بصیر همت
بصیر همت
مانچستر - انگلستان
فبروری - 2012
راپور منتشره از جانب مسئولین ناتو شک و تردید رادر مورد ثبات سیاسی
و توان دفاعی رژیم کنونی افغانستان بیشتر ساخته است
تلاش های تعرضی و فریبنده طالبان
بمنظور تسلط بر قلب ها و مغز ها
اسناد و پرونده های برملا شده از جانب ناتو نشان میدهد که طالبان خود را برای بازگشت دوباره به قدرت اماده میسازند.
راپور مخفی که به مقامات بالائی ناتو ارائه گردیده است، این واقعیت را برملا میسازد که طالبان بکمک پاکستان خود را اماده میسازند تا بعد از خروج قوت های ناتو کنترول را از دولت حامد کرزی بگیرند و دوباره به حاکمیت بر گردند.
باوجود جنگ ده ساله از جانب ناتو تحت رهبری ایالات متحده بر علیه تروریزم ،و با وجود ادعای ناتو که گویا شبکه های اساسی تروریزم بشمول طالبان را درهم شکسته و از بین برده اند، راپوری که در سطح بالای ناتو تحت نام "State of the Taliban " به نشر رسیده است ، چهره از دشمن شکست ناخورده را با بینش و اماده گی های جدید سیاسی – نظامی بخاطر دوباره برگشتن انها به قدرت ، البته با پشتیبانی وسیع و دوامدار پاکستان، مجسم می سازد . راپور نشان میدهد که پاکستان چگونه ماهرانه" بازی دوگانه را ادامه میدهد."باو جود اینکه در نتیجه عملیات های چندین ساله ناتو بخصوص طی سال های 2010 -2011 شبکه های فعال طالبان در هم شکسته شد و طالبان ، بخصوص در سال 2011 ، با دشواری های جدی مواجه گردیدند، مگر راپور تهیه شده بیانگر انست که :" طالبان از مورال و تحرک رزمی بهتر برخوردار بوده و منابع کمک های مالی وقابلیت های جنگی انها همچنان دست ناخورده باقی مانده است و"تعدادی از افغانها خودرا قبل از قبل برای به قدرت رسیدن احتمالی طالبان اماده میسازند."
راپور که در نتیجه بازرسی از 4000 تن زندانیان طالب و القاعده تهیه گردیده و بدسترس روزنامه تایمز لندن قرار داده شده است، به کمک های مخفیانه و تاثیرات درونی ای اس ای پاکستان بر طالبان و سایر شورشیان داخل پاکستان تاکید میدارد.راپور نشان میدهد که پاکستان بصورت فعال در راهنمائی و رهبری حملات شورشیان بر علیه قوت های ائتلاف و افغان دست داشته است .راپور متکی بر اظهارات زندانیان بیان میدارد که :
"افسران ای اس ای با صدای بلند بر ضرورت ادامه جهاد و اخراج مهاجمین خارجی از افغانستان اصرار میدارند."
زندانیان طالبان اشکار ساختند که چگونه اسلام اباد از مجتمع شبکه های جاسوسی و استخدام افراد میانجی استفاده می نماید تا برای جنگنده های طالبان کمک های مالی جمع اوری نمایند و" تا چه حد دولت پاکستان بصورت دوامدار در ارتباط تنگاتنگ با طالبان قرار دارد"
راپور از زبان زندانیان طالب بیان میدارد که:
" ای اس ای مستقیما از فعالیت طالبان و موقعیت رهبران و فعالین انها اگاه است . رهبران رده های بالای طالبان طور دوامدار و منظم با افسران و افراد مسئول ای اس ای دیدار می نمایند و به طالبان در مورد اهداف اینده و تشویش های دولت پاکستان مشوره میدهند." راپور همچنان حاکی است که :
" پاکستان طالبان را کمک می نماید تا انها فعالیت های تخریبی شان را بر علیه ناتو و قوت های افغان ادامه دهند و طالبان را در مخاصمت بنیادی با دولت حامد کرزی که با دشمن دیرینه پاکستان ، هند ، بیشتر نزدیک گردیده است، تحریک می نماید."
