احمد سعیدی

 

 حس خود باوری وإعتماد به نفس را زنده سازید:

 

فضای سیاست واداره در کشور نه تنها خاکستری که قیر گون هم هست تا زمانیکه این فضا صاف وشفاف نشود وهرکس بدرستی ستارۀ بخت خودرا در آسمان این سر زمین مشاهده نکند آیندۀ خاک نشینان این بادیۀ بی سر وصاحب همچنان تاریک وتار خواهد بود.شما می بینید که اداره معکوس سمت دهی میشود ،سیاست هم بی جهت شده  واقتصاد هم فاصله های اجتماعی را بحدی چشمگیری زیاد ساخته.

شاید دوستان  وخوانندگان گرامی فکر میکنند انتقاد وخورده گیری یکی از مشغله های روز مره وجزء طبیعت خود خواه  سعیدی است ولی واقع بینانه باید عرض کنم که تن وروح خسته حقیر شیفتۀ تلخی ها ونا مرادی های هم میهنانم نیست که هر روز به سراغ شان بروم وبرخ یکدیگر بکشیم تا روح ملول وخسته ملت را افسرده تر سازم، بسیار میکوشم  جهت های مثبت ومفید را کنار نا بسامانیها بگذارم پدیده هائیکه أصلا کمیاب است وآرزو هایم را نا تمام گذاشته.تنها  آنچه قابل درک ولمس است نگون بختی وسراشیبی ملتیست که اسیر غول جنگ ونفاق وفقر وجهالت شده  و مارا وا میدارد تا جهت نجات خود وهمنوعان خویش دست وپا بزنیم وبسراغ راهی حلی بر آئیم.

اداره بی جهات: کس نمیداند کشتی اداره بکدام سمت در حرکت است، گاهی ملی وگاهی ناسیونالیزم در عمل تبارز میکند با لیبرال ها سر می جنبانیم  وکاپیتالسم را به استقبال نشسته ایم اما هیچ کدام دور نمائی مطمئن برای ما ندارد بخاطر اینکه کشور وملت مدیریت میخواهد روزانه ده ها تا صد ها تن از هم میهنان ما بخاک وخون می غلتند اما رهبری کشور به یک تسلیت وگاهی محکومیت اکتفا میکنند که کافی نیست.طرح تدابیر امنیتی درست جهت حفظ جان ومال وآبروی مردم از وظائف اساسی حکومت ورهبری دولت است اما جو مدیریت آنقدر آلوده شده که ما نمیدانم در جهت نجات پا بکدام جاده قدم  بگذاریم آخر این  شرائط چرا تغییر نمیکند وتا بکی؟ هیچ مشکلی نیست که راه حلی نداشته باشد،اما مشکل افغانستان ورنج بی پایان مان هر روز پیچیده تر وبیشتر میشود باید مسیری  را تعقیب کنیم که هر فرد این  ملت خودرا سرباز فدا کار این سر زمین وحکومت خود فکر کنند واگر ملت آماده نه گفتن در برابر ترور وانتحار وانفجار نباشد نیرو های امنیتی به هیچ صورت پاسخگوئی این نیاز ملی نیستند، مگر میشود بخاطر حفظ جان شهروندان در هر ده وقریه نیروی امنیتی فرستاد کاریکه نهایت دشوار است، همه نیروی های امنیتی افغانستان ساحات ولایت هلمند وفراه را که خلاء سکنه وامنیتی دارد پر کرده نمیتواند کجا باشد که همه افغانستان را زیر پوشش بگیرند لذا پالیسی را باید تغییر داد وبه سراغ مردم باید رفت:

آیا حکومت از ملت فاصله دارد؟ این سوال پاسخ نمیخواهد واقعیت آنقدر روشن است که به استدلال نیازی نیست. حکومت فعلی مصروف تطبیق پالیسی های است که  با نورم ها وارزش های فرهنگی کلتوری وخواستهای اجتماعی ما بیگانه است وهمه مأمورین سرگرم پالیسی سازی واستراتیژی های غیرعملی  روی نقشه وکاغذ اند ما باید فور مول هارا از کتاب روح وروان جامعه بیرون کنیم نه کشور های بیرونی، ما باید به ملت احترام بگذاریم وفرصت دهیم که ملت چه میخواهد من به جرأت میگویم دولت بین ارکان سه گانه هم آهنگی بوجود نیاورده کجا باشد که أحزاب سیاسی ،جامعه مدنی واقشار مختلف جامعه أعم از ملک وملا ،متنفذ وپیشوا وسرباز ومجاهد را که واقعیت های این جامعه اند با خود هم آهنگ سازد.اگر جناب حامد کرزی رئیس جمهور نباشد بنده من حیث فرد عادی به حلم وبرد وباری شان تحسین گفته احترام میگذارم واما رهبری خصلت های دیگری را از ما میطلبد ابتکار، قاطعیت ، حمایت از قانون ، تعهد در برابر ملت وحفظ امنیت ومصئونیت ملی وپیگیری حوصله وحرمت گذاری به مردم اینها چیز های است که در رهبر فعلی ما وجود ندارد به همین دلیل هر چه هر کس گفت تأئید میشود.مثلا

