عبدالباری عارض
چهار ضلع یک مربعء تشنج
چهار ضلع این مربع در چهارسرزمین متمرکز است و یک خطه را در قلب کشورهای اسلامی احتوا نموده است. به صراحت و همراه با تاسف باید اذعان کرد که این مربع استبداد و تشنج در شرق میانه ترسیم گردیده است که نه تنها ملتهای خود وکشورهای مسلمان منطقه را به خطر مواجه کرده بلکه جهان را به تفرقه ، مخاصمت و ستیزه جویی فرا خوانده است . بنام مخاصمت با غرب و امریکا کیسه های تاجران امریکایی را در نتیجه مسابقات تسلیحاتی ایکه در اطراف خود علل الخصوص برکشورهای اسلامی تحمیل نموده است ،پر ساخته است. ما در تاریخ اسلام چهار دور ظلم و استبداد داشتیم که عبارت از ادوار نمرود ،شداد، فرعون و ابولهب بودند ، هر کدام انان نسبت عظمت طلبی ،تکبر ، توسعه جویی و ظلم به حکم خداوند محکوم به ذلت ، ناکامی و نابودی شدند. اما به فضل خداوند هر چهار انان در یک مقطع زمانی وجود نداشتند ورنه ممکن اسلام را در مذیقه شدید تری قرار میداد ولی امروز چهار ضلع ماجراجو و تشنج افرین همزمان تبارز کرده اند .قابل درک است که این مربع بیشترین تلفات انسانی وضایعات اقتصادی را متوجه ملتهای خود ،منطقه و علل الخصوص مسلمانان نموده است .
اگر دقیق توجه شود ایران ،سوریه ،حزب الله لبنان و حماس اند که از مدت زیادی منطقه و جامعه جهانی را دستخوش بحران ،تناقض عقاید و موضیعگیریهای بالمقابل نموده است و حتی مسلمانان جهان را به دو دسته گی سوق داده است . منطق قوی فلسطین را برای احقاق حق خود ارادیت تحت شعاع عمل کردهای نامناسب خویش قرار داده ، لبنان را از کاروان تمدن بازمانده ،سوریه را در پرتگاه انزوای تدریجی سقوط داده ،ایران را در معرض تهدید یک جنگ تمام عیار و تکنولوژیک عصر قرار داده است . علاوتا سیاست هجمونی انان است که در دور دستها یعنی قاره های دیگر نیز تخم نفاق را کشت نموده است . از امریکا لاتین گرفته تا اسیا و افریقا و اروپا دو دسته گی را ایجاد کرده است . حتی منابع اقتصادی مسلمانان را که خداوند برای بشر ارزانی فرموده است به عوض انکه در تکامل بشر و کره خاکی زمین بکار بسته شود به نابودی می کشاند که خساره بزرگ انرا مسلمانان متحمل میگردد ازجانب دیگر زمینه تاخت