پوهندوی دکتورشفیق الله انوری
سیاست خارجی صلح
مترجم : پوهندوی دکتور شفیق الله انوری
نویسنده : دکتورارهارد کروم درروزنامۀ آلمان جدید
پایان جنگ سرد مانند سالهای ۱۹۸۹ / ۱۹۹۰ که بدان امید واری های گوناگون وجود داشت، عصرصلح رابوجودنیآورده ، بلکه درعوض آن یک عصر جدید مداخلات وجنگهای امپراطوری رابمیان آورد . اضلاع متحده امریکا ومتحدین آن دوباره جنگ رایک وسیلۀ نورمال سیاست ساخت . درسال ۲۰۱۰ میلادی هزینه سلاح های نظامی درسطح جهان به مبلغ ۱۶۰۰ میلیارد دالرامریکایی بالغ گردید . این هزینه درکشوراضلاع متحدۀ امریکا درطی مدت یک دهه دوچندگردید . هزینۀ اسلحۀ جهانی درحدود یک برسوم حصۀ بیشترازدورۀ پایان جنگ سرد بلوک های درگیرمیباشد . بیشتراز۶۰ فیصد این هزینه توسط سازمان نظامی ناتو بمصرف میرسد . « نظم جهانی » جدید راکه رئیس جمهوربوش توام باجنگ خلیج فارس درشروع سالهای ۱۹۹۰ میلادی براه انداخت ، هدف آن دسترسی به ذخایر موادخام ازقبیل نفت وگاز وکنترول مناطق ستیراتیژیک بود . بابراه انداختن اینچنین جنگها در ، یوگوسلاویا ،افغانستان ، عراق ولیبیا این خط مشی ادامه یافت . بعدازشکست خوردن درعراق وافغانستان رئیس جمهور اوباما برمؤثریت توانایی جنگی اضلاع متحدۀامریکا تأکید نمود . ارتقأکیفی سلاح راادامه داده وطیارات بدون سرنشین رامورداستعمال قراردادوجهتگیری ستیراتیژیکی رامقابل چین متمرکز ساخت .
سوالات ،جنگ وصلح ، بعد ازپایان جنگ سرد دوباره اهمیت کسب نمود . تغییرات تکتونیکی روابط ثقل اقتصادجهانی ازاتلانتیک شمالی بطرف آسیا درسطح جهانی بطورجدید مطرح گردید . باچنین تغییرات نه تنها شکست یک جانبهگرایی اضلاع متحدۀ امریکا ونسبی ساختن اقتصادجهانی وموازنۀ سیاست جهانی آن بمیان آمده ،بلکه اتحادیۀ اروپا ودرکل تمام کشورهای اروپایی رانیزباشکست مواجه میسازد . بطورهمزمان صلح وامنیت درقارۀ اروپا نیزموضوع سیاسی روزقرارمیگیرد . حالت صلح جهانی قسمیکه ما درحال حاضرشاهدآن هستیم به یک حالت صلح نمانده ، بلکه پخش مختلفی ازاوضاع صلح ، جنگ ونزاعهای مسلحی رادرجهان نشان میدهد . درینجا سوالاتی درارتباط باعلل ، جلوگیری وعمل ساخت مدنی نزاعهاسرازنوبمیان میآید . اینچنین نزاعها اغلبآ بین الدولتین نبوده ، بلکه ازاثرجنگهای داخلی ،فقر، گرسنگی، فروپاشی دولت ، مبارزه بخاطرغصب موادخام برای صنعت وهمچنین تغییراقلیم ودیگرپرابلمهای جهانی بمیان می آیند . تغییررابطۀ صلح وامنیت ازیکطرف وهمچنان صلح وانکشاف ازجانب دیگرسرازنودرنظرگرفته شود . سرانجام این پرابلمهاازطریق زدوخوردهای نظامی حل وفصل نمیگردد . جنگها همیشه بمنظوربرآورده ساختن اهداف سیاسی براه انداخته میشود وروی این دلیل باید ازطریق سیاسی ازآن جلوگیری وممانعت بعمل آید .
