دوکتور جلال بايانی
موضوع :تحليل در مورد آبهای افغعانستان که به ايران و پاکستان سرازير است
[
سالانه به مقدار 80 بيليون مترمکعب آب
افغانســـــــــــــــــــــــــــــــــــــتـان رايگان
بــه کـام تــــلخ ايــران و پاکســـــــــتان ميريزد
]
وزارت آب و برق افغانستان اخيرأ تایید کردهاند که " سالانه به مقدار80 بليون
مترمکعب آب افغانستان به ارزش يکصد بليون دالر به ايران و پاکستان سرازير
ميگردد " ذهی خجالت به چنين رژيم !! که با مباهات ننگين از فرار يکصد بليون
دالر بيشتر از ارزش قميت نفت ، گاز ، طلا ، زمرد ، مس و آهن وطن حرف ميزنند و
ارقام ارآيه ميدارند. در حاليکه مقامهای مسول کشور هند علت تاخیر در احداث و
راه اندازی بند سلما را ناشی از مداخلات ، دسايس تخريب کارانه ايران طی بيست
پنج سال اظهار داشته اند . بعد از عقد قرار داد ساختمان بند برق و آب گردان
ســــــــــــــلما ولايت هرات با جانب کشور دوست هندوستان در عهد رياست جمهوی
محمد داؤود ، ايران در تلاش توقف ساخت بند سلما گرديد ، چون خسارات هنگفت برای
ايران متصور بود ، بعد از حول 7 سال 1357 ايران نيز بخاطر حفظ منافع خود تحت
شعار [ اسلام عزيز در خطر است][!!] به اصطلاح [ مجاهد ] را در خاک خود تجهيز ،
تمويل ، تربيه و تنظيم نموده ، برای تخريب ، ويرانی و عقب نگهداری افغانستا از
سير تکامل اقتصادی گسيل داشتند ، در قطار ساير باند گروپ ها گروپ تروريستی
وويرانگر جهادی و طالبی نيز از جانب سپاه پاسداران ايران و وزارت اطلاعات ايران
تجهيز و وظيفه گرفتند تا بند برق ســـــــــــــــلما نيست و نابود گردد ، کار
ساختمان بند سلما با قربانی جان صدها نگهبان بند تاسال 1991 تقريبأ 80 فيصد
تکميل و قرار بود تا سال 1992 به بهره برداری آماده گردد ، و ولايت هرات ،
بادغيس با برق توليدی ی وطن روشن شود ، اما دردا و دريغا که چنين نشد و پلان
خصمانه ، ددمنشانه ، فتنه گرانه و بد خواهانه ايران در قبال
افغانســــــــــــــــــــــــــــــــتان کامياب با آغاز فرو پاشندن رژيم
داکتر نجيب الله توسط ســــــــــتون پنجم دشمن در داخل حزب وطن و مار های خوش
خطو خال ، باند گروپهای جمعيت ، وحدت و حزباسلامی گلبدين بند ســـــلما از ريشه
تخريب ، منفجر و به ارزش يک مليارد دالر وسايط ، ماشين آلات ، بوردوزر ها ،
ماسين های بزرگ برمه و سه پايه [ توربين توليد برق ] غارت به ايران انتقال و
فروخته شد . استفاده از آب رودخانهها با ایران مشکل داشت. پس از قرارداد سال
1352 با ایران، به این کشور اجازه داده شد که سالانه بخشی از آب رودخانههای
افغانستان را استفاده کند. اما مسئولان مرزی افغانستان میگویند درحال حاضر آب
هیرمند کاهش یافته ولی ایران مطابق قرارداد گذشته از آبهای افغانستان استفاده
میکند که این مساله زمینهای زراعتی افغانستان را با کمبود آب مواجه ساخته
است".
این خبر مرا بر آن داشت که مروری اجمالی از دیدگاه حقوقی- تاریخی به قضیه
دريايهیرمند "هلمند" داشته باشم. و در سرانجام کار و یا در فرصتهای دیگر اگر
مجالی باشد نتیجه گیری سیاسی از این بحث بکنم. زیرا که تجدید مطلع آن در این
مقطع که بحث خروج امریکائیها و ناتو از افغانستان مطرح است، هوشیاری جدی تری
دولت کنونی و مردم افغانستان را میطلبد چون ايران و پاکستان با خروج نيرو های
خارجی و نفوذ که در بدنه ساختار دولتی و حکومتی افغانستان دارند نسبت هر وقت
ديگر چشم طمع به افغانستان و غصب منافع خود را دارند.
