کبیر کمال
یکبار دیګر درمورد ما ــ حزب وطن
حزب فهرست کردن چند ارزو وچند نفر نیست ـ حزب هدف وچیز قابل پرستش وتقدیس ٬ چشم بندی ویا منتر هم نیست ۰ حزب یک وسیله وپاسخ یک مجموعه ای ازهمفکران به پرسشهایست که جامعه دربرابر همه بطور یکسان مطرح نموده است ۰ حال اګر ازیک جانب ٬ این پاسخ سرراست وساده نیست ازجانب دیګر یکسان هم نیست ٬ احزاب بدلیل نایکسانی درپاسخ ازهم متمایز میګردند ۰
اما درافغانستان ما٬ باتوجه به محدودیت پرسشها وکثرت بی لزوم احزاب طوری مینمایاند که انګار عده ای حزب را جعبه ای می پندارد که میتوان دران همه چیز را جای داد ٬ ازدستمال نا شسته ګرفته تا الماس قیمتی ۰ ماضمن انکه کاری به کارحزب سازی کسی نداریم اما انصافآ حق اعتراض را به انهایی برای خود محفوظ میداریم که «حزب بزرګ» را پارچه مینمایند وبرای غالبآ دلخوشیهای کاذب وندرتآ روی ماموریت ازان احزاب کوچک وغیر موثر میسازند ودرحقیقت به پوست بادام راضی میشوند تا داشتن مغز بادام باخود۰
محترم داکتر سید حمیدالله روغ مینویسد« مشکلات ما ازسازمان سازی منشا میګیرد٬ بهمین دلیل تلاشهای ما برای اتحادها واتحادیه ها بدون نتیجه اند ٬ مااول پارچه میسازیم بعد به یکجا شدن ان مبادرت میورزیم ٬ چرا خواب «سازمان سراسری» ما تعبیر نمی یابد ؟ بخاطر انکه ما سازمان سراسری را پارچه کردیم۰» واین سازمان سراسری حزب وطن بود ۰
ودرجای دیګر مینویسند « سوال اصلی ما این نیست که این سازمان باان سازمان یکجا شود ویا نه شود٬ سوال اصلی ما اینست که ان مسقط الراس اصلی که همه سازمانها ازان جداافتاده اند٬ کدام است ؟؟ وچګونه میتوان باان دوباره متصل شد ؟؟» واین مسقط الراس حزب وطن است۰
هرکسیکه باوطن وهموطن عشق میورزد ٬وحدت٬ رفاه٬ سلامت٬ انکشاف وعمران وطن وهموطن ازارزوهایش باشد عضو حزب وطن است ۰
وطن کلمه ایست زیبا که نه تنها معرف یک جغرافیهء معین است که بیاندهنده ای فرهنګ ومعنویت دریک سرزمین نیز است ۰ « حب الوطن» به معنی عشق به کلمهء«وطن» نیست ٬ بلکه عشق با یک جغرافیه ویک فرهنګ رامنظور میدارد که انرا ګویند« حب الوطن من الایمان »٬ حال هر تشکلی ازانسانها که برمحور «عشق به وطن» شکل میګیرد انرا حزب وطن مینامند۰
برمبناها وممیزات فوق بود وهست که :
ـــ جنګ درافغانستان که برای یکعده «عادلانه» وبرای عده ای دیګری«مقدس » بود ٬ برای حزب وطن غیرعادلانه ترین وغیر مقدسترین جنګ بود وهست که ادامه ان تنها به نفع دشمنان افغانستان می انجامد ودیګر هیچ ۰
ـــ خشونت وتقابل دربین افغانها ٬ تحت هربهانه وپوشش که باشد درنزد حزب وطن محکوم وفاقد مقبولیت است ۰
ـــ انقیاد از جزم های ایدیولوژیک که زمینه ساز تقابل وخشونت اند برای حزب وطن بیګانه است ۰
ـــ سرکوب٬ حذف وکنارزدن اشخاص ونیروها دردایرهء مسایل ملی تحت هیچ عنوان برای حزب وطن پذیرفتنی نیست ۰
ـــ درتعامل بامردم ومنافع ملی٬ مطرح ساختن مبناهای قومی٬ زبانی٬ مذهبی وهرګونه تبعیض وتمایز نزد حزب وطن مردود است ۰
