محمد همایون سرخابی
یک تذکر مختصر به گردانندگان تلویزیون های
بیرون مرزی افغانی مقیم آمریکا
آن را که حلال زاده گی عادت و خوست --- عیب همه مردمان به چشمش نیکوست
معیوب ، همه عیب کسان مینگرد --- از کوزه همان بیرون تراود که در اوست
نشست تاریخی ، چهار تن کانگرس مین های ارشد ایالات متحده آمریکا تحت رهبری آقای دانا رورا باکر عضو کمیسیون روابط بین المللی مجلس سنا آن کشور با اعضای جبهه ملی افغانستان هریک محترم احمد ضیا مسعود معاون پیشین ریاست جمهوری افغانستان ، محترم جنرال عبدالرشید دوستم رهبر ج ، م ، ا ، ا ، محترم حاجی محمد محقق رهبر حزب وحدت ، ا ، م ، ا ، محترم امرالله صالح رئیس پیشین امنیت ملی افغانستان و محترم فیض الله ذکی سخن گوی آن جبهه که بتاریخ 12 ماه جنوری سال روان ترسایی در شهر برلین آلمان فدرال صورت گرفت هنگامه عجیبی را در داخل و خارج از کشور برپا نموده است .
با درد و دریغ فراوان یکی از این چهره های ماجراجوآقای نبیل مسکین یار متصدی تلویزیون آریانا افغانستان است که به مرض بی درمان اختلاجی عصبی و حملات استری روانی دچار گردیده و با استعمال کلمات تهوع آور به شخصیت های مطرح سیاسی کشور باعث کدورت خاطر هزاران هموطنان ما در سراسر جهان گردیده است .
نا گفته هویدا است که این چهره شناخته شده ضد وحدت ملی که زیرکانه خود را در لاک هژمونی قومی نیز جا زده و با پیروی از سیاست بیشرمانه نیکان خود ( تفرقه انداز و حکومت کن ) با شیادی تخم نفاق میان هموطنان ما میکارد و ماهرانه آب در آسیاب دشمنی میان مردم افغانستان میریزد . ولی خوشبختانه توده های رنجدیده کشور ما اعم از پشتون ها ، تاجیک ها ، اوزبیک ها هزاره ها ، ترکمن ها ، بلوچ ها و غیره اقوام ، در جریان یک پروسه طولانی و دوامدار با اشتراکات زبان ، زمین و زندگی با همی رفته رفته خصایل مشترک ملی پیدا نموده و گام های استوار به سوی وحدت و همبستگی ملی که یکی از مؤلفه های اساسی ملت سازی به شمار می آید برداشته اند و خوشبختانه این حقیقت در خصوصیات فرهنگ ملی ما آشکارا تجلی دارد .
آقای مسکن یار باید خوب بداند که : افغانستان و مردم امروزی آن افغانستان و مردم دیروز نیستند و هیچ قدرتی در جهان نمیتواند آنها را از هم جدا سازد و یا بار دیگر نظام تک قومی خاندانی را در کشور احیا و اعاده نماید . این حق مسلم هر تبعه افغانستان است در هر موقع و هر زمان طرح های سالم و سازنده خویش را جهت بیرون رفت از بن بست سیاسی و رفع بحران به پیشگاه مردم افغانستان و جهانیان آشکارا بیان و ارایه بدارد . هیچ شخص و قدرتی حق ندارد تا مانع آن گردد . مگر آقای مسکین یار این شارلاتان شناخته شده ، با وقاهت و هذیان گویی حتی احکام اخراج محترم جنرال عبدالرشید دوستم رهبر جنبش ، ملی ، اسلامی ، افغانستان و محترم لطیف پدرام رهبر حزب کانگره ملی افغانستان و نماینده مردم با فرهنگ ولایت بدخشان را از زادگاه شان به کشورهای اوزبیکستان و تاجیکستان تقاضا و صادر می نماید ، البته این یاوه گویی های کودکانه و غیر مسئولانه ، نمایندگی از خفت شخصیت و زبونی تربیت خانوادگی او مینماید و بس .
درختی که تلخ است ویرا سرشت --- گرش بر نشانی به باغ بهشت
سر انجام گوهر بکار آورد --- همان میوه تلخ بار آورد
قابل تذکر است که : این تنها جبهه ملی ، ائتلاف ملی و غیره نهاد های جامعه مدنی کشور نیستند که از دوام نظام فاسد مافیایی کنونی ریاستی در افغانستان خسته شده اند . بل رهبران کشور های کمک کننده افغانستان نیز از سوءاستفاده های بزرگ مالی و فرصت سوزی های عمدی سردم داران نظام ریاستی به ستوه آمده و به این نتیجه رسیده اند که از فساد لجام گسیخته حاکم بر دولت کنونی افغانستان تمامی دست آورد های ناتو و کشور های کمک دهنده را به هدر داده است .
