په اروپا کی دمیـشـته افغانانو د تولنو فدراسـیون
فدراسـیون سازمانهای پناهندگان افغان در اروپا
Federation of Afghan Refugee Organizations in Europe
اول اپریل 2012
فارو، سوم حوت، صبورالله سیاه سنگ
محترم صبوراله سیاه سنگ،
دررابطه با تبصرۀ شما درمورد اعلامیۀ کمیتۀ حقوق بشرفارو به ارتباط سالروزقیام پرافتخار "سوم حوت" (http://www.ariaye.com/dari9/siasi/siasang.html)، اینک نکاتی چند را خدمت شما وآنعده از هموطنانیکه که تبصرۀ جناب شما را خوانده اند، تقدیم میکنیم.
- قرار معلوم لذت سرودۀ زیبا کرباسی محترم سیاه سنگ راچنان درخودفروبرده بود که ایشان به امضأ کنندۀ اعلامیه: "کمیتۀ حقوق بشرفارو" توجه نکرده سازمان فارورا بصورت کل آماج سوالات وانتقاد قرارداده اند. شاید محترم سیاه سنگ با ما موافق باشند که زبان کمیتۀ حقوق بشرافراد متعلق به کشوریکه از سال 1357 بدینسو ازبحران شدید حقوق بشررنج میبرد، نمیتواند زبان خنثی، شاعرانه یا حتا دیپلوماتیک باشد. ازجانب دیگرموضوع این اعلامیه بزرگداشت ازسالروزقیام به خاک وخون کشیده شدۀ مردم کابل یعنی "قیام مردمی سوم حوت" بود. ما درمورد این روز، درشرایطی مینوشتیم که مسوولین جنایتکارکشتار"سوم حوت" نه تنها به جنایات خود اعتراف نمیکنند بلکه، با وقاحت وبیشرمی عجیبی که دارند، این قیام را "آشوب" میخوانند وخود را حق بجانب اعلان نموده وآمادۀ غضب دوبارۀ قدرت میسازند. به حکم وجدان نمیتوانیم درمقابل چنین موجوداتی، تا زمانیکه به حقایق اعتراف ودر پروسۀ تأمین عدالت همکاری نکنند، لحن آرام ومهربان داشته باشیم.
- آز آنجائیکه موضوع اعلامیه یادبودازقیام "سوم حوت" بود، محتوی آن هم نمیتوانست چیزدیگری باشد بجزتوضیحات درمورد هدف وچگونگی قیام، وسعت وشعارهای قیام، چگونگی برخورد حکام آنزمان به این قیام غیرمسلح، ومسوولین سرکوب خونین این قیام. علت تذکرمکررنام خائن ملی ببرک کارمل بطورمثال اینست که موصوف بعدازنصب شدن درکرسی ریاست جمهوری به مردم وعدۀ آزادی بیان داد و چندهفته بعد تظاهرات همان مردم را با استفاده از قوای زمینی وهوائی سرکوب نمود. درپاراگراف اخیر هم با افشای تقررکتلوی خادیستهای سابق درپستهای مهم ریاست عمومی امنیت ملی کرزی، به خوانندگان اعلامیه آگاهی دادیم که مسوولین کشتارسوم حوت هنوزهم ازجانشان دست برنداشته اند وبا جاگرفتن در سازمان امنیت فعلی خطربالفعل را برای آزادی بیان وتظاهرات در کشورایجاد نموده اند. جناب سیاه سنگ نوشته اند: "اینکه اعلامیه نشد" پس اعلامیه چیست؟ حاوی کدام بخش ها باید باشد؟ ازنظر ما اعلامیه نوشته ایست که یک شخص فزیکی یا حکمی طی آن نظر وموضع خویش را در رابطه با یک قضیۀ مشخص به همگان اعلام میکند. درحالیکه در"فراخوان" دعوت خوانندگان به انجام یا عدم انجام یک عمل حتمی میباشد. علاوتأ اکثرخوانندگان ما قدرت درک بد بودن اشتراک جنایتکاران درحکومت را دارند. همانطوریکه ما وشما جلوتقرر فهیم ها، سیاف ها، خلیلی ها ودوستم ها را گرفته نتوانستیم وبعضی از ما خم به ابرو هم نیاوردیم، ازتقررخائنین خادی هم جلوگیری کرده نمیتوانیم. ولی مطلع ساختن مردم ازین نوع سازشها امرضروری میباشد. بنا به داشتن همین خصوصیت آگاهی دهی و موضعگیری روشن خویش اعلامیه های فاروبه اندازۀ کافی خواننده دارند ودرسایتهای مختلف انتشارمی یابد.
درجریان مصاحبه خویش با حمیدالله عبیدی مسوول سایت آسمائی آقای سیاه سنگ چنین گفته اند: "در زندان چیزهای دیگر را هم یاد گرفتم. الفبای دموکراسی را..." کاربرای التیام زخمهای قربانیان دریک کشوریکه جنگ را پشت سرگذاشته ازطریق یک برنامۀ عدالت انتقالی نیزجزء الفبای دموکراسی میباشد. این برنامه پیش شرط ایجادصلح اجتماعی واقعی وپایداردرشرایط بعد ازجنگ میباشد. کمیتۀ حقوق بشرفارودرهمین زمینه مصروف کار است. ضمنأ افشاگری شدیدترین تخلفات ازحقوق بشردر افغانستان وکسب توجه افکارعامه به آن یکی ازمهمترین وظایف کمیتۀ حقوق بشرفاروراتشکیل میدهد. بیش از صد اعلامیۀ فارو به هیمن امرپرداخته است. محدودۀ زمانی که شامل کارکمیتۀ حقوق بشرفارومیگردد، از کودتای شوم هفت ثور1357 آغازمیگردد. این چوکات (Framework) زمانی را همه سازمانهای حقوق بشرداخلی وسازمانهای بین المللی حقوق بشررعایت میکنند. جناب سیاه سنگ نیزنوشتۀ تحقیقی سریال گونۀ خویش " وآن گلوله باران بامدادبهار" را درارتباط با رئیس جمهوری نوشتند که سومین رئیس جمهورقبل ازببرک کارمل بود. آنگاه سرهیچکس دیگرراگژدم نگزید تابه آقای سیاه سنگ بنویسند: آقای عزیز! "هزاران هزار لیل و نهار جانشین یکدیگر شدند و شما از چه مینویسد؟" چرا مرگ داودخان کهنه نشده ولی مرگ وزخمی شدن صدها تظاهرکنندۀ سوم حوت که تقریبأ دوسال بعد ازمرگ داودخان قربانی شدند کهنه باشد؟
چقدر زیبا خواهد بود اگرمتخصصین رشته ها ومسلک های مختلف مقیم خارج به کمبودهای موجود افغانستان درساحۀ مسلکی خود توجه کنند. با استفاده ازبیکاری وموجودیت کتابخانه ها ومراکزعلمی در غرب میتوان با برنامۀ معین درجهت رفع آن کمبودها سهمی ادا کرد. انتقادچنگیهای انترنتی از نظرما ضیاع وقت است وهیچوقت به آن نخواهیم پرداخت.
"کمیتۀ فرهنگی فارو"