پرتو نادری

 

سپیده­دمان دیگر

این سپیده دمانی را که یک­بار دیگر درافق مطبوعات کشور درخشیده است، به شما فرهنگیان عزیز و همه جامعۀ فرهنگی افغانستان مبارک باد می گوییم! تا سپیده ها می درخشند، سیاهی درکمین می نشیند، گویی زنده­گی مبارزۀ همیشه­گی تاریکی و سپیدی­است؛اما«این سپیدی همیشه دردل تارکی درخشیده است و تاریکی هیچ­گاهی نتوانسته است بر آن پیروز شود.» انسان تازیسته است درهوای پیروزی سپیدی برتاریکی زیسته است و تامی زید با چنین امیدی می زید.این امید، همان نیروی بزرگیست که چرخ سنگین زیستن را در دشوارترین لحظه ها به پیش می راند.

سال 1377 خورشیدی بود، افغانستان روزگاری دشواری را پشت سر می­گذاشت. صدای موسیقی درکوچه­های شنیده نمی شد.دستگاه­های تلویزیون درخانه خاک می­خورد. نقاشی زندانی بود وبا یک پاه راه می­رفت. سینماحرام و شیطانی خوانده می­شد ومکتب­ها برای دختران بسته و دانشگاه­ها خاموش! شاعران و فرهنگیان آواره ونشریه­ها تعطیل و تنها صدای شلاق بود که می پیچید و اندام­­ها بود که می لرزید. مردمان انبوه انبوه از مرزهای می گذشتند تا بخت خود را در آن سوی در زیرآسمان غربت بیامازمایند واما به تعبیر آن حکیم بزرگوار ناصرخسروبلخی، آن جا این کژدم غربت بود که برجگرها نیش می زد، آسمان دور بود وزمین سخت.

درکابل تنها چند جریدۀ رنگ پریدۀ دولتی بود که به نشرات ادامه می داد، آن­هم چیزی برای خواندن نداشتند؛جزگزافه گویی های جنگ و دشنام­های سیاسی.هوای هوای کوچ بود وفرار و خیال­های بسته و به گفتۀ حافظ: کی شعر ترانگیزد خاطر که حزین باشد.

درآن سال­های دشوارگویی افغانستان همۀ هستی فرهنگی­اش را تبعید کرده بود،یا به زبان دیگر همۀ هستی فرهنگی افغانستان را تارج کرده بودند. تاریخ افغانستان آواره شده بود وبعد می شنیدی که خانۀ این یا آن شخصیت پاکستانی به موزیم افغانستان بدل شده است، بعد می دیدی که آثار تاریخی تاراج شدۀ افغانستان در بازارهای پاکستان از پشاور تا کویته و از اسلام­اباد تا لاهور وکراجی به حراج می رسند. بعد می دیدی که چگونه نسخ خطی افغانستان و دیگر اسناد و مدارک تاریخی- فرهنگی دردست سودجویان بی­فرهنگ افتاده است و تو چیزی نمی­توانی.

سپیده درچنین روزگاری درافق مطبوعات برون مرزی کشورتابید. با بهار 1377 خورشیدی چنین اندیشه­یی در مرکزفرهنگی – هنری عرفان که رهبری آن را شهیرذهین برعهده داشت، سبزشد. پس از یک رشته نشست­ها­، گفتگو­ها و رایزنی­ها با فرهنگیان پناهندۀ کشور درپشاور، شهیر ذهین موفق شد تا نشریۀ سپیده را در آن روزگار تاریک پایۀگزاری کند، چنان­که نخستین شمارۀ آن به مدیریت مسوُول گلنوربهمن درتابستان همین سال خوش درخشید. پس ازشمارۀ دوم ، محب بارش به چنین سمتی گماشته شد.

تاجایی که پنداشته می­شود سپیده تنها یک مجلۀ فرهنگی- هنری نبود که هرسه­ماه یک­بار به نشر می­رسید؛ بلکه سپیده در پشاور به کانون گرم فرهنگیان پناهنده بدل شده بود.گذشته ازین سپیده با نشرهمان نخستین شاره­ها توانسته بود تا به پیوندگاه معنوی فرهنگیان کشورکه درچهارگوشۀ جهان آواره بودند نیز بدل شود. ازین نقطه نظر شاید سپیده در تاریخ مطبوعات افغانستان یک نام باشکوه واستثنایی باشد. افزون براین سپیده توانسته بود تا پنجره­یی را به روی آن شمار از شخصیت های فرهنگی کشور که هنوز در زیرشلاق درکابل به سرمی­بردند و روزنه­های پیوندشان با جهان بسته شده بود، نیز بگشاید.

شاید جای هیچ گزافۀ نباشد که سپیده درتاریخ مطبوعات افغانستان با نشرات خود درچنان سال­های سخت ودشوار، می تواند باگردن افراخته در کناربا اعتبارترین نشریه­های عملی- فرهنگی و ادبی- هنری کشور بیاستد.

حال این سپیده­دمان یک بار دیگر چهره نموده است،این چهره نمودن برشما فرهنگیان عزیز و آنانی که چشمان شان با عادت مقدس خواندن آشناست مبارک باد! ما در پیوند به چگونه­گی نشراتی سپیده باشمار زیادی ازشخصیت فرهنگی عزیزمشوره­هایی داشتیم  وسپاس­گزاریم از همه دوستانی­که تا این گام ما رایاری کرده اند و به مفهوم دیگر فرهنگ و زبان خود را یاری کرده اند.این بار سپیده نه در هر سه ماه؛ بلکه هرماه یک بار در صد برگه به نشر می رسد.ما انتظار داریم تا سپیده همچنان کانون گرم همدلی­های فرهنگی باشد!

