بياد "سينا" طفل خوردسال که قربانی تازهً جنايت و اختطاف در هرات گرديد

 

نتوان گفت که اين گله گرگان بشر است

گرچه از آدميان جامه ای رنگين به براند

چند ساليست که در مملکت بی سرما

هرگجا ، حمله کنند ، بره انسان به برند

گرچه در شهر هرات است کنون ماتم و غم

ليک گرگان ، همه جا برهمگان حمله ور اند

درهرات غرقه به خون است کنون بره ناز

همه جا ملت ما در غم و خون غطه ور اند

(1) "گوسفندی برد اين گرگ مزور همه روز

گوسفندان دگر خيره دراو مينگرند"

در همه ملک رها گله گرگان مهيل

مال و جان همه ابنای وطن در خطراند

وقت آنست که مردم همه بيدار شوند

تابکی غافل و خواب اند؟ چرا بی خبراند؟

اشتران را عجب است ! اينکه به آن قوت و زور

اشک ريزند و روان ، از پی قاطر و خراند

 

اين رمه لايق چوپانی مردان امين

نه به آنها که به دزدان و ددان هم نظراند

سالها است که برضد ستم داد کشيم

حسرت آنست که حکام همه کور و کراند

تسليت با به فاميل تو " سينا"ی عزيز

و به آنها که ازاين داغ تو خونين جگراند

وه چه زيبا سخنانيست زآن شيخ اجل

بهتر از منصب و سرمايه و در گهر اند

"سعديا مرد نکونام نميرد هرگز

مرده انست که نامش  به نکويی نبرند"

پايان

(1 ) و (2 ) از حضرت سعدی

محمدعزيزعزيزی

سيزدهم دلو 1991  برابر با 1 ـ 2 ـ 2013

 

 

 


بالا
 
بازگشت