الحاج عبدالخالق بقايی پاميرزاد
آب زور سربالا ميرود
به ديالوگ محمود کرزی دربارهً مقروضيت او از کابل بانک بايد خاتمه داده شود
محترم محمود کرزی يکبار ديگر در رسانه ها ظاهر گشت و اظهار کرد که از کابل بانک مقروض نيست و حساب خود را تصفيه کرده است ، سخنی که مورد تاييد کابل بانک نيست و با حقايقی که مدير تصفيهً کابل بانک فاش ساخت و پرده از روی ماجرا برداشت ، در نتاقض قرار دارد.
بنابرين اگر آقای کرزی ميخواهد حد اقل يک قدم شجاعانه پيرامون مبارزهً جدی و قاطع با فساد اداری بردارد ، لازم است دوسيهً برادر خود را از کابل بانک به يک کميته ملی و بين المللی با صلاحيت ، مرکب از شخصيت های مسلکی ، آگاه ، بيطرف و با وجدان ، تطميع ناپذير ، شجاع و ناترس که زير بار هيچ طرفی نرود بسپارد و حد اکثر طی يکماه به اين موضوع پرجنجال که به آبروی ملت افغانستان در جهان صدمه وارد نمود است خاتمه بدهد و تمام جزئيات مساله از طريق رسانه های جمعی به اطلاع مردم ستمديده ، گرسنه ، برهنه ، هردم شهيد ، بيکار و بی روزگار ، درمانده ، پسمانده ، خوار و ذليل ، پريشان و بی صاحب ولی باشرف ، باعزت ووطن پرست برساند و درين صورت اگر جناب محمود کرزی خيانت کرده بود طبق قانون بدون جانبداری برادر شان به محاکمهً علنی سوق و مجازات شود و در غير آن که برائت حاصل نمود جبران حيثيت گردد. کاريکه در جهان معمول است« اگر زير کاسه نيم کاسه نباشد».
درغير اين دو صورت دوام اين درامهً ننگين آنهايی را که چه از کابل بانک و چه از مجاری ديگر از دارايی عامه سوء استفاده کرده اند جرآت می بخشد تا مسايل را جدی نگيرند و ديون خود را به دولت نپردازند.
به همگان آشکار است که آقای کرزی طی يک دهه دربرابر تبليغات مطبوعات دولتی و غير دولتی و غرب از موضوع با بی پروايی طرفه رفته و طالب اسناد و مدارک گرديده است و اين فرصت مناسبی است برای حل و فصل قطعی موضوع. ولی سکوت بيشتر ثابت می سازد که جناب کرزی ، منافع ملی افغانستان را در برابر منفعت خانوادگی پايمال می کند و در روز جزاء در دادگاه عدالت خداوندی جوابده است.
در تاريح کشور ما و جهان بسی ديده شده است که زعمای وطن دوست حتی از جان خود و خانواده خود در برابر منافع ملت شان گذشته اند. لطفا به خود تکان دهيد ، سرحال بياييد ، جفا در حق اين ملت شريف و با عظمت بس است. رمق حياتش را از تنش گرفتيد.
اگر اوضاع بدين منوال دوام يابد و تاکيدات نشست شيکاگو عملی نشود ، افغانستان روی حکومت داری خوب را نخواهد ديد و زورمندان متباقی ثروت اين کشور را نيز بلع خواهند کرد و مردم نادار ، کمزور و بی واسطه و بی وسيله در وادی نامرادی سرگردان خواهند ماند.
هنگاميکه مولوی محمدسرور واصف قندهاری را از زندان به پای دار ميبردند و به جرم مشروطه خواهی ميکشتند ، از جلاد ظالم مهلت ، کاغذ و قلم خواست و اين بيت را آناَ بروی کاغذ رقم زد :
ترک جان و ترک مال و ترک سر در رهی مشروطه اول منزل است
نويسنده با هيچ يک از اعضای حکومت فعلی مسالهً شخصی ندارم و فقط ميخواهم منافع کشور ماتم زده ، دردمند و مجروح ما بيش ازين ضرر نبيند.
حافظ وظيفه تو دعا گفتن است و بس در فکر آن مباش که نشنيد يا شنيد