مصطفی اباسین
مصاحبه اختصاصی با جنرال ضيا ء الحق
خبرنگار اعزامی مجله ( تاريخ ننگين کشور ) به دوزخ با پيگرد فروان نتوانست
جنرال ضياء الحق را دريابد و زمانی که مايوسانه ميخواست باز گردد ، يکی از
فرشتگان عذاب جلو وی را گرفته و گفت که می تواند به طبقه هفتم دوزخ ، که آگنده
از پاکستانيان ، نوکران پاکستانيان و پاکستان پسندان است ، سرزند و در همانجا
ضياء الحق را دريابد و با وی مصاحبه نمايد.
خبرنگار با بسيار مشکل ، باپيمودن طبقات پيهم دوزخ به طبقه تحتانی يعنی جايگاه
منافقين رسيد. چهره ها برايش آشنا معلوم می شد. در پيشانی بسياری از مقيمان اين
بخش دوزخ لوحهً نصب شدهً خائنين به وطن به چشم می خورد. خبر نگار با پرس و پال
بالاخره جنرال ضياء الحق را عريان و از پا اويزان در حاليکه يکی از فرشتگان
عذاب به پشتش چوب حواله می کرد ، دريافت. خبر نگار محترمانه از فرشته عذاب
خواست تا قدری به وی مهلت دهد تا وی بتواند با وی مصاحبه ای انجام دهد.
جنرال ضيا ء الحق با ديدن خبرنگار آخ گويان پرسيد : کی استی ؟ خبر نگار بدون
معطلی جواب داد : من خبر نگار اعزامی مجله تاريخ ننگين کشور که بیست سال قبل
تاسيس و هر سال به نشر ميرسد ، وظيفه دارم تا مصاحبه ای با شما انجام دهم. توجه
خبر نگار را لوحه پيشانی ضياء الحق بخود جلب کرد و مصاحبه را از هميجا آغاز
نمود.
خبرنگار : سوال اولم طوری مطرح می شود که بر پيشانی بسياری ديگر از ساکنين اين
محل« خائنين به وطن » به چشم می خورد ، دليل نصب لوحهً « فاتح افغانستان » بر
پيشانی شما چه می باشد ؟
ضيا ء الحق : چون سياست من مختص به ويرانی و بربادی افغانستان و تحت سيطره قرار
دادن اين کشور بود و با تعقيب سياست و پلانهای خصمانه ام توسط پاکستان در قسمت
افغانستان به اين سياست جامهً عمل پوشانيده شد ، به اين ملحوظ دراينجا ملقب به
فاتح افغانستان و همراهان با وفايم و همچنان کسانيکه زمينه ساز ضعف افغانستان
بودند ، اگرچه به من قريب نبودند ، ملقب به خائنين به وطن گرديده اند.
خبرنگار : مقصد شما از کسانيکه به شما قريب نبوده و زمينه ساز در پا در آوردن
افغانستان در مقابل پاکستان بودند ، کی ها اند ؟
ضياء الحق : مقصدم از کسانيکه با ضديت فراوان با من و همراهانم جنگيدند و در
اخير وطن خويشرا برايم فروختند ، است. آنان رول عمده را در قسمت پيروزی من و
همراهانم بازی کردند و من مديون ايشان استم. ورنه شکست افغانستان را فکر می
کردم که برايم تنها رويايی باقی خواهد ماند و هيچگاه به حقيقت نخواهد پيوست. يک
تعداد ازاين عزيزان گرانقدر همراه من هستند و يک تعداد ديگر که در قيد حياتند
در اروپا و امريکا خانه و زندگی مجللی به خود تهيه کرده اند. توصيه ام برای شما
معززين اينست که هر چه می توانيد در دنيا عيش کنيد چون ديگر چنين موقع برايتان
مساعد نخواهد شد و بعد از مرگ هميش با من خواهيد بود
خبرنگار : ما حتما اين توصيه دلسوزانه شما را برای اشخاص مورد نظر ميرسانيم.
خوب آقای جنرال ضياء الحق ما به سوالهای خود ادامه ميدهيم.
ضياء الحق : بفرمائين
!
خبرنگار : دليل موجوديت خائنين به وطن در دوزخ معلومدار است. ولی شما با دارا
بودن لقب پرافتخار فاتح افغانستان چرا در دوزخ بسر می بريد ؟
ضياء الحق : من مقصر به کارخانه نوکرسازی برعليه مردم افغانستان استم که
نوکرانم جز تباهی ، بربادی و بيچارگی چيز ديگری به ملت افغان به ارمغان نياورده
اند و من دعا های بد مظلومين افغان را نصيب شدم که به اين سبب روانه جهنم و
ديار عذاب گرديدم.
خبرنگار : بزرگترين آرزوی تان چيست ؟
ضياء الحق : سوال خوبيست. چنانکه يکی از روسای جمهور افغانستان ارزوی يکی شدن
خون افغان و روس را ميکرد منهم آرزوی يکی شدن خون افغان و پاکستانی را ميکنم تا
روزی برسد که همه افغانها خود را پاکستانی بنامند.
خبرنگار : در اخير اگر پيامی داشته باشيد ، تا از طريق مجله تاريخ ننگين کشور
به دوستان تان برسانيم ، ميتوانيد بگوئيد.
ضيا ء الحق : بلی ! اولا از مردم پاکستان و دوستداران افغانيم خواهشمندم که مرا
بخاطر خدماتم دعا کنند تا از آتش دوزخ رهايی يابم. چون ادامهً سياستم سبب شد تا
پاکستان تجزيه نشده و قسمت پشتون نشين تحت اشغال پاکستان بدست افغانها نيفتد.
همچنان من بودم که دوستداران با وفای افغانيم را به قدرت رساندم ورنه ازاين کوه
به آن کوه سرگردان می بودند. ثانيا از حکومت با قدرت پاکستان خواهان تقويه و
انکشاف بيشتر نفاق ملی در افغانستان و سياست قتل افغان بدست افغان استم. گرچه
افغانستان خود آنقدر در گرداب نيستی غوطه ور گرديده که ضرورت به مصرف بيش
پاکستان آنقدر محسوس نمی گردد. ثالثا با تقدير و تمجيد برادران نواز شريف و
فرزندان نصرالله بابر جهت همکاری بی شائبه با پاکستان ، کوشش بيشتر ايشان را
برای توليد هرج و مرج سياسی ، قتل و تبعيد شخصيتهای ملی و دموکرات افغان و محو
و غارت بيشتر گنجينه های باستانی و ثروت ملی افغانستان را می خواهم. تا
افغانستان بطور کامل هويت ملی و فرهنگی خويشرا از دست بدهد و سری جهت بلند کردن
و غرور نداشته باشد.
خبرنگار با ابراز تشکر مصاحبه را قطع و ختم نمود و به فرشته عذاب اشاره نمود که
ميتواند به کار خود ادامه دهد