زندانیان بیان میدارند که تعداد بیشتر کمک های پاکستان از گروپ های ملیشاهای پنجابی تحت حمایت ای اس ای ، واقع در شمال وزیرستان و بلوچستان ، منطقه ای متصل سرحد افغانستان ، برای طالبان میرسد. انها وسایل الکترونیکی ، انفجار دهنده های سیار،و وسایل انفجاری پیشرفته ، ماین ها و سایر وسایل مربوط به بم های انتحاری را برای شورشیان تهیه میدارند.زندانیان همچنان اظهار میدارند که "هیچگونه فعالیت شبکه های استخباراتی ای اس ای نمیتواند مستقل و بدون رهنمائی مسئولین پاکستانی باشد."
یکی از زندانیا ن که از قوماندانان شناخته شده و فعا ل القاعده در شرق کنر ها بوده است، میگوید:
"پاکستان همه چیز را میداند ، انها همه چیز را کنترول می نمایند،من نمیتوانم بدون اشاره انها بالای درختی رفع حاجت نمایم. طالبان اسلام نیستند . طالبان همان اسلام اباد است."
طالبان بخاطر گرفتن قدرت و حاکمیت دولتی ، چهره های نرمتری بخود میگیرند .بعد از طی یک دهه از سقوط طالبان ،جنگجویان متعصب ، حالا با میتود های غربی اشنا میگردند و تحول می پذیرند.
قرار راپور تهیه شده ، در طی سال گذشته گرایش طالبان از عملیات نظامی، بر علیه قوت های ناتو، به پیشبرد اداره بهتر و ایجاد رهبری با ارزشتر در محلات، در مقایسه با اداره سمبولیک کرزی، بیشتر گردیده است.
این تغیر رویه طالبان، موفق بوده است، مطابق اظهارات زندانیان طالبان : " چهره نو طالبان تاثیر مثبتی در مورال طالبان داشته است."مطابق گفتار این زندانیان ،" طی سال گذشته نفوذ طالبان در محلات بیشتر شده و سرباز گیری و کمک های نقدی و مالی برای طالبان بیشتر گردیده است."
در تلاش جدیدی که طالبان بخاطر توسعه نفوذ شان در بین مردم براه انداخته اند، انها یک مجتمع از کنترول و بیلانس را تحت نام" اداره ساده ، متکی بر ارزش های بهتر"ایجاد نموده اند که این سیستم یک کمسیون ملکی در محلات را شامل میگردد که از بخش نظامی انها مجزا است. این اداره در تماس دوامدار با قریه ها و مردم بوده وعلاوتا دادو ستد و معاملات را برای قوماندانان شان انجام می دهد.
" رهبری طالبان نمرات تیلیفون های همراه را در سراسر کشور توذیع نموده اند تا در صورتیکه بنابر حادثه ای کمسیون های ملکی طالبان در قریه ها ، ولایات و یا سیستم کمسیون مرکزی انها از فعالیت باز ماند، رهبران طالبان را از مسایل داخل محلات در رابطه با اختلاس ، رشوه و فساد ، دهشت افگنی، رهنمائی عملیات های نظامی و یا عدم قابلیت حل مسایل جنائی در محلات ویا حل معضلات قومی بموقع اگاه سازند. "
راپور علاوه میکندکه طالبان بیشتر از پیش متحمل تر و انعطاف پذیر تر گردیده اند. در باره تغیر رفتار طالبان در رابطه با بازگشت به قدرت، پالیسی برخی ازاطرافیان دولت نیز تغیر کرده است. " در حالیکه دولت متواتر اعلام میدارد که اماده است تا در برابر طالبان بجنگد،راپور علاوه میکند که " تعدادی از پرسونل دولتی مخفیانه با طالبان ارتباط برقرار نموده اند تا در دراز مدت با برگشت طالبان در حاکمیت، جای مصئون در دولت داشته باشند."
