مهرالدین مشید

 

سوم حوت حماسهٔ یک ملت مظلوم؛ اما به غارت رفت

در این شکی نیست که هر روز روز  خدا است و هر لحظهٔ آن پر از برکت ها و فیض ها است و اما انسان به مثابه خلیفهٔ خدا در زمین چنان در لحظات استثنایی و روز های خاص  دست به آفرینش پرشکوه ترین حماسه ها میزند که با آفریدن شهکار های بی بدیل انسان٬ تاریخ و جهان را عوض میکند یا در شکل دهی تحولات بعدی کشور ها نقش کلیدی و اساسی را بازی میکند . انسان با این عمل خود نه تنها حق نیابت خویش در برابر خداوند را به بهترین وجه ادا مینماید؛ بلکه ویژه گی های خدایی خود را در تراژیدی ترین سناریوی نبرد داد با بیداد برای سرنگونی مستکبران و جباران زمان  نیز به نمایش میگذارند . آری سوم حوت یکی از این روز های مقدس در تاریخ  خونبار مردم با شهامت و دیندار افغانستان است که در شرایط خیلی دشوار و کشنده سرخ ترین صحنهٔ غلبهٔ خون بر شمشیر را به تماشا گذاشتند و با قیام قهرمانانهٔ خود نعش پلید استکبار را بر زمین کوبیدند . این قیام آوران بیباک و مومن با خون خود شجاعتمندانه چرخ تاریخ را به سوی داد به حرکت در آوردند . این ها با خون های پاک خود خط روشنی به سوی شفق سرخ تاریخ کشیدند و عشق راستین خویش را در پای ارجگذاری به نجات انسان مظلوم با همت تمام به اثبات رسانیدند . با خون های مظلومانهٔ خود بر لوح تقدیر تاریخ به خط درشت نوشتند : چه خوب عاشق این سرخی سرانجامم . امید های این اسطوره سازان عشق و آزادی چنان بال و پر گشوده بود که هرگز پروای غول و زنجیر٬ بستن و کشتن را نداشتند .  عشق به آزادی و ایثار برای عدالت چنان در دل های بی کینه و قلب های بزرگ آنان موج میزد که در بستر دریا های مست خروشان آن کشتی به خون خفتهٔ شهادت را به پیش کشانیدند . این کشتی نشستگان ایثار و رادمردی ها چنان دل به آزادی بسته بودند و عاشقانه در پای آن جوهر جان خویش را نهاده بودند که پیش از مردن٬ مرگ حسینی را به استقبال گرفتند . با شجاعت های بی بدیل خود باری دیگر کربلای تاریخ را با خون خود رنگین کردند و عاشورای حسینی را بار و برگ تازه یی بخشیدند . رستاخیر آوران سوم حوت این سپاهیان معرکهٔ راستین نبرد حق و باطل تاریخ که خود ناخدای بی هراس شهادت بودند و ذورق شکستهٔ‌ تاریخ را به انتظار نشسته بودند . به مثابهٔ شناوران یخ شکن رسم تازهٔ سنت شکنی ها را در کشور ما اساس گذاشتند و پرشکوه ترین اعتراض تاریخی را در مکتب انتظار حوادث به نمایش نهادند . مدرسهٔ رخداد ها را بازخوانی تازه نمودند و با قرائت جدید مردان با اراده و با عزم به دوران رسیده را به آموزش ها و تربیهٔ تازه کشاندند . بر این معقوله مهر تایید گذاشتند که انسان در مکتب حوادث پرورده می شود و هر حادثه انسان خودش را می آفریند . از بطن این حادثه مردان بزرگی جهیدند و ظهور نمودند و در مدرسهٔ آن خیلی چیز ها آموختند . آموختگان راستین آن آموزش های خود را به بهای جان های شیرین شان در طبق اخلاص نبرد نور بر ضد تاریکی گذاشتند . هر چه از دبستان آن بیشتر آموختند٬ برای رهایی انسان محروم بیشتر قربانی دادند و با شور تازه به مصاف دشمن سوگند خورده شتافتند . این ها بودند که زود و هرچه با شتاب قربانی تندی های راستین و حق طلبانهٔ خود گردیدند٬ چهره در نقاب خاک کشییدند و با ایثار گری های پیهم  چراغ آزادی را بر فراز راهٔ آزاده گان گیتی برافروختند .

