خوشه چين
علت؟
قسمت دوم
شخصیت های که درقدرت لم میدهند،مستبدین اند،ستم کاران همیش درگفتار وکردارخود،به روش های دیوانه گونه متوصل میشوند.ازین خاطراست که دیکتاتوران همیش درجوامع فاجعه آفریده اند.
حرف علت نام کردند واو الـــــف یــارا
هرکه را دردی رسد ناچارگوید وای وای
گویند که
قیمت بی حکمت نیست ارزان بی علت
ااافغانستان
شرایط طالبان برای برقراری صلح رارد کرد
دولتی که به بهانۀ دستگیری بن لادن آمـــد
یــــازده سال تمام،فاجعه آفرید پس نه برآمــد
به مزدوران خودفراوان پــــــــول وپیســه داد
توده ها می میرند،خودنوشنــــــد به سلامــــت
کنون درصدد پیدا کردن نوکردیــــگر شـــده است
کهنه مزدوررا گوید که فاسد شدۀ می کند ملامت
طالبان دولت موجودراوسیله می دانند میان طالب وکشورمتجاوز،هردوبه تارخام بسته اند،آن تارخام عبارت است ازنبودکفردرکشوروتطبیق شرایط سخت شریعت است. طالب معتقد برآن است که عقب نشینی ازخواسته وارمان جهادپشت پا زدن به احکام شریعت است
این بود نتیجۀ ملیاردهها دالرمصارف،وترورصدها شخصیت که دولت ازنتیجۀ نشست پاریس بدست آورد ونوشته بودم درباره چنین
ص معادلۀ بن
شیوه حل معادلۀ بن غلط بودبنا بران جواب آن هم غلط برآمد
این باردرپاریس
بازهمان کلاه ولنگی پکول،فیش؟؟؟؟؟ثبت وراجسترشده
میرانند ماشین افیون وموادمخدررا،آنانیکه ارث ازوطن فروشان برده اند
چارۀ جزازین نماند که این همه صفرها"شکستیها" درپهلوی عددی قرارنگرفتند
تا ضریب عدد مســــــاوی به ملیون گردد
درمیدان جازبه قهرمان چون نا پلیون گردد
شعارسردهد بگوید،به سراینده کارنــــــــیست
خودش رهبرآرکستر،جـــاز وویلـــــــــون گردد
جنبش عیاران صلح راازین راه به شیوۀ انسانی میخواهند که حاصل گردد.
بعد داخلی
رد اول-هشتادوسه ساله افتراق ملی که توسط نادرخان وبرادرانش درکشورما دامن زده شد.توجۀ دولت موجود به این نقطۀ برگردانده میشود. کرزی که. چنانچه که مقبرۀ نادرخان رامرمت کرد،به داودخان مرقدی ساخت وشفا خانه بنامش گذاشته شد.برای امیرحبیب الله خادم دین رسول الله،که افتخار ملت است احترام گذاشته شود ومرقدی را بنامش نام گذاری گردد. اگرکاروان به همان تاریک به سفرادامه دهد.این حق علاقه مندان امیر حبیب الله خادم دین رسول الله است که دروقت موعد مسیررا تغیردهند خود این کاررا انجام دهند. دوم- درتفاهم با تمامی احزاب وحلقات سیاسی وشخصیت های خیراندیش ونخبگان وتنظیم های جهادی که نیات نیک انسانی دارند ازمیان آنها حلقۀ تنظیم ارتباط
جبهۀ صلح برای آزادی را احیا می مینمایند