ـــ مخالفت بااصل تکثر٬ تعدد٬ مشارکت وګفتګو مخالفت باارزشهای حزب وطن است ۰
چند حرف ازیک زاویهء دیګر۰
حزب وطن درمزرعهء سیاسی کشور پدیدهء تصادفی وعاطفی نیست ٬ نخست بهمین دلیل نمیتوان باان برخورد عاطفی داشت ٬ دوم اینکه٬
حزب وطن محصول یک نقد واینک در بحبوهه ای حضور دوبارهء خود محصول دوتجربهء ناکام است که حضوردوباره حزب وطن را تاسطح ضرورت بالا برده است ۰
نقد ح۰د۰خ۰ا ــ این نقد به حزب وطن انجامید وبه حزب جدید امکان داد تاواقعیتها را انطوریکه است ببیند نه انطوریکه تااندم فکر میشد ۰
تجربهء اول : کودتای مشترک حزبی ــ جهادی درمخالفت با پلان صلح ملل متحد درسال ۱۹۹۲بود که حذف وسرکوب حزب وطن یکی از پی امد های ان بود ٬ این غیابت به خلای بزرګ سیاسی انجامید که بنوبهء خود فاجعه افرین بود۰ حوادث نشانداد که حزب وطن برای ثبات وموازنه سازی یک واقعیت است که نمیتوان ونباید ازکنار ان ګذشت ۰
تجربهء دوم : بهدر رفتن دودهه درتلاش فرار از«مسقط الراس» و«سازمان سازیها» وکشانیدن عده ای ازاعضای حزب تا سرای که به درب ورودی ان نوشته بود« بن بست» ۰ این کوششها نشانداد که مقاطعه ای بدون نقد یک مغالطه ای سیاسیت ۰
نتیجه اینکه: حزب وطن که درپی نقد سیاسی سلفش بوجود امده بود درروشنی پرسشهای جواب طلب جامعهء ما منحیث یک نیاز حضور مجدد می یابد ۰
هدف چیست واعتراض درکجاست ؟؟
هدف «تجمع دوبارهء» اعضای حزب وطن است واعتراض هم بر«حزب وطن » است ۰ معترضین میګویند ما این حزب بزرګ را که «بد» بود پارچه کردیم٬ ازپارچه های ان احزاب «خوب» وکوچک درست کردیم ٬ چون درازدحام بازار مکارهء سیاست مشتری نیافتیم واز «پارچه ها» چیزی بدست نیامد ٬ اینک میخواهیم پارچه ها را دوباره وصل کنیم و«حزب جدید را از پارچه های کهنه» بسازیم بدون انکه نامش را «حزب وطن» بګذاریم ۰
خوب٬ حال اګر به این دوستان قدیم ګفته شود که بالای چشمان تان ابروست احتمالآ خواهند رنجیدند واګر به ایشان ګفته شود که شما میخواهید اشتباه را با اشتباه جبران وتصحیح کنید بیشتر ازرده خواهند شد ٬ زمانه خراب است وکسی مکنونات قلبی اش را حتی به دوستانش اظهار کرده نمیتواند ورنه حرف این است که از دوستان طرفدار «حزب جدید با پارچه های کهنه» باید پرسیده شود که شما یک «ګناه کبیره» را وقتی مرتکب شدید که حزب وطن را بحیث یک حزب بزرګ وسراسری درغیاب اراده اعضای ان وبدون اسباب موجبه پارچه کردید ودربازار سیاست به حراج ګذاشتید واینک بدون توجه به ان وبدون ادای «سجدهء سهو» ٬ درشرایط «تجمع دوباره» باز محور اصلی پیوندهنده را قصدآ اغماض نموده وبدینګونه یکبار دیګر میخواهید عده ای را با دستان بسته بدون انکه از قهر ان بترسید درقعر دریا رها نمایید وبدینترتیب درمقام یک «مجرم مکرر» ظاهر میشوید ٬ اخر تا به کی وتا به کجا ؟؟ ۰
