ــــ

سیدموسی عثمان هستی

 

پروس ج.ریچاردسن کیست وچه سوابقی درتاریخ افغانستان دارد؟

هرکی پاکج می گذاردخون دل مامیخوریم

شیشۀ  ناموس   عالم  در  بغل   داریم ما

من که ازمخالفین سرسخت  حکومت نادر تاحکومت سردارمحمد داوود خان واز حکومتداری خلق وپرچم تا حکومت اشغالگران حکومت کرزی ومخالف مکاره گری های احزاب چپ وراست هستم. مخالفتم باحکومت روس بخاطردارودسته خلق وپرچم،بادولت های غربی ،با حکام عرب وهمسایه های افغانستان بخاطر حمایت مجاهد،طالب وحکومت کرزی بوده که آنها را خاین به وطن خود می دانم . من هیچ یک از کارگردهای دولت های بالا را چه در زمان قدرت شان وچه در زمان پس از قدرت تائيد نمی کنم.

ژورنالیستان ونویسندگان قماش ارذال بالارا سگان زنجیری ودلقکان اجنبی بخاطرفریب ذهنیت ملت خود دانسته هرنوع نوشته آنها اگر بسودملت ما در ظاهر هم باشدمورد قبول خود ودیگر وطن پرستان نمی دانم. فقط اشخاص مغرض مثل فاشیستان قبلوی وفاشیستان خراسانی بخاطر امتیاز گرفتن از یکدیگراز آثارژورنالیستان دستوری استفاده می کنند وبا کشیدن پوست پشک بروی خود ،هداف شوم خودرا پیش می برند. آنها تحت نام "پژوهش" و "ماخذ" مطالبی را جعل ميکنند و اهداف شوم خود را بخاطرفریب خواندگان بکارمی برند.  من از وقتیکه دست به نوشته تاریخی برده ام چشمدید های خودرا نوشته کرده ام و ازاین کتاب وآن کتاب موخذ نداده ام چون خودم شاهد واقعات حکومت ظاهرشاه ، داوودشاه ، خلق وپرچم ،مجاهد ، طالب و حکومت کرزی بوده ام . من شاهد کارهای دارودسته چپ وراست خاین بوده ام ، روی کاغذ مشاهدات خودرا با درنظرداشت وجدان بدون کم وکاست نوشته ام.  به همین دليل است که دوست ودشمن به نوشته های من توجه ميکنند.

سایت هائيکه موضوع پشتو وفارسی را دامن می زنند ،نوشته های ژورنالیست های آنها  دستوری بوده قابل توجه و اعتماد نيست.

من شاهدتحولات سه ونیم دهه در کشورهستم. خصوصاً شاهد جنایات نويسندگان قماش بالا. درین اوخرآثاریکتعداد از این ژورنالیست هارا خواندم وخواستم به نقد بکشم. این نوشته نه بدرد خواننده می خورد ونه به دردمورخین.

نتنها مورخین وژورنالیست های وطن ما طومار حواث سه ونیم دهه را بجای رنگ از آب کثافت دریای کابل کارگرفتند وتاریخ نوشته نکردند بلکه از لابلای نوشته های ژورنالیستان دستوری بشکل واقعه نگاری استفاده کردند.

کتابها وآثارآنها به افسانه های شفاهی می ماند . بطورمثال یکی از این نویسندگان وژونالیست های مشهور را در این نوشته نقد ميکنم. چون دروغهای شاخداروی آنقدرزیاد است که نمی توانم آن دروغ هارا نقدکرد. زيرا اين کاربجزضایع ساختن وقت سود دیگری ندارد.

از جمله این افسانه پردازان یکی بنام بروس ریچادسن است که در نزدیک شهرباستن شهرایالت ماساچوست ایالت امریکا زندگی می کند.

یکی از دلقکان افغانی که خودرا نویسنده سایت افغان جرمن معرفی می کند پروس ریچاردسن را ژونالیست شناخته شده معرفی کرده در نوشته های خود وی را چنان معرفی می کند که من نمی خواهم در موردش حرفی بزنم و وقت خودرا تلف بسازم. شما بهتر این ژونالست سر شناس امریکایی را می شناسید که به دستورکدام مملکت و چه نوع آشی برملت ما پخته کرد ومیکند(پروس ج .ریچاردسن کیست وچه سوابقی در تاریخ افغانستان دارد؟

درسال 1985میلادی در جریان یک کنفرانس مطبوعاتی در اسلام آباد ، سفیراتحاد شوروی تهدید نمودکه در صورتی که ژورنالستان خارجی  وقایع افغانستان وجریان مجاهدین را به جهان انتشاربدهند، همۀ آنهارا معدوم مینمایند!

