سیدموسی عثمان هستی ،مارک توین افغانستانی
طنزخواب اسلامی بخاطرهفته شهدای گلگون کفن!
آن کسانکه درنده بودنددر صف درندگان
سرورهردوجهان گریدنددرصف شهیدان
گفت وگوکرد،درخواب باخدا شبی عثمان
خواند،خداونداورامرتدوبدنام هردوجهان
سایت وزین خاوران وسایت وزین افغان جرمن رابازکردم همه نوشته ها زیورکفن شده بودوهمه کفن هابه قلم رنگ گلگون گرفته بودندوآدم را بیادلاله های دشت شاه دیان مزارشریف درایام گل سرخ می انداخت
عهدغلام باشد،من به کارنویسنده گان سایت افغان جرمن وسایت خاوران کاری ندارم که ازکی خاین ساخته اندوازکی شهیدگلگون کفن راه آزادی ساختنداندهدف شان چه بوده قاضی وجدان شان درقسمت هفته شهدا وشهدای سه ونیم دهه چه حکم کرده
بعدازخواندن تندتندچندمقاله خسته شدم چون دریک خانواده مذهبی بدنیا آمده ام ازپدرومادرشنیده بودم که هروقت خسته شدیدچرت وفکرنزن قرآن َریف بخوان قرانی راکه ازطرف صبح می خوانم اورابرداشتم شروع به خواندن کردم تارفع خستگی کنم مراخواب برد
ای کاشکی مراخواب نمی بردخوابی که دیده ام نه تنهاکه فراموش نمی شودمرااذیت هم می کندهرقدرکوشش می کنم که این خواب درکیبل طالب کورگره بزنم ودرطاق نسیان بگذارم فراموش نمی شودمجبورهستم که کابل بروم تفسیرخواب مرابه من درلب دریای کابل درلب آب پاک استادبزگوار آیت الله محسنی کند
درخواب دیدم که سردارشهدابن لادن باشهیدان القاعده امیرحبیب الله خان شهیدپسرامرعبدالرحمن خان بایکصدوچندزن خودونادرخان شهیدهمراه عبدالخالق شهیدهزاره داودخان شهیدهمراه تره کی شهید،حفیظ الله امین شهید، داکترنجیب الله شهید،علی مزاری شهیدواحمدشاه مسعودشهیددرقطارشهدااستاده اند
مزاری ومسعودهردوشهیدپاک عالی نصب کاغذی بدست دارنددرآن نوشته شده گابل درآتشی که بلند ترازآتش دوزخ زبانه کشیده باشدبسوزدومردمان کابل بایدحتمی کشته شودخاک اش به توبره بادگردد
این نوشته ازاستادسیاف عالم بزرگ دین بودکه توسط خلیلی ومحقق ارتباط مستقیم باامام زمان داردومحترم جنرال سیدعبدالقدوس که تاریخ زیبای جنگ های کابل رانوشته مظلومانه گردن پت درنزدمزاری ومسعوداستاده تایک کاپی این نوشته استادسیاف راقبل ازاینکه این دفاعیه مزاری ومسعودبدست خدا(ج)برسیدجنرال صاحب قدوس خان یک کاپی فتوی رابدست بیاورد
بعدازاینکه سیدعبدالقدوس موفق شدکه کاپی فتوی سیاف رابدست بیاوردشصت هزارشهدای کابل یخن جنرال صاحب قدوس راگرفتند که ما تمام مردم کابل مسلمان بودیم به فتوی یک عالم دین کشته شدیم توبه کدام حق واقعیت هاراافشا کردی رهبران جهادی رابدنام وشهادت مارالکه دارساختی دیدم که جنرال قدوس باخودمی گویدکله قاق بدریارفت تشنه برگشت گفت ازبدبدراش توبههمین مردم مسلمان وهمین فتوی یک عالم شارلتان که هنوزهم مردم بنام مسلمان دنبال این شارلتانان می روندوآقاصاحب ازترس شهداکابل فرارکرد
هنوزشصت هزارشهدای کابل ودیگرشهدای چپ وراست درعقب شهدای مجاهدین ،طالب ومردمان سوسایت بم وکسانیکه توسط این مردم کشته وسوسایت بم شده ویکتعداددرکفن دالروربل پیچیده خودراشهدای زمان تجاوزروس امریکا وناتوقلم دادمی کننددرقطارپل سلات بخاطررفتن جنت صف بسته بودند