و اما برگردیم به اصل مطلب و سوابق تاریخی و حقوقی قضیه آب ايستاده دلتای
هيرمند در ولايت نيمروز.
مرزهای بین المللی ایران و افغانستان را در بخش کوچک دلتا هیرمند تشکیل میدهد.
این مرز سالهای زیادی بعد از غضب سيستان توسط پارس ها است، که مورد پذیرش دو
همسایه با مناسبات متزلزل قرار گرفته است؛ اما اختلافات زیادی بر سر چگونگی
تقسیم آب دلتای هیرمند که این دريای خروشان و شاه رگ افغانستان که از کوههای
بابا در هندوکش سرچشمه گرفته و پس از طی 1400 کیلومتر چون به ارزش
شـــــــــــير مادردر خاک افغانستان کهن به دلتای هامون هيرمند سیستان
افغانســــــــــــــــــــتان ولايت نميروزمیریزد، هنوز بحث انگیز است.
مشکل آب کشاورزی یکی از مسائل دیرینه بین دهقانان سيستان غضب شده ايران است.
اختلافات مربوط به چگونگی استفاده از آب ايستاده هیرمند در داخل خاک افغانستان
از اینجا شکل گرفت. تغییر مسیر رودخانه در "دلتا" در سال (1896) سبب بروز
اختلافاتی تازه شد. حکمیت انگلیس بار دیگر درخواست شد. در اوایل (1905) میلادی
20 ثوربرابر با 1282 هجری، دگرمن هنری مک ماهون در رأس هیأتی به عنوان حَکَم
طرفین تعیین شد. در ابتداء مک ماهون تصمیم گرفت آب هیرمند را میان دو طرف به
صورت مساوی تقسیم کند دوباره این تصمیم را تغییر داد و سه سوم آب هیرمند را در
دلتا به افغانستان و یک سوم کم را به سیستان اشغال شده ایران داد.
این تقسیم بندی هم نتوانست مشکل را حل کند و همواره اختلافات وجود داشت و رعایت
سهم بندی نمی شد. ایرانیان این تقسیم بندی را غیرقابل قبول دانستند و از تصویب
آن سرباز زدند.
و نيز با عمار کانالهای آبی و ساختمان دو بند برب بزرگ ـ سد مخزنی کجکی و سد آب
بغرا ـ در افغانستان در سال 1328 سروصدای زیادی میان ایرانیان به راه انداخت
وبدون مجوز حقوقی موجبات اعتراض را فراهم نمود . دولت افغانستان در جواب
اعتراض، اظهار داشت" که ایجاد کانالها، بند های برق و آب گردان حق مســــلم ،
قانونی افغانستان است ، طبق کنونسيون های بين المللی و ميثاق های آن دريايکه
بيش از يکهزار کيلومتر درکشور مادر ايجادگر جريان داشــــــــته باشد ، و شور
همجوار حق اعتراض را مبنی بر استفاده مقدار آب توسط کشور اصلی ندارد ، درحاليکه
دريای هيرمند بيشتر از 1400 کيلومتر در داخل خاک افغانستان جريان دارد ، و حق
استفاده از آب آن به اجازه دولت افغانستان صورت گرفته "ایران اظهارات مذکور را
نپذیرفت. در نتیجة میانجی گری ایالات متحده آمریکا، دو کشور سرانجام نمایندگان
خود را برای گفتگو به واشنگتن فرستادند. اما این گفتگوها به نتیجه ای نرسید.
اختلافات تا ماه اسد سال1351 ادامه یافت تا عاقبت موضوع حقّابه از دريای هیرمند
دوباره به وساطت کشید.در ان زمان حزب دموکراتيک خلق ر افغانستان روز به روز
نفوذ و حضور بیشتری در ميان توده های سراسری افغانستان پیدا میکردند،هم شاه
ایران و هم دولت امریکا مایل بودند که اختلافات کوچک موجب دور شدن افغانستان از
ایران نشود.لذا آمریکا میانجیگری کرد و یک هیأت بی طرف متشکل از رئیس ادارة
آبیاری شیلی، مهندس مشاوری از ایالات متحده آمریکاویک مهندس از اداره منابع آب
کانادا تشکیل شد.در نتیجه قضاوت هیأت بی طرف مذکور، از این قرار بود که 22 متر
مکعب در ثانیه از آب هیرمند در منطقة دلتا نميروز، از آنِ ایران باشد .
