وحید غیاثپور کاظمی
مردم ما، ارامش وترقی می خواهند،
پشتونیست ها، در فکر قوم سالاری وپارسی ستیزی اند.
بروید برای زبان تان کار کنید،ولی به زبان فارسی خیانت نکنید!
ای زبان فارسی،ای دُرِ دریای دری
ای تو میراث نیاکان،ای زبان مادری
در تو پیدا فرِما،فرهنگ ما،آیین ما
از تو برپا،رایت دانایی و دانشوری
کابل و تهران و تبریز و بخارا و خجند
جمله،ملک توست تا بلخ و نشابور و هری
جاودان زی، ای زبان دانش و فرزانگی
تا به گیتی، نور بخشد آفتاب خاوری
فارسی را پاس می داریم، زیرا گفته اند
قدر زر، زرگر شناسد، قدرِگوهر، گوهری
"کمیسیون معارف مجلس نمایندگان"، از دادگاه عالی کشور خواهان تفسیر جملهء آخر
مادهء شانزدهم قانون اساسی شد و دادگاه عالی چنین نوشت:
متن کامل خبر:
"همچنان بر اساس تقاضای کمیسیون امور دینی، فرهنگی، معارف و تحصیلات عالی مجلس
نمایند گان، ماده 16 قانون اساسی که دولت را در حفظ مصطلحات علمی و اداری ملی
مکلف گردانیده است به نحو آتی تفسیر گردید.
مقصد ازکلمه «مصطلحات علمی » فورمولها و قالب هایی اند که به کمک آنها معانی و مفاهیم با امانت و صحت کامل اداء میشوند. مصطلحات علمی از آغاز ترویج و انکشاف علوم مختلفه و اصطلاحات اداری از زمانیکه سیستم اداری و تشکیلات دولتی درافغانستان به میان آمده، وجود دارند و هریک در مسایل علمی، اسناد رسمی و اداری دولت معمول بوده، در قوانین مسجل گردیده و در بین مردم بحد متعارف ملموس و ملی گردیده اند و هر اصطلاح بیانگر معنی و مفهوم مشخص قبول شده است که استعمال کلمات مترادف و یا تغییر و تبدیل آنها نه تنها غیرضروری بوده؛ بلکه سردرگمی را در محیط علم واداره سبب میشود. بناء مصطلحاتیکه در مسایل علمی وا داری ملی چون پوهنتون، پوهنځی، پوهیالی، پوهنیار، پوهنمل، پوهندوی، پوهـنوال، پوهاند و امثالهم در اسناد تقنینی تسجیل شده وبرعلاوهء پوهنتون، در بخشهای قانونگزاری، عسکری، پولیس، اکادیمی علوم، قضا و سایرادارات نیز به کثرت ثبت ومسجل گردیده اند، صرف نظر از اینکه به کدام یک از السنه داخلی متعلق اند جزء مواریث علمی و فرهنگی کشورشناخته شده از ملکیت معنوی زبانهای رسمی جمهوری اسلامی افغانستان به حساب میایند و مطابق فقره اخیر ماده 16 قانون اساسی در اسناد تقنینی و سیستم اداری کشور حفظ میگردند.. ."
بلی، هم کوزه وهم کوزه گر وهم گل کوزه !
ابراز تأسف
کشوری که اسم اش جای سوال دارد ،مشروعیت رئیس جمهور اش جای سوال دارد، پارلمان اش که متهم به پول گیری از کشورهای خارج و غرق در فساد می باشد،از دادگاهی خواهان تفسیر قانون اساسی میشود که خود مشروعیت اش را با صد دلیل و برهان از جمله«فساد ... » زیری سوال برده است. و تفسیر دادگاه عالی "غیر مشروع" جالب است و خواندنی و سزاوار بررسی و تحلیل،که آگاهان امور (دستشان درد نکند) بطور مفصل این مورد از «فقرهء جعلی آخرماده شانزدهم قانون اساسی» را به تحلیل و برسی گرفتن و نیاز به تکرار نیست.