این ها قیام آوران از خود باخته یی بودند که پیشتر از سوم حوت سال ۱۳۵۸ با سر دادن های نعره های کفر برانداز الله اکبر لرزهٔ شکننده یی بر اندام استکبار سرخ شوروی و مزدوران شان در کابل پدید آوردند . درست این اعتراض خشم آلود زمانی صورت گرفت که سه ماه و چند روز از تجاوز شوروی در افغانستان سپری شده بود .  زنان و مردان کابل زمین به رسم احتجاج بر تجاوز بیرحمانهٔ شوروی به کشور شان بر بام های خانه های گلین وخس پوش های فقیرانهٔ خود بلند شدند و با گفتن الله اکبر و شعار های مرگ بر شوروی و شوروی ها از خاک ما بیرون شوید٬ خشم و انزجار خود را بر نیرو های مهاجم ابراز کردند . فریاد های دشمن ستیز شان در فضای داخل و و اطراف شهر کابل طنین انداز گردیده بود.  تو گویی فریاد های زنجیره یی دلاور زنان و شیر مردان شهر باستانی کابل از شمال تا جنوب و از شرق تا به غرب در موجی استوار و با شکوه سنگین تر از ضربه ها را بر گوش های مهاجمان و مزدورانشان وارد می نمود و چنان فضای پروهم و هیبتناک را بر آنان ایجاد کرده بود که از ترس خشم مردم در میان مراکز نظامی خود احساس امنیت را از دست داده بودند و کابل زمین را برای خود تنگ و نفسگیر یافته بودند . چنانچه در شب هنگام سوم حوت در شماری مناطق مانند خیرخانه نظامیان روسی سوار بر موتر های زرهی به جاده ها برآمدند و مردم را به بازگشت به خانه های خود فرا می خواندند . هر زمانیکه صدای  : به خانه هایتان بازگردید . نظامیان شوروی در فضا طنین انداز میشد٬ هر چه بیشتر بر خشم مردم افزوده میشد .  نعرههای الله اکبر بیشتر از گذشته فضای مساجد را می شگافت و پرقدرت تر بر آسمان عربده میکرد . باشنده گان شهر کابل در بیشتر محل های شهر به مسجد ها رو آورده و از بلندگو های آنها مردم را به قیام و جهاد برضد شوروی ها و عمال مزدور شان فرا می خواندند. مردم چنان غرق احساسات دینی و عواطف ملی شده بودند که حتا صدا های تهدید آمیز نظامیان روسی در شب هنگام بر آنان اثر گذار چه که هر چه بیشتر بر جوش و خروش آنان بر ضد شوروی ها می افزود . این جوش و خروش مردم تا ناوقت های شب ادامه داشت و حتا در شماری محل ها تا صبح ادامه یافت . شهروندان کابل در موجی از خشم نماز صبح را ادا کرده و برای تظاهرات آماده گی گرفتند . دعوت به تظاهرات به گونه های مخفی و علنی آغاز شد و از مردم خواسته شد تا بعد از نماز جمعه به جاده های شهر بریزند و انزجار و نفرت خود را برضد نیرو های کافر و طاغوتی اظهار نمایند .