هیاتی به ریاست امیر عباس هویدا صدراعظم وقت ایران به کابل رفت و در سنبله 1351
قراردادی را با محمد موسی شفیق قراردادی را امضا کردند که در سال 1352 به تصویب
پارلمان ایران هم رسید . ولی خوشـــــــــــــــــــبختانه بعلت وقوع کودتای
محمد داودخان مراحل نهائی تصویب در پارلمان افغانستان را نگذارد وبا تحولات
بعدی ناشی از تحول
۷
ثور
۱۳۵۷
توسط . ح .د .خ . افغانستان و حوادث مداخلاتپی در پی کشور های غرب و ايران
وپاکستان که باعث اشغال افغانستان توسط شوروی گرديد، وقوع( انقلاب
اسلامی)(؟!)در ایران وضعیت معاهداتی این دريای سامان نهائی را نیافت.
با وجود امضای قرار داد ساخت بند کمالخان با یک شرکت تاجیکستانی، این شرکت به
طور مرموزی از آغاز کار این بند خودداری کرده و آگاهان میگویند ایران در تلاش
است تا از ساخت این بند به دلیل میلیاردها دالر مفادی که از آب رایگان دریای
هلمند میگیرد، جلوگیری کند.
بند کمالخان قرار است بالای دریای هلمند و در ولسوالی چهاربرجک ولایت نیمروز
ساخته شود. آگاهان میگویند اختلاف بین ایران و افغانستان در زمان امیر شیر
علیخان و در سالهای 1872به وجود آمده است.
با تخریب بند کمالخان توسط دسايس خصمانه و ددمنشانه ايران تمام آب دریای هلمند
همه ساله رايگان بدون کنترول و پرسش به ایران سرازیر میشود و ایران با ساخت
چاههای نیمه، استفاده وسیعی از این آب مینماید . و هم آکنون که آب جايگاه نفت
را ميگيرد و ارزش آب طبق نرخ تعين شده بين المللی يک الی دو دالر فی مترمکعب آب
تعين گرديده ، رژيم ایران با فروش این آب شيرين هلمند به کشورعربی کویت سالانه
حدود ده میلیارد دالر فایده بهدست میآورد.
به دلیل ارزش آب در قرن 21 کشمکشهایی میان افغانستان و ایران و افغانستان و
پاکستان وجود دارد. افغانستان به دلیل اعمار بند در بالای دریای کنر و دریای
پنجشیر با پاکستان نیز همین مشکل را دارد.
باوجودیکه قرارداد غير رسمی و حسن همجواری افغانستان با ایران در مورد آب هلمند
وجود دارد، اما ایرانیها راضی نیستند تا بند کمالخان بر دریای هلمند ساخته
شود «ایرانیها همیشه کوشش میکنند تا بند کمالخان ساخته نشود، زیرا در آن
صورت تنها یک ثلث آب برای آنها داده میشود و آب اضافی بند کمال در برابر پول
به ایران داده خواهد شد.»
فریده حمیدی نماینده ولایت نیمروز در مجلس نمایندگان میگوید بیش از 50 سال
میشود که پروژه ساخت بند کمالخان روی کار بوده اما به دلیل مشکلات امنیتی و
سیاسی که در منطقه در رابطه با آن وجود دارد همیشه کار ساخت این بند را به عقب
انداخته است.
به گفته خانم حمیدی 8 ماه پیش بودجه ساخت بند کمالخان آماده شده و قرارداد
ساخت آن نیز چند روز پیش با یک شرکت تاجیکستانی امضا شد، ولی این شرکت حاضر به
آغاز کار این پروژه نشده است. خانم حمیدی در رابطه به دلایل خودداری این شرکت
تاجیکستانی از آغاز کار بند کمالخان گفت: «معلوم نیست که این شرکت از اوضاع
منطقه آگاهی درست ندارد و یا کدام مسایل دیگری را شنیدهاند، زیرا معلوم نیست.
نمیدانم چه دستهایی برای این پروژه کار میکند که همیشه کارش به تعویق
میافتد و کامیاب نمیشود در حالیکه پول این پروژه 8 ماه پیش آمده.»
این نماینده نیمروز میگوید از نگاه امنیتی مشکل جدی برای آغاز کار بند
کمالخان وجود ندارد، زیرا مردم منطقه با دولت و هر کمپنیای که کار آن را آغاز
کند همکارند. ولی او میگوید تاکنون وزارت انرژی و آب دلیل مشخصی ارایه نکرده
که چرا این پروژه همیشه به تعویق میافتد.