پیشنهاد میکنند بخاطر صلح باید رهبران طالبان از بند رها شوند ورئیس شورای عالی صلح به پاکستان برود ویکی از طرح ها پیشنهاد رهای اسرای طالبان است.بخاطریکه طالبان افغانی اند وطرفدار صلح اند.شما چه وقت شنیده اید که یکی از طالبان بر جسته پیشنهاد صلح را پذیرفته باشد ؟از یکطرف رسانه ها وسخنگویان اعلان میکنند طالبان ساخته وپرداخته دست استخبارات پاکستان است از طرف دیگر میگویند اینها مال افغانستان اند وباید به افغانستان تحویل داده شوند.فکر نمیکنند در صورت رهائی ملا برادر که رهبر عملیاتی طالبان است اگر طالبان فعال تر واوضاع بد تر شود درانصورت بکدام دلیل پاکستان را مقصر میدانند در حالیکه خود شما آنرا رها ساخته اید؟لذا بجای ملا برادر وصرف هزینه هنگفت مالی به سراغ مردم بروید وملت را از خود کنید واز کرنش به پیشگاهی بیگانه ها بی نیاز شوید..

رقابت رئیس جمهور با مردم: رئیس جمهور خوش دارد مردم را تهدید وحرف خودرا به کرسی بنشاند مثلابا یک هوشدار واقدام غافلگیرانه خودرا مؤفق حساب میکند قدامی غافلگیرانه رئیس جمهور: جناب رئیس جمهور میتوانست تا گر فتن رأئی إعتماد مسئولیت ادارات مربوط را  بدوش معاونین آنها بگذارد واگر شخصی پیشنهادی ایشان رأئی نمی آورد بعداٌ ایشان را سر پرست تعین میکردند اما نه خیر رئیس جمهور با این اقدام به نما یندگان مردم هوشدار میدهد که اگر رأئی میدهید ویا نمیدهید این شخص و ان شخص مسئول همین اداره است خوب فکر کیند نمایندگان ملت چارۀ ندارد جزء اینکه رأئی بدهند .وشاید هم اشخاص پیشنهادی رأئی کافی بگیرد ایشان بایست برای نمایندگان ملت فرصت میدادند تا رأئی خودرا آزادانه تبارز میدادند وحال اگر رأئی هم بدهند ناظرین میگویند  نمایندگان چارۀ نداشتند ودر برابر عمل انجام شده قرار گرفتند لذا این طرز بر خورد رهبری کشور هم توهین به شخص کاندید است وهم به رأئی دهندگان.

استعمار زدگی: در کشور ما روحیه استقلالیت وإعتماد به نفس کاملا از بین رفته مثلا رسانه ها و وشخصیت ها ما  در عزل ونصب کار مندان عالی رتبه دولت خاطر استخبارات همسایه هارا ملاحظه میکنند.کاریکه اصلا با اصل آزادی واستقلالر کشور ها در تضاد است مثلا یکی از رسانه ها زمینه مصاحبه با احمد رشید پاکستانی را که فعلا در انگلستان است مساعد میسازد وازوی می پرسند که فلان شخص بحیث رئیس امنیت ملی پیشنهاد شده از نظز شما برای استخبارات پاکستان قابل قبول است ویا خیر؟خوب فکر کیند این سوال چه معنی دارد مگر حکومت ما باید بجای افغانستان که منافع ملی همسایه هارا در نظر بگیرد؟ مگر پاکستان گاهی رضا مندی کابل را بخاطر عزل ونصب کدر ها در نظر گرفته ؟ مردم وملت ما هویت واستقلا خودرا طور نا خود آگاه از دست داده اند  در مسائل حساس اول همسایه ما راضی باشد  حتی در مسائل محرم که امنیت ملی نیز از همین مسائل است.احمد رشید با استخبارات پاکستان ارتباط نزدیک دارد ولازم نیست مردم ما اینقدر خوش باور باشند.