بعد از ادای نماز باشنده گان کابل عاصیانه و شتابان بر جاده های شهر ریختند و در صفوف فشرده و طولانی با هم بسیج گردیدند . ستون های خشمگین مردم سراسر شهر کابل را گرفت و  نعره های الله اکبر و شعار های کفر ستیز و آزادی خواهانهٔ آنان سراسر شهر را فراگرفت و عمال رژیم مزدور از بام ساختمان های دو طرف جاده های عمومی مانند جادهٔ میوند٬ جادهٔ آسمایی٬ جادهٔ کارته پروان٬ باغ بالا و حتا از شماری محل های تیررس به محل های تظاهر کننده گان بروی مردم بیدفاع فیر کردند و  صد ها معترض بیدفاع و مظلوم را به خاک وخون کشانیدند . تظاهر کننده گان بیتشرین قربانی را در چنداول٬ جادهٔ میوند٬ جادهٔ آسمایی٬ جادهٔ باغ بالا٬ دو سرکه دارالامان و شماری ساحات دیگر متحمل گردیدند . خلقی ها و پرچمی های خود فروش بصورت بیرحمانه یی از فراز ساختمان ها، محل های مسکونی، کوچه ها وسایر مخفی گاهها بروی مردم بیدفاع تیراندازی کردند و صد ها قیام کننده را به خاک وخون کشاندند؛ اما با این همه تیر اندازی ها تا سرحد راندن تانک ها بروی قیام کننده گان، مردم شجاعت و رادمردی خود را از دست نداده و مانند عقاب های خشمگین با فریاد های بلند خشم و انزجار خویش را بر شوروی ها و مزدوران شان ابراز میکردند .  این مقاومت شگفت انگیز و عاشقانۀ کابلیان ترس و وحشت کشنده یی را در مزدوران شوروی و حامیان آنان افگند . این قیام در واقع تمام تبلیغات خصمانۀ شوروی ها که گویا شمار زمینداران و سرمایه داران در برابر آنان ایستاده است ، نقش بر آب کرد و بصورت آشکارا دیدند که چگونه هزاران پیر و جوان از اقشار گوناگون جامعۀ افغانستان شامل روشنفکران، محصلان، دانشجویان، کارمندان دولت و متشبثین خصوصی کوچک و بزرگ  بر ضد آنان بسیج گردیده بود .  این مقاومت خود جوش نقاب از روی خلقی ها و پرچمی ها افگند که ادعای مردم داری و حمایت از مردم را نزد روس ها نموده بودند . این قیام در واقع نقطۀ عطفی بود که بر تصامیم آیندۀ شوروی در افغانستان تاثیر گذاشت و میزان واقعی خشم و نفرت مردم افغانستان را در برابر خود مشاهده کردند . این  قیام در پایتخت کشور یعنی مرکز رشد گروههای کمونیستی افغانستان ، در واقع ناقوس شکست شوروی ها را در افغانستان به صدا در آورد و رویای تسخیر ناپذیری مردم افغانستان را در آنان به کلی کشت . پس از این حادثه شوروی ها از واقعیت های موجود در درون جامعۀ افغانستان آگاهی های بهتر حاصل کردند و در روشنایی آنها دست به اتخاذ تصامیمی زدند که باز هم تصامیم خام آنان مانند سازش و کنار آمدن با شماری فرماندهان و خریدن آنان و با دامن زدن جنگ های داخلی بر دشواری های بیشتر مردم افغانستان افزود .