خانم حمیدی میگوید به دلیل آغاز نشدن بند کمالخان نشانههای آشکاری از مداخله
ایران و مانع تراشیهای آن کشور برای جلوگیری از ساخت این بند وجود دارد ،اما
او میگوید: «معلومدار است که ایران از این بابت بسیار ضرر خواهد کرد زیرا
ایران از همین آب دریای هلمند 25 چاه نیمه ساختهاند که اگر این دریا تا 5 سال
دیگر هم آب نداشته باشد ایرانیها میتوانند از این آب تا چابهار و زاهدان
استفاده نمایند معلومدار هرکس به نفع خود نمیخواهد که این بند دریای هلمند با
گذشتن از گرشک، در میان صحراهای ريکی بگوا ، دلا آرام ، چخانسور و دشت های شهر
تاريخی زرنج مرکز ســــيستان و ســـــــــجســــــتان جریان می یابد درکرانۀ
دریا زندگی آفرين هلمند مردم افغان زيست دارند . بر کرانۀ راست دریا دشت مارگوو
برکرانۀ چپ دریا دشت "زره" و "گود زره" امتداد می یابند.
دریایهلمند که ازامتدار شرق به غرب افغانستان 1400 کليومتر امتداد دارد با
عبور از" بند تاريخی کمال خان" به شمالغرب متمایل میگردد که حدود 25 کیلومتر
موازی به مرز افغانستان و سيستان اشغال شده امتداد می یابد و بعد در پیلر- 51 (
پایه) حد وسط دریا، سرحد میان افغانستان و سيستان اشغال شده توسط پارسها را می
سازد. این سرحد مشترک تا پیلر- 54 به طول 27 کیلومتر امتداد می یابد. به این
صورت ایران نو ايجاد و تازه ظهور يافته با سرقت تمدن های آريانا کبير ، خراسان
بزرگ و فعلأ افغانستان ، آذربايجان ، ارمنستان و عراق در امتداد 1400کیلومتر
دریای هلمند، فقط 27 کیلومتر با ما شریک است.
در سرتاسر مرز افغانستان و ایران 180 پیلر نصب است که 90 پیلر آن را مکمهن از
دهنۀ ذوالفقار(از شمال به جنوب) تا نزدیکیهای شیندندو التایی با 90 پیلر دیگر
از نقطۀ صفری در رباط جعلی(ازجنوب به شمال) تا ختم کار مکمهن را مشخص نمود. در
دونقطۀ که دریای هلمند و دریای هریرود مرز مشترک ایران و افغانستان را می سازد،
همیشه با جدلها و زورگوییهای خصمانه و دد منشانه ایران همراه بوده است.
در 27 کیلومتر مرز مشترک آبی افغانستان و ایران که پیلرهای 51، 52 ، 53 و 54 در
دو طرف دریا نصب شده، از سال های 1357 به این سو ایرانیها سارق این پایهها یا
پیلرها را از بین برده که شاید روزی بر نصب این پیلرها هم جنجال به راه
بیاندازند. درگذشته بعد از پیلر52 رود پریان به داخل خاک ایران جدا می شد، اما
امروز این رود کاملاً پُر شده و چون ایران چند نهر دیگر حفر نموده، لذا به رود
پریان ضرورتی ندارد .
دریای هلمند بعد از عبور از "شیلۀ چرخ" در نزدیک سیاهدک و با سیرآب کردن
ولسوالیهای "کنک" و "چخانسور" به سوی هامون پوزک در جهیل سیستان اشغال شده سیر
کرده در موقع توفانی سال که آب هلمند بالا می رود، هامون پوزک و هامون هلمند
پرشده به هامون صابری می ریزند(در کنار مرکز ولسوالی چخانسور دریای خاشرود نیز
به هامون پوزک می ریزد و در منطقۀ شند معصوم خان دریای "خسپاس" که گاه سیل
میکند نیز به هامون پوزک وصل می شود. هامون پوزک، هامون هلمند و هامون صابری
در مجموع جهیل سیستان را میسازند). علاوه به آب اضافی هامونهای پوزک و هلمند
که به هامون صابری می ریزد، دریاهای "فراه رود" و " هاروت رود" نیز بالاخره به
هامون صابری خالی می شوند. جهیل سیستان در مجموع 7500 کیلومتر مربع مساحت دارد
که خط مرزی از وسط این جهیل عبور کرده که بخش بیشتر جهیل سیستان جزء خاک
افغانستان است .