 ذوق وعاطفه در سیاست: ساست با عقل وتحلیل وپیشبینی رابطه نزدیک دارد  سیاستمداریکه قدرت تحلیل وپیشبنی را ندارد وبر شایعه اکتفا نموده وعواطف خودرا تبارز دهد کاری کشور را یکسره میکند. مثلا وقتیکه  جناب امر الله صالح استعفا داد  ورئیس جمهور هم پذیرفت همه فریاد زدند این کاربه اشاره و مصلحت استخبارات پاکستان شده، چون آقای صالح ضد پاکستان بوده وقتی جناب رحمت الله نیبل بر طرف شد باز هم شعار دادند رحمت الله نبیل بالای پاکستان انتقاد میکرده شخصیت ضد پاکستانی بوده به همین دلیل بر طرف شده خوب اگر دلیل بر طرفی آقای صالح خصلت ضد پاکستانی آن بوده پس چرا جناب کرزی بجای نبیل که حالا آنرا ضد پاکستانی معرفی مکنیم شخصی مائل به پاکستان را به این پست مقرر نکرد وحال هم تا هنوز اسد الله خالد به چوکی ننشسته باز هم از زبان احمد رشید نقل قول میکننددکه استخبارات پاکستان نسبت به تقرر ایشان حساس میشوند وایشان روحیه ضد پاکستانی دارند باید احتیاط شود.مگر رسانه ها وسیاستمداران ما نمیدانند که ولسوالیهای مرزی ما آماج کلوله ها وراکت های پاکستان شده مگر این تجاوز از روی محبت شده که بعدا حساس میشود؟

لجام گسیختگی در اداره: رئیس کمیسیون مبارزه با فساد اداری فریاد میزند که فلان وزیر ورئیس فلان قاضی  ملیونها دالر اختلاس کرده اند باید وظیفه شان به تعلیق در آید ،رهبری حکومت درین مورد حرفی بزبان نمیآورد که جناب رئیس اعلان تعلیق صلاحیت وزیر از صلاحیت لوی سارنوال است نه شما ویا اینکه حرف های رئیس کمیسیون راست است شوخی است ویا غیر مسئولانه وقتی رئیس دولت در برابر این مسائل ساکت است مردم فکر میکنند هر چه دل تان میخواهد بکنید درین کشور نه حکومت است، نه قانون ونه هم پرسان. از طرف دیگر زمزمه های نا تائید شده ای  دیگر این است که جناب رئیس جمهور به رئیس کمیسیون  مبارزه با فساد گفته من این پست را بخاطر مصروفیت شما تشکیل دادم نه اینکه شما اجراأت داشته باشید علاوتا میتوانید برخی نهاد هارا تهدید کنید  ودیگر خاموش باشید ومسائل را رسانه ای نسازید حال شما فکر کنید اگر رئیس کمیسیون راست میگوید باید سارنوالی درین زمینه اقدام کند واگر نمیگوید باید به شخصیت مردم توهین نشود این چه حالی است که بر سر ملت آمده هرکس هر چه دلش میخواهد میگوید وانجام میدهد ..

پیشنهاد میکنم: دیگر در رسانه ها هیچ تقصیر را بر دوش دیگران نیاندازیم. مگر دروازه خانه کی بروی همسایه باز است تا بیایند ونظم خانه را خراب کنند ،بلی میدانیم همسایه مداخله مکیند وما باید دست به اقدامات عملی بزنیم، راز خانه خودرا حفظ کنیم برای مردم انگیزه ومورال بدهیم  بجای اینکه به دیگران امتیاز میدهیم برای مردم خود امتیاز بدهیم به دشمنان مردم رحم نکنیم قانون را تطبیق وعدالت را تأمین کنیم درانصورا با حمایت مردم قدرتمند میشویم.واگر پیوسته مصروف امتیاز دهی به قاتلین مردم باشیم ودر برابر بی عدالتی ها بی تفاوت باشیم مردم با ما وداع میکنند.مردم از ما حق زندگی میخواهند وعدالت اجتماعی این چه حالیست ده نفر فربه شده وهزاران تن برده این است عدالت؟ در نبود عدالت امنیت نیست ودر نبود امنیت آبادی نیست...

 

 


بالا
 
بازگشت