اعضای حزب وطن درحالیکه پارچه های جدافتاده ازحزب وطن را بحیث واقعیت دردناک میپذیرند اما هرګز درصدد وصله کردن تمام ان پارچه های مندرس دریک حزب نیستند ٬ ما درعین زمانیکه برای حضور باکیفیت ومجدد حزب وطن پیګرانه تلاش مینماییم همزمان باور داریم که این حضور ٬ نه ازلحاظ کمی و نه از لحلظ کیفی حضور دوران حاکمیت نخواهد بود ۰
واما اعتراض درکجاست وچرا حزب وطن محور تجمع دوباره نباشد ؟؟
درشرایطیکه برطبل تجمع دوباره اعضای حزب وطن اینجا وانجا ٬ درجایی همراه با اراده وباور به ان ودرجایی برای تفنن وسیاست بازی کوبیده میشود ٬ همزمان بحث برسرمحور این تجمع بالاګرفته ٬ شدت واهمیت روز افزون کسب مینماید ۰ درین میان عده ای از یاران قدیم مراجعه به کنګرهء«حزب واحد»٬ ګروهء «محور حزب جدید» وعده ای هم عودت به «مجمع عالی حزب وطن» رابحیث محمل تجمع دوباره مطرح مینمایند ۰ عجالتآ بحث را از ګروه های اول ودوم اغاز وادامه میدهم ۰
۱ ــ طرفداران «کنګره حزب واحد» که ازدو حزب جداشده ازحزب وطن(نهضت فراګیر ترقی ودموکراسی وحزب متحد ملی) متشکل است درحدود سه سال واندی قبل کار رابرمحور «حزب واحد» اغاز وادامه دادند ودرین مسیر پیشرفت قابل ملاحظه هم نمودند ٬ تشکیلات ها رادرداخل وخارج توحید نمودند ٬ میکانیزمهای ضروری حرکت بسوی کنګره را بوجود اوردند وامادګیهای لازم برای دعوت کنګره اتخاذ نمودند واما درنهایی ترین مرحله این نامزدی فسخ وبه ازدواج نیانجامید ۰ چرا ؟؟
مناسبترین جواب به این چرا٬ جواب محترم یاسین«بیدار» است که درجلسهء فعالین این دوحزب بتاریخ دهم سپتمبر۲۰۱۱ منعقدهء کشورهالند ګفتند« ما دوحزب بادودیدګاه مخالف یکجاشده ایم۰» وبه ادامه ٬ اینرا رانیز تفهیم نمود که «اشتهای کنګره واحد یک اشتهای کاذب بود» درینصورت هیچ دلیل دیګر برای انداختن برف بام یکی بربام دیګری جای استدلال واقعبینانهء اقای «بیدار» را تعویض کرده نمیتواند ۰ اګر کنار امدنها روی توافق برارزشها حسن است ٬ کناررفتنها روی تفاوت برارزشها هم عیبی ندارد ۰ این بود نتیجهء یک حرکت سچه ای پرچمی٬ که پرچمی بودن دران غلبه داشت تاواقعیت امروز ٬ واقعتیکه اقای «بیدار» به ان اشاره مینماید۰ حرکتهای سچه وناب خلقی سرنوشت بهتر وغیر ازین را نخواهند داشت ٬ انها نیز با تفنګ خالی وارد معرکهء سیاست شده اند ۰
۲ ــ حرکت دومی که بادلایل پیدا وناپیدا خود را درسایر جریانهای بوجود امده ازحزب وطن نمی یابد هربار بعد از غیابت طولانی اعلامیه میدهد وهمه را به ساختن حزب بزرګ وجدید فرامیخواند٬ واګر حزب بزرګ نشد طرح ایجاد کنفدراسیون احزاب را دارند که از برکت ان اعضای هر حزب بتوانند از یک حزب به حزب دیګر بدون ویزه ازادانه رفت وامد نمایند (اګر اعضا برای رفت وامد وجود داشته باشد) ٬ درین حرکت بسا چیزها درهاله ای از ابهام قراردارد واما انچه روشن است مخالفت انها بانام «حزب وطن» است انهم بدون دلیل۰ مزاحمت به «حضور دوبارهء حزب وطن» یګانه ماموریت این جریان را تشکیل میدهد ۰