بعد از پر شدن هامون صابری، آب اضافی، شهر زابل ایران را دور زده در فاصله میان
زابل و دو راهی در منطقۀ تاسوکی دوباره به مرز افغانستان و ایران می رسد. در
گذشته این آب وارد افغانستان می شد و به "گود زره" می ریخت که تا ریگستانهای
بلوچستان پاکستان امتداد مییافت. اما ازچندی به این سو ایران این آب را بسته و
آب در داخل ایران ذخیره می گردد و اینک ایران همچنانکه آب هلمند را به زابل،
زاهدان و کرمان می برد، تصممیم گرفته تا آب "صابری" را به بیرجند ببرد و اين آب
را به ارزش مليون دالر به کشورعربی کويت فی مترمکعب دو دالر به فروش رسانيده.
بار دیگر تحقیقات در باره مقدار آب هلمند و استفاده از وسایل پیشرفته جهت
پیمایش آب به کار گرفته شد، اما مدتها بر سر تقسیم آب توافقی به دست نیامد تا
بالاخره در مارچ 1972 این مهمترین معاهدۀ میان موسی شفیق و امیر عباس هویدا به
امضا رسید. که در آن معاهده به دولت ایران حق داده شد تا در هر ثانیه 22
مترمکعب آب را به خود اختصاص دهد و به این صورت در طول سال تمام سهم ایران بنا
با پذيرش دولت افغانستان 820 ملیون متر مکعب آب می شد(در حالیکه دریای هلمند در
زمان اعتدال20 هزار مترمکعب آب را در ثانیه از بند کمال خان می گذراند) و این
آخرین معاهدۀ مورد قبول دو طرف به حساب میآید.
این معاهده که دوازده مادۀ اصلی ودو ضمیمه یکی دربارۀ صلاحیت و وظایف کمیساران
با سیزده ماده و ضمیمۀ دوم با نه ماده به تصویب رسیده که هم معاهدۀ اصلی و هم
دو ضمیمۀ معاعدۀ ضمیمهای به وسیلۀ صدراعظم ایران (امیرعباس هویدا) و صدراعظم
افغانستان(محمد موسی شفیق) به امضا رسیده اند و مورد تائيد پارلمان افغانستان
قرار نگرفت . در مادۀ دوم تعهد نامۀ اصلی آمده است که: "مجموع مقدار آبی که از
دريای هلمند(هیرمند) در سال نورمال آب و یا سال مافوق نورمال آب از طرف
افغانستان به ایران تحویل داده می شود، منحصر است به اوسط(متوسط) جریان 22 متر
مکعب در ثانیه، طبق جدول شمارۀ 10 راپور کمسیون (دلتای هلمند) مورخ 28 فبروری
1951 مطابق تقسیمات ماهانهای که در ستون دو جدول مندرج مادۀ سوم این معاهده
ذکر شده و یکمقدار اضافی اوسط (متوسط) جریان چار متر مکعب در ثانیه متناسب به
تقسیمات ماهانه مشمول ستون دو که در ستون 3 جدول مندرج در مادۀ سوم توضیح
گردیده و سابقۀ حسن نیت و علایق برادرانه از طرف افغانستان به ایران داده
میشود." به این صورت این مادۀ تاریخی در مورد سهمیۀ ایران از دریای هلمند و با
چار مترمکعب فیثانیه به خاطر حسن نیت افغانها حرف آخر را زد. این معاهده به
خاطر که حکم رسمی و دایمی را داشته باشد و کسی هیچ خللی به آن نرساند، در مادۀ
دهم این معاهده قید شده: "افغانستان و ایران قبول دارند که این معاهده ممثل
(بیانگر) موافقت کامل و دایمی دولتین میباشد و احکام این معاهده محض (صرفاً)
در داخل حدود محتویات آن اعتبار دارد و تابع هیچ یک اصل (پرنسیپ) یا
سابقه(پرسدنت) موجود و یا آینده نمیباشد." افغانستان در این معاهده به وضاحت و
صراحت بیان داشته که ایران فقط سهمیۀ خود را (26 متر مکعب فی ثانیه) در نقطۀ
وصل دریا با مرز (پیلر 51) از طریق "نهر جریکه" می گیرد، با این تعهد نامه فقط
از این نهر سهم خود را برداشت می تواند. در صورتی که ایران بخواهد از جای دیگری
سهمیه اش را ببرد، باید با موافقت دولت افغانستان این کار را انجام دهد. در
مورد آب اضافی دریا در این تعهد نامه بسیار با دقت آمده است و شاید هم این دقت
به خاطر بی باوری بوده که در آن زمان مقامات دولت افغانستان نسبت به صداقت
مقامات ایرانی داشته اند. در بخشی از مادۀ پنجم این تعهد نامه آمده است: "...