انتظارداریم تا سپیده بتواند تازه ترین دست آوردهای ادبی،هنری وفرهنگی افغانستان را؛ نه تنها برای افغانستان؛ بلکه برای حوزۀ بزرگی فارسی دری وپشتو معرفی کند. ادبیات وفرهنگ معاصرما بدبختانه هنوز درهمین حوزه بزرگ مدنی که مازیست می­کنیم آن گونه که شایسته است، شناخته شده نیست. این فرهنگ و ادبیات وهنر معاصرما بزرگترین وماندگارترین هویت ما را درمنطقه وجهان می­سازد. گذشته­گان ما در ادب و فرهگ قله­های بلندی اند که به شکوه وبلندی آنان نه ما؛ بلکه همه جهانایان باورمندند؛ با این­حال ما نیاز داریم تا درجهان مدرن امروز نیز درعرصۀ فرهنگ، هنر وادبیات آن جایگاه با شکوه خود را داشته باشیم!

سپیده یک هدف مقدس و بزرگ فرهنگی را دنبال می­کند و نه در گذشته ونه هم اکنون به هیچ یک از گروه­های سیاسی- مذهی و قومی پیوند­ی نداشته است، چنین پیوند هایی ازسپیده همیشه بریده باد! دوستان! ما خود قبیلۀ بزرگی هستیم، قبیلۀ افتخار آمیز،ماندگار که هیچ افتخاری به خاک پای آن نمی رسد. خداوند خود در کلام جاودانه وپاکش قران به قبیلۀ ما سوگند خورده است، قبیلۀ ما قبیلۀ« قلم» است. روزگاری کودکان می­خواندند وچه پاکیزه می­خواندند: قلم گفتا که من شاه جهانم/ قلم­کش را به جنت می رسانیم/ ما نمی خواهیم دوزخیان روی زمی باشیم ؛بل می خواهیم جنتیان روی زمین باشیم. ما این قبیلۀ مقدس را با چیزهای نامقدس آلوده نمی سازیم. دوستان قلم های تان رسا باد! اندیشه­های تابان، دل­های­تان گرم و مغزهای تان سرد و الهۀ آفرینش­های ادبی – هنری یار همیشه­گی تان!

ما برای سپیده اصولنامۀ نشراتی درست کردیم، آن را در اختیار شماری از نویسنده گانی که دعوت ما را پذیرفته بودند، قرار دایم. دیدگاه­های دوستان در آن اضافه شد وچیز هایی هم پیراسته. شاید بی­جا نباشد که بخشی آن را یک بار دیگر این جا بیاوریم تا از نظرخواننده­گان عزیز و آن شمار دوستانی که می خواهند در آیینده با سپیده همکاری  داشته باشند،بگذرد.

·          ماهنامۀ سپیده خود را مکلف به رعایت ارزشهای قانون اساسی کشورمی داند. هدف ماهنامه روشنگری فرهنگی  و مبارزه با هر گونه ابتذال فرهنگی است. ما باور داریم که بایدفرهنگ وادبیات معاصر افغانستان به بخش مهم  هویت فرهنگی افغانستان در منطقه وجهان بدل شود. افغانستان در دهه های پسین با وجود مصیبت­های بزرگ واستخوان­سوزی که داشته است، در زمینه های ادبیات وهنر دست­آورد های افتخار آمیزی دارد که باید جایگاه خود را درادبیات منطقه و جهان پیدا کند. ازاین نقطه نظر ماهنامه می­کوشد تا روزنه یی باشد برای معرفی ادبیات و فرهنگ افغانستان. به گفتۀ مولانا جلال الدین محمد بلخی:«ما برای وصل کردن آمدیم/ نی برای فصل کردن آمدیم.»

·         سپیده می خواهد تا پیوندگاهی باشد برای تمام فرهنگ­ها و ارزش­های فرهنگی اقوام گوناگون کشور.  نوشته های آمیخته بااهانت به شخصیت­های فرهنگی وارزش های فرهنگی اقوام کشور درسپیده مجال نشرنمی یابند.درنقدها انتظارمی رود تا منتقد به تجزیه وتحلیل اثر وشگرد های آفرینشی نویسنده بپردازد، نه به تاخت وتاز به شخصیت نویسنده و عقده گشایی های از آن دست که هرازگاهی در رسانه­های ما دیده می­شود.

·         سپیده از نشر نوشته های نشر شده در مطبوعات کشور و مطبوعات برون مرزی معذرت می خواهد. جز آن که نیاز ویژه یی به باز نشرچنین نوشته­ها یی وجود داشته باشد. ما از دوستان خود انتظار داریم تا نوشته­های تازه و نشر ناشدۀ خود را به ما بفرستند.

·         سپیده به مسالۀ زبان اهمیت بزرگی می دهد. ازاین رو نوشته­ها باید اززبان معیاری بر خوردار باشند.

·         نوشته های پس از آن به نشر می رسند که به وسیلۀ گروه دبیران تایید شوند.

سخن آخراین که کار فرهنگی کارگروهی­است بیایید دستان خود را حلقه کنیم و به پاسداری فرهنگ سرزمین خود  بپردازیم که شناسنامۀ جاودانۀ ماست و نگذاریم که هیچ گونه تاریکی یی برفرهنگ ما و سپیده دمان ما چیره شود!

 

 

 


بالا
 
بازگشت