من درعقب همین شهداخودراقرارداده ام که به برکت همین شهدای گلگون کفن وفتوی استادسیاف که شکل دفاعیه رابه مسعودومزاری داشت اگرمن هم درجنت بروم
ازیکی ازاین شهداپرسیدم
چراحرکت نمی کنیدگفت خدا(ج)رانمی بینی که درآن طرف پل صراط مانندمعلم سپورت
استاده اشپلاق طلایی دردهن داردهمه منتظراشپلاق آن هستندخداوند
در سوره حمد
این موضوع را اشاره کرده
اهدنا الصراط المستقیم
ومیگویندکه پل صراط خدانشان ندهد ازموی کرده باریک ازشمشیرکرده تیزستون ندارد
دربادوطوفان نمی جنبد
درهمین حرفهابودم دیدم که شهدای جنگ دوم جهانی و کشته شدگان دست استالین ومائورهبرچین درعقب من قراردارندچون من شهیدنبودم ازشماچه پنهان حتی ازشهدای کفرشرمیدم خجالت زده درعقب صف شهدای جنگ دوم جهانی قرارگرفتم وباخودگفتم خداکندکه دیگرمردم که شهیدنشده اندخبرنشوندکه خداوندصف مارااز شهیدان جداسازندبااین ترس ولرزبودم ،که اشپلاق خدابگوشم رسیددیدم که سردارشهدابن لادن !،امیرحبیب الله خان شهیدباتندی ازپل صراط بادیگرشهدای مسلمان تیرشدنددیدم که هرشهیدکافرکه ازپل صراط تیرمی شودازسرپل صراط به دوزخ می افتنداول تعجب کردم بعدباخودگفتم که این حکمت خداونداست دنبال این مردم نگرد،ریگ برنج خودباانگشتان ترس بچین که مانندشیطان رانده نشوی تراهم دردوزخ خدانیندازد
درخواب باخودگفتم شهیدان کافربه اساس وعده خداونددرجنت رفته نمی تواندچه خدای پاک است که بروعده خودوفاکرده دنبال گناه های شهدای مسلمان نگشته وکافران رادردوزخ انداخت یک باردرفکرم خطورکردکه توباکمونست هاهم سرشوردادی
باخودگفتم که من درجهادپنجشیراشتراک کرده ام باوجودیکه شهیدنشدم مرادرکتاب پنجشیریان ازجمله شهیدای سربکف قلمدادکردندحتماًبه برکت نام شهدای پنجشیرکه درکتاب پنجشیریان آمده چون من درلست شهدای آن کتاب هستم خداوند(ج)مراهم درجمله شهدای زمان حضرت محمد(ص)حساب می کندوازپل سلات مانندگرگ تیرمی شوم دیدم که خداوندازآن طرف پل صراط آمددرپیش رویم استاده گفت تومرتدکجامی روی؟
باخودگفتم ای مردغافل ازخود،خداکتاب خوانده باشدیانخوانده باشدمن بحیث یک مسلمان می دانم به علم قدیم خودهرچیزراخدوند(ج)می داندنخواستم که کتاب بازکنم وبه خداوند(ج)نشان بدهم که من هم درلست شهدای پنجشیرهستم
تکرارباخودگفتم من اگراین کاراکنم وکتاب رابازنمایم خداهرچیزبه علم قدیم می داندمن ونویسنده کتاب رسوامی شویم ومحترم جنرال صاحب سیدعبدالقدوس هم این ماجرای ملی راروزی اززیرپلو باقلم بیرون می سازدودرتاریخ خودمی نویسد
یک بارنام عدل انصاف مساوت وصبرخدابیادم آمدباخودگفتم روزجزا ورستاخیزاست ازحقوق خوددفاع می کنم بخاطریکه خداعادل است ازانصاف کارمیگیردترازوی مساوات راامروزبدست داردواگرگستاخی کنم بخاطرصبری که داردقهرنمی شودوصبرخداوند(ج)رادرسه ونیم دهه جنگ های کابل مردم افغانستان باپوست ،گوشت واستخوان حودلمس کردندآفتاب به دوانگشت پنهان نمی شود