این حلقه منحیث"مرجع"نقش محوری راخواهد گرفت
دربعد خارجی
درتفاهم نزدیک عمیقاً با مفاهیم حسن همجواری وروابط متقابلۀ نیک کشورهای همسایه وسائرکشورهای آسیای میانه درمذاکره با با اعتبارترین،مرجع یعنی سازمان ملل متحدتحت نظر(شورای امنیت ملل متحد) تعهد ازکشورها گرفته میشودکه درامور داخلی افغانستان چون گذشته پرهیز نمایند برداعیۀ برحق انسانی خویش عمل نمایند. روسیه میراث خوراتحاد شوروی سابق وایالات متحدۀ امریکا،به حیث طرف های اصلی مناقشات بعد ازحصول استقلال سیاسی افغانستان،چین،و انگلستان واتحادیۀ اروپا،که همیش سرنخ منافع خود را دنبال مینمایند.برتمامیت ارضی کشورمان افغانستان احترام بگذارد.تحت نظرسازمان ملل متحد دولت مؤقت ازوجود شخصیت های کاردان وکارفهم دارای اعتبار شایسته،مستقل غیرجانبدار وغیروابسته به احزاب سیاسی وتنظیم های جهادی ساخته شود وآنرا به رسمیت بشناسد.این دولت مکلف به ساختن قانون اساسی ای میگردد که تمامی موازین حقوق ملی وبین المللی را درخود داراخواهد بود.همه تمامی متولدین کشورمان درآن خودرا با کلیه حقوق انسانی یافته بتواند. به گذشته گفته شود که تیرپه هیر
تف میگوییم به تفنگ وشمشیر
می رویم به راهی که قلم راه انسانیت را درکاغذ سفید نقطه گذاری میکند
حتماً نخبگان قلم میزنند
صلح ازمزرعۀ جنبش عیاران درومیگردد
صلح شرینی گک نیست که به ادا کردن آن دهن شیرین گردد. صلح مفهوم کاملاً علمی واخلاقی است که درتمام ادیان ومذاهب بیان گردیده جنگ را تحت شعاع خود قرارمیدهد بعدازتعریف وتحقیق مراحل مختلف تجاوزات، تاریخی توسط افراد،اقوام نظامها دولت ها به سرزمین دیگران،جنبۀ عملی را به خود می گیرد. درانتظار آن روزی هستیم همان گونه که علمای کرام درزمانش،جمع آمدند، امیرحبیب الله خادم دین رسول الله را،امیرخود انتخاب کردند وپشت سرش اقتدا کرده نمازخواندند.امروز نیزبی صبرانه منتظرهستیم که عالمان دینی وشخصیت های معتبرمذهبی ورهبران جهادی درجهت تهیه وتنظیم دفن میت امیرحبیب الله خادم دین رسو ل الله ازمراجع مربوطه تقاضای کمک نموده ودرشهراه وگذرگاه عمومی برایش مرقدی ساخته شود.
شخصی گفت: فساد بزرگ ازمانیست
بلی!
دهقان سال تمام،مواد فاضلۀ حیوانات را وپیغال مرغان را درمحلی دورتر،ازخانۀ نشیمن،انبارمینماید.دروقت موعد،آنرا ذریعۀ وسیلۀ بارکش به زمینی میبرد که آن زمین،قابل کشت گردد.اما وسیلۀ بارکش،یگان وقت مست میشود،قرتک میزند،بارچپه میشود وخود هم لدوبه جا میگذارد.
بلی! کثافت آنقدراضافه گردیده است که باید ذریعۀ بلدوزربه دورانداخته شود.
