عید محمد عزیزپور
تغییر زبان آموزش- گام نخست زمامداران افغانستان برای فارسی زدایی در کشور
آقای کرزی به روز شنبه سوم سرطان/تیر، در سیمینار سه روزه که زیر فرنام "اعلام فراخوان ملی برای اصلاح نظام آموزشی و کاریابی" در کابل برگزار شده بود، گفت که زبان آموزش در دانشکدههای پزشکی (طب) و مهندسی باید یکی از زبانهای بین المللی باشد.
از نظرآقای کرزی آموزش در دانشکدههای پزشکی (طب) و مهندسی (انجنیری) باید یکی از زبانهای بین المللی باشد، زیرا عامل عدم رشد اقتصادی افغانستان این است که تحصیلات در رشتههای مهم به زبانی نیست که آموزش علوم، یا به دست آوردن کتاب آسان باشد. بگونۀ مثال دلایل پیشرفت هند و پاکستان به ویژه در رشته های پژشکی، آموزش به زبان انگلیسی است.
اگر این را بازهم فشرده تر بسازیم، آقای کرزای میخواهد آموزش به یک زبان بین المللی باشد، زبان آموزش ما ساده نیست و کتاب پیدا نمیشود، با انگلیسی میتوان پیشرفت کرد.
آقای کرزی، بنابر عادت همیشگی اش، مشکلات عمدۀ اجتماعی را به آسانی حل میکند، و آنهم تنها به گپ، باز هم به گپی که ممکن است تنها خودش بفهمد و باور کند. مثلن وقتی که فاش شد که ایرانیان به کارمندان ریاست جمهوری بشمول خودش پول (رشوت) میدهند، آقای کرزی بسیار ساده پاسخ داد. او گفت که ما از تمام کشورها پول میگیریم و از ایران نیز همین پول را میگیریم. به همین پاسخ جناب کرزی مسأله را حل کرد. یعنی ما چمدانهای دالر و یورو را از هرکس میگیریم، درینجا حساب و کتاب در کار نیست. ما میگیریم.
آیا آنچه جناب کرزی میگوید درست است؟
آقای کرزی میگوید که آموزش در دانشکدههای پزشکی (طب) و مهندسی (انجنیری) باید یکی از زبانهای بین المللی باشد. پس کدام زبان، به نظر ایشان بین المللی است؟
اگر از آقای کرزی پرسیده شود که منظور از زبانهای بین المللی کدام زبانهاست و چرا بین المللی بودن یک زبان باعث پیشرفت میشود، او بدون اینکه فکر کند، پاسخ را بیدرنگ و کورکی خواهد داشت.
اما برای کسیکه درینباره کمی بیاندیشد، هرگز واضح نخواهد شد که آقای کرزی چه میخواهد بگوید. کدام زبانها را آقای کرزی زبانهای بین المللی میگوید. زیرا آن زبانهاییکه در عمل بین المللی اند، زیاد اند. برای بین المللی بودن همین کافی است که یک شی یا پدیده وابسته و مربوط به بیش از یک کشور باشد.
این مطلب را روشنتر بیان میکنیم.
زبانزد یا اصطلاح بین المللی دو مفهوم را میتوانند افاده کنند:
١ مفهوم نخست بین المللی وقتی استفاده میشود که یک پدیده و یا شی، کم ازکم، وابسته و متعلق به دو ملت یا دوکشور باشد (مفهوم اول).
٢ مفهوم دیگر بین المللی برای پدیده یا امری که وابستگی منطقه یی یا جهانی داشته باشد، بکار میرود (مفهوم دوم).