مثلیکه پیش قاضی کاناداپیش می شوی سرلچ پیش خداوند(ج)که مراهست کرده ونیست می کندپیش شدم تعظیم کردم خداوندگفت که این ماده رندی راازکجاآموختی گفتم من آدم سرکش بودم درمسجدشهرگولف کانادااعتصاب غذایی کردم مراپولیس کانادادست بندزدازمسجدکشیدحالا نه درمسجدراه دارم نه درمیخانه چندین مرتبه بخاطررددلایل جانب مقابل که دکتاتوران مذهبی هستندمرابه دادگاه کشاندنداین نوع احترام رامن ازدادگاه کاناددربرابرقاضی آموختم
خداوندگفت :تومرتدفرق بین قاضی روزجزاوقاضی دنیارانکردی؟ من سکوت کردم حرف زیبای محشوقه ایرانیم بیادم آمدکه اوگاه گاهی میگفت که من شرمنده هستم من هم چشم دوخته برزمین گفتم شرمنده هستم دیدم که خداوندقهرکردگفت: توقرآن شریف کلام مرانخواندی ؟من گفتم مرابگفته برادران ازبک های شهرگولف تورنتو به بیردی گفتن بمان من نه تنها قرآن راخوانده ام آیت های شیطانی سلمان رشدی وکتاب های شفارابدقت خواندم
خداوند(ج)گفت تومنحیث یک مسلمان که خودت می دانی کتاب مرتدسلمان رشدی راباکتاب های شفاخواندی ؟ورخطا گفتم بخاطریکه حقانیت قرآن شریف به من ثابت شودمنطق قرآن شریف رابامنطق شفاوسلمان رشیدی مقایسه کردم که دین خودراآگاهانه بپذیرم
خداوند(ج)گفت مگرتونمی دانستی ؟که تووپدران تومسلمان بودند؟
دین منطق نمی خواهددین یک تکیه گاه است وخداوندبه عبادت ضرورت نداردتنهابخاطرعبادت بندگان خودراامتحان میکند
اگرخداوند(ج)محتاج عبادت می بودشهدای مسلمان که درجنت رفتندیکتعدادشان درعصرتوزندگی می کردندسرمادرخودهم مانندخردریغ نکردنداندکه امتحان درجنگ های کابل ازخودنشان دادند
من خاص بخاطرمسلمانی شان درجنت بردم وبه کسانیکه سوسایت ببم کرده بودنددرجنت امتیازبیشتردادم وکافران راکه گفته بودم دردوزخ می سوزانم دیدی که دردوزخ انداختم
تومرتدچه می خواهی؟ من به شنیدن حرف مرتداززبان خداوند(ج)گریبان خودراگرفتم شکرکشیدم خداوند(ج)تعجب کردکه این رامرتدگفتم دست برگریبان شکرانداخت
درحالیکه خداوند(ج)می دانست که من چراشکرکشیدم برای اینکه به زبان اقرارکنم گفت چراشکرکشیدی؟ گفتم بخاطریکه مراازجمله مسلمان حساب نگردی همرای شهدای مسلمان درجنت نبردی من صبرترانداشتم سررذالت های شهدای اسلام زیادنوشته بودم اگربه جنت می رفتم آنها به کشتن وبستن ولت کردن عادت کردندمرادرجنت لت وکوب می کردند
هزاربارشکرکه مراازجمله این مسلمانان حساب نکردی خداراخنده گرفت درخنده خدابیدارشدم دیدم که قرآن شریف سرزانوی من است قرآن بوسه کردم درطاق بالای سرخودگذاشتم گفتم فرداتفسیردرباره شهدامی خوانم اگرخواب من خواب شیطانی بودفوری یک تکت می گیرم قبل ازعیدقربان خودرادرمکه ومدینه می رسانم ازخدا(ج)درپهلوی مغفرت مرگ هم می خواهم خداوند(ج)مرادرخانه خودمرگ می دهدومی بخشدبه جنت می روم
اگرنمردم درمحکه ومدینه مجاهدین وطالب است میگویم بدون کشتن شمارانان مزه نمی دهدمرادرافغانستان باخودببریدبکشیدشماغازی شویدومن شهیدهردوی مادرجنت برویم واگرقبول نکردمی گویم مرادرجمله همان مردم حساب کنیدکه قومندانان شمامردم بیگناه راازراه به بهانه می گرفتند وبه زیردستان خودمی گفتند ببریداین رابکشیداگرگنه کاربوددردوزخ می روداگرنبوددرجنت می رود