ازسال ۱۹۹۰ میلادی بدینسوقوأنظامی آلمان فدرال به یک ارتش متجاوزتبدیل گردیده ودربسیاری نقاط جهان بمنظورانجام فعالیتهای محاربوی جابجاگردیده که عواقب ناگواری را ازقبیل قربانی های بیشماری ازجمله تلفات ومجروحین مردمان ملکی درافغانستان ونیزدرسربازان آلمانی درپی داشت . برای تلفات سربازان آلمانی آنانی مسؤل اند که به اساس تصامیم شان درمناطق جنگ زده فرستاده شده اند . این تصمیم نظامی نظربه خواست وارادۀ حکمرانان کشورآلمان به حیث یک قدرت جیواکونومیکی باداشتن نفع جهانی اتخاذشد که درواقعیت امریک تصمیم غلط بود . برای تغییرودیگرگونی سیاست خارجی ضرورت تفکروعمل فوری احساس میگردد . استعمال قوأنظامی آلمان درافغانستان بطورمنظم به اکثریت آرأازطریق نمایندگان پارلمان آلمان فدرال فیصله بعمل آمد درحالیکه ازطرف اکثریت مردم آلمان ردگردید . روی همرفته مردم آلمان مقابل تلاشهای تبلیغاتی درطی مدت بیست سال گذشته قرارگرفته وبطوراکثریت استعمال محاربوی فوری نظامی رادرکشورهای خارج ردنموده اند . یک الترنتیف سیاست خارجی بمعنی واقعی آن وقتی سیاست صلح تلقی شده میتواند که ازطرف اکثریت کتلۀ مردم تقویه وحمایه شود . درحال حاضر ده وضع یاحالت بوجود آمده که ازاثرتغییرات آن تصمیم راه بیرون رفت آن گرفته شده میتواند :
۱ – بعداز پایان یافتن جنگ سرد و پیمان وارسا بایدپیمان ناتونیزبصورت تاریخی موضوع روزقرارمیگرفت اما حکومات اضلاع متحدۀ امریکا ودیگرکشورهای عضواین پیمان به ادامۀ آن پافشاری نمودند . سازمان نظامی ناتونباید تنهااتحادنظامی وسیاسی برای دفاع کشورهای عضوش باشد . این معلوم نیست که این سازمان مقابل کی ها سازماندهی میگردد .درحقیقت سازمان نظامی ناتوبه اساس تهدید واقعآ غیرمدلل وظیفۀ پولیس ژاندارم جهانی راانجام میدهد . مسلح ساختن سازمان ناتوپیامد مسلح سازی رادردیگرقسمتهای جهان دربردارد . دراین راستابایدراه های دیگری ازقبیل حقوق بشر ووسایل سازندۀ سازمان ملل جهان دریافت گردد تاصلح ، امنیت وکارمشترک وهمگانی راتضمین نماید . دریافت راه بیرون رفت نه تنها بازسازی سازمان ناتوبوده بلکه لغو آن ضروری و لازمی پنداشته میشود .
۲ – مشکل این قضیه دراین است که دادگاه فدرال قانون آساسی آلمان باصدورحکم سال ۱۹۹۴ میلادی سازمان ناتورابه صفت تأمین کنندۀ امنیت جمعی تعریف نمود . این حکم ازنگاه درک وسیع حقوق بین الملل درتضادقرارمیگیرد زیرافرق فاحش اساسی بین اتحادنظامی –دفاعی ویک سیستم تأمین امنیت جمعی متقابل وجوددارد . ازنگاه حقوق بشری یک سیستم الزام آورتأمین امنیت جمعی متقابل راتضمین میکند . الترنتیف ناتو رقابت دولتهای ملی ،جهان انارشی نبوده بلکه اظهارامنیت مشترک مفکورۀ همزیستی مسالمت آمیزمطابق شرایط قرن بیست ویکم میباشد .
۳ – اینچنین سیستم باید همیشه تحت یک رژیم مدقق بامحدودیت تسلیحات وخلع سلاح قرارگیرد وکاملا درسطح منطقه برای اروپاانکشاف وتوسعه داده شود . این ادامه وگسترش قرارداد ساخت وسازازبین بردن سلاحهای اتمی ومعمولی درقارۀ اروپا وهمچنان سلاحهای تولیدشده درمراحل آخری جنگ سرد رادربرمیگیرد . روی همرفته تمامی پایگاه های نظامی اضلاع متحدۀ امریکاوسایرکشورهای عضو ناتودرخاک آلمان مسدودساخته شود .
۴ – زمانیکه ازطرف کشور اضلاع متحدۀ امریکا دوباره سعی وتلاش بمنظوربدست آوردن ظرفیت ضربت اول ستیراتیژی هستوی صورت میگیرد درینجا هدف آن درظرفیت ضربت دوم این بوده تاقادربه ازپادرآوردن کشور روسیه وهمچنان چین باشد . درینصورت برپانمودن جنگ هستوی بدون قابل بهره برداری درقرن بیست ویکم نیزاعمال میگردد . این عمل مانند قرن بیستم یک ستیراتیژی برترنبوده بلکه درنهایت امرمنجربه مسابقۀ تسلیحاتی جدید میگردد .دراین راستا وظیفۀ کشورآلمان بوده تابرای ایجادمناطق عاری ازسلاحهای هستوی باقیماندۀ اضلاع متحدۀ امریکا درآلمان وهمچنان درقارۀ اروپا سعی وتلاش خستگی ناپذیری رابخرج دهد .