چنانکه مرکز بزرگ تحقیقات علمی انستیتوی بین المللی مطالعات استراتژیک انگلستان ( آی . آی . اس . اس ) که یکی از مراکز عمده و معتبر تحقیقاتی بریتانیا در جهان بشمار میرود ، نیز بعد از مطالعات دقیق علمی و رسیده گی به اوضاع بغرنج کنونی افغانستان طی اعلامیه ای خواستار تغییر بنیادی استراتیژی کشور های غربی در قبال اوضاع پیچیده افغانستان گردیده است .
این مرکز معتبر تحقیقاتی علمی جهان که همواره جهت حل معضلات بغرنج سیاسی کشور های مختلف جهان ابراز نظر مینماید ، از قوای ائتلاف بین المللی و به خصوص ایالات متحده آمریکا رسماً تقاضا نموده است که : روش کنونی کشور های غربی با تداوم نظام ریاستی جهت تامین صلح و ثبات ، همبستگی ملی ، ملت سازی و ایجاد یک کشور آزاد ، آباد و فارغ از لانه های تروریستی ، دلالان مواد مخدر و فساد لجام گسیخته اداری موثر نیست و به تغییر جدی نظام سیاسی نیاز مبرم دارد . کشور های غربی بیش از این نمیتوانند با دوام نظام ریاستی در افغانستان به اهداف استراتژیک خود نایل آمده و هزینه کمر شکن آنرا متحمل گردند .
این مرکز بزرگ تحقیقاتی جهان ، یگانه آلترناتیو و بیرون رفت از این بن بست را ، در تغییر نظام سیاسی و ایجاد یک نظام نیرومند فدرال در ساختار نظام سیاسی آینده افغانستان جستجو ، ارزیابی و پیشنهاد نموده است ، که خوشبختانه جریان موضوع از سوی آقای جانتان مارکوس تحلیلگر مسایل دیپلماتیک بی ، بی ، سی نیز قبلاً در خور رسانه های جهان قرار داده شده و دلایل کافی نیز در زمینه ارایه بیان گردیده است .
مطالب عمده برتری نظام فدرال طور مختصر پیشکش حضور خوانندگان گرامی میگردد :
- استقرار نظام فدرال در افغانستان نتنها کشور را از تجزیه ، تداوم جنگ و آشوب نجات میدهد ، بل زمینه وحدت ملی و فضای صلح و رفاه همگانی را نیز مساعد میسازد . زیرا تجربه ده سال گذشته در افغانستان ثابت نموده است که نظام ریاستی با خواست های بر حق اکثریت توده های عظیم کشور سازگار نیست و به یک نظام تک محور خود کام مبدل گردیده و نمیتواند متضمن تامین صلح و ثبات دایمی در افغانستان باشد .
- در نظام فدرال زمینه مشارکت و نزدیکی بیشتر توده ها با دولت و سیاستمداران به ساده گی مساعد میگردد و شرایط اشتراک و دخالت مردم در زندگی سیاسی جامعه آسان و راحت تر انجام میگردد .
– از تکرار اشتباهات و هزینه بیشمار مالی جلوگیری به عمل می آید ، به این معنی که : دولت میتواند اصلاحات نوین را صرف در یکی از ایالات ها به تجربه بگذارد و در صورت موفقیت آن را به سایر ایالت ها تطبیق و عملی نماید . ولی در صورت که نتایج منفی ببار آید ضرر آن تنها بخش کوچکی از کشور را در بر گرفته و از صرف بیجا دارایی عامه در سرتاسر کشور جلوگیری به عمل می آید .
- شانس اپوزسیون را افزایش میبخشد و به استقرار و گسترش دموکراسی در کشور کمک نموده ، توانایی مدعیان قدرت را در حل مسایل سیاسی و اجتماعی عملاً به تجربه و قضاوت مردم قرار میدهد و بر اساس آن شهروندان میتوانند با آگاهی و شناخت بیشتری در دوره های بعدی در انتخاب افراد شایسته تصمیم بجا اتخاذ نمایند .
- نظام فدرال برای تربیت کدر ها و رهبری سیاسی آینده کشور زمینه خوبی را مساعد میسازد ، زیرا برای سیاستمداران در ایالت ها این امکان میسر میگردد که توانایی ، شایستگی ، صداقت و وطن پرستی خود را در عمل ثابت نموده و به مقامات بلندتر رهبری کشور راه یابند .
- از تک محوری ، تمرکز و انحصار قدرت جلوگیری به عمل می آید و زمینه رقابت های سالم عمران و آبادانی کشور را به نفع مردم بیشتر مساعد میسازد .
- پارلمان که ممثل اراده ملت و انعکاسی از خرد و تعقل جمعی خبره گان کشور است ، نقش عمده و اساسی خود را باز میابد و با رای دهی سری ، آزاد و مستقیم ، با شایستگی قوای تفننی ، قضائیه و اجرایی در کشور عرض وجود میکند .
- رئیس جمهور توسط مجمع ملی که متشکل از اعضای شورای ملی و شورا های ایالات است انتخاب میشود .
