دوکتور بهشته آریان
نگذاریم به دختران ما زهر بنوشانند
دختران و زنان افغانستان بدلایل باور های سنتی و تعبیر های کلاسیک از ماهیت انسانی زن٬ مورد خشونت قرار دارند و از حقوق اساسی خود محروم اند. در این اواخر در کنار زهر نگاه ها٬ اعلامیه ها٬ قوانین و اندیشه های سیاسی مذهبی زن ستیزانه دست به نوشاندن زهر و یا هم مسموم کردن دختران دانش آموز ما زده اند. در جریان ماه های گذشته ما شاهد مسموم شدن دختران مکاتب در استان های مختلف افغانستان بوده ایم. نیاز است تا عوامل٬ اهداف ٬ پیامد ها و مسؤلیت های پیرامون این جنایت را به بحث بگیریم.
باور های سنتی و تعبیر های افراطی مذهبی در قبال زنان افغانستان زمینه ساز اصلی حمله به دختران مکاتب بوده میتواند. از انجایکه زن ستیزی بخش از فرهنگ قبول شده برای تربیه شده های مدارس دینی و پرورشگاه های آی اس آی پاکستان است٬ پس خشونت های سیاسی علیه زن بدون شک برای این گروه بخش از اندیشه های آنها است. دختران دانش آموز و دانشجو در افغانستان با دشواری های بیشماری خانوادگی٬ اجتماعی و فرهنگی در راه فراه گرفتن علم و دانش مواجه اند که عمدتا ناشی از نگاه تحقیر آمیز و غیر انسانی نسبت به زن میباشد. دختران افغانستانی باید مبارزه کنند تا اجازه رفتن به مکتب را بیابند٬ دختران افغانستانی باید مبارزه کنند تا از تهدید های روزمره رفتن به مکتب و دانشگاه که از سوی جامعه به آنها تحمیل میشود موفق بدر آیند و بلاخره این دختران باید به عنوان بخش از مبارزه علیه افراط گرایی و تروریزم بین المللی قربانی بدهند. عشق و علاقه دختران و زنان افغانستان به آموزش و پرورش سبب شده تا با وجود این همه مشکلات ماشاهد حضور دانش آموزان اناث در مکاتب و دانشگاه های کشور باشیم. این دانش آموزان بجرم زن بودن ٬مجبور هستند تا توهین نگاه های زهر آلود که رفتن به مکتب و دانشگاه را جرم میدانند تحمل کنند و در بسا موارد آموزش و پرورش سبب به خطر افتادن جان و آبروی دانش آموز دختر یا هم خانواده او میشود.
سیاست مخالفت با آموزش و پرورش زنان و دختران در جامعه ما پدیده نوپیدا نیست ٬ خصوصاً از زمانیکه پاکستان به عنوان بستر مناسب تربیه و تجهیز افراط گرایی توانست نفوذ قابل ملاحظه بالای نیرو های سیاسی مذهبی داشته باشد و خشونت علیه زن را به عنوان یک وسیله عمده و اساسی به نفع گروه های وابسته به خود استفاده نماید. امروز بار دیگردختران افغانستان قربانی سیاست و اندیشه گروه های مزدور به افکار مدارس دینی پاکستان میشوند تا پیام خاموشی و محکومیت را به یک ملت ابلاغ داشته باشند. افراط گرایی منطقوی که به باور آگاهان ریشه در خواست ها و برنامه های حکومت و سازمان استخباراتی نظامی پاکستان دارد٬ از جنگ های ۳۰ ساله افغانستان آموخته اند که با محکومیت هر چی بیشتر زنان بدلیل سنتی و مذهبی بودن جامعه میتوانند منافع سیاسی خود را تامین کنند و حمایت جامعه مرد سالار و مذهبی را با خود همراه سازند. ایجاد مشکلات برای حضور دختران و زنان سبب میشود تا ارزش های نا پخته دموکراسی نوپای افغانستان و دست آورد های شکنند اخیر شدیداً تحت سوال برده شده و از این طریق نمایش حضور و قدرت بدهند. سیاست خشونت٬ ترس و وحشت که ویژگی مدیریت سیاسی گروه های افراطی و عقب گراه است بالای جامعه ما تحمیل میشود. به نظر من باز هم دختران افغانستان قربانیان خط مقدم مبارزه برای عدالت و آزادی قرار گرفته اند.
با تاسف هنوز فرهنگ مرد سالاری متاثر از باور های سنتی جامعه٬ مانع بزرگ آموزش و پرورش دختران افغانستانی است و از این راه میتوانند روند رشد را به خطر جدی مواجه ساخته و تسلسل معیوب دختر بیسواد و ناتوان امروز٬ مادر معیوب و ناتوان فردا و بدون شک فرزندان معیوب و ناتوان پس فردا و بلاخره یک جامعه معیوب را ببار آورند.
در طول بیشتر از ده سال حمایت جامعه بین المللی برای افغانستان٬ با تاسف رهبریت این کشور که خود متاثر از فرهنگ سیاسی مذهبی پاکستان است٬ بدلایل چون گذشته های اندیشوی زن ستیزانه٬ فساد اداری ٬ عدم باورمندی به حقوق انسانی زن و ضعف حکومت داری نتوانسته امنیت حضور اجتماعی٬ سیاسی٬ فرهنگی٬ آموزشی٬ صحی و وظیفوی زنان افغانستان را تامین نماید. دست آورد های کم و شکنند این سالها بیشتراً مدیون جامعه بین المللی بوده تا مدیریت ده ساله گروه های با اصول و اندیشه مشترک طالبانی که خود موانع عمده در راه تامین حقوق زنان بوده اند. پس از چنین یک حکومت نمیتوان بیشتر از این انتظار داشت.نقض گسترده حقوق زنان و دختران و مسمومیت پیهم دانش آموزان بی تفاوتی و جنایت پذیری نهاد های مسؤل حکومتی را بیان میدارد. من به این باور هستم که جامعه مدنی افغانستان٬ رسانه های همگانی و نهاد های مدافع حقوق بشر و حقوق زن باید این مشکل را بگونه جدی آن پیگیری نموده و حکومت و نهاد های بین المللی مسؤٔٔل در قبال این مشکل متوجه حمایت از دختران و زنان افغانستان نمایند.
بیشتر از هر زمان دیگرما امروز نیازمند دفاع از حقوق انسانی زنان افغانستان هستیم٬ خصوصاً که در معاملات بنام صلح با گروه های دهشت افگن و تروریست دیگر جایی شکی در قربانی شدن حقوق زنان افغانستان باقی نگذاشته اند و شعاردموکراسی برای افغانستان جایی خود را به ثبات برای افغانستان داده است که در تعریف های این ثبات و امنیت٬ رنگ و بوی حضور گروه های افراطی رنگینتر است. در اخیر من از همه فرهنگنیان٬ روشنفکران٬ فعالان حقوق بشر و حقوق زن میخواهم تا نگذارند دستان و اندیشه های ناپاک دشمنان انسانیت و دانش به دختران معصوم کشورم زهر بنوشانند.
دوکتور بهشته آریان