۵ – درجۀ حصول شدۀ جهانی شدن غیرقابل برگشت بوده وباوجودشواهد ادامۀ بحران مالی واقتصادی ودرگیری ها درنظم جهانی منجربه شکست آن نگردیده ، بلکه مشخصۀ آنراتغییرمیدهد . درحقیقت امرتحت شرایطی ازقبیل ممانعت وجلوگیری ازیک جنگ هستوی جهانی وسقوط اکوسیستم درسراسرجهان موفق شده میتواند . این سوال نظری نبوده ، بلکه توانایی روش سازمان های فراملی وسیاسی میباشد . سازمان ملل جهان ، شورای امنیت ملل متحد وحقوق بین الملل دراین موردبدون الترنتیف اند. روابط بین المللی قانونی باید ابزارووسیلۀ اصلی وحقیقی تأمین صلح باشد .
۶- کشورآلمان درمقایسه بااکثریت کشورهای اروپایی دیگر بحران مالی واقتصادی راخوبترسپری کرد . درینجاگرایشهای جدیدیک سیاست تفوق طلبی کشورآلمان دیده شده ، اما آنراتغیرداده نتوانسته زیرا به اندازۀ کافی بزرگ نبوده تاهژمون اروپاباشد . کشورآلمان زینفع اصلی بمیان آورندۀ واحد پولی یوروبود وهمچنان سوگوارکنندۀ اصلی شکست آن نیزمیباشد . تحکیم وثبات جامعۀ اروپا ازطریق سیاست تفوق طلبی امکان نداشته،بلکه ازطریق همکاری مشترک فراهم میگردد . بطورهمزمان کشورآلمان همۀ امکاناتش رابخرج دهد تااجزأ نظامی پیمان لیسبون راازبین برده وازاتحادیۀ اروپایک قدرت غیرنظامی وملکی حقیقی بسازد .
۷- کشورآلمان درسطح جهان ازجملۀ سومین کشوربزرگ صادرکنندۀ اسلحه بشمارمیرود . درسال ۲۰۱۲ میلادی درآمد صادرات اسلحه آن بطورسرسام آوری بلند رفت . ازنگاه تحویل وارسال تانکهای محاربوی ساخت کشورآلمان به کشورعربستان سعودی فریب ودغل آنرانشان میدهد . این کشورازنگاه نقض حقوق بشر وعدم احترام به حقوق زنان معروف است . این یک ضرورت مبرم بوده تاصادرات اسلحۀ آلمانی درقدم اول درمناطق بحرانی ورژیم های استبدادی متوقف ساخته شود . علاوه براین روندتصویب دولت مربوطه باید ازنگاه سیاسی شفاف وازطرف پارلمان کنترول گرددوازدایرۀ مخفی « شورای امنیت فدرال » خارج ساخته شود .
۸- بادرنظرداشت شکست جامعۀ غرب درجنگ افغانستان ، خروج فوری وتمامی نیروهای نظامی آلمان بمنظوراستفادۀ جنگ درخارج ازکشورضروری بوده وازاستعمال آن درآینده نیزممانعت صورت گیرد . نیروهای ارتش دولت فدرال به عوض ارتش جنگ به یک ارتش دفاعی معقول وباکفایت تبدیل گردد . بدینمنظور اولترازهمه ازجزوتام های که درجهان مصروف جنگ اند، کاسته شده وسرانجام خلع سلاح ومنحل گردد تا بتوانند مطابق قانون اساسی صرف وظایف دفاع ازتمامیت ارضی کشور شانرا بدوش گیرند .
۹- درزمینۀ کاستن نیروهای ارتش فدرال وخروج آنها ازکشورهای خارج با شمول خروج نیروهای دیگرکشورهای پیمان ناتوازخاک آلمان فدرال تجارب ارزشمندی جمع آوری گردیده است . ساحات نظامی فدرالی ، ایالتی ومحلی اسبق به ساحات مسکونی ملکی تبدیل گردد .
۱۰- اتحاد وسیعی ازشهروندان ، جنبش صلح ، نمایندگان کلیسا ، اتحادیه ها ، نیروهای سیاسی مختلف نشان داده اندکه مسدودساختن ساحات نظامی نه تنها شرایط بهترزندگی رابرای مردمان مناطق مسکونی مهیا ساخته ، بلکه سیاست صلح آمیزساختن آلمان رانیزنشان میدهد .
مأخذ :
*ERHARD CROME (2013): Außenpolitik des Friedens . ND-Zeitung. Berlinausgabe. Sonnabend/Sonntag,19./20 . Januar . Seite. Forum W5.
ش . انوری
برلین .4/3/2013