اگراین کارهم نشدسوسایت بم کردن به اختیارخودمن است خدامرادرجنت نماندببیندکه نمره کنکورجنت رامن صدبرصدبخاطرشهیدشدن بدست آورده ام درآن صورت خداعادل است مجبوراست مرادرجنت ببردوبادی گاردهای رهبران مجاهدوطالب راموظف سازدکه دشمنان قلمی من مرادرجنت لت وکوب واذیت نکنداین را می گویندبارتلک گردن
نوت بخاطریکه ازروزرستاخیزترس داشته باشیدنوشت حقیقت پل صراط چیست؟ ازیک عالم شعیه رادرقوس گرفتم که سنی ها هم به عقیده پل صراط هستندازالقاده مجاهدوطالب وکمونست نمی دانم که چقدرسرتعظیم با این باورپاین می گذارند
گرچه آگاهى تفصیلى نسبت به حقایق مربوط (به قیامت و جهان پس از مرگ که عالمى است برتر و بالاتر از این جهان، براى اهل دنیا غیر ممکن است، ولى این امر مانع از آگاهى اجمالى نسبت به آن نخواهد بود!.
آنچه از آیات و روایات اسلامى استفاده مى شود، این است که صراط پلى است بر دوزخ در مسیر بهشت که نیکان و بدان بر آن وارد مى شوند، نیکان به سرعت از آن مى گذرند و به نعمتهاى بى پایان حق مى رسند، و بدان سقوط کرده، سرازیر دوزخ مى شوند!، حتى از پاره اى از روایات استفاده مى شود که سرعت عبور مردم از آن بستگى به میزان ایمان و اخلاص و اعمال صالح آنها دارد.
در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «بعضى مانند برق از آن مى گذرند، و بعضى همچون اسب تیزرو، بعضى با دست و زانوها، بعضى همچون پیادگان، و بعضى به آن آویزان مى شوند (و مى گذرند) گاه آتش دوزخ از آنها چیزى را مى گیرد و چیزى را رها مى کند»(۱).
چرا باید از روى جهنم به سوى بهشت رفت؟ در اینجا نکات لطیفى است.
از یکسو بهشتیان با مشاهده دوزخ قدر عافیت بهشت را بهتر مى دانند، و از سوى دیگر وضع صراط در آنجا تجسمى است از وضع ما در اینجا، باید ار روى جهنم سوزان شهوات گذر کرد و به بهشت تقوا رسید، و از سوى سوم تهدیدى است جدّى براى همه مجرمان و آلودگان که سرانجام گذرگاهشان از این راه باریک خطرناک است.
لذا در حدیث «مفضل بن عمر» مى خوانیم که مى گوید از امام صادق(علیه السلام) درباره «صراط» سؤال کردم فرمود: صراط همان طریق به سوى معرفت و شناخت خداوند متعال است.
سپس افزود: دو صراط است، صراطى در دنیا و صراطى در آخرت، و امّا صراط در دنیا همان امام واجب الاطاعه است، هرکس او را بشناسد و به هدایت او اقتداء کند از صراطى که پلى است بر جهنم در آخرت مى گذرد، و هر کس او را در دنیا نشناسد قدمش بر صراط آخرت مى لرزد و در آتش جهنم سقوط مى کند»(۲).
در تفسیر امام حسن عسکرى(علیه السلام) این دو صراط (صراط دنیا و آخرت) به صراط مستقیم معتدل بین «غلّو» و «تقصیر» و «صراط آخرت»تفسیر شده است(۳).
این نکته نیز قابل توجّه است که در روایات اسلامى عبور از این راه پر خطر مشکل شمرده شده است، در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) (وهم از امام صادق (علیه السلام)) آمده است: اِنَّ عَلَى جَهَنَّمَ جِسْراً اَدَقُّ مِنْ الشَّعْرِ وَ اَحَدُّ مِنْ السَّیفِ:«بر دوزخ پلى است باریکتر از مو و تیزتر از شمشیر»!(۴).
