پاسداران تباهی، در خيال پادشاهی!

کمباور کابلی

 

چنان قحط سالی شد اندر وطن

که دوشيزه گرديده هر پير زن

محقق که خوش بود با« صيغه » ای

ويا رهزنی از پس تيغه ای :

به تسبيح و عمامه ، ليل النهار
کشيدی ز جان خلايق دمار

کنون ادعای خلافت کند ،

نه از خلق و خالق اطاعت کند!

**

و« دوستم» که زنباره ای شوم بود

فقط روده و بلع و حلقوم بود !

ز سيلو شبانگه همی برد نان

قطاع الطريقی نمودی عيان

گهی با جهادی گهی با نجيب

گهی با « نظاری» گهی با رقيب

گهی با «کريموف» ، گهی « بی نظير»

دو پايش به« تهران» ، سرش « ازمير»

کنون ، با رجز، طبل شاهی زند :

دروغين ، گپ داد خواهی زند !

چه نيرنگ باشد به اين خشک وتر

که يک آسمان نيست بالای سر !

يکی چون « معمر » هلاکش کنند

کشند در خيابان و خاکش کنند

بسازند بهر « مبارک » قفس

دريغ آرند از وی کشيدن نفس

پس از سال ها ، چالش و انتظار

بيارند « پينوشه» را پای دار

***

مگر در بر وبوم آزادگان

به اقليم مردی، به افغانستان

سپارند اورنگ به غارتگران

به دزدان ناموس و مرگ آوران !

جنايتگر جنگ چو حاکم شود :

ز گرگينه خويی ، نه نادم شود!

 

-------------------------------------------------------------------------------------------------

 

 

(طنز سياسی)


کرزی و عشق « پيمان راهبردی »!

کمباور کابلی

 


گمانم نام « طالب » نيست در پيمان راهبردی
در آورده است کرزی ، نيمه شب ، تنبان راهبردی ! 

تو پنداری که امريکه به جنگ لشکر جن شد
که دشمن جمله « اوهام » است در ميدان راهبردی

کلوخی را که کرزی ماند ، اوباما ازان بگذشت
چو خاک تيره بيرنگ است ، آتشدان راهبردی!

مرا بيم است هر ساعت که تا سال دگر آيد
دوسد تير بلا در جان بادنجان راهبردی

بيا کرزی که بگريزيم با هم سوی « دوشنبه »
که قاچاقی سفر سخت است در پايان راهبردی

کنون هم حفظ جان با سد هزار سرباز دشوار است ،
چه بنشينی درون ارگ ، اين زندان راهبردی !

چنين تا آستين بر ميزنی بر غارت ملت
شوی يک روز، ميترسم ، بلا گردان راهبردی

 

 

هشتم ثور و جغدان جهاد فروش !


کمباور کابلی


 

هشت ثور مرگ افزای روز ماتم ملی است
روز ويل و روز وای، روز ماتم ملی است

هفت گرگ آدمخوار ، هست و بود مارا برد
جوی خون روان هر جای ، روز ماتم ملی است

اين پديده ، پنجابی است ، رويداد بومی نيست
چرک دست آی . اس . آی، روز ماتم ملی است

کوچه های کابل را ، قتلگاه مردم کرد
جغد شوم خونين پای ، روز ماتم ملی است

کودکان آواره ، هشت ثور را گويند :
تا جهان بود بر پای ، روز ماتم ملی است!

 

 


بالا
 
بازگشت