایی ها و منابع شان استفاده به عمل آمده است ..
روی همین منظور در جهان به ندرت می توان احزاب ملی و وطن پرست را سراغ نمود ، حتی در کشور های غربی و یا اروپایی شرقی هم ،احزاب ا یکه منافع اسراییل را در نظر نگیرد ،در انتخابات هرگز برنده شده نمی توانند . ..
اگر ما خوب دقیق شویم ،تعداد یهودیانیکه در کشور های غربی و یا اروپایی شرقی زندگی می کنند، از نگاه نفوس بسیار ناچیز حتی کمتر از ۱ الی ۲ فیصد نفوس را تشکیل می دهد ، اما در واقعیت اکثرا, این صیهونست ها بازیگران اصلی سیاست های دولتی و اقتصادی این کشور ها می باشند
این را گویند ،هوشیاری، تدبیر و سیاست
این کشور های مشترک المنافع غرب و صیهونست میتوانند با بسیار سادگی با استفاده از زور و پول در هر کشور تحت نفوز شان رژیم های استبدادی و مطلق العنانی مورد نظر شان را به قدرت برسانند و یا هم تحت شعار های دموکراسی قلابی, همان انتخابات سراسر آلوده با فساد و تقلب را براه باندازند ، و اجنت مورد نظر شان را برنده سازند ، هر گز اجازه نه داده و نه خواهند داد تا احزاب ملی , مترقی و وطن پرست به میان آید و یا در انتخابات پیروز شود
بنا خوب متوجه می شویم که در کشور ما و سایر کشور های تحت نفوذ شان در ساختن و تحقق دادن چنین رژیم های وارداتی ، پوشالی و دست نشانده ،از چه تکتیک ها و بهانه ها استفاده به عمل می آورند
پشتبانی متداوم سیاسی ،مالی این کشور های غربی و شرکای صیهونست شان از بعضی رهبران ،روسای قومی ، مذهبی ، روشنفکران ، نظامیان و سایر افراد ، و هم وعده چوکی ،, مقام ،بورس های تحصیلی، و غیره , باعث می شود تا یک تعداد از افغانها ما خارجی پرست , اجنت وفادار و غلام حلقه به گوش شان گردند ، و منافع خارجی را بر منافع ملی ترجع دهند .
گرچه آقای کرزی بعضا می خواهند تا خود را یک شخصیت ملی تبارز داده و گاه گاهی از مداخله خارجی ها شکوه سر می دهد ، گویا که خارجی ها می خواهند به بهانه های مختلف در امور داخلی ما مداخله کنند ،و هم در دستگاه حکومت ما جایی برای اجنت های خارجی نمی باشد ،مگر با بسیار تاسف باید یاد آور شد ، که نه تنها آقای کرزی خود شان در این کسب ها شامل می باشند ، بلکه ,تمام دستگاه حکومت شان از اجنت و جاسوسان خارجی مشبوع بوده , و اصلا کمتر جایی و یا چوکی برای اشخاص ملی و وطن پرست شاید موجود باشد .
باید خدمت شان عرض گردد که ،
چو ارگ لانه جاسوسی گردد ، کجا ماند وطن پرستی ؟
و یا شاعری چه خوب گفته است ،
به هر طرزی که خواهی جامه می پوش من از طرز خرامت می شناسم
باز هم متا سفانه این ادعاها در حالی صورت می گیرد که کشور ما از طرف همین خارجی ها اشغال گردیده ،و تا به دندان سر بازان خارجی ما را در محاصره قرار داده اند
. یک ضرب المثل داریم که دزد هم می گوید خدا ، و کاروان هم
معلوم نیست ، که چه کسانی ملی و وطن پرست اند و چه کسانی خاین و وطن فروش ، البته تاریخ قضاوت خواهد نمود . اما چون در حال حاضر این وطن پرستان قلابی, زور ،و زر و قدرت و چوکی دارند ، و هم از پشتیبانی خارجی ها برخوردار هستند ،که البته ظاهر آراسته ,زبان گویا و چرب وبه اصطلاح کش و فش نیز دارند ، بنا در بین مردم از قدرت و نفوذ زیاد برخوردار می باشند
همچنان به هزاران تن دیگر این جاسوسان و وطن فروشان به مثل مکروب های کشف نا شده ، در بین جامعه ما شب و روز به شکل پنهانی در فعالیت می باشند .
