خوشه چين
صُلح ومِلح
صلح را نمک اخلاق آدمیت گفته اند
صلح به انسانیت جوهرمی بخشد
عیاران آب ونمک خوروطن خود میباشند
وپاس آب ونمک ترازوی«عیاران»است هیچگاهی عدالت را فراموش نمی کنند. ملا ومعلم((امروز)) با تباشیر یعقوب لیث((سفید جامگان))،روی تختۀ سیاه امیر ابومسلم((سیاه جامه گان)) مینویسد: این دوعیار بی نظیرباریختاندن خون خود روی لوحۀ سبزخراسان زمین را چنان آبیاری کرده اند که مهرازآسمان نیلگون، دردلهای مردم عذاب دیدۀ ما جاگرفته است که همیش صلح ازین سرزمین روبه آسمان قد می کشد.چپ به چپ گفت،ازاشتباه خود حرف به حرف گفت،نه درخفا درمحلۀ عام گفت،ازصبح تابه شب گفت:
به شاهدی خدا گفتند:
آن یاری که با اوگرفتارآمده بودیم
آن یــــــــــاربـا مـا یـــــــــــارنبود
راست به راست گفت
پت وپنهان نه رک وراست گفت
این یاری که با این گیرآمده ایم
این یار بــــا مایــــــــــارنیسـت
گروه سوم:ازمیان چپ وراســـت
بین هم درگفت وشنود شــدنـــــد
گرم وداغ سرخ وکبــود شــــدند
دردام شیطانی گیــــرآمــده ایــــم
بیاد آن زمستانهای طولانـــــی،زمستان طولانی که گاوکشی بین جوانان نقل صندلی شده بود،به کسی،شاخ گاو میرسید،به کسی کلۀ گاو ...... ...........همینطور به یگان نفر،یک قسمت ویگان تاه دیگر قسمت های دیگر، گاو الی اخیر...................... گرده هاازخنده به کفک می آمد.این قصه باهمان شد ومدش بیانش درینجا گنجایش ندارد.
بناً این گاوگاومانیست،این گاونیامده است زمین مارا قلبه کند.به عوض قلبه شاخ به زمین مستعد به رشد وتکامل ما، خلانده است. این شاخ بازیهای گاوهای اتمی وگوساله های اتمی،درهمسایه دربه دیوارما مانع ازان شده است ومی گردد که مردم تحت ادارۀ سالم ومصؤن ازهرگونه تمایلات،ضد اخلاقی يا ضد انسانی، وضد بشری به زنده گی شرافت مندانه نایل شوند.گرچه تلاش ها به همین سو درجریان است مکرباید که به مطلب زیر توجه شود.
ایجاد دولت مؤقت یکی از پایه های اساسی صلح است
فرق بین حاکمیت سیاسی حزب وطن وحاکمیت سیاسی موجود این است. حاکمیت سیاسی حزب وطن،صلح را تا به عقب نشینی ازقدرت مطرح کرده بود ودرفضای صلح برای ساختار یک قانون اساسی همه گیرجوانب را فراخوانده بود.مخالفت به ((مصالحۀ ملی))از ریاض،اسلام آباد وتهران تابه واشنگتن ادامه یافت،برای اینکه آهنگ وطن پرستی دیگرجایی برای آبادی وعمران کشور وجود نداشته باشد.درین فضا ودرین هوا،قتل عام ها ونسل کشیها ،زیرعنوان قلفک چپات، پکول،لنگی، وچپن فجایع وجنایت درصفحۀ تاریخ به جا مانده شد. اما دولت موجود صلح را فقط برای پذیرش قانون اساسی مطرح کرده است.نه عقب نشینی ازحاکمیت سیاسی. حاکمیت سیاسی که قطعاً مشروعیت خودرا طی یازده سال ازملت نگرفته است. دولت های اشغالگر،هیچ کسی را نمی رنجانند،مشروط برآنکه ضد منافع شان عمل نکنی،به هرکس حق میدهد که درکشوراپوزیسیون باشد، واپوزیسیون ،ازدولت برحال انتقاد نماید.تا جایکه کشورمتجاوزرا قناعت بدهد وبگوید قدرت را برای ما انتقال بدهد ما به نفع توبه گونۀ((؟؟؟؟؟)) میجنگیم،پروا نمی کند مردم می میرد یانه.اما !ازخودارادیت وآزادی حرفی به زبان نمی آورند. تکیه به سمت،قبیله، محل وقوم دشمنی ملیت هارا سازماندهی مینماید.