افغانستان با حفظ تمام حقوق بر باقی آب رود هلمند(هیرمند) هرطور که خود خواسته
باشد از آن استفاده مینماید و آن را به مصرف میرساند. ایران هیچگونه ادعایی
بر آب هلمند(هیرمند) بیشتر از مقادیری که طبق این معاهده تثبیت شده است ندارد.
حتی اگر مقادیر آب بیشتر در دلتای سفلای هلمند(هیرمند)میسر هم باشد و مورد
استفادۀ ایران هم بتواند قرار گیرد." اما ایران به زودی به این همه تعهدات پشت
کرد و تلاش کرد تا مردم افغانستان را به دزدیدن آب افغانستان از پشت خنجر بزند.
ایرانیها در 30 سال گذشته، چندین بار برای ویران کردن کار بند کمال خان،
مزدوران خود را به داخل افغانستان فرستاد(تا تحول 7 ثور سال 1357 تقريبأ 70
درصد کار بند کمال خان پیش رفته بود)، ولی عمال تخريب کار سپاه پاسداران ايران
دروازههای نهر لشکری را که در زرنج جریان داشت، نابود وتخريب کردند، کرانۀ چپ
دریا را برای جاری شدن بیشتر آب به این سمت چند بار بلدوزر کاری کرد، یکبار به
وسیلۀ یکی از مزدوران جنگسالار خود در نیمروز با "بلدوزر" تا نزدیک "چاربرجک"
سدهای را که به طور طبیعی در دریا به وجود آمده بود را صافکاری کرد و به این
صورت تمام آن دریا را به خود برد. اما مهمترین کار ایرانیها در این مدت، حفر
چند نهر دیگر بود که تا حال آب در آنها جریان دارد. ابتدا نهر جریکه را که در
پیلر 51 موقعیت داشت و در قرار داد 1972 ذکر شده بود که ایران فقط از این طریق
می توانست 26 متر مکعب آب را ببرد، در این مدت نهر جریکه را بیش از دو برابر
کلان ساخت که حال 255متر مکعب آب را درثانیه رايگان انتقال میدهد ودزدی ميکنند
،که به روی آن بند برق "کوهک" اعمار شده و بعد از آن به سه شاخۀ "زابل"، "زهک"
و "چاه نیمه" تقسیم می شود. ایران مقداری از این برق را فعلاً به نیمروز
میفروشد. علاوه به ایجاد تغییر در نهر جریکه، ایرانیها چهار نهر دیگر به نام
های "نهرحاجی شریف"، "نهر شاه گل"، "نهر گلمیر 1" و "نهر گلمیر2" را حفر نموده
که هر پنج نهر اکنون 260 مترمکعب آب فی ثانيه که جمعأ ايران به عوض 22 متر مکعب
فی ثانيه فعلأ 1100 مترمکعب فی ثانيه آب را انتقال می دهند و بايد شفاف گفت و
نوشت که دزدی ميکنند مه . علاوه به این پنج نهر، ایران همین اکنون بر دریای
هلمند از پیلر 51 تا پیلر 53 در نزدیکیهای پل ابریشم 340 واترپمپ (از 12 تا 44
انچه) نصب کرده که به اندازه یک نهر بزرگ آب را دزدی نموده و مسوولين ولايت
نميروز و وزارت آب وبرق و رياست منابع آب را به شمول حاکم همه ساله ، هر ماه
خريده بسته های دالر ميدهد .ایران با این همه نهر و "موتورهای آبکش" حدود ده
بار معاهدۀ سال 1972 را نقض کرده و با تمام عوامل و امکانات در داخل افغانستان
کوشش میکند تا این وضعیت همچنان ادامه پیدا کند. ایران که در زمان امضای این
تعهد نامه با سهمیۀ واقعی خود، حتی قادر به ذخیره کردن یک چاه نیمه نبود، اینک
در این سالها قادر گردیده تا 45 چاه نیمه را پر از آب سازد که اگر تا بيست سال
دیگر هم در دریای هلمند آب نیاید، ایران ذخیرۀ خود را دارد. ایران نه تنها به
آب هلمند کار دارد که تلاش میکند تا افغانستان قادر به اعمار بندی در هلمند بر
"کمال خان"، "خاشرود" در غرغری، بر فراهرود در بخش آباد و بر هاروت در "جیجه"
نشود .