پیش از این قیام زمامداران شوروی فریب برتری های نظامی و تسلیحات پیشرفتۀ خود را خورده و با دست کم گرفتن غرور دینی، احساس وطن دوستی و رزم آوری های تاریخی مردم ما کشور ما را مورد تجاوز قرار دادند . با بی اعتنایی تمام به حق همسایگی و اصول و قوانین بین المللی تمامیت ارضی و استقلال سیاسی افغانستان را بصورت آشکارا مورد  تجاوز قرار دادند . زمامداران کرملین با نیاموختن از درس های بزرگ تاریخ اشتباۀ جهانگشایان گذشته را در افغانستان تکرار کردند . در حالیکه شوروی ها میدانستند، افغاستان در طول تاریخ قبرستان مهاجمان بوده و هر متجاوزی سرافگنده و شکست خورده وادار به فرار از این کشور شده اند . تجاوز شوروی به افغانستان زمینۀ مداخلات خارجی ها را در افغانستان هموار گردانید و تا امروز ادامه دارد؛ گرچه تجاوز شوروی را امریکا تقبیح کرده و در ظاهر از در دپلوماسی خصمانه با کرملین پیش آمدند و اما در خفا از این تهاجم استقبال کرد . این را چراغ سبزی برای شکست امپراطوری شوروی تعبیر کردند و رویای انتقامگیری امریکایی ها را از شوروی در جنگ ویتنام  زنده گردانید؛ شوروی ها از مبارزان ویتنامی حمایت می کردند و امریکایی ها در ویتنام یه شکست افتضاح باری رو به رو شدند . چنانچه بریژنسکی مشاور کلنتن رییس جمهور آنوقت امریکا برای او گفت: خوب است که امریکایی ها ویتنام خود را داشته باشند . این سخن بریژنسکی در واقع بصورت صریح پیام خوشحالی واشنگتن را از تجاوز شوروی در افغانستان ارایه میدارد . گرچند امریکایی ها در ویتنام به زودی دریافتند که مقاومت ملت ویتنام شکست ناپذیر است و اما پنج سال مذاکرات که بار اول در پاریس به ابتکار هنری کیسنجر وزیر خارجۀ آنوقت امریکا آغاز گردیده بود، به طول انجامید تا بالاخره واشنگتن دریافت که باچانه زنی ها در برابر مبارزان ویتنامی به امتیازاتی دست نمی یابند و ناگزیر شد تا با چشم پوشی از هر نوع  امتیاز به بهای خروج با آبرو و جلوگیری از تلفات بیشتر نیرو هایش ویتنام را ترک نماید .

امریکا بخاطر رسیدن به رویا های استکباری خود تجاوز شوروی به افغانستان را در دپلوماسی پشت پرده بدرقه کرد؛ گرچند امریکایی ها بعد تر فریفتۀ خواب های طلایی خود در افغانستان شده و چنان از خود بیگانه شدند که اشتباۀ شوروی را در افغانستان تکرار کردند و در گودال جنگ افغانستان غرق گردیدند . امریکا امروز با سرنوشت جنگ ویتنام در افغانستان قرار گرفته اند . گرچه شوروی ها هم در افغانستان به زودی متوجه شدند که زمامداران شان مرتکب اشتباه در افغانستان شده واما آن زمانی بود که کار از کار گذشته بود .

کا جی بی برای توجیهٔ‌ تهاجم خود به افغانستان دست به جعل کاری زد که گویا امین   در تبانی با اسلام گرایان از چین ٬ پاکستان و امریکا خواهان سرباز شده بود و در ۲۹ دسمبر توطیه یی را بر ضد ح . خ . ا به راه افگنده بود . اندروپوف رییس استخبارات شوروی در گفت و گو با فام هونگ وزیر خارجهٔ ویتنام دلیل مداخلهٔ شوروی را چنین توضیح داد : حزب خلق یک گروه نظامی و حزب پرچم یک گروهٔ روشنفکری بود . پس از قیام شکوهمند سوم حوت صفوف مجاهدین فشرده تر گردید و مواضع سیاسی و نظامی مردم افغانستان در برابر شوروی ها مشخص تر گردید . بعد از این هزاران جوان آگاه شامل دانشجویان، کارمندان دولت، دانش آموزان و کارگران و دهقانان به جبهه های نبرد حق و باطل شتافتند .  با عملیات های شهادت طلبانه و کفر براندانه تیغ از دمار دشمن بیرون آوردند . چنانچه به گزارش کا جی بی عملیات های نظامی نیروی های شوروی در برابر مجاهدین در ماههای جنوری و فبروری 1980 به ۷۹۲ رسید که ۳۹ کندک و قول اردوی جنوبی در آن سهم داشتند . نیرو های هوایی شوروی ۱۲۰۰۰ پرواز بمب اندازی با پوشش هوایی به نیرو های زمینی انجام دادند . در ماهٔ اپریل نیرو های هوایی شوروی ۳۰۳۶ پرواز رزمی و ۳۰۸۴ پرواز انتقالاتی انجام دادند. از جمله ۷۳ کندک قطعهٔ چهلم شوروی ۵۶ کودک بدون هیچ  گونه دم راستی به نبرد می پرداختند. از ۲۵ فبروری تا ۵مارچ 1980 بیشتر از ۱۳۹۰ تن مجاهدین به شهادت رسانده شدند.

