الحاج عبدالخالق بقايی پاميرزاد
يادی از زنده ياد عبدالهادی کريم
ماه جون امسال مصادف بود به مرگ شخصيت مشهور و معروف افغانستان ، مبارز راه آزادی و ديموکراسی و عدالت اجتماعی ، زنده ياد عبدالهادی کريم.
عبدالهادی کريم پس از 76 سال زندگی پرغوغا و پر از فراز و فرود در اخير ماه جون 2006 ميلادی در اثر مريضی طولانی و بی علاج جگر که عايد حال شان بود در ديار غربت در کشور هالند چشم از جهان پوشيد و به جاودانه گان پيوست. روانش شاد باد!
اکادميسين دستگير پنجشيری دوست نزديک ، همدم ، همرزم و همزنجيز هادی کريم ، پيامی از کشور امريکا به اين مناسبت به هالند فرستاده بودند که بتاريخ 3 ـ 6 ـ 2006 حين خاکسپاری برگور آن روان شاد قرائت گرديده است.
اينک قسمت های مهم اين پيام را که صحبت زنده بر زندگی هادی کريم محسوب ميگردد و در کتاب گرانسنگ " تاريخ ، فرهنگ و مبارزات مردم پنجشير" که اخير در 432 صفحه با قطع و صحافت زيبا بقلم اکادميسين پنجشيری بچاپ رسيده بازتاب روشن دارد ، دراين گفتمان به خوانش ميگيريم :
" يک عمر اگر به بند وزنجير شديم در کشمکش زمانه گر پير شديم
زندان سيه بما نکو مدرسه بود با نسل جوان چون شکر و شير شديم
روان شاد هادی کريم يکی از بنياد گذران کنگره اول ( کنگره موسس ) جميعت ديموکراتيک خلق و يکی از شخصيت های اجتماعی ، ملی و مردمی ولايت پنجشير بود.
ايشان در يک خانواده متنفذ روشن بين محل در قريه " شست" رخهً پنجشير تولد يافت. پدرش مرحوم وکيل محمد کريم پرهيزگار و مسلمان صيقل شده ، خير انديش و طرفدار معارف عصر و دانشهای دين و دنيا و دشمن سرسخت استبداد قرون وسطايی ووکيل دورهً هفتم شورای ملی افغانستان بود.
روان شاد عبدالهادی کريم در مکتب ابتدائيه رخهً پنجشير ، مدرسهً ابوحنيفه و دانشکده شرعيات درس خوانده بود تا سال 1344 هـ ش غالبا بحيث عضو محاکم مامورين دولت و در مسلک قضاء با پاک نفسی و پرهيزگاری کار ميکرد و زندگی بسيار فقيرانه داشت.
درجريان مبارزات انتخاباتی سال 1348 هـ ش که هادی کريم بحيث وکيل خود را کانديد نموده بود از سوی دولت و نمايندگان برجسته شاه مداخله های آشکار و غير قانونی و ناهنجار و توطئه گرانه صورت گرفت که نخست مرا و سپس هادی کريم وکيل قانونی مردم پنجشير را در کابل به اتهام تحريک مردم و قيام عليه نظام سلطنت توقيف ، محاکمه و محکوم به حبس کردند. زنده نام هادی کريم از بيماری جگر خود عذاب ميکشيد با من يکجا دريک سلول زندگی ميکرد تا او به خواب نميرفت ، من هم نمی خوابيدم ، به مطالعه مشغول ميشدم و گهگه شعر ميسرودم.
روان شاد هادی کريم سرانجام به بيمارستان انتقال يافت و بر اساس مشورهً طبيبان معالج از زندان آزاد گرديد و پس از رهايی از زندان ديگر از سياست فعال کار سازمانی کناره گيری کرد ولی بحيث وکيل دعوا خوب به سود زحمتکشان افغانستان کار و تلاش دلسوزانه نمود.
روان شاد هادی کريم در دوران استقرار دولت بيروکراتيک محمدداوود نيز چند ماهی به اتهام پيوند با " سازا" همزمان با گرفتاری وی زنده ياد محمدطاهر بدخشی ، محترم محمد بشير بغلانی و محترم محمد اسحق کاوه برای دومين بار گرفتار و زندانی شد ولی براساس اسناد صحی و نبود شواهد جرمی ازاد گرديد. "
اين بود سخنان برخاسته از اندوه عميق اکادميسين دستگير پنجشيری که تقديم حضور خوانندگان ارجمند و دوستداران شاد روان عبدالهادی کريم گرديد.
بايد ياد آور شوم که اين عاجز نيز با روان شاد هادی کريم معرفت و دوستی بی آلايش داشتم و از رهنمايی ها و کمک های فکری و مسلکی ايشان گاه گاه در حل مسايل و مشکلات هموطنان و دوستان استفاده ميبردم. گاهی او به دفترم تشريف می آورد ، گاه من نزدش ميرفتم. در مهمانی ها و محافل غم و شادی مردم غالبا يکجا شرکت ميکرديم.
نيازمندان از هر گروهی باو مراجعه ميکردند و در حل منازعات و مسايل غامض و پيچيده از وی طالب مشوره های عالمانه و حقوقی ميشدند و او برای دفاع از حقوق مردم شخصا به محاکم ميرفت و با شجاعت حرف ميزد و از حق و حقيقت دفاع ميکرد و از احدی هراس نداشت. ازينرو او محبوب القلوب همه بود و همه او را گرامی ميداشتند.
ظرافت ها ، حوصله مندی ها ، صراحت لهجه، شوخی ها و مزاح های خنده دار او را از ديگران متمايز ساخته بود.
هادی کريم با فقرا و تهی دستان ، محتاجان و زحمتکشان و صدر نشينان و متمولان و گردنکشان يکسان برخورد داشت و کرسی نشينان در برابرش سر تعظيم فرود می آورند.
دراينجا بی مورد نمی دانم بر سبيل حسن ختام يک خاطره او را بازگو نمايم.
اواخر دولت داکتر نجيب بود ، يکی از شخصيت های اجتماعی پنجشير وفات يافته بود ووابستگان او محفل فاتحه داری را در مسجد مشهور حاجی ميراحمد واقع کارته پروان برگزار کرده بودند و جميعت انبوهی از مردم در آن فاتحه سهم گرفته بودند ، به اصطلاح " بيروبار" زياد بود. در اين اثنا جناب عبدالرحيم هاتف معاون اول رياست جمهوری در مجلس فاتحه اشتراک ورزيدند. هنگاميکه ايشان از مسجد خارج گرديدند ، پاپوش ( بوت ) يا کفش های خود را نيافتند. باديگارد ها و جوانان ايستاده به پذيرايی در جستجو شدند ولی هاتف به آرامی گفت : هادی کريم به فاتحه آمده؟ آنها جواب دادند بلی ، همين اکنون قبل از شما برآمدند. معاون رياست جمهوری با خنده گفت گپ حل است پاپوشها را او برده است. برايش فورا پاپوش ديگری مهيا کردند و او روانه دفترش شد.
ياد هادی کريم و تمام مبارزان راه ازادی ، ديموکراسی ، عدالت اجتماعی و برابری حقوق مردم افغانستان مستقل ، متحد و ديموکراتيک بخير و درفش مبارزات ديموکراتيک ملی آنان در گوشه گوشه جهان و افغانستان برافراشته باد!
به برادران مبارز ووطندوست هادی کريم و دوستدارانش بالخصوص محترم قدوس کارگر و غلام محمد درود و تسليت عرض ميدارم.