موجودیت این همه الام , عقب مانی ها و نا ملایمات ، لکه بسیار ننگین و جای سر افگندگی برای کسانی است ،که بصورت مداوم منافع خارجی ها را بر منافع ملی ترجیع داده اند و هم به خاطر مغشوش ساختن اذعان عامه و بقای شان هنوز هم در فکر ,ملیت گرایی, اکثریت قومی و توازن قومی می باشند ،
ای کاش به جای این همه وطن پرستان قلابی و شاهان بی کفایت و مزدور ، یک زعیم ملی با تدبیر، با تیم دانشمند و وطن پرست از برادران اهل هنود می داشتیم ، که به افغانستان مصدر خدمت می شد و امروز به این اندازه خوار و ذلیل در جهان نه می بودیم ، تا تاپه ننگین عقب مانده ترین و فاسد ترین کشور جهان بر پیشانی ما زده نه می شد .و یا فلان وزیر بی فرهنگ و کثیف انگلیس افغانستان را یک کشور در هم و بر هم و از هم گسیخته مربوط به قرن ۱۳ نمی خواند .
و یا فلان سرباز بی وجدان استرالیایی افغانستان را یک کشور گنده به جهان معرفی نمی نمود .
باید ازین عالی جنابان بی وجدان و حاکمان خون آشام شان پرسیده شود ،که در طی سالیان متمادی چه کسانی و یا کدام کشور هایی مسبب تمام عقب مانی ها ،قتل عام ها ،غارتگری ها ,انواع مداخلات و با لا خره به خاک و خون کشیدن افغانستان و سایر کشور های مسلمان بوده اند ،و چه کسانی از همان سیاست غیر انسانی "تفرقه بیانداز و حکومت کن " همیشه منحیث بهترین افزار استفاده نموده اند ؟ .
پس لازم است که بیدار شویم و به کار ملت سازی بپردازیم ،یکدیگر خود را در آغوش بگیریم ، و به حقوق ملت ها ارج و احترام بگذاریم و یگانه راه و روش معقول ، همانا احترام به آرای واقعی مردم و شایسته سالاری است ، چه فرقی به ما می کند که اگر ، رهبر یک کشور ، با تمام اعزای کابینه آن از یک حزب و یا قوم بوده و لو اقلیت هم باشد ، اما به شرط آنکه همه آنها افراد ملی ، مسلکی ،دارای تحصیلات عالی ، کارفرما های مبتکر ،دارای سوابق نیک ، افراد دلسوز و وطن پرست بوده ، و به آرای واقعی مردم انتخاب شده باشند ، نه آنکه به شکل کابینه فعلی که اکثر ا غیر مسلکی ، بدنام ، جنگسالار و یا اجنت کشور های خارجی باشند . .
البته مسلم است که در یک جامعه تمام افراد هر ملیت با هم برابر و از حقوق مساوی برخوردار هستند ، اما از نگاه ، فهم ،درک ،دانش ،فرهنگ ،زبان ، افتخارات تاریخی و غیره با هم به کلی فرق دارند ، یک ملیت و یا ملت آگاه ، بیدار و آن دیگر بی خبر و خواب برده است . پس باید از امکانات و تجربه های دیگر ملیت ها و یا ملت ها استفاده کرد ، و نه باید آنها را با تعصبات قومی و لسانی سرکوب و محو نمود .
بطور مثال ملت آلمان از نگاه دانش ، فرهنگ ،اقتصاد ،تجارت ،پیشرفت و غیره سیستم های عا لی سیاسی , اجتماعی و حکومت داری ممکن در اروپا ممتاز ، و غیرقا بل مقایسه باشد ، به نظر من اگر آلمان با همین اقتصاد قوی و غیره امکانت از جغرافیای اروپا برداشته شود ، دیگر کدام اتحادیه اروپا وجود نخواهد داشت .
و یا کتاب ها یی ایکه به لسان انگلیسی تا لیف شده است ، از نگاه محتوا ،غنی مندی ،طرز نوشته و صحافت ممکن غنی مند ترین ,مفید ترین و جالب ترین اثار در جهان باشند ،که حدود چهار صد سال, تمام دانشمندان شان با همکاری سایر کشور های انگلیسی زبان در غنی مندی این لسان کوشیده اند .
