عبدالخالق بقايی پاميرزاد
بياد شادروان محمد شريف عصمت يار
يکسال از وفات محمدشريف عصمتيار گذشت ، او عضو فعال انجمن افغانهای يوتيبوری و حومه بود. از او خاطرات نيک برجا ماند. روانش شاد و بهشت برين جايش باد.
محمدشريف عصمتيار رفيق صميمی ، دوست خوب و يار ياور مهربان بود ، جبين گشاده و لبان پرتبسم داشت. او شريف بود ، شريف زندگی کرد و شريف مرد. ولی افسوس جوان مرد و فاميل و دوستان را داغ دار گردانيد.
او در خانواده علم دوست و با حرمت چشم به جهان گشوده بود ، تعليمات را تا سطح دانشگاه به پايان رسانيد و در پوست های مهم دولتی خدمت کرد و تجربه هايی آموخته بود.
وقتی او دراينجا بعضويت انجمن درآمد ، اين انجمن تحت رياست جانمحمد حضرتی سرتاسری بود ، اعضای آن به هر قوم و قبيله تعلق داشتند و با خلوص نيت درآن سهم ميگرفتند و پيوسته برای بهبود کار انجمن می انديشيدند و تلاش بخرچ ميدادند. تصاميم لازم اتخاذ ميکردند و رسيدگی به مشکلات و نيازمندی های پناه جويان در صدر وظايف هيئات اجرائيه قرار داشت.
اعضای هيئات اجرائيه بدنبال پناه جويان به کمپ ها و باشگاهها مراجعه ميکردند و از وضعيت عمومی شان خود را باخبر می ساختند.
يادم است بار بار به نفع آنها تظاهرات سرتاسری در همکاری با فدراسيون پناه جويان ايرانی ، در راس آن آقای عبدالله اسدی اين خدمتگار صادق همه پناهجويان سازمان داده ميشد و جميعت انبوهی از مردم ذريعهً اتوبوسهای کرايی تا پارلمان سوئد در شهر ستوکهولم سفر ميکردند و از حقوق پناهندگی اتباع کشورهای ( افغانستان ، ايران ، عراق کردستان وغيره) دفاع بعمل می آوردند.
بلی ! وظيفه اصلی يک انجمن در هر شهر و دياری ، گردآوری مردم ، آنجام برنامه های فرهنگی و رسيدگی به چالشهای فراه راه پناه جويان ميباشد که انجمن افغانهای يوتيبوری و حومه چنانچه گفته شد اين مسئوليت و رسالت را درک کرده بود و به آن بموقع عمل ميکرد.
انجمن نشرات روشنگرانه داشت ، راديوی انجمن هفتهً يکبار از طريق سايت آريايی تا اقصای جهان طنين می انداخت.
شريف عصمتيار عضو هيئات اجرائيه ، مسئول نظارت و کنترول امور مالی و کليد دار انجمن بود و در تمام مدت وظيفه داری اش به شايستگی وصداقت خدمت کرد و با همه گان پيش آمد محبت آميز ، نيک و انسانی داشت.
او نشست های انجمن را طبق پلان از قبل تنظيم شده بموقع سازمان دهی ميکرد و با آماده کردن چای ، قهوه و در صورت لزوم غذا از مهمانان پذيرايی بعمل ميآورد.
اعضای انجمن در چنين نشست ها و گردهمايی ها که به منظور تجليل از روزهای مذهبی و تاريخی ويا فاتحه داری برگزار ميشد با علاقمندی و با قلب های مالامال از اخلاص و محبت سهم ميگرفتند. مقاصد شخصی ، گروهی و تنظيمی در کار دخيل نبود.
منزل عصمتيار نزديک سالون ( لوکال ) انجمن موقعيت داشت. او در ايام تعطيل و ساعات فراغت زمينه را برای چوانان پناه جو ( چه قبول شده چه در حالت انتظار) مساعد ميساخت و آنها دور هم جمع شده به بازی های مختلف از قبيل شطرنج ، کرمبول ، قطعه بازی و ساز و سرود ميپرداختند و غم های بی وطنی را فراموش ميکردند.
عصمتيار به موسيقی علاقه داشت منجمله سبک استاد رحيم بخش را دوست داشت و به پيروی از آن استاد فقيد گاه گاهی با خواندن غزل هايی دوستان را محطوط نگهميداشت. سرود " زليخا دارم و دارم زليخا " او بدلها چنگ ميزد و تا کنون در ياد ها و خاطره ها باقيست.
حيف صد حيف که روزگار ناپايدار است و انسان هم گوهر اصيل آدمی بودن را فراموش ميکند و دربرابر همنوع خود به اعمالی دست ميزند که کرامت ، منش و شرافت او را زير سوال ميبرد.
از آنجاست که حملات انتحاری در سرزمين نجبا و آزادگان و هزارن جنايت سازمان يافتهً ديگر توسط آی اس آی پاکستان برما تحميل شده ، هر روز دهها تن هموطن ما را به کام مرگ ميبرد.
روح عصمتيار و همه آنهائيکه بخاطر آزادی ، استقلال و زندگی شرافتمندانه و انسانی جانهای شيرين شان را نثار ميکنند ، شاد باد!
سالگرد درگذشت عصمتيار را به همه دوستان و فاميل تسليت گفته ، برای همه شکيبايی ارزو داريم.