- صدر اعظم یا رئیس قوه اجرائی و رئیس قوه قضائیه توسط رئیس جمهور به مجلس بزرگ ملی که متشکل از نمایندگان شورای ملی ، شورا های ایالتی می باشد غرض اخذ رای اعتماد معرفی میگردد .
- حکومت مقتدر مرکزی که دارای اختیارات کل کشور میباشد ، کار کرد و فعالیت ایالات را کنترول و مراقبت نموده و از اعمال ناسالم قدرت آنها جلوگیری مینماید .
- در نظام فدرال رقابت های سالم و انکشاف سریع بین ایالت ها مساعد گردیده و زمینه وحدت واقعی ملی را بین ملیت ها مساعد می سازد .
- احترام به کرامت انسان و رعایت حقوق مساوی شهروندی ، آزادی های اساسی مردم ، رشد متوازن زبان و فرهنگ همه ملیت ها ، احترام و تابعیت از قوانین ، مشروعیت نظام را در سرلوحه کار همه مردم قرار داده ، فضای اعتماد متقابل بین اقوام ، صلح و دوستی ، پیشرفت و ترقی و بالاخره وحدت ملی را به گونه واقعی آن تضمین می نماید و جایی برای اختلاف باقی نه می ماند .
- نظام فدرال قدرت لجام گسیخته رهبران خود کام را محدود ساخته و از باز گشت به نظام دیکتاتوری که خاصه کشور های جهان سوم و بخصوص کشور های اسلامی است برای همیش از بین میبرد و اصل شایسته سالاری را در فهم ، دانش ، تقوا ، صداقت و وطن پرستی رهبران جستجو میکند ، نه تعلقات قوم ، زبان و مذهب .
یکی از دیپلومات های برجسته وزارت امورخارجه آمریکا آقای رابرت بلک ویل سابق سفیر کبیر و نماینده خاص ایالات متحده آمریکا در هندوستان به تاریخ 14 ماه آگوست 2011 راجع به حل مشکل افغانستان حتی تقسیم این کشور را به شمال و جنوب پیشنهاد نموده است .
همچنان آقای توبیس الود یکی از نمایندگان ارشد امور سیاسی پارلمان بریتانیا نیز به همین ارتباط در ماه سپتمبر سال 2011 ، ایجاد هشت ایالت را برای افغانستان پیشنهاد نمود که شامل ایالات کابل ، قندهار ، هرات ، بلخ ، قندوز ، جلال آباد ، خوست و بامیان میباشد .
کشور عزیز ما افغانستان در طول تاریخ نظام های شاهی مطلقه ، شاهی مشروطه ، جمهوری تاجدار ، جمهوری دموکراتیک ملی ، جمهوری اسلامی ، امارت اسلامی و جمهوری کنونی را به تجربه گرفته است ، ولی هیچ یک از این نظام ها نتوانستند مرز های عدم اعتماد و نا باوری بین ملیت های مختلف کشور را بشکند و به تراژیدی دیر پای خصومت ملی ، نفاق و تشنج زدایی میان اقوام مختلف کشور نقطه پایان بگذارد . عده از عناصر تنگ نظر ناخود آگاه عاطفی و احساساتی با این طرح سازند و سالم مخالفت ورزیده و حتی آن را به مثابه تجزیه کشور تلقی مینمایند .
سوال عمده و اساسی در این جا است که چرا برای خود مردم افغانستان حق داده نشود تا در مورد تعیین سرنوشت و انتخاب نظام سیاسی آینده کشور خود طرحی را ارایه نماید . اکثریت مطلقه
شهروندان ما آرزو ندارند بار دیگر بسته زنجیر جهل و ظلمت نظام های طراز فاشیستی نظیر امارت اسلامی طالبان گردیده و از کاروان پرشتاب تمدن امروزی بشر بی بهر گردند .
آقای مسکین یار نباید با چنین زوزه کشیدن های شرم آور بیش از این به هر سو دندان تیز نموده و هر آنچه در لجنزار فکری خود اندوخته دارد آنرا نثار دگراندیشان و سایر مردم کشور نماید ، زیرا با این چنین موضعگیری های کودکانه خویش نتنها باعث رنجش خاطر هموطنان ما در داخل و خارج کشور گردیده ، بل سطح دانش ، آگاهی سیاسی ، تربیت نا سالم و عقده های حقارت شخصیت خود را نیز به نمایش گذاشته است . از کوزه همان بیرون تراود که در اوست .
توصیه دوستانه ما به این قماش افراد نقاب پوش که از اسب افتیده و از زین آن نه افتیده اند آن است که باید از خواب غفلت بیدار شوند به عینیت و خواست های برحق مردم کشور و دانشمندان جهان باندیشند ، عنصر باور بین ملیت ها را تقویت بخشیده ، مرز های غبار آلود عدم اعتماد و نا باوری را بشکنند ، تا مردم رنج کشیده ما برای همیش از کابوس وحشتناک جنگ ، برادر کشی و عقب مانی های ننگین قرون نجات یابند .
ومن الله التوفیق
محمد همایون سرخابی از لندن
20 ماه جنوری 2012