ازینرو، در مفهوم اول، بین المللی بودن بمعنای میان دولتها بودن، میان کشورها بودن و میان ملتها بودن است. هر امریکه حد اقل به دو ملت یا به دو کشور رابطه و وابستگی داشته باشد، و یا متعلق به دو ملت یا دوکشور باشد، آن را میتوان یک امر بین المللی نامید. مانند مرزهای بین المللی (متعلق به حد اقل دو ملت یا دوکشور)، اختلافهای بین المللی (متعلق به حد اقل دو ملت یا دوکشور)، قراردادهای بین المللی (متعلق به حد اقل دو ملت یا دوکشور)، رودخانه های بین المللی (متعلق به حد اقل دو ملت یا دوکشور)، امور بین المللی (متعلق به حد اقل دو ملت یا دوکشور)، سازمانهای بین المللی (متعلق به حد اقل دو ملت یا دوکشور) و غیره.
زبانها را نیز نباید ازین امر مثتثنا کرد. باید گفت که زبانهای بین المللی زبانهای اند که حد اقل به دو کشور متعلق اند. هرچند این گپ عجیب و شگفتاور بنظر میرسد، و عدۀ را خوش نمیاید. اما بین المللی بودن همین معنا را دارد.
زبانهای رایج در افغانستان، مانند فارسی، پشتو، ازبکی و ترکمنی زبانهای اند که حد اقل (زبان مادری) بخشی از مردمان افغانستان و بخش از مردمان کشورهای همسایه اند. این زبانها هم در افغانستان و هم در کشورهای همسایه گویشور دارند. پس، اگر آقای کرزی زبان بین المللی میخواهد، مشکل حل است. از برکت استعمار اروپای که ملتهای جهان را پارچه پارچه کرده است و ما (کشورهای جهان سوم) وارث آن شده ایم، اکنون بسیاری زبانها وجهۀ بین المللی یا میان کشوری دارند. نگاه کنید به زبانهای رایج در افغانستان و کشورهای همسایه.
مفهوم دوم که ما از زبانزد یا اصطلاح بین المللی داریم این است که پدیده یا امری وابستگی جهانی داشته باشد. پس منظور ایشان از زبانهای بین المللی به یقین که زبانهایی اند که در سطح جهانی گویشور دارند. این را هم روشنتر مینماییم.
برخی ازین زبانها مقام رسمی بین المللی (جهانی) را بخود اختصاص داده اند. زبانهای اسپانیایی، انگلیسی، چینی، روسی، عربی و فرانسوی عنوان زبانهای رسمی سازمان ملل متحد را دارند. پس از نظر جناب کرزی تدریس به این زبان ها راه پیشرفت و ترقی افغانستان را خواهد گشود. اما اگر به کشورهای اسپانیایی زبان بنگریم، بسیاری از آنان چندان پیشرفتی نداشته اند (هرچند افغانستان به گُرد آنان هم نمیرسد)، با وجودیکه زبان شان، زبان بین المللی و جهانی است و به همین زبان در دانشگاها تدریس می کنند. همین امر در بارۀ فرانسوی زبانها صدق میکند. یعنی کشورهای که فرانسوی، زبان آنها است بازهم چندان پیشرفتی نصیب شان نشده است.
این را نباید از یاد ببرد که به علت استعمار، این زبانها (زبانهای اسپانیایی، انگلیسی و فرانسوی) به آن کشورها رواج یافته است.
از سوی دیگر، اگر به رشد و پیشرفت علمی کشورهای عربی نگاه کنیم، صد در صد متقاعد میشویم که بین المللی بودن زبان عربی هرگز باعث رشد و شگوفایی علمی و فنی این کشورها نشده است. حال آنکه کشورهای کوچک مانند هالند، بلژیک و دنمارک، سویدن، ناروی و غیره شگوفا ترین کشورها اند و زبان شان هم بین المللی (جهانی) نیست. به این کشورها آموزش به زبان مادری است نه انگلیسی (به استثنای برخی از حالتها). اما با سعی و کوشش خویش کشور شان را شگوفا کرده اند.
