احمد سعیدی
منظور از نظام غیر متمرکز چیست
درین اواخر حرکت های محسوسو وملموس وجود دارد که مدعی غیر متمرکز ساختن نظام سیاسی کشور اند.هر چند نظام فعلی انتخابی ودر شعار پابند ارزشهای دموکراتیک است اما از آنجائیکه در صدور فرامین تقنسینی از مرجع واحد عجله صورت میگیرد ومصوصبات پارلمان بی ارزش خوانده میشود ویا اینکه از وزراء پرسان نمیشود اینقدر بودجه بکجا مصرف شده چرا قراردادی هائیکه باشما عقد می بندند این قرار داد هارا به چند دست میفروشند اینها مسائل است که انسان را به تویش وامیدارد که راستی دولت فعلی خیلی متمرکز ودر عین حال بی کفایت است پس طرح غیر متمرکز سازی میتواند دلائل خودرا داشته باشد.
غیر متمرکز یعنی چه؟ :اگر افراد یک جامعه قانون پذیر وعدالت شعار نباشد نوعیت نظام مشکل را حل نمیکند باز هم بخاطر توضیح بیشتر رباید بجای شف شفتالو بگوئیم ومنظور دوستان از تغییر نظام متمرکز به غیر متمرکز را طور سوچه وواضح بر ملا سازیم.رهبران سیاسی محافظه کار مخالف نظام متمرکز میگویند منظور از غیر رمتمرکز یعنی نظام پارلمانی بجای ریاستی واما افراطیون وابسته به این رهبران پوشت کنده میگویند که پارلمانی هیچ ربطی بحکومت غیر متمرکز ندارد اگر صدر أعظم خو.د خواه ومستبد باشد همان روش رئیس جمهور را دنبال میکند بلکه منظور از غیر متمرکز حکومت فدرالی با حاکمان محلی قوانین مدنی محلی میباشد که مشارکت ونقش مردم را در حکومت واداره تضمین میکند.
دوطرز فکر در یک خط: با انکه رهبران جبهه ملی میگویند ما اول حکومت پارلمانی میسازیم وبعدد به سراع فدرالیزم میرویم یعنی نظام پارلمانی پلی است در جهت عبور بسوی فدرالی وطرح فدرالی در شرائط فعلی یک حرکت زود هنگام وپر ضرر است ، گروپ دیگری این جبهه ویا افراطیون این جبهه میگویند در کار خیر حاجت استخاره نیست.یعنی وقتی حکومت غیر متمرکز مفید ومؤثر است نبایدسد پارلمان را پیشروی آن قرار داد باید با عجله وسرعت به سراغ هدف رفت.به نظر من تفاوت این دو طرز فکر زادۀ برداشت از طرفیت ها وامکانات موجود در میدان عمل است.کساینکه در داخل کار میکنند توانائیها وظرفیت های خودرا با حامیان حکومت متمرکز مقایسه میکنند از حرکت تدریجی وگامهای ساده حرف میزنند وآنانیکه در خارج اند کمی خوش باور وساده اندیش اند فکر میکنند هر قضیه با طرح آن عملی میشود.نه خیر اگر از منظر مردم سالاری وارزش های دموکراتیک فکر کنیم باید حامیان ویا داعیان هر طرحی هست خواست خودرا به نظر خواهی عامه بگذارند وحتی در ولایات مربوط خود شان یک رفرندم دیجیتالی بر گزار کنند وببینند چند فیصد مردم با نظریات وطرح های شان اشنا وهمگام هستند وچند فیصد مخالف یعنی هر حرکتی باید از حمایت مردمی بر خوردار باشد.
نتیجه:معلوم نیست هدف از طرح این مسئله چه هست آیا هدفمندانه است ویا ماجرا جوئی وبحران آفرینی.اگر هدفمندانه باشد باید اول این طرح طوری مکتبی واصولی تبلیغ شود وبعد نظریات مردم گرفته شود وبعد ضمانت های اجرائی آن محاسبه شود.فرض محترم پدرام داعیه فدرالیزم را مطرح ساخته ایا میتواند فیصدی قابل ملاحظه از همین ولایت را بخاطر پشتبانی وحمایت از طرح آن جلب نماید؟ به همین تر تیب ولایت دیگر چون فاریاب ویا پروان ودایکندی اول باید نظر مردم گرفته شود وبعد با استناد به خواست مردم به سراغ امکانات قانونی ومواد قانون اساسی که درین زمینه صراحت دارد برویم.اگر کسی میخواهد در پرتو قانون گام بردارد باید هیچ کس افسرده واشفته نشود نه رئیس جمهور ونه هم اپوزیسیون چه قانونگرزی منشاء همه بی نظمی ها وانارشیسم است. اگر منظور ایجاد بحران باَد طبعا نتیجه به نفع کسانیست که از بیرون مرز ها متظر فروپاشی سیستم نیم بند فعلی اند تا مانند گذشته ریشه درختان را بکشند واستخوان جمجمه اجداد مارا به حراج بگذارند واز کشور یک ویرانه بسازند.امید هم رئیس جمهور وهم هر کسیکه در ادارۀ کشور نقش دارند از لجاجت وخود خواهی صرف نظر کنند وبه منافع ملی وحاکمیت ملی که مردمی باشند بیأند یشند.