چرسی ازراه گذرمیکرد،خودرا تا وسرمی کرد گویا که چیزی را ازبرمیکرد. چیزی برای ازبرنبود فقط برای خنده بود.هی،هی،هی،هی، هی،هی،هی،هی، هی، هی،هی،هی. بعدازخنده میگفت:چند طایفه را دیده ام که دراخیرزنده گی مسخره شده اند.خروس جنگی وبودنۀ جنگی زمانیکه ازصحنۀ گریخت،فوراً ازگلویش خون میگیرند. دوستان خودرا به مهمانی دعوت میدهند.
2- زعیمی که حمایت توده ها را با خود نداشته باشد،وتوسط اجانب به قدرت رسانده شده باشد((سرمایه داردوست دایمی ندارد)).مسخره میشود.
هموطنان شریف،درکشورما،همیش،ابرتیره وتاربه روی،آفتاب صلح سایه افگنده است وسینۀ صلح آفرینان رابا مرمی جنگ نشانه گرفته اند.با این رویه توانسته اند،گلیم جنگ را درسرزمین ما بگسترانند.وازان بهره بگیرند. صلح به معنی آشتی کردن،عقدی که طرفین منازعه باهمدیگر برای همدیگر چیزی بخشایشی داشته باشند ویا اینکه دوطرف دعوا وجنگ برای پایان بخشیدن منازعه وجنگ پروتوکولهای کتبی ورسمی داشته باشند.که ازطریق اطلاعات جمعی به نشر سپرده شود.صلح را نمک اخلاق گویند.که کارانسانها است.حیوانات می جنگند تایک طرف زورمعلوم شود طرف دیگر به اطاعت اززورمند دیگرآمادۀ جنگ نمی گردد.اما برعکس بین جنگنده های سیاسی این طورنبوده، درکشورما بعضاًجنگندۀ های سیاسی،تا به سرحد طبایی وبربادی کشوربه منظورشکستاندن حریف مقابل به دربارکشورهای باقدرت مراجعه کرده ومینمایند. مادونوع دنبوره چی را میشناسیم.
1- دنبوره چی دوست:دنبوره چی دوست،ازتاری به تاری،وحدت وجوددوستی وسلامتی را بین انسانها به نشانۀ شریف ترین موجودات«روی زمین»به نوازش می گیرد.
2- دنبوره چی دشمن:دردنبوره مینوازد،خواننده میخواند، ومیشنواند درگوش، اپورچونست دوریه وخرچنک،دشمنهای علم وفرهنگ،ازهرقماش وهررنگ، مردمان بی خصلت وبی رنگ این آوازرا،دربدل پول وشرنگ. ازدنبوره صدا برمی آید،جنگ،جنگو،جنگو،جنگ وجنگ و،جنگ، جنگ ،جنگ، جنگ،ازطبله صدا برمی آید که دم بقو، دم بق دم، دم بقو،دم بق دم، دم بقو،دم بق دم.تب تُبلُقُوُدم ازسالهای نه چندان دوربه این طرف،کاته ها دربالای سرمحفل نشسته،میبینند که بازیگرانشان درصحنه چگونه هنرنمایی میکنند،زنگ به پا شنگ وشنگووشنگو،شنگ شنگ شنگ.هرکدام به نوبۀ خود،رنگا رنگ ،آرایشگران چنین محافل،همان،همان،بازهمان، کاسه لیسان قدیم،کدووکرم وبادرنگ.بعدازختم محفل،افتاده بینی هرطرف دیگ وطبق وکاسه وچینی ،دردست شمال را،ترنگ وپرنگ،ترنگ وپرنگ،ترنگ وپرنگ.همان طوریکه اتحادشوروی، اخلاقاً خودرا پشیمان کرد،شاگرزگفت:روبه حیرتان کرد یکی گفت چنین دیگری گفت چنان کرد،حاکمیت سیاسی حزب وطن،تکیه به وجدان کرد. ،عاقلانه اندیشه کرد،راه صلح پیشه کرد،جانب مقابل گوش به فرمان پاکستان، ازموقع استفاده درست ننمود،تیشه به ریشه کرد.