کثافت باید به دورانداختــــه شود
همراه نوکرومزدورانداختــــــه شود
صادقها وپاکــــــان را محفوظ زآسیب
به همراه انسان بی شعورانداخته شود
نهگ درآب است
هرکه بندۀ خدا است یا چهاریار،یا چهاریار،یا چهاریار
بگویید که خـــدا یک است
محمد پیغمبرش برحق است
دیگرپیش وای کارنــــداریم
این چـــــــــه دهل ودمپق است
شهیدان افتیده روی زمــــــین
سیاه وسرخ وسبزسفید ابلق است
یکی را نام کردند خارزقــــــوم
دیگری راگفتند گل زنبق است
"خوشه چین" کس که به سازدشمن رقصیده
آن بی شعوردشمن مردم،خودش احمق است
حرف علت نام کردند واو الـــــف یــارا
هرکه را دردی رسد ناچارگوید وای وای
گویند که
قیمت بی حکمت نیست ارزان بی علت
علم بوعلی
عیاران بسترتفـــکرهمــــوارکـــــرده انــــد
ازپکتیا تا بــه شهـــر مــــزارکــرده انـــــــــد
خون مام وطن رادرلابراتــوار"عیار"معاینـــــه
علاج درد"تابلیت"توصیه به سیاست مدارکرده اند
بعداً توجه به مرکـــــــز اطـــراف ونواحـــــی آن
ازهرات باستان تابـــــه ننگـــرهار کــــــرده اند
تاریخ آریانا عمـر طـــولانی داشتـــــــــــه ودارد
ازمولانا،رابعه،آموخته انــد ادب،علــــم بوعلـی
افتخاربه رحمن،اقبال لاهوری،وخان غفارکرده اند
بازنگری درارزشها ومعیارهارابیان گفتند که مقصراصلی"اکس بوده نه وای"
همه با یک آوازشعارسردادند شیوه حل معادلۀ بن غلط بودبنا بران جواب آن هم غلط برآمد این بار نباید درپاریس تکرارشود"نهگ درآب است"هرکه بندۀ خدا است یا چهاریار،یا چهاریار،یا چهاریار.
میخـــــورم نان وپیــــــاز
حرفم است با پیشانی بــاز
بروبیگانه ازدرب خانه برو
خاطرم جمع برنگردی دیگرباز
درفابریکه ومزرعـــــــــــه
درپنج وقت نمـــــــــــــــــاز
ترسم نیست ازدزد ورهزن
تف برتفنگ وراکت انــــداز
گفت ابراهیــــم پهــــــــلوان
آن آقـــای چـــــاپ انــــــداز
احمدجان قهرمان صدیق لوگر
حق گویم صادقم،نیم شعبده باز
دورمیرود دور،سرخیل عیــــــار
چرخ میزند به آسمان این شهباز
نفرین با د گوید برخایـن ملـــــی
دشمن خلق چوچۀ ابلیس جنــــگ انداز
زراندوخت درکیسه ازجیب خلیفه
بپرهیزید ازین شیخ رمـــل انـــــــــــداز
خشتی بالای خشت نگذاشت آن بیکاره
به ظاهرمسلمان اما درباطن شـــرانداز
جنگ دیروزعلتـــــــــــی داشت
مقاومت با آن فضیلتــــی داشت
جنگ امروزمفهومش تغیر کرده
شیرنفت خورطعمه را گیر کرده
ملت افغان را چون؟خرس درگیرکرده است
اووطن دار
افغانستان درنقشۀ سیاسی جهان یک دولت است
ملاحظۀ آن درآینۀ آریانا حق قاطبۀ ملـــــــت است
لکۀ را کــــه دیدی درآئینه نگو کـه لکـــــــــه دارد
پاک کردن لکه وحفاظت آن ازآلودگی رسالـــت است
به ویــــرانه دل باید سوخت،راه حل را بایــــد جست
بدین حساب صلح ازخانه به کوچه ره میبرد،تابه ثریا
احترام به مقام انسان"میت"ازدید اسلام فضیلت است
استخوانهای،عیاری ازخراسان،قصه گویند ازمیان گودال
بی تفاوتی درحق انسان،ازغروربی جاتداوم جهالت است
بدین حساب اگرازتداوم جهالت که بگذریم،سری برتطبیق عدالت که زنیم، درهر حالت با به احترام گذاشتن به میت خادم دین رسول الله خواهی نه خواهی، برسرراه اقوام باهم برادرکشورمان،فرش دوستی هموارمیگردد.وصفحۀ تاریخ کشورمان ازغبارتوهمات بی مورد پاک.ازین راه هموار شده جنبش عیاران،به به بازارمحبت،دربازارمحبت میبینیم خندۀ محبت،درسرهردورۀ بازار،می بینیم خندۀ ازانارقندهار،به رسم احترام به سوی سبد انگورچهاریکار، درین بازار،چه خوش صدایی آید بگوش،توت پرکوک،درسرچوک،لعل هرات،قندک ده ویران، لوب لایی مزار،جلغوزۀ پکتیا انارننگرهار.