شوروی در آنزمان دست به فعالیت های شدید دپلوماسی واستخباراتی برای توجیۀ تهاجم خود در افغانستان زد تا بتواند افکار جهانی را پیرامون تجاوزش بر افغانستان تغییر بدهد و اما نتوانست رضایت امریکا و غرب راجلب نماید . سفر ایگون بار وزیر دفاع فدرالی آلمان شرقی به امریکا و ملاقاتش های ده روزهٔ‌ او با مشاوران کارتر مانند بنسون٬ برژنسکی ٬ کسنجر ٬ شولمان و حقوق دان پیتر کنیدی نتایج مثبتی در پی نداشت  . بریژنسکی گفت :  تاخت و تاز بر شوروی ادامه خواهد یافت و غرب در هر مقطع حالی خواهد ساخت که نه چیزی را می شناسد و نه عملی را بی کیفر خواهد گذاشت . بار هم  برژنسکی را انسانی از خود راضی و بی بند و بار خوانده و افزود که مشاوران کاخ سفید از نشهٔ «  اثر نابیوسان یورش بر اتحاد شوروی » سرمست بود . (2)

قیام های کفر شکنانۀ مردم ما بالاخره کمر شوروی ها را شکست و تا آنکه در 26 دلو 1367 آخرین سرباز آنان خاک افغانستان را ترک کرد . صد ها دریغ  و درد که شماری رهبرنمایان خودخواه و فرماندهان غارتگر که مجاهدین و مردم افغانستان از صمیم قلب با آنان اعتماد کرده بودند و اما این پابرهنگان شکمبو و تاراجگر یا به قول حسن شرق کرباس پوشان پا برهنه بصورت بیرحمانه یی اسلام عزیز و آرزو های مردم افغانستان را به بازی گرفتند، هر یک برای داشتن بیشترین قدرت چنان با هم جنگیدند و تفنگداران تیز دندان خویش را به جان مردم افغانستان رها کردند که با دندان های خود نه تنها گوشت و پوست؛ بلکه استخوان های چوبین مردم افغانستان را نیز خوردند . هنوز هم دهن های شان برای گزیدن های بیشتر باز است و امروز در تبانی با مفسد ترین مفسدان بدنام جهان در ترکیب معجونی از لیبرال های بشقاب شرم و دموکرات های مردم سالار شرم مشغول غارت دارایی های مردم افغانستان هستند .

شوروی توانست تا با عقد پیمان با گروههایی از مجاهدین سربازان و وسایل جنگی خود را بصورت مطمین از افغانستان بیرون کند . مشکلی که اکنون امریکایی ها به آن رو به رو هستند و سخت تلاش دارند تا راههای مطمینی برای خروج نیرو ها و تجهیزات نظامی خود از افغانستان پیدا کنند . برای دست یابی به چنین هدفی مذاکره با طالبان و حق سکوت دادن برای پاکستان را از همین اکنون آغاز کرده اند . مثلی که امریکا در جنگ ویتنام به بهای خروج مطمین نیرو های خود از تمام امتیازات خود گذشت . امریکا به همین گونه در جنگ افغانستان هم از در چنین رویکردی پیش خواهد آمد . از اوضاع طوری بر می آید که سرنوشت مردم افغانستان باز هم مانند گذشته در قمار بازی امریکا، پاکستان، ایران، سعودی، روسیه وارث شوروی سابق بوده و درعقب بازی های پیچیدۀ استخباراتی کنونی بعید به نظر میرسد که در تختۀ شطرنج آن چیزی بدست مردم افغانستان بیاید و شاید با دست خالی نظاره گرانی بیش بر بازیکنان خورده منطقه یی و بازیگران بزرگ جهانی بر سر سرنوشت خود نباشند .

 

2 - بخش ۴۸ ٬ کا جی بی در افغانستان ٬ ماندگار٬شمارهٔ‌ ۶۹۰ ٬ اول نوومبر

 

 


بالا
 
بازگشت