اما موضوع وقتی پیچیده میشود که آقای کرزی افزون بر زبان انگلیسی و زبان فرانسوی، زبان المانی (مفهوم اول) را نیز نام برده اند. حال آنکه زبان المانی زبان بین المللی به مفهوم جهانی یا رسمی آن نیست. اما زبان کشوری است که ترقی و پیشرفت آن انکار ناپذیر است. پس معلوم میشود که بین المللی بودن زبان شرط پیشرفت نیست. کشورهای دیگری هم وجود دارند که به این ردیف می آیند مانند جاپان. زبان جاپانی هم بین المللی نیست.
پس کدام زبانها را جناب کرزی برای آموزش مناسب میداند؟ اینکه جاپان کشوری است توسعه یافته، شگوفا و پیشرفته، خلافی وجود ندارد، اما اگر بگوییم که جاپان از برکت زبانهای اروپایی مانند انگلیسی یا روسی یا فرانسوی یا المانی یا اسپانیایی یا هالندی به این سطح توسعه یافتگی، شگوفای و پیشرفت رسیده است، سخنی نا درست گفته ایم. آیا آقای کرزی پیشرفت کشور جاپان را هم مرهون زبان خارجی و بویژه زبان محبوب شان انگلیسی میداند؟ آیا آقای کرزی پیشرفت کشور چین را درین سالها هم از برکت زبان خارجی میداند؟
به نظر این قلم، هیچیک از صفتهای بین المللی بودن زبان، یا جهانی بودن زبان، یا اروپایی بودن زبان، یا علمی بودن زبان، یا آسان بودن زبان وغیره ، ما را به هدفی نخواهد رساند. هر زبانی میتواند در صورت مهیا بودن شرایط، دارای صفتهای فوق بشود. اما اگر راه رشد زبان گرفته شود، همه توانایهای آن از میان خواهد رفت. این را ما در افغانستان در برابر زبان فارسی دری بخوبی درک میکنیم.
مشکل ما مشکل زبان نیست، مشکل ما سوء اداره و بد حکومتداری است.
شاعر چه زیبا گفته است: خرابی ز بیداد گیرد جهان. کشور افغانستان از بیداد و بیعدالتی خراب میشود نه از زبان. شاه اگر عادل نباشد ملک ویران میشود. این گفته ها در مورد افغانستان و خود کرزی بخوبی صدق میکند.
آیا عامل عدم رشد اقتصادی افغانستان زبان آن است؟
در میان کشورهای جهان افغانستان یکی از عقبمانده ترین آنهاست. اما از لحاظ بدیها و ناروایهای اجتماعی مانند تولید مواد مخدر، فساد اداری، بی امنیتی، سوء اداره، کشتار مردم بی گناه، بی عدالتی، حق تلفی و غیره وغیره یکی از اولین آنهاست.
چرا چنین است؟ علتش این است که در افغانستان شاییسته سالاری نیست. زبان هیچ گناهی ندارد. دلیلی پسماندگی افغانستان این است که درین کشور شاییسته سالاری نیست، پاسخگوی در برابر ملت وجود ندارد، دارای ملت و بیت المال از طرف کسانی که برای نگهداری و حفظ آن گماشته شده اند، ربوده میشود. رهبران پاسخگو و وفادار به مردم و کشور در قدرت نیستند که بتوانند کشور را به سوی شگوفای و رشد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هدایت و رهنمای کنند. این مشکل را نباید به دوش زبان انداخت.
وقتی که خود کرزی بگوید. ما از تمام کشورها پول میگیریم و از ایران نیز همین پول را میگیریم. یعنی ما چمدانهای دالر و یورو را از هرکشور میگیریم، درینجا حساب و کتاب در کار نیست. چیزی که میماند این است که به حال چنین ملتی و وضعیت چنین کشوری که رهبر آن چنین گوید، بباید گریست.