۳ ــ وحال ببینیم که اعضای حزب وطن (منظور انعده اعضای حزب اند که به احزاب جداشده ازین حزب نرفته اند وبه ارمانهای حزب پشت نکرده اند ۰) برای تجمع مجدد کدام محمل ومحور را برای مطرح ساختن مساعد ومناسب میدانند واستدلال شان چیست؟؟ ۰
طرفداران اندیشهء مصالحه که درحقیقت پیروان خط فکری دکتور نجیب الله اند درپرتوی انچه که درطی قریب به دودهه برحزب ومردم ګذشت وباتوجه به تجربهء ناشی از تقابلات وتعاملات پس ازسقوط نظام جمهوری افغانستان به نتایج ذیل رسیده اند:
۱ ــ « نه همه همراهان قدیم به راه حزب وطن میروند ونه ما حاضریم باهمه همراهان قبلی برویم۰»
این نتیجه ګیری قبل ازهمه بیانګر تفاوت فکری دربین اعضای سابق حزب وطن است ٬ تاکید میګردد که اینجا اختلاف بر سر نام حزب نیست ٬ بلکه اختلاف برسر اندیشهء حزب است ۰ منظومهء فکری حزب وطن اندیشهء مصالحه است که عده ای از اعضای سابق حزب وطن بران متعارضند وهمین اعتراض بنوبه خود جاده همکاری بعدی را دربین تمام اعضای سابق حزب وطن درچارچوب یک حزب واحد مسدود نموده است ۰
وماهم بابرخی٬ مضاعف به دلیل فوق بدلیل پیوستن انها به پروژه خیانت به حزب ومردم نمیتوانیم درجاده سیاست همدم وهمقدم باشیم ۰ مخالفت سیاسی عیبی ندارد برعکس مخالفین سیاسی چه درداخل حزب وچه دربیرون ازحزب قابل احترام اند ولی انهاییکه درنقش جواسیس دروازه قلعه را ازدرون به روی «مفسد الدین فی الارض» باز نمودند قابل نفرینند ۰
۲ ــ برای هیچ حرکت سالم سیاسی ٬ نه مقاطعه با تاریخ درست است ونه توقف درتاریخ۰ باور براینست که تاریخ اموختن وتاریخ ایجاد کردن را باید همزمان تمرین کرد٬ ایجادګران تاریخ معمولآ کسانی اند که تاریخ را اموخته اند وبرعکس پای انعده از نخبګان درمقاطع مختلف تاریخ لرزیده ولغزیده که ازتاریخ ګذشته خود اګاهی نداشته است۰ اعضای حزب وطن بیشترینه درګذشته اعضای ح د خ ا بودند ما ازتاریخ سیاسی خود فرار نمیکنیم (این عدم مقاطعه باتاریخ است» بااعتراف به این واقعیت که ح د خ ا ګذشتهء سیاسی ماست وحزب وطن راه امروز ماست (واین عدم توقف درتاریخ است)۰
۳ ــ تجمع دوباره اعضای حزب یک تجمع محض تخنیکی نیست ٬ سیاسی بودن ان باید یکی از تبعات التزامی ان باشد ۰ از«جمع شوید»٬«حزب بزرګ بسازید» ٬ «کنګرهء واحد برګذار کنید» و۰۰۰ باید ارایه فکر وافتتاح میدانهای جدید فکری وسیاسی منظور باشد نه خود را درچشم اولیای امور زدن ۰ درینصورت اګر قرار باشد که تجمع دوباره به اعتبار ارزشهای فکری وملی دایر ګردد مناسبترین میزبان ان میتواند حزب وطن باشد زیرا:
ـــ تاکنون هیچ محور دیګری نتوانسته جاذبه واعتبار محور حزب وطن را چلنج نماید۰
ـــ این محور نه به «چپ ناکام» ونه به«راست بدنام» میلغزد٬ بلکه این محور درموقعیت «حدوسط» ٬ «همګرایی» و«تفاهم بین الافغانی» جا خوش کرده وبمثابه محور موازنه ساز وهمګراساز عمل میکند ۰