معلوم نیست خصومت یا پیکار با هویت مردمان این سرزمین کی به پایان خواهد رسید ، خصومتی که از سالهای بسیار دور به تحریک( روس و انگلیس) شروع گردیده و در هر برهه ای از زمان توسط نخبه گان قوم خاص به شکلی خود را نشان داده و موجب آزردگی خاطر ،جمع کثیری از مردمان این سرزمین گردیده است. خصومتی که گاه در قالب تحریف تاریخ و هویت و گاهی نیز پا را فراتر گذاشته و زبان و هویت اکثریت کشور را،با صدور فرمان ها وتفسیر های من در آوردی مورد خدشه قرار داد اند. که این سياست خصومت و ستیز و ناديده گرفتن اکثریت ملت، زبان و فرهنگ اکثریت پارسی زبان ها از طرف دولت، نخبگان پشتونیزم، تنها به آزاد شدن پتانسيل نفرت و شعله ور شدن آتش انتقام جوئی در ميان مردم کشور كمك می كند.
خواهش مقاومت
با تاسف وافسوس با گذشت هر روز دولت افغانستان خصلت پشتونی بيشتري به خود ميگيرد. با پررنگتر شدن قوميت گرايي افراطي در ساختار و سياستهاي اين دولت و گسترش و تعميق آنها، حلقه محاصره زبان و فرهنگ مردم ساکن در کشور يعني پارسی زبان ها ی اکثریت ، تنگتر و بر شتاب و نابودي اين ملت، زبان و فرهنگ آن در کشور افزوده تر ميشود. اكنون در افغانستان زبان پشتو زبانى تحمیلی ، ستمگر ومظهر استبدادفرهنگی-زبانی است كه دولت سعى در جانشين كردن آن به جاى زبان ملى پارسی دارد. تضعيف کردن و عقب راندن زبان ملى کشور آنهم با پول و ماليات خود مردم کشور!
در چنين شرايطي بر فرد فرد اکثر یت پارسی زبان کشور است كه خود مستقلا بپا خواسته و از همه امكانات مدني براي حفظ زبان و فرهنگ و هويت خويش استفاده نمايند.
گفته اند "اگر ميخواهيد يك ملت را نابود سازيد، از تخريب زبان آن ملت شروع كنيد". اگر دارای زبانی هستيد، يعنی كه دارای دنيائی هستيد. دفاع از اين دنيا، حقی است به جا و مسؤوليتی است كه تاريخ به شما داده است. زبان امری فرعی نيست، ديگر نمی توان مردم ما را با دروغ هائی مانند
" مصطلحات علمی وملی " مردم را فريب داد. اين، دروغ محض است.اصطلاحات تحميلی چون پوهنتون، پوهنځی، پوهیالی، پوهنیار، پوهنمل، پوهندوی، پوهـنوال، پوهاند و امثالهم ، به جای آنكه همبستگی ايجاد نمايد، تجزيه و افتراق ببار می آورد. به جای ايجاد ارتباط با زبانی تحميلی، سكوت و به جای رضايت به زبان استبدادی تحمیلی، جدائی انتخابی به دفعات بهتر و شريفتر است. ما زبانی به درازای تاریخ و به عظمت هستی از خود داريم و آن ما را بس است. ما ترفند های استبداد داخلی و حامی های خارجی اش را میدانیم ، استبداد به اشکال رنگارنگ ظاهر مي شود و همیشه در تلاش حذف زبان و هویت اکثریت مردم این کشور است .ما نباید ديگر فريفته كلي گوئي هاي زیرنام مردمسالاري ، تماميت ارضي و اسلام ... شویم ولی مشاهده کنیم که زبلن ما را از دست ما میربایند
مردم ما با قاطعیت بر عليه استبداد و نژادپرستی پشتونیزم، بر عليه زبان تحميلی و قاتل ارزش های تاریخی مان عصيان خواهند نمود. تا خود را از انقياد و سلطه قومی و فرهنگی و زبانی و سياسی پشتونیزم رها كنند. امروز در افغانستان، زبان محکوم ومورد ظلم، زبان پارسی است.
در کشوری كه اکثریت قاطع مردم آن غیر پشتون است نباید ديگر اين ستم را بپذيرند كه تکلیف زبانش را دیگران تعین کنند ، كه زبان ملي مان كماكان از طرف دولت تحقير و تضعيف و سركوب شود، كه مامورين پشتونیزم و مقامات فاشیست مملکت تصميم بگيرند كه بر مدارس ،خیابانها،شفاخانه ها چه اسمی بگذارند، كه در روزنامه ها و صحبت های مان دانشگاه،دانشکده،نگارستان... قابل استفاده باشد یا نی .