نباید فراموش کرد که همین آقای کرزی و دولتی را که او رهبری میکند، ناکامترین، فاسدترین و رسواترین همه دولتها در طول تمام تاریخ افغانستان است. به آقای کرزی و تیم حکمرانش نمیزیبد که به بناحق ادا و آرزوی رشد اقتصادی افغانستان را کنند. دهسال کمک جهانی در افغانستان زیر رهبری جناب شان کجا شد؟ پول از در در آمد و از پنجره برآمد. زبان انگلیسی شان که با آب و تاب به آن در همایشهای بین المللی سخنرانی میکند، نیز باعث رشد اقتصادی کشور نشد.
آیا میتوان تقصیر تمام این مشکلها و معظله ها را به گردن زبان انداخت و گفت که عامل عدم رشد اقتصادی افغانستان زبان آن است که بگفتۀ جناب کرزی تحصیلات در رشتههای مهم به زبانی نیست که آموزش علوم به آن آسان باشد، یا به دست آوردن کتاب آسان باشد.
کرزی درینجا زبان فارسی را درنظر دارد که باید از زبان آموزش در افغانستان خارج شود و بجای آن یک زبان خارجی جایگزین شود. آقای کرزی فراموش کرده اند که کمک به رشد و تقویۀ زبانهای ملی یکی از وظایف دولت است، نه حذف آن از سامانۀ آموزش و دانش کشور.
آیا آقای کرزی که خودش به زبان انگلیسی روان صحبت میکند، و تقربن همه اعضای تیمش، از قضا، به انگلیسی روان صحبت میکنند، دستاورد و پیشرفتی بیشتر از دیگران که انگلیسی را نمیدانسته اند، داشته اند؟ آیا این امتیاز انگلیسی آنان همراه با کمک چهل و دو کشور جهان، افغانستان را به کدام رشد اقتصادی رسانیده است؟ آیا دولت کرزی ناکامترین، فاسدترین و رسواترین همه دولتها در طول تمام تاریخ افغانستان نیست؟
از جناب عالی میپرسم که این انگلیسی شما کدام امتیاز را برای این کشور آورده است؟ طرح آموزش به زبان انگلیسی نیز یکی از رسواترین طرحهای شما خواهد بود.
من نمیداند که کرزی به کدام دلیل میگوید که زبان فارسی، زبان آسان نیست و یا به آن زبان کتاب یافت نمیشود. زبان فارسی یکی از آسانترین زبانهای عالم است. بسا کسانیکه این زبان، زبان مادری شان نیست، به این امر اعتراف دارند و میگویند که این زبان یکی از آسانترین زبانهای است و همچنان درین زبان هزاران کتاب به رشته های مختلف علوم انسانی و طبیعی وجود دارد که درصورتیکه دولت افغانستان، تعصب نداشته باشد، از وارد شدن آن به افغانستان جلوگیری نکند، نیازمندیهای دانش آموزان و دانشجویان را در افغانستان کاملن برآورده میسازد. به تلاش و کوشش دانشمدان ایرانی زبان فارسی به توانمندی کامل علمی رسیده است. در ایران دانش و فن دارد بومی میشود. در خود افغانستان نیز کم نیستند کسانیکه برای ترجمه از زبانهای خارجی آمادگی دارند. آقای کرزی باید به بومی شدن دانش تلاش کند نه به حذف زبان مردم خویش از آموزش و پرورش.
زبان فارسی این بار فرهنگی، علمی و آموزشی را در طی بیش از هزارسال موجودیت خویش کشیده است و امروز نیز همین خاصیت را داراست، و با اندکی دلسوزی در رشد و رویش این زبان، میتواند آنرا توانمند تر کرد. زبان فارسی یکی از زبانهای مهم شرقی و زبان دوم در عالم اسلام است. زدودن آن از عرصۀ آموزش به هر بهانۀ که باشد، عمل نا بخردانه است. گنجینۀ هزارسالۀ معنویات مردم منطقه درین زبان نهفته است. این زبان هنوز زنده است و میشگوفد. آموزش به زبان خارجی در برابر زبان فارسی یکی از بدترین اقدام دولت کابل و سیلی محکم به حیثیت و آبروی مردم ماست.