ـــ درین محور هیچ خلقی ٬ جای هیچ پرچمی٬ وهیچ پرچمی جای هیچ خلقی را ودرمجموع هیچ عضو این حزب جای هیچ وطندوست وترقیخواه را تنګ نمیسازد۰ این محور بحیث مرکز تجمع همه وطندوستاان افغان٬ طرفداران صلح٬ نوسازی وانکشاف نقش بازی میکند ۰
ـــ محور حزب وطن محصول «خوداندیشیدن» است ٬ اینجا الګو برداری ٬ کلاه برداری و بیګانه پرستی جای ندارد۰
ـــ انتخاب سیاسی این محور(مصالحهء ملی) انتخاب بی بدیل است ٬ این انتخاب موضوعیت خود را بحیث نیاز مبرم واجتناب ناپذیر جامعه ما حفظ نموده است ٬ انچه این محور برای بیرون رفت از بحران دست وپاګیر وزدودن اثرات انرا به پیشګاه مردم مطرح نموده هنوز هم نه «پیش ازوقت است ونه بیش ازحد است» ۰ محور حزب وطن دیګر محض یک نام هم نیست٬ این نام با نام اندیشهء مصالحه وموسس ان شهید دکتور نجیب الله عجین ګردیده است که دست کم ګرفتن ان عین عیب است ۰
ـــ محور حزب وطن محور اشناومانوس٬ مجذوب کننده ومغلوب کننده دلهاست٬ این محور میتواند جاذبه ای بزرګ معنوی ووطندوستی ایجاد نماید (انطوریکه درکذشته دردفاع مستقلانهء وطن ایجادنموده بود) وافتخار به عضویت دران دقیقآ به معنی افتخار به وطن وافغان بودن باشد ۰
ـــ محور حزب وطن ٬ هم ریشه بودن مارا به نمایش میګذارد که منطق تجمع دوباره را بریک محور بدست میدهید٬ محور حزب وطن اخرین ادرس ما قبل از فروپاشی ماست وبرای«تجمع دوباره» باید بهمان ادرس برګردیم که از انجا جدا ساخته شده ایم٬ این بازګشت ٬ بازګشت به مبداء مشترک ٬ بازګشت به خانهء مشترک وبازګشت به اغوش مادر مشترک است ۰
ـــ ودرنهایت محور حزب وطن٬ محور امروز است۰ حزب وطن ٬ حزب قرن ماست زیرا مصالحه سیاست قرن است٬ قصر فکری حزب وطن به ستونهای «چندجانبګی وهمګرایی» استوار است واین بزرګترین ممیزهء دوران ما وبه اصطلاح لوکس ان دوران ګلوبال است ۰
چند حرف اخیر ویک نظر :
اینکه نزد برخی از دوستان قدیم درمورد محور حزب وطن برای «تجمع دوباره» اعتراضات واګر واما های وجود داشته باشد بعید از امکان نیست٬ اما متاسفانه که یا اظهار نمیګردد ویا ما انرا نخوانده ونه شنیده ایم ٬ یګانه دوست محترم حزبی ما که درمورد مردود دانستن امکانات مطرح شدن دوباره محور حزب وطن برای تجمع دوباره دلایلی ارایه داشته وانرا بچاپ هم رسانیده محترم فقیرمحمد ودان است که بارها ومنجمله درجلسه ای اعضای متشکل وغرمتشکل حزب وطن درششم اګست ۲۰۱۱ منعقدهء شهر هامبورک کشورالمان به نادرستی استدلالاتش اعتراف نموده ګفتند« من درانوقت اسیر خیالات شده بودم» ۰ این اعتراف ٬ بزرګی محترم ودان را نشانمیدهد ٬ مګر هستند دوستانیکه واقعیتهای عینی جامعه را به جیب میزنند و به ګول زدن خود ودیګران دل خوش میکنند ۰ هنګامیکه من درمحفل که بمناسبت بزرګداشت از پانزدهمین سالروز شهادت دکتور نجیب الله در شهر کابل دایر ګردیده بود ضمن سخنرانی خود ازحزب وطن نام بردم٬ یکی از اعضای بیوروی سیاسی ح د خ ا که عضوشورای مرکزی حزب وطن نیزبود واکنون بایک حزب مذهبی همکار است درحالیکه ازفرط غضب دیګ احساساتش بجوش امده بود بلاوقفه چندین بار از من پرسید«کجاست حزب وطن؟ کجاست حزب وطن؟»۰ ګذشت زمان هم معجزه میکند وچه مشتهای بسته را که باز نمیکند ٬ یک انترناسیونالست ـ مارکسست درخدمت مذهب٬ قوم وزبان قرارګرفتن اګر معجزه نیست کمتر از فاجعه هم نیست٬ ولی ازاینجا یک واقعیت دیګرهم اشکار میګردد وان اینکه: انهاییکه دریک مرحلهء حساس عبور کشور ازجنګ بسوی صلح به رهبری حزب وطن ومتحدین سیاسی ان٬ به این پروسه خیانت کرده اند صرفنظر ازاینکه این اشخاص ازلحاظ عقیدتی وسازمانی اکنون درکجا ودرکنار کیها قرار دارند ازشنیدن نام حزب وطن بخود میلرزند ویقینآ که ازحضور دوباره ان نګرانند ٬ نظر به اطلاعات موجود٬ همین دوست ما ګاهی درراس وګاهی درقاعده ء حرکتی قرار میګیرد که با محوریت حزب وطن مخالفت میکنند وظاهرآ به بهانهء حزب جدید میخواهند حزبیها رااز محور اصلی بدور ساخته وبه محورهای مشکوک وضد«ملی» «پیوند» دهند ۰
اعضای حزب وطن ازبحث پیرامون انتخاب محور تجمع دوباره نه تنها ګریز ندارند که دران بادلچسپی شرکت هم میکنند اما سرتمبګی ولجاجت برخیها ونفرت ازمحور حزب وطن بدون دلایل سیاسی بیشتر ازانکه یک مصلحت سیاسی باشد شبیه به یک ماموریت استخباراتی است ۰
حزب وطن درمقابله ودرمعامله با هیچکس وهیچ نیروی سیاسی حضور دوباره نمی یابد ٬ حزب وطن بنا برسرشت خود درخدمت ایجاد موازنه ها درجامعهء بی موازنه شدهء افغانستان خواهد بود ۰ حزب وطن محصول یک مخالفت است ٬ مخالفت باتقابل بین افغانها٬ حزب وطن بمهفوم واقعی پیوندهندهء افغانهای است که درسنګرهای تخاصم قرار داده شده اند ۰میخواهم باتاکید اظهار نمایم که حزب وطن برای هیچکس وبرای هیچ دولت ملی نه خطر است ونه مزاحم٬ برعکس حزب وطن میتواند مطمین ترین نیروی سیاسی برای تقویت دولتهای پاسخکو وخدمتګذار مردم باشد ۰ حزب وطن نزدیکترین همکار وپارتنر نیروهای ملی وبین المللی برمحور منافع ملی است ۰
میخواهم به این حقیقت نیز اشاره ای داشته باشم که همین اکنون «محورحزب وطن» درمقایسه با محور های دیګر هم فعال است وهم بادست اورد است ۰ ایجاد کمیسیون مشترک برای تدویر مجمع عمومی حزب وطن بین حزب ملی وطن وتشکیلات موقت انسجام اعضای حزب وطن درافغانستان وایجاد کمیسیون مشابه اروپایی ازنتایج اولیهء مساعی مشترک قانونهای طرفدار محوریت حزب وطن اند که بدون شک ادامه وګسترش خواهد یافت ۰ حرکت بسوی حزب وطن باید ازمحدودیتهای موجود ازاد وشامل طیف وسیع از طرفداران ان ګردد٬ اعضای حزب وطن درهرجاییکه هستند پروسهء اغاز شده را همکاری نموده ودیوارهای موجود بین خود را به پلهای همکاری برای تامین باکیفیت حزب وطن درعرصهء سیاسی کشور مبدل نمایند۰ هیچکس نباید منظر مراجعه کسی دیګری باشد ٬ این یک رسالت ومکلفیت وطنی واخلاقی اعضای حزب وطن است که باید انرا بدون چشمداشت به انجام رساند ٬ انتظار وترصد دیګر ګناه است ۰ میخواهم به این وسوسه هم که اګر احیانآ درجریان حمایت از محور حزب وطن ایجاد شده باشد نقطه پایان بګذارم که :