دشمن شناخته شده است، دشمن وحدت کشور چهره سیاه و چشمان پر از خون خود را به دنیا نشان داده است، با این دشمن شناخته شده چطور میتوان رو برو شد؟ از چه راهی؟ در اینجای تاریخ هستیم و چه کاری باید بکنیم؟ چه جنگی؟ جنگ مسالمت امیز، جنگ خیابانی، جنگ نوع عربی با بهاران، جنگ روشن فکرانه، جنگ سرد، جنگ گرم، جنگ با داد و بیداد و ارائه تئوری های آب دوغ بادرنگی روشن فکرانه، جنگ با سکوت کردن، جنگ با سرودن شعر و خواندن اواز، جنگ با فحش دادن و نفرین کردن؟ راه دیگری هم هست؟
چند ین سال است از این جنگ ها کرده و همه نوع جنگ را آزمایش کرده ایم.دشمن این چیز ها سرش نمیشود. دشمن جری تر، وقیح تر، و بیپروا تر شده است.
برای این دیوها و هیولاهای مست و بیهوش هیچ چیز مست کننده تر از قدرت نیست.قدرت از هر شرابی مست کننده تر و از هر قرانی ،قانونی،تعهدی،تکلیفی ومسئولیتی برای این ها واقعی وشریف تر و رسیدن به آن با هروسیله «حتی ارتش ونیروی بیگانه » به اساس سنتی تاریخی راحت تر و قابل قبول تر است .؟!! با این دیو چطور باید جنگید تا روزی داشته باشیم، برای خودمان و به اسم خودمان، به نام روز آزادی؟ نفس راحتی بکشیم، بخندیم و خوش حال باشیم که آزادیم.
وظيفه تک تک مردم کشور ما، مقاومت همه جانبه در مقابل روند پشتو سازی کشور، توليد انسانهايی تك زبان و شهروندهای تك تيپ و تك فرهنگ پشتو ن است، وظيفه ما مقاومت در مقابل رسميت انحصاری زبان پشتو و تحميل ضدانسانی آن در کشوربه عنوان زبان ملی، پيش از آنكه دير شود است.
دولت جمهوري اسلامي افغانستان مصمم به ريشه کن كردن و امحاء كامل فرهنگ و زبان پارسی ٬اکثریت مردم در کشور است. در چنين شرايطي ضروري است كه بدون در نظرگرفتن هیچ چیزی، به بسيجي عمومي براي ترميم خسارات ناشي از تخريبات هويتي، ناشي از سياستهاي استبدادی پشتونیزم در طی سالیان گدشته در تمامی مناطق کشور بويژه در شمال وغرب ومناطق مرکزی و پارسی سازی دوباره قالب و چهره اين مملكت، متناسب با هويت و روح تاریخی خراسانی اش پرداخت.
در اين ميان روشنفكران٬ ادبا، شاعران ، محققين ، فرهنگيان، نويسندگان به ویژه نسل جوان مي بايد كه به شکل عاجل٬ به طور انفرادي و يا در قالب انجمن هاي فرهنگي و ادبي و غیره نهادها با رواج دوباره و روزمره كردن واژگان بى شمار ی پارسی که به نا حق مهر « بازداشت وتوقیف» خورده اند. علاوه بر غنا و سلامت زبان پارسی ، به ايجاد پلى مابين زبان نسل جديد و زبان گذشتگان مان، به عبارت ديگر به حفظ تداوم حافظه تاريخي و هويت ملي مان كمك خواهد نمود. براي تحقق اين امر نبايد منتظر ايجاد تغييرات نشست. با كاربرد واژه گانی توقیف شده مثل ،دانشگاه ،دادگاه،دانشکده ... ومناطق ،محل، شهر ، روستا، دهکده، قریه، ده، قصبه ... های که طی صد سال گذشته اسم شان به شکل جبری به پشتو تغییر یافته اند در نشريات و آثارشان، به سامان دادن اين نهضت اقدام نمايند