تابستان گذشته طالبان پروگرام مذاکره و مفاهمه را اغاذ نمودندو برای بار اول ، زندانیان از امضا اتش بس و توافق سخن میزنند. اسناد مشخص نشان میدهندکه."این توافقنامه ها برای بار اول نشان دهنده شناخت طالبان از پروسه است." معلومات اخذ شده از محبوسین نشان میدهد که طالبان در بسا مناطق بیشتر انعطاف نشان میدهند تااینکه قوت های ناتو را تشویق نمایند تا زود تر افغانستان را ترک نموده وساحات و مناطق تحت کنترول ناتو زود تر به قوت های امنیتی افغان تحویل داده شود.
راپور علاوه میکند که" در بسا محلات که ناتو قوت هایش را تخلیه نموده است ،نفوذ طالبان معمولا بدون مقاومت ویا مقاومت ضعیف قوت های امنیتی دولت بیشتر گردیده است، " طالبان ستراتزی شان را زمانی تغیر دادند که از جانب رهبر طالبان هدایت داده شد تا ان قوت های ناتو را که از محلات خارج میگردند مورد حملات قرار ندهند و بگذارند تا پروسه تخلیه قوت های ناتو وتحویل ساحات به قوت های امنیتی افغان تسریع گردد."
اسناد نشان میدهند که اصل کلیدی برای طالبان و همچنان قوت های مسلح دولت افغانستان این است که تا چه سطح قوت های بینالمللی بعد از 2014 در افغانستان باقی خواهند ماند.طالبان فکر می نمایند که قوت های انها موقعیت بهتری در مقایسه با قوت های دولتی در محلات خواهند داشت و با تخلیه قوت های ناتو موقعیت قوت های خویشرا بیشتر مستحکم خواهند نمود.
راپور اضافه می نماید که "طالبان بطور قطع از قابلیت نیروی های خویش در برابر نیروهای دولتی مطمئن اند ." همچنان:
"روش طالبان در رابطه با بر قراری تماس نزدیک با مردم محل در مقایسه با اجندای دولت افغانستان و جامعه بینالمللی تفاوت دارد و"دموکراسی غربی ، سیکولاریزم، انعطاف پذیری و ارزش های لیبرال و حقوق زنان که تا اکنون موجود است همه با تسلط طالبان بی ارزش خواهند شد."
برخی مقامات افغان ، فعالانه حملات بالای ناتو راهم مسلحانه و گاهی هم از طریق اجنتوری و برخی اوقات از طریق هم اهنگی با قوت های امنیتی افغان با طالبان انجام داده و برخی هم قوت های ناتو را شخصا مورد حملات قرار میدهند.
نیروهای دولتی ، برخی از لحاظ پیوند های عقیدتی و برخی هم بخاطر دریافت پول سلاح های خویش را به طالبان میدهند." بازار سلاح در میرام شاه پاکستان، مشبوع از سلاح های سبک و سنگین است که توسط قوت های افغان بفروش رسیده است.سلاح های که در میدان های نبرد بدست میایند توسط برخی از نیروهای امنیتی افغان بفروش میرسند."
یکی از قوماندانان رده بالای طالبان از هلمند چندین بار ضمن دفاع از طالبان برای مستنطقین ناتو تکرار نمود ه است که " زمانیکه دولت کرزی ایجاد گردید، ما همه انرا به فال نیک گرفتیم". او ادامه میدهد."ازیت و ازار ، رشوت و اختلاص ، بدرفتاری ، بیعدالتی و سواستفاده غیر قابل تحمل اند .ما جنگ را انتخاب کردیم.ما طالبان را بر گزیدیم."
اسناد افشا شده ناتو نشان میدهد که اسلام اباد بصورت سیستماتیک تلاش دارد تا دولت حامد کرزی را ، با خروج نیروها بین المللی ، بیشتر از پیش بی ثبات سازد و تاکید بر حملات دوامدار طالبان بر قوت های دولتی افغان دارد.