هرکه بندۀ خدا است یا چهاریار
جای نهنگ است درابحـــــــــــار
++++++++++++++++++++++++++++++++
حرف علت نام کردند واو الـــــف یــارا
هرکه را دردی رسد ناچارگوید وای وای
گویند که
قیمت بی حکمت نیست ارزان بی علت
مادروطن گوید:آویزۀ طلایی که برایم آوردۀ پس بگیر، چراکه گوشم را چکانده است،ناقص الوجود شده ام،صداهارا تشخیص کرده نمیتوانم،نمیدانم که صدا، صدای بیگانه است ویا صدا ی خودی،حدس میزنم که همه صدا ها"رادیو وتلویزیون،اخبار"صدای بیگانه است،صدای خودی،تحت تأثیر صدای بیگانه کاملاً خفه گردیده است، چراغ تیلی ام"خردامندان"را که ربودۀ ازکشور"راندۀ" پس بیارکه کورشده ام،فرق وراه چاه را کرده نمیتوانم.بلی!ازدست هموطن خودم بینی مردم بریده شده است، درتمام جهان تیت وپرک بحیث انسانهای بی وطن مشهور، تحقیر وتوهین میشوند تمیزخوب ازبد به بونمیشود
قانون اساسی دولت موجود به حمایۀ دولت اشغالگر ساخته شده است اشغال دولت افغانستان توسط اشغال گر درمدت یازده سال هیچ دست آورد علمی اخلاقی وانسانی نداشته و ندارد به جزفساد اخلاقی، افتراق ملی ،اختلاس، دزدی رهزنی. تنها کاری که شده است به تعداد فرارنوجوانان افزوده هزاران شهید کشته وزخمی معیوب به جا گذاشته است.
بلی!حل مشکل وطن صرف به بگوومگونمیشـــه
به شیوۀ جنگ پرچال بین بی بیکووشاه ککونمیشه
تقسیم کشورباخطهـــا به میل اوباشان واراذیل وطـــــــن
سفیدکوه،سیاه کو،شمال وجنوب این کوه آن کوه نمیشه
دشمن توروسیع طولانی وعرضانی به رنگ سبزرابالای سبزگندم کشورهمواروگسترش داده است.تاهیچ صیدی نتواند ازشکارش نجات یابد. کشورما زیبا بود،مردمش شجاع ودلاورمهمان نوازونا موس پروربود،نان خوب برای مهمان داشت،مهمان خانه برای مهمان داشت،خانۀ نو وبستر نواز مهمان بود، بزرگ خانه تا به ختم خان استاده به پاتا که مهمانهایش عزت ببینند و احترام شوند.مفت ازدست رفت این کشورزیبای ما یعنی که ازجانب دزدان چراغ بدست به پرکاهی فروخته شد نه یک با ربلکه چندین بار،ازدستی به دستی فروخته شد. خلقهای بیچاره شکایت گرروزگارشدند..