پاسخ ایالت متحدۀامریکا چنین شد که تشکیلی را بنام «پروژۀ خبری افغانستان» بوجود آورد. این اداره ورکشاپ های مجهزعکاسی را تهیه نمود تا ژورنالستان وعکاسان بتوانند همه آنچه را شوروی ها تلاش داشت تا از انظارجهانیان پنهان دارد، بصورت تصویر مستند ارائه نمایند. این ورکشاپ ها به همکاری وکمک پوهنحی ژورنالیزم«پوهنتون باستن» واقع ایالت ماسا چوست امریکا، توسط عدۀ از استادان غیروابسته فعالیت می نمود که منهم یکی از اعضای دوطلب کار دراین موسسه بودم.)

عزیزان تا جای که شما از عکسهای ساختگی زمان امیرامان الله خان باخبر هستید وهم ازانکشاف تکنالوژی انترنت ،عکس ، عکاسی ، ویدو کلپ آگاهی دارید که ازعکس سیدموسی عثمان هستی چیره دستان ویدو کلپ ساز بخاطرشهرت دادن وجلب توجه دوستان ودشمنان این قلم ، چهره شادی را به انسان دادند. این ژورنالستان کارکشته نمی توانند که بخاطر مستند سازی از تکنالوژی کار بگیرند؟ قصرهای بزرگ آهنی را درفلم ها فروریزند؟  و از سوپرمینی که توان افتادن از سر اسپ را نداشت وبه اثر افتادن ازاسپ فلج شد ودنیای فانی را بای بای گفت جه ساختند؟ ولی ما بارها در تلویزون دیديم که سوپرمین  به هوا پرواز کرد واز خم وپیچ آسمان خراشهای نیویارک مانندپرندگان به پروازدرآمد. 

خواندگان محترم نقل قول بالا که توسط یک خانم افغان نوشته شده بود بدون کم وکاست وبون تغیر دادن رنگ نوشته یکقسمت نوشته خانم افغان اصیل وطن پرست! که من از آن نام نبرده ام چراکه سایت ها همیش از من خواهش کردند که نام نبرم. من با وجودی که غوره بدل می نویسم وبارها با خود می گویم که سانسور مطبوعات در ممالک آزاد ودموکراسی هم پشت مارا رها نکرده سایه وارمارا تعقیب می کند وشهامت آزادی قلم را ازما می گیرد.

دوستان ! اگر امریکا دیروز وامروز این کارهارا بخاطر منافع وطن ما کرده باشد واگر ما امروز بدبخت تر از گذشته ها نباشیم ، این خانم افغان حق داردکه حرفهای ژورنالست دستوری را بهتر از حدیث وآیه قلمداد کند.

شما قضاوت کنید ژورنالستی با این اوصاف که پول سفر وکتاب آن از طرف امریکا داده شود واقعیت هارا بنویسد، خری باشد که به این هنگ گوش دهد وسخنان درازگوش منبرراگوش کند وبدستورآن وضوسازد ودرخم محراب آیه های شیطانی سلمان رشدی رابخواند.

آری همان طوریکه موهن لال هندوبدستورانگلیسی ها به ما تاریخ نوشت این نویسندگان به ما به دستورامریکا تاریخ می نويسند. ما نمی توانیم بگویم همه نوشته های این نویسنده عاری ازحقیقت  می باشد ، شاید بخاطر مصلحت سیاسی  حرفهای جالب ، راست وواقعیتها  درنوشته های آنها نيز دیده شود. ولی  بیوگرافی که اين خانم ازاین ژورنالست سرشناس امریکایی ارئه کرده ،اعتماد به واقعۀ نگاری آن مشکل است.

ولی من ایمان دارم همان طوریکه تاریخ موهن لال نتوانست واقعیت هارا پنهان سازد نوشته وآثار این نویسندگان ودلقکان افغانی نمی توانند حقایق را درتابوت سربسته بخاک فراموشی وجعل بسپارند

 


بالا
 
بازگشت