واقعیت اینست که این اسناد ،چهره ای اس ای را چهره خیلی ها نا لایق و حتی نا لایقتر از خود طالبان نشان میدهد.راپور دقیقا برملا میسازد که انعطاف پذیری طالبان بخش از تلاش های اگاهانه انها بخاطر تشویق نیروهای بین المللی است تا این نیروها زود تر افغانستان راترک نمایند و دو باره بقدرت باز گردند.
در حالیکه راپور تهیه شده شک و تردید بیشتر را بر ثبات سیاسی و توان دفاعی حاکمیت دولتی افغانستان بیشتر میسازد ، امریکائی ها بر تسریع زمان خروج قوت های شان تاکید میدارند، طوریکه:
لیون پنیتا ، وزیر دفاع ایالات متحده ،چند روزقبل اعلام نمود که در اخر امسال ، 2012،به تعداد 30000 تن از قوت های رزمی اش را از افغانستان خارج می نماید و قوت های باقیمانده اش ، 68000 ، را باید در نیمه سال 2013 از این کشور خارج نماید، یعنی یکسال قبلتر از موعد که قصر سفید معین ساخته بود ، سال 2014. همچنان رئیس جمهور فرانسه نیز اعلام نمود که سال اینده ، یکسال قبل از موعد اعلام شده قبلی، بخش بیشتر قوت هایش را خارج می سازد و از سایر اعضا ناتو نیز تقاضا نمود تا انها نیز این پروسه را تسریع نمایند.
این بدن معنی است که جنگ رویاروی ایالت متحده با طالبان ،بدون نتیجه لازم که توقع مردم افغانستان بوده و هست و بدون اوردن ثبات سیاسی در افغانستان به اخر میرسد.
واقعیت اینست که اداره اوباما در تلاش است تا هرچه زودتر حضور سنگین نظامی و تشکیلات خدماتی وسیع خویشرا اولا در عراق و بعدا در افغانستان کاهش دهد ، تا بتواند بالای نقاط اساسی ، و مسایل پیچیده که منافع سیاسی و اقتصادی امریکا بیشتر در ان ها نهفته است فوکس نماید.
چند عامل عمده ذیل باعث تسریع این پروسه گردیده است:
اول - دوام جنگ در افغانستان برای اکثریت مردم امریکا دیگر از دلچسپی لازم بر خوردار نیست. از یکطرف دوام موجودیت قوت ها دیگر از پشتیبانی مردم امریکا برخوردار نیست و از جانب دیگر مصرف هنگفت سالانه این جنگ بر شانه های مردم امریکا سنگینی میکند . ایالات متحده طی ده سال جنگ بیشتر از 1786 تن از پرسونل رزمی خویش را از دست داده است و این تلفات ادامه دارد ، به تعداد 763 تن مربوط کمپنی های خصوصی این کشور از بین رفته اند و بیش از 14342 تن از اعضا خدماتی اش زخمی گردیده و اردوی امریکا در نتیجه این جنگ به پرابلم های سایکولوژیک و سایر امراض مزمن مبتلا گردیده اند.
تنها در سال 2011 مصرف قوت های نظامی ایالات متحده مبلغ 119 ملیارد دالر بوده است.قرار اظهار وزیر دفاع ایالات متحده،امکان تنقیص پلان ناتو در مورد ازدیاد قوتهای رزمی افغانستان که باید تا سال 2014 به 350000 میرسید ،نیز میرود زیرا مصارف زیادی را ایجاد می نماید .در حال حاضر مصارف قوت های مسلح افغانستان ،سالانه به 6 ملیارد دالر میرسد. پنیتا ، وزیر دفاع امریکا اضافه نمود که ناتو باید بالای برخی از کشور های عربی و جاپان فشار وارد نماید تا در تربیه و تمویل قوت های مسلح افغانستان سهم گیرند.