روزگارخلق
منم روزگارخلـــق متقاضی شـــده ام
علت را جستجــــو ازماضی شـــده ام
طوفان،حوادث هست وبـــودم را ربود
امیدم صحت است به طب راضی شده ام
ازجنـگ وخشـــــــــونت تنفرم مــــی آید
به خود آمده ام هم رنگ اراضی شده ام
"خوشه چین"هدایت گرفتـــــه ام ازروزگــار
آماده به حـــل معادلــــۀ ریاضــــی شــده ام
با این فورمول
دلا نزد کسی بنشین که اوازدل خبردارد
به زیرآن درختی روکه اوگل های تردارد
دراین عطاران مرو هرسو چو بیکــــــاران
دردکان کسی بنشین کـــــــه او شـــــکردارد
ترازوگرنداری پس تورا زو،رهــزندهــــرکس
یکی قلبی بیاراید تو پنداری کــــــــه زر دارد
تورا بردر نشاند او به طــــراری که مــــی آید
تومنشین بردرکه آن خانــــــــــــه دودر دارد
به هردیگی که می جوشد میاورکاسه ومنشین
که هردیگی که میجوشد درون چیزی دگردارد
نه هرکلکی شکردارد نه هرزیری زبر دارد
نه هرچشمی نظر دارد نه هربحری گهر دارد
بنال ای بلبل داستان ازیرا نالۀ مستان
میان صخرۀ خارا اثردارد اثر دارد
بنه سرگرنمی گنجی که اندر چشمه
اگررشته نمی گنجد ازان باشد که سردارد
چراغست این دل بیدار به زیر دامنش میدار
ازین باد هوا بگذرهوایش شوروشرردارد
چوتو ازباد بگذشتی مقیم چشمۀ گشتی
حریف همدمی گشتی آبی برجگردارد
چوآبت برجگرباشد درخت سبزرا مانی
که میوۀ نو دهد دایم درون دل سفر داری
مولانا
خدا شنــاســــی ارزشـــــی دگر دارد
اعتراف به اشتباه پوزشی دگردارد
کله چشم ودست وپاتحفۀ اند به حرکت
ازذرۀپیدایش تاکیهان کوششی دگردارد
هنگام سحر"خوشه چین"مطلبی نوشت
رفت به کیهان کسی که به سرعقل دگردارد
گفتارنیک
مغز وزبان ودست هرسه رفیق ویارهم اند
فرمان ده وفرمان بر،فرمان بـــــردارهم اند
مغزپویا یی دارد،مویک دماغ جویایــی دارد
زبان ترجمان مغزدرمیدان عمل هم باورهم اند
اززردشت تا به محمد"ص" برحذر ازگمــراهی
اندیشۀ نیک،گفتارنیک،کردارنیک همکارهم اند
ای خدا!ً
قطرۀ دانش که بخشیــــدی زپیش
متصل گردان به دریاهای خویش
"مولانا"
آرزوها،رفتن به پا ازمحلی به محلی،میسر میشود،خم شدن،به سوی زمین وبرداشتن با دست امکان پذیراست،زیرفوکس دیدقراردادن تابه شناخت آن وبعد تعین ارزش به آن،مقدوراست.
دستان عیار
کلۀ تجربه کار"پامیر"پــرازبــرف است
بین گفتاروکردار"عمل"یک حرف است
صداقت ازسینه خیزد،قلب می تپد آنجا
قطرات خون پاک تجمع میان ظرف است
دستان"عیار"باصابون وجدان پاک همیش
آنان که دست پاک ندارند بی عـــــرف است
دست آوردهای علمی وتخنیکی که درخدمت بشریت قرارمیگیرد.نمیشود که به صاحب دست آورد ،کشوردست آورد آن را تبریک نگوییم.
دست آورد علمی وتخنیکی درهرزمانی که بوده ازجانب فردی،گروهی درمحلی ویا کشوری شکل یافته است افتخارش سلسله مراتب،به فامیل خانواده کشور و به بشریت کرۀ زمین تعلق دارد.
جنبش "عیاران" فرود آمدن جستجو گر"کنجکاو"به کرۀ مریخ را به ملت امریکا تبریک میگوید.عیاران هم روزی به نوبۀ خود خواهان پیام های تبریکی درجهت حل "معادلۀ مغلق وپیچیدۀ" سیاسی،نظامی،اقتصادی هم درسطح داخل کشور وهم ازجانب مجامع بین المللی میباشند
علم بوعلی
عیاران بسترتفکرهمــــوارکـــــرده انــــد
ازپکتیا تا به شهر مــــزارکــرده انـــــــــد
خون مام وطن رادرلابراتوار"عیار"معاینـــــه
علاج دردتابلیت توصیه به سیاست مدارکرده اند
بعداً توجه به مرکز اطـــراف ونواحـــــی آن
ازهرات باستان تابه ننگـــرهار کــــــرده اند
تاریخ آریانا عمر طـــولانی داشتـــــــــــه ودارد
ازمولانا،رابعه،آموخته انــد ادب،علــــم بوعلـی
افتخاربه رحمن،اقبال لاهوری،وخان غفارکرده اند
باقی دارد