صراط «مستقیم» و حقیقت «ولایت» و «عدالت» در این دنیا نیز چنین است، باریکتر از مو، و تیزتر از شمشیر، چرا که خطّ مستقیم خط باریکى بیش نیست، و بقیه هر چه هست خطوط انحرافى در چپ و راست است.
و طبیعى است که صراط قیامت که تجسّم عینى از این صراط است چنین باشد.
ولى با این حال همان گونه که قبلاً نیز اشاره شد گروهى با سرعت در سایه ایمان و اعمال صالح از این جاده خطرناک مى گذرند.
بدون شک ارتباط با پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله) و خاندان رسول الله (صلى الله علیه وآله)مى تواند عبور از این جاده مخوف را آسان سازد، در حدیثى از پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله)مى خوانیم: اِذا کانَ یَوْمُ الْقِیامَةِ وَ نُصِبَ الصِّراطُ عَلَى جَهَنَّمَ لَمْ یَجُزْ عَلَیْهِ اِلا مَنْ کانَ مَعَهُ جَوازٌ فیه وَلایَةُ عَلیِّ بْنِ اَبی طالِب(علیه السلام)!: «روز قیامت هنگامى که صراط روى جهنم قرار داده شود تنها کسانى از آن عبور مى کنند که اجازه اى داشته باشند و در آن اجازه ولایت علی بن ابی طالب(علیه السلام) بوده باشد»(۵).
نظیر همین معنى به تعبیر دیگر درباره بانوى اسلام فاطمه زهرا (سلام الله علیها) آمده است.
بدیهى است ولایت على(علیه السلام) و فاطمه(علیه السلام) از ولایت پیغمبر(صلى الله علیه وآله) و علاقه به قرآن و اسلام و سایر پیشوایان معصوم جدا نیست، در واقع تا ارتباطى از نظر ایمان و اخلاق و عمل، با این پیشوایان بزرگ برقرار نباشد عبور از صراط ممکن نیست، و در این زمینه روایات متعددى وارد شده است، (علاقمندان براى آگاهى بیشتر مى توانند به بحارالانوار جلد ۸ فصل صراط، مخصوصاً روایات ۱۲، ۱۳، ۱۴،۱۵، ۱۶،۱۷ مراجعه کنند).
آخرین سخن در اینجا درباره بعد تربیتى ایمان به چنین صراطى است، گذرگاه مخوف، لغزنده، خطرناک، باریکتر از مو، تیزتر از شمشیر، گذرگاهى که مواقف و ایستگاههاى متعددى دارد، و در هر موقف از چیزى سؤال مى کنند، در یک جا از نماز، جاى دیگرى از امانت وصله رحم، جائى از عدالت، و مانند آن، گذرگاهى که اجازه عبور از آن بدون ولایت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و امیرمؤمنان على(علیه السلام) و تخلّق به اخلاق آنها امکان پذیر نیست، و بالاخره گذرگاهى که هرکس به مقدار نور ایمان و عمل صالحش توانائى عبور از آن را دارد، و اگر کسى نتواند به سلامت از آن بگذرد سقوطش در دوزخ حتمى است، و هرگز به کانون نعمتهاى معنوى و مادى پروردگار، یعنى بهشت راه نخواهد یافت.
توجّه به این معانى، و ایمان به آن بدون شک بازتاب گسترده اى در اعمال انسان و تربیت او خواهد داشت، و او را به دقت هرچه بیشتر در انتخاب راههاى زندگى، و جدا سازى دقیق حق از باطل، و تخلق به اخلاق اولیاء الله وادار مى سازد.(۶)
--------------------------------------------------------------------------------
۱ ـ امالى صدوق مجلس ۳۳/
۲ ـ معانى الاخبار صفحه ۳۲ حدیث۱/
۳ ـ بحار جلد ۸ صفحه ۶۹ حدیث ۱۸/
۴ ـ میزان الحکمه جلد ۵ صفحه ۳۴۸ ـ در حدیث امام صادق(علیه السلام) به جاى جمله: انّ على جهنّم جسْراً کلمه الصراط آمده است (بحار جلد ۸ صفحه ۶۴ حدیث ۱).
۵ ـ بحار الانوار جلد ۸ صفحه ۶۸ حدیث ۱۱/
۶) ـ تفسیر پیام قرآن ۶/۱۹۱