دوم - انتخابات امسال ریاست جمهوری در ایالات متحده و فرانسه یکی دیگر از علل تسریع پروسه خروج قوت ها دانسته میشود ،این اقدام اداره اوباما و سرکوزی میتواند وسیله خوبی تبلیغاتی در انتخابات پرجنجال و دشوار ریاست های جمهوری در این کشور ها باشد.
سوم - مرکز نیروی اقتصادجهانی، از غرب بسوی شرق در حرکت و تغیر است.در چند دهه اینده از جمله پنج قدرت بزرگ جهانی ، سه قدرت بزرگ اقتصادی جهان در اسیا خواهد بود ، چین ، هند و جاپان.از این لحاظ بزرگترین فوکس سیاسی و کشمکش های سیاسی نیز در همین منطقه خواهد بود.بنا بر اظهارات اخیر اوباما، ایالات متحده نیازمند است تا بحیث یک قوه موثر سیاسی ، نظامی و فرهنگی خود را در این منطقه بیشتر تثبیت نماید.از این جهت ایالات متحده باید یک قوت موثر در اقیانوس ارام باشد . اداره اوباما می خواهد تا یک بیز نیرومند نظامی در استرلیا داشته باشد و انرا توسعه دهد تا به بحر اقیانوس ارام نزدیکترگردد. با کشور برما روابط نزدیک برقرار نموده و میخواهد تاثیرات اقتصادی ، سیاسی و نظامی خویشرا با کشور های واقع در اطراف چین و هند بیشتر سازد و توافق نامه های تجارتی در این منطقه بامضا رساند.
چهارم- تحولات سیاسی کشور های عربی که در بسا از این کشور ها اسلامیست ها به موفقیت های چشمگیری رسیده اند و چالش های غیر قابل پیشبینی در اینده نیز در این کشورها در پیش است، ایالات متحده را در شرق میانه که همواره مرکز توجه همه جانبه اش بوده است، به چالش های جدی رو برو ساخته است تا نظامیان وپالیسی سازان امریکا بیشتر از پیش در این عرصه فوکس نمایند .
در اخیر بهتر خواهد بودتا این نوشته را با نظر واضح رئیس جمهور ایالات متحده ، اوباما، در رابطه با افغانستان که اخیرا در مصاحبه ای با مجله معتبر امریکائی معتبر "TIME" جنوری 2012 ،به نشر رسیده است به پایان رسانیم. اوبا ما می گوید:
"واقعیت اینست که ، ستراتژی مبارزه با تروریزم در برابر القاعده بصورت عالی موفق بوده است ، در حالیکه وظیفه هنوز هم در مبارزه با القاعده به پایان نرسیده ولی بدون شک ما ظرفیت های کاری القاعده را در هم شکسته ایم، مگر در رابطه با تحکیم ثبات در افغانستان باید گفت که ، وظیفه ای نهایت پیچیده ،درهم ریخته و دشوار است ، زیرا ثبات سازی در افغانستان تنها یک وظیفه نظامی نیست ، بلکه وظیفه سیاسی و اقتصادی هم است. این کشور با دشواری های ناهمگون دولتی که در تاریخ هیچگاهی کنترول کامل در محلات نداشته است ، و با کشمکش های قومی و اتنیکی که همواره دامنگیر این کشور بوده و به قرن ها برمیگردد همراه است. من فکر نمیکنم که ایالات متحده بتواند در چند سال محدود ثبات ، شفافیت و امنیت سراسری را در افغانستان تامین نماید.اگر کسی معتقد به امر بازسازی و ثبات در افغانستان در کوتاه مدت باشد بدین معنی است که اصلا از تاریخ و پرابلم های که این کشور به ان روبروبوده و هست، اگاهی لازم ندارد ، زیرا این کشور سومین کشور فقیر جهان با پائین ترین سطح سواد است که از نبود یک دولتی که با خدمات لازم ملکی و اقتصاد یکپارچه وموثر که این کشور را با اقتصاد جهانی همگام سازد، رنج میبرد . بنا" چند دهه لازمست تا این کشور به یک ثبات سیاسی و اقتصادی لازم برسد."
پایان