خواجه عبدالله احرار
برنده جايزه فستيوال شعر در کانادا
جناب محترم خواجه صاحب عبداله (احرار) دربیست و هشتم ماه می سال 2012 برنده، جایزه بهترین شاعر زبان دری و فارسی افغانستان و ایران از طرف فستیوال بین المللی کانادا گردید. اما متأسفانه نسبت حمله قلبی غیر مترقبه که در ظرف 24 ساعت باعث عمل جراحی قلب شان شد، نتوانستند به کانادا تشریف ببرند تا جوایز شان را که افتخار بس بزرگ برای مملکت عزیز مان افغانستان میباشد، بدست آرند.
اما فستیوال بین المللی شعر کانادا لطف نموده، جوایز ایشان را ذریعه مکتوب رسمی به امریکا فرستادند.
بعد از صحت یابی نسبی شان، بلاخره در 26 ماه اکتوبر سال 2012 در محفل خاص بزم معنوی شام عرفان در ایالت ورجنییا امریکا که در آن محفل در قدم نخست، پروژه نویسنده گان زنان افغان به معرفی گرفته شد و بعداً جناب محترم ولی پوپل صاحب که مسئول اداری و سخنگوی بزم معنوی شام عرفان میباشد، از جناب حیدری صاحب نماینده خاص بخش فرهنگی سفارت افغانستان، دعوت نموده، جوایز و تقدیر نامه جناب محترم خواجه صاحب عبداله (احرار) را برایشان تفویض نمودند. بناءً این دست آورد عظیم فرهنگی، علمی و ادبی را برای تمامی فرهنگیان، قلم بدستان و ادب پروران افغان تبریک و تهنیت عرض داشته و برای جناب خواجه صاحب (احرار) طول عمر و صحت از بارگاه ایزد متعال استدعاء مینمایم.
در گردهمایی فستیوال بین المللی شعر کانادا که در
جمع شعراء ممالک اشتراک کننده حضور داشتند، اشعار نوشته شده جناب خواجه صاحب محترم قابل تمجید و ستایش قرار گرفت. خوشبختانه دو پارچه شعر زیرین شان لقب بهترین شعر انسانیت، صلح و دوستی سال را از آن خود کرد.
مقام معنوی انسان
خواجه عبداله احرار
تاریخ نشر پنجشنبه ۲۲ ثور ۱۳۹۰ - ۱۲ می ۲۰۱۱
به انسان گــر بگــویـنـد نام حیوان
شود آزرده خاطــر، سخت پریشان
زغفلت گــر به سـوی جهـل گـرایـد
شود وحشی تر از گرگ و پـلنگان
به عـقـل و دانش و فضل و مروت
همین است فرق انس ازجمله حیوان
ز روح قــدس مـزیـن گـشته انـسان
مـقامـش بـس بـلـند گـردیــده از آن
کـرامـت هـم به او لطـف خـدا شـد
شـده سـر تـاج عـالـم نیز به قـرآن
چـرا انـسان مـقـام خویـش نـدانــد؟
شــود پست و، کـنـد زشتی نمایان
به اخـلاق و ادب آراسـتـه میباش!
که تـا زیـبـد به تـو این نام انسان
مـقــام معـنوی انـسان بـلنـد اسـت
که انسان منبع خیر است و احسان
به چشم بسته احسان کن به مخلوق
مبین اینجا کی کفر است کی مسلمان
شـرف خـواهــی به آداب زنـدگی کـن
که ایـن اسـت مکتب والای عــرفــان
از این راه میرسی (احرار) به معنی
ز نــور معـنویسـت عـالــم درخشـان
با احترام،
خواجه عبداله احرار
وهمچنان شعر زیرین!
مـباش دور از غم انسان!
خواجه عبداله (احرار)
تاریخ نشر چهارشنبه ۱۴ ثور ۱۳۹۰ - ۴ می ۲۰۱۱
خـوشی آنـست که خـوش بـاشنـد هـمه هــم میهـنان یکـجا
خوشی آن نیست که خوش باشد کسی باعیش ونوش تنها
بـــدرد و رنـج و انـدوۀ هــمـه کـس غــم شــریک بـــودن
کـــمــال آدمـیـت ایــن بــــود! بــر پـــیــــر و بــر بــرنــا
بـکــن خــــدمــت بــمــردم، تـا بــمـانی زنــده و جـاویـــد
به نـیــکـویـی بـرنــد نــامــت بهــر مـجـمع و محفـل هــا
به پـاس خــالــق عــالــم بـکــن خــدمـت به مخـلوقـش!
دل کــس را مـیازار، چـــون مــکــان حــق بــود دل ها
اگـــر تـوفـیـق زحــق یابــم کـــه خـنــدانــم یـتـیمـی را
خــوشی بـرمن هـمیـن بـاشــد که بینم خـنده بر لب ها
خـوشا بر حال آن دستی کـه دستگـیـر ضعـیفـان است
نـبـاشــد نـزد او فــرقـــی، نــژاد و کـیـش و لـسانـهـا
اگــر نـسـل بـشـر هــستـی مـباش دور از غم انسان!
کــه خــونــت مــی رســد پـیــونــد آن بــا آدم و حوا
مکـن امـروز ستــم بـر کس اگر چه زور و زر داری
که امـروز مـیشـود فــردا چـنین است با تــو هم فردا
هر آنچه در بهار کشتی همان است حاصلت (احرار)
که دهقان هــر چه کارد در بــهاران بـدرود تیـرما
با احترام،
خواجه عبداله (احرار)