سنجرغفاری
چراغی که خاموش گردید
شاعرجوان ونامراد، فرزندهمت آفرینش عزت وافتخار خانواده مشترک ما(افغانستان))جستجوگرواقعیت ها ی بحران تحمیلی جنگ و ناباوری درسرزمین آفت دیده گانش که خود یکی از قربانیان و آوارگان ناباور ی های تحمیلی بوده با غم و مصیبت ها پنجه نرم می نمود ، سوز و دلتنگی هایش را دروجود تاریکی های قرار گرفته روی سرنوشت خودش ، خانواده و هموطن اش را در قالب شعر و قطعه بیت های آگاهانه و مملو از استحاره های عینی واقعیت های جامعه افغانی بیان میداشت و دلش را تسلی می بخشید اسد جان میوند بود . اسد میوند جوان با تمکین و دارای جسارت خوب پذیرش انسانی در ردیف همفکرانش محسوب می گردید . دوستان و اگاهان خوب علمی ، هنری و ادبی را باخلوص پاک و قلب مهربانش باخود خلت نموده بود . هیچگونه تعصب در وجودش به مشاهده نمی رسید . اسد واقعآ ادب را میدانست و با محبت دوستانش را انتخاب نموده بود . هزاران امید و آرزو داشت اما بزرگترین آرزویش دو چیز بود که من تشخیص نموده بودم . اول ختم ناباوری جنگ و مصیبت میان هموطنانش ،در افغانستان .
دوم آرامش همه خانواده ها و اطفال افغان منجمله فامیل خودش که باید در مصیبت و لجاجت ، جنگ و ناباوری قرار نداشته باشند .آرزو های دیگرش سروده هایش بود که همه از ناباوری ها و نیرنگ های سخن می گفت که این مصیبت هاشدت یافته ادامه دارد و هزاران انسان وطن را در بستر اصطراب و مرگ کشانیده و می کشاند . از قول شاعری که گفته است .
همه بردند آرزودر خاک
خاک دیگر چه آرزو دارد .
بلی اسد میوند همه آرزو هایش را در خاک برد و همانند پرستو از این دنیا کوچ نمود .
گلی خو شبوزدست باغبان رفت
بهاری نو ،به تاراج خزان رفت
پرستویی،به شهرعشق کوچی
سبکبالی به اوج آسمان رفت
کسی کایینه دریادلش بو د
به بال موجها تا بیکران رفت
دل دریا وجنگل غم گرفته است
نسیم دلنواز مهربان رفت
به سوگ اوشقایق داغدار است
نهال سرخ روی ارغوان رفت
سرشک دل زدیده می فشانم
به داغ آن عزیزی کز میان رفت
اسد میوند یک سال قبل از امروز قربانی حادثه ترافیکی درمسکو گردیده ودر دیارغربت و مهاجرت به هزاران امید و آرزوهایش دنیای فانی را وداع گفت . نبود شاعر و ادیب جوان ، فرزند همت و عزت خانواده افغان را به همه عزیزان و دوستداران شعر و ادب تسلیت عرض میدارم و برای فامیل محترم اسد جان صبر جمیل از بارگاه منان آرزومندم و روح پاک و شهادت جوان نامرادرا به بزرگواری الله عالمیان شاد و مبارک میخواهم .
سنجر غفاری مسکو