عقاب بلند پرواز((خود آگاهی ))ازپرخود به سینه تیرخورد،اشغال کشور،ازدستی به دستی،تاراج وچورشد،به تعقیبش ،قدم به قدم ،طالب آمد،قدم به قدم پاکستان سراوضاع غالب آمد،وحشت ودهشت ازدید جهان غیرقابل وجالب آمد.حس خود خواهی وبلند پروازی امریکا، بیرون ازقالب،آمد،اتش کشور گشایی درسینه اش خانه گرفت، کلمۀ دفاع ازبشررا بهانه گرفت، برای آن طفلکان سیاست،پول ودالرورنگارنگ تحفه پوقانه گرفت، برای دیگرانش اینجا وآنجا جرنگانه گرفت،درآغوش دست پروردۀ خود را ،این نازدانه گرفت.
آبرو وعزت خلق ازمنبع درجریـــان است.
درمسیرانتخاب شده قانونمند روان است
بالای آتش مردم دیگ صبرآماده به جوش
گرم،گرمک روبه هـوا نقطۀ غلیان است
آرزوی دیرینۀ خلق ازمیان ابرتیرۀ خشم
به زمین می ریزد چه میـــده بــاران است
کلاه سرخ به سر استاده روی پاهای سبز
تماشا گه بهارگشته آماده به میــــدان است
آب که ازهمت بلند((سلسله کوه هندوکش)) درزمین هموارجاری و درحوض شرافت خلق، فرومیریزد،آب کهنه وگنده شده رابا تمامی کثافات برگ وخت ولای ازحوض بیرون ساخته.باخود به جای میبرد که ازانجا به آبهای پاک معدنی ما مواد زهری آورده مخلوط کرده اند. هیج جای شک نیست که ازمیان گندیده گی ها وکثافات فراوان گازرمیتان باعث کوری چشمان وفلج اعصاب میگردد.زمانیکه جریان آب پاک همت بلند کوه های سر به فلک همه پستی ها وبلندیها غیر مجاز را درمی نوردد.تشویش کوری هم رفع میگردد.
درین روزها سایۀ سنگین،جنگ و جنگ وجنگ،به شیوۀ جدید دارد که برسرمان بافتد،جنگ وجنگ و،جنگ ،جنگ،جنگ ها زیان بارترازجنگو جنگ جنگهای گذشته.جنگهای تاریخی که هنوز،خساره های مادی ومعنوی آنرا که ازحد ملیارد ها دالرمی گذرد،وتوده های ملیونی کشور،خسارت آن را می پردازند. خسارت(فقر)عقب مانی ازروند تکامل تاریخی را به شانه میکشند.درحالی است که فقرزیاده ترازگذشته،زمینه های فساد،فحشا،ارتشا،اعتیاد ودزدی را درجامعۀ رواج داده است ودوباره صدای جنگ افغان با افغان جنگ هموطن باهموطن به گوش می رسد،این دنبورۀ جنگ بادستان دشمن نواخته میشود.ضروراست وباید به هرقیمتی که شود، این جنگ هستی خوررا ازکشورمان به دوراندازیم،ازطریقه های که حاکمیت مشروعیت خودرابازیابد. طراحان دولت مؤقت به دولت موجود وحمایه گربین المللی آنها وظیفه میدهدکه آینده به گونۀ که باامپراطوری انگلیس، اتحادشوروی سابق کاری را انجام داد به روبوسی شما هم می آید،امانت مردم خاک عزت وناموس((وطن)) ازدستان کثیف گرفته وبه صاحبان اصیل اش می سپارد.