حزب وطن برای ما هدف نیست٬ ماقبل ازان وبیش ازانکه حزب وطن را دوست داشته باشیم٬ وطن خود را دوست داریم وحزب وطن را بیشتر از یک وسیله انهم برای خدمت به وطن وهموطن نمیدانیم اما یک وسیلهء خوب٬ موثر ومفید درست درهمین حدود ۰
واما درمورد یک نظر :
بدیهیست که حزب وطن ازلحاظ تشکیلاتی(نه ازلحاظ فکری) ادامهء ح د خ ا است ٬ درح د خ ا نظریه مبارزه طبقاتی برمبنای ایدیولوژی طبقه کارګر رهنمای عمل بود ٬ جانبداری ازین نظریه درحزب وطن نیز بوسیله ء معتقدین ان ادامه یافت ٬ تنوع متضاد افکار وبرداشتها درمسایل اصولی وبنیادی درحزب وطن یک واقعیت بود که نمیتوان بران چشم پوشید ۰ حال که هرارشی تشکیلاتی حزب وطن فروپاشیده وهیچګونه فشار ازهیچ کانون برای سرپا نګهداشتن ان تحمیل نمیګردد انصافآ تضاد وتقابل نظریاتی بجای انکه انرا به بیست وچند پارچه منقسم مینمود باید بدو پارچه تقسیم مینمود اینطور:
ـــ طرفداران مبارزهء طبقاتی برمبنای ایدیولوژی طبقه کارګر۰
ـــ طرفداران نظریهء مصالحه٬ وفاق وهمګرایی ۰
وبه محور این دوطرز تفکر دوحزب شکل میګرفت ٬ همین اکنون به رغم انکه میدانم دیر است ٬ پیشنهاد من اینست که دوطرز دید متذکره را انګیزه ومحور تجمع قرارداده باهم در دوسو تقرب نمایید ۰ طرفداران طرز دید طبقاتی میتوانند انطوریکه خود بیان میکنند «به ارمانهای نخستین» برګردند وح د خ ا را اساس تجمع دوباره قرار دهند ۰ وطرفداران طرز دید مصالحه به محور حزب وطن بپیوندند که هیچ محور بهتر ازانرا نخواهند یافت۰ درغیر ان محال است بنا بهر دلیل که باشد یک ګروهء چبګرا با یک حزبیکه ازلحاظ فکری درنقطه مقابل قرار دارد «واحد» شود این یک ادرس نادرست است ۰ انچه را که بنام کنګره«حزب واحد» درکابل دایر کردند وګویا چند حزب چپ وراست راباهم یکی کرد واقعیت ندارد ٬ این کنګره حزب متحد ملی بود که یک حزب بنام متحد ملی را ګویا ازنو ایجادنمود ٬ این کنګره فقط یک سیلی بود به روی نهضت فراګیر ودیګرهیچ ۰ واما بدون تردید عوارض جانبی پارچه شدن قبل از «واحد» شدن برای هردوطرف زمانګیر خواهد بود ۰
دوستان محترم !
دریک حزب حداکثر بدون عیب که برمبنای فکرسیاسی دوران جدید تاسیس شده باشد بزرګترین خطر سایه های تمایلات وګرایشهای دوران تقابل است ۰ اګرباورداریم که تحولات زمان ما نه درزیز سایهء«عامل اجتماعی» که درګرو پاسخهای مشترک ما به نګرانیهای مشترک ماست ۰ واګر میدانیم که حل یکجانبه مشکلات افغانستان مقدور نیست واګر این را هم میدانیم که احزاب کوچک وپروژه ای مارا به ترکستان میبرد درینصورت یک انتخاب وجود دارد : کنار امدن٬ کنارامدن برمحور اشنا ومشترک۰ این راهم باید فراموش نکرد که وقت کم است ٬ نباید درانتظار لشکر ابابیل ویا «سربازان ګمنام امام زمان» نشست ٬ این ما هستیم که باید همه کارها را انجام دهیم۰ اګاه باشیم که چالشها زیاد وفرصتها کم است۰
کبیر کمال ــ بلجیم