ســید جمــال الــدین افغــانی میــگوید : مســلمــانان درین اتفــاق نظــر دارند که هــرگــز با هــم متفــق نگــردند

اما بنظر من این بی اتفاقی شامل حال تمام انسانهایست که با و جود داشتن درد مشترک قادر به ایجاد تدارک مشترک برای درمان درد شان نمیگردند اما یگانه چیزیکه همه در مورد آن اتفاق نظر دارند مذمت و نوهکش بی اتفاقیست.
پس بیائید که با کنار گذاشتن عواطف و احساسات و با استفاده از ترازوی عقل و منطق فواید و مضرات ( بی اتفاقی ) را در مثال های عینی و مشکلات ملموس جامعه خود ارزیابی کرده و ببینیم که ( بی اتفاقی ) واقعاً عامل همه مصائب و معضلات جامعه ماست یا که با گشتاندن پشت سکه با منافع و خوبی های آنهم آشنا خواهیم گشت.

بهترین مثال برای این ارزیابی همین مشکلات و معضلات کنونی جامعه چون مفاهیم نظام ریاستی و یا نظام پارلمانی ، حکومت مرکزی و یا سیستم فدرالی خواهد بود.
ما اگر فرض را بر آن گذاریم که تمام جامعه خواهان نظام ریاستی و حکومت مرکزی باشند پس در آنصورت ما شاهد چه تغیرات مثبت و یا منفی در جامعه خواهیم بود !؟
به یقین که در آنصورت در قدم اول بروت های وحدت ملی هنوز هم شخ تر شده و ناف عدالت اجتماعی بیشتر از بیش خواهد رفت و جنگسارلاران تقاعدی که خود را علمداران عدالت اجتماعی و نظام پارلمانی و فدرالی میدانند از صحنه سیاست کشور کنار زده شده و برای کسب معشیت به شغل باغبانی ، برفپاکی و یا قصابی روی خواهند آورد و یا اگر کمی هشیارانه عمل کنند با گشودن کورس های آموزش فنون جنگسالاری برای نوجونان هم آموخته های علمی شان را به جامعه عرضه کرده و هم یک لقمه نان آبرومندانه بدست خواهند آورد.

اما چیزی را که نمیتوان نادیده گرفت ضربه شدید یست که بر پیکر اقتصاد کشور وارد خواهد شد چون در آنصورت قصر های شیر پور و صالون های مجلل عروسی شام پاریس و صبح دوبی در تایمنی و خیر خانه که هر کدام در یکشب بیشتر از ده ها هزار دالر درآمد دارند و سایرآسمان خراش ها و قصرهای فرعونی کابل و دوبی که همه به همین جنگسالاران محترم تعلق دارند بی صاحب شده و در نتیجه ورشکست خواهند گشت.

زرع ، تولید و تجارت تریاک که یکی از پایه های مهم اقتصاد کشور را تشکیل میدهد از رونق فعلی باز خواهد ماند که عواید کشور ازین بابت نزول یافته و جامعه را دچار بحران شدید اقتصادی خواهد کرد.
مالیات هنگفت که دولت از ورود اجناس لوکس و تجملی چون وسایل نقلیه ضد گلوله ، موترهای کادیلاک شیشه سیاه ، اسپ های عربی ، سگ های جنگی و غیره توسط جنگسالاران محترم بدست می آرد به شدت کاسته خواهد شد.

حالا اگر روی سکه را دور داده و فرض را بر آن گذاریم که تمام جامعه خواهان نظام پارلمانی و سیستم فدرالی باشند پس در آنصورت ما شاهد چه تغیرات مثبت و یا منفی در جامعه خواهیم بود !؟

اولین اثر نا مطلوب این فرضیه را بالای وضع صحی آقای کرزی مشاهده خواهیم کرد چون نظام فدرالی یعنی کاستن از اختیارات و قدرت مطلقه رئیس دولت و کاستن قدرت متعادل با بالا رفتن ضربان قلب کرزی خواهد بود که چنین چیزی همراه با سایر فشارها و تشنجات روانی خدای نخواسته باعث سکته مغزی ایشان خواهد گشت.

یکی از لازمه های نظام فدرالی دادن اختیارات محدود به حکومت های محلی خواهد بود که در آنصورت مناطق فارسی زبان چون سمت شمال ، مناطق مرکزی وهرات بجای کلمه پشتوی پوهنتون از اصطلاح فارسی دانشگاه استفاده خواهند کرد.
به یقین کامل که با استماع این خبردلخراش آقای کریم خرم بدون واسکت انتحاری از فرط خشم و غضب منفجر گشته و خدای نخواسته کرزی و معاونینش را هم نزد بن لادن و استاد ربانی خواهد فرستاد ولی بهر صورت انعکاس این واقعه در مطبوعات جهان باز هم باعث بدنامی افغانستان خواهد گشت چون همه تصور خواهند کرد که شخص مورد اعتماد و مسؤل دفتر کرزی در اثر یک یک عمل انتحاری خود را از بین برده.
این حادثه تیشه جنرالان پاکستانی را هم دسته خواهد کرد که همیش پاکستان از طرف افغانها متهم به دست داشتن در اعمال خشونت و انتحار می گشتند و حالا چطور می توان ثابت کرد که آقای خرم بدون واسکت انتحاری در اثر تشنجات درونی خود منفجر گشته.

اثر نا مطلوب دیگری که این نظام فدرالی در جامعه بجا خواهد گذاشت فالتو مشر شدن صدها جنرال بلند رتبه اردو چون آقای زلمی ویسا خواهد بود.
همین حالا با وجود تولیدات روز افزون ملا و طالب در کار خانه های طالب سازی پاکستان و صدور آنها به اینطرف مرز ها گمان کنم که تعداد جنرالان اردو در مناطق پشتو زبان به مراتب بالا تر از تعداد ملاها و مولوی ها خواهد بود که دولت بهیچ صورت نمیواند همه آنها را در مناطق پشتو زبان کشور به کار گمارد چون در آنصورت هر قریه کوچک در مناطق مشرقی و جنوبی کشور باید یک ملا و دو جنرال می داشت.
در نظام فدرالی که هر منطقه جنرالان خود را بکار خواهد گماشت پس در پیش روی آقای زلمی ویسا فقط دو راه قرار خواهد داشت یا بازگشت به خویشتن حقانی خویش و خدمت به اردوی پاکستان و یا برای کسب معشیت به شغل باغبانی ، برفپاکی و یا قصابی روی آوردن و نان خشک ولی آبرومندانه خوردن.

بالاخره به این نتیجه می رسیم که جنگسالار و فبیله سالار پشت و روی یک سکه اند و هردو طرف برای بقای خویش به وجود همدیگر نیاز دارند چون هدف هردو طرف یکیست و فقط شعار هایشان ( وحدت ملی و عدالت اجتماعی ) کمی از هم تفاوت دارند ولی نباید به این ظواهر و شعایر فریبنده خیلی ارج گذاشت چونکه همه میدانند که هردو طرف آنقدر احمق نیستند که به این شعار ها باور داشته باشند بلکه این شعار ها فقط برای پیروان نادان شان طرح ریزی شده.

با تقـــــــــديم حــــــــــــرمت
حقــــ(شـــمس الحــق)ــــانی

 

http://haqani.funpic.de

 

 


بالا
 
بازگشت