متاسفانه در کشور ما ,خوب متوجه می شویم که یک سلسله ضدیت ها و تعصبات نا هنجار در نتیجه همان سیاست های شوم و دگم قبیله گرا یی ، ملیت گرایی ،قوم سالار یی و دیگر سیاست های مستبدانه رژیم های گذشته به میان آمده است ، که به دیگر ملیت ها و اقوام ساکن در این جغرافیا حق مشارکت در رهبری و حکومت داری داده نه شده است .
همیشه از وحشت و دهشت کار گرفته شده و به تحریک بادران شان ، تمام کتاب ها از بین برده شده ، نخبگان سیاسی و دانشمندان زندانی و یا کشته شده اند .
باز هم خوب متوجه می شویم که هیچ گاهی افغانستان در طول یکنیم قرن اخیر ، صد در صد استقلال سیاسی و اقتصادی نداشته است .، که آزادانه عمل کرده بتواند .اگر در زمان امان الله خان ،برای مدت کوتاهی استقلال سیاسی داشتیم ،اما اقتصاد ما وابسته بود .
این واقعیت به همگان روشن است که همین خارجی ها چه بلا های زمینی و آسمانی را بر سر ملت رنج دیده ما روا داشته اند ،به کرات و مرات، خواسته و نا خواسته به مثل ملخ بر مرز و بوم این خطه هجوم آورده ، تمام هست و بود مارا تاراج ، و شرف و ناموس ما را پایمال نموده اند, دین و کلتورو فرهنگ ما را همیشه به باد مسخرگی گرفته ، و آنرا به جهانیان به شکل وحشی و عقب گرا به نمایش گذاشته اند .
در حقیقت بر اثر همین توطعه ها ،دسایس و تجاوزات نا مقدس و غیره اعمال ضد انسانی شان ، همه و همه باعث می شود تا افغانستان حدود یکنیم قرن از کاروان پشرفت و تعالی در جهان عقب ماند . و اکثریت مردم در همان حالت زندگی قرون وسطیی باقی بمانند
البته به همگان آشکار است که اسلام ، دین پشرفت ،ترقی بوده که آموزش علم و کار را بالای زن و مرد فرض گردانیده ،و حضور خانم ها را در مساجد و عبا دتگاه ها و غیره امورات اجتماعی جایز دانسته است . و اگر این توطعه ها نه می بود ،, ما هم امروز با
افتخار در سطح یکی از ملل پیشرفته جهان قرار می داشتیم
در اخیر با تآسف، و اندوه فراوان باید آور شد که
چندین دهه است که ملت ما در حال بربادی و تباهی قرار دارد ، تعداد زیاد هموطنان ما بی وطن , آواره و دربدر شده اند ، و طبق معمول هنوز هم فرار طبقه تحصیل کرده ، روشنفکر و سرمایه دار به طرف غرب ادامه دارد ، ظلم ،فساد ،بی عدالتی ،فقر ، بیکاری، نا امنی و غیره بدبختی ها بیداد می کند ،جنگ های تحمیلی و فرسایشی روزانه جان های شیرین یک تعداد هموطنان بی گناه مارا می گیرد , تما م هست و بود ،و منابع کشور در معرض تاراج و چپاول قرار دارد
سرانجام بعد از آنکه ملت تباه شد و سرمایه های مادی و معنوی بر باد رفت ، اینکه صد سال بعد و یا پنجصد سال بعدآن تاریخ قضاوت نماید ، که چه کسانی صادق بوده اند و چه کسانی خاین و یا چه کسانی وطن پرست بوده اند و یا چه کسانی وطن فروش ، اجنت سی ای ا ، موساد ، ای اس ای ، انتلجنت سرویس انگلیس ،جاسوس ایران ،روس ، کشور های عربی و یا سایر کشور ها بوده اند، باز در آن زمان این قضاوت تاریخ چه درد ما را دوا خواهد کرد و چه به درد ما و ملت برباد رفته ما خواهد خورد؟؟؟
asad.khanpour@hotmail.com