اینجانب، دوبار به دو زبان خارجی (روسی و هالندی) تحصیل کرده ام. من میدانم که آموزش به زبان خارجی چقدر مشکل و طاقت فرساست. یادگرفتن، آموختن و فهمیدن مطلب در زبان خارجی وقت و زمان زیاد را میگیرد و بازهم نمیتوان به گونۀ خارجی فکر کرد و بیاندیشید. بازهم تحصیل در دانشگاه خارجی، در کشور خارجی، در محیط خارجی و به زبان خارجی انجام یافته است. این امر مشکل را آسانتر میکند. ولی در داخل افغانستان، خارج از محیط خارجی، آموختن به زبان خارجی بسیار دشوارتر است. زبان خارجی را بافکر و اندیشۀ خارجی باید آموخت و آن وقتی میسر میشود که انسان از کودکی به زبان خارجی و به محیط خارجی رشد یابد. این امر برای دانشجویان در محیط افغانستان و آنهم پس از سن بلوغ غیر ممکن است.
اما آموختن زبان خارجی یک کار درست و بجا و ضروری است. آموختن زبان خارجی نه تنها شخصیت انسان را غنی میسازد، بلکه دیدگاه و بینش انسان را برای رشد و بالندگی زبان مادری نیز وسعت میدهد. انسان را به طرز فکر و شیوۀ زندگی دیگران آشنا میسازد. آشنای به زبان خارجی اگر با فعالیت انسان برای ترجمه و برگردان آثار علمی از یک زبان به زبان دیگر باشد، خدمت بزرگ به فرهنگ و زبان خویش است. اما برای کشوری که دارای زبان غنی ملی است، آموزش به زبان خارجی کاریست نابخردانه.
تمام کشورهای که زبانهای اروپایی (انگلیسی، اسپانیایی، فرانسوی، روسی و غیره) را به مثابۀ آموزشی پذیرفته اند، مجبور به آن بوده اند. زیرا مسنعمرۀ این کشورها بوده اند.
این زبانها در مرحلۀ اول به آنها تحمیل شده است، و از سوی دیگر زبانهای شان اغلب ابتدای بوده و زبان نیرومند، پربار و توانا مانند فارسی دری نداشته، اگر داشته اند، استعمار به آن مجال رشد و نمو نداده است و رویش آنرا فرونشانده است. اما آموزش به این زبانها آنان را از بد بختی نرهانیده است و به رشد اقتصادی نرسانیده است. زبان انگلیسی هم به آنان کمکی نتوانسته است. در زیر نام بیست و چند کشوری را که به زبان انگلیسی آموزش میبینند، آورده ام، داوری را به شما میگذارم که چه پیشرفتی دارند.
اما ببینید به جاپان، به چین، به ترکیه و به ایران که آموزش به زبان ملی صورت میگیرد و کشورهای حسابی و مهم جهان شمرده میشوند.
آیا هند و پاکستان بخاطر داشتن زبان انگلیسی پیشرفت کرده اند یا علت دویگر؟
آقای کرزی مثال آورده است هند و پاکستان بخاطر داشتن زبان انگلیسی پیشرفت کرده اند. آقای کرزی به عنوان یک سیاستمدار و رییس جمهور عجب سخنان کودکانه میزند. آیا واقعن هند بخاطر داشتن زبان انگلیسی پیشرفت کرده است؟ اگر زبان انگلیسی این قدر پربرکت است، چرا کشورهای دیگر انگیسی زبان چنین پیشرفتی نداشته اند؟ من در زیر چندتا از آنان را نام میبرم:
نیجریه، باهاما، برمودا، بلیز، ترینیداد و توباگو، جامائیکا، میکرونزی، نائورو، بوتسوانا، کامرون، غنا، کنیا، لسوتو، لیبریا،
ماداگاسکار، مالاوی، نامیبیا، رواندا، سیرالئون، سوازیلند، تانزانیا، اوگاندا، زامبیا، زیمبابوه، فیجی، پاپوآ گینه نو و غیره
زبان انگیلیسی خصلت جادویی ندارد که با گفتن و یا با آموزش به آن زبان، کشور به رشد اقتصادی برسد. بلکه رشد اقتصادی براساس برنامه ریزی درست و دقیق آموزشی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی صورت میگیرد. درین برنامه ریزی دولت نقش مهم و اساسی دارد. کشور هند، نه به خاطر داشتن زبان انگلیسی بلکه بخاطر طرح و برنامه ریزی درست، پلانهای دقیق برای رشد و توسعۀ اقتصاد ملی به این سطح رسیده است.
اما آنچه مربوط به پاکستان میشود، این است که پاکستان به قیمت ویرانی افغانستان به این مرحله رسیده است. این را آقای کرزی و شرکایش نیز میدانند.
پاکستان، به بهای ویرانی افغانستان، در مدت سی سال جنگ داخلی در افغانستان کمکهای سخاوتمندانه عرب و غرب را برای برای کوبیدن افغانستان و رشد اقتصادی خود استفادۀ اعظمی کرد. افغانستان را با یزربناهای اقتصادی، آموزشی و فرهنگی اش ویران ساخت و هستی و دارای افغانستان را بوسیلۀ گروههای مزدورو طرفدار خویش به پاکستان انتقال داد. بتهای بامیان را توسط طالبان نابود کرد. آثار تاریخی منقول به خانۀ نصرالله بابر و بازارهای سیاه پاکستان برده شد.
بیاد داشته باشید که پس از سقوط حکومت داکتر نجیب، تانکها و چرخبالهای اردوی ملی افغانستان، اول با بم ضد تانک تخریب میشدند و سپس به آن کشور برده میشدند و به قیمت آهن کهنه فروفته میشدند. در زمانیکه بازار استخوان فروشی در پاکستان گرم بود، استخوانها مردگان از گورستانها در افغانستان جمع آوری میشدند و به آن کشور برده و فروخته میشدند.
البته نتیجۀ این همه بدبختی سیاست غلط، نابخردانه و ضد ملی زمامداران خود افغانستان است که به پاکستان ادعای ارضی میکنند، و با رد معاهده دیورند در عمل میخواهند پاکستان تجزيه شود و از پنج ايالت آن چهار ايالت به افغانستان تعلق بگيرد.
شرم بزرگ به زمامدارن افغانستان است که مجامع بین المللی اعلام میدارند که در میان کشورهای جهان افغانستان یکی از عقبمانده ترین آنهاست. اما از لحاظ تولید مواد مخدر، فساد اداری، بی امنیتی، سوء اداره، بی عدالتی، حق تلفی و غیره مقام اول را دارد.
این حالت وقتی شرماور که افغانستان پسمانده تر از کشورهای هست که در جزایر دورافتادۀ اقیانوسها قراردارند، چه رسد به مقایسه با کشورهای همسایه ما.
رییس جمهور بجای اینکه یک برنامۀ درست را به سیمنار ارایه کند، از آموزش به زبان انگلیسی و آنهم به دلایل نا معقول سخن میگوید. کرزی باید جنبش تالیف و ترجمه را در افغانستان تشویق کند تا ازین طریق علم و فن به افغانستان راه یافته و سرانجام با گذشت زمان بومی شود.
نتیجه:
برخلاف گفتۀ جناب کرزی، آموزش در دانشگاهها نباید به یکی از زبانهای خارجی باشد، عامل عدم رشد اقتصادی افغانستان، بی برنامگی دولتهای غیر ملی، بی مسؤلیتی زمامداران کشور، نبود شایسته سالاری وسیاست غیر ملی کشور است. پیشرفت یک کشور به وسیلۀ آموزش به زبان خارجی صورت نمیگیرد. نمونۀ بارز آن کشورهای جاپان و چین اند که با زبانهای ملی خود شهرۀ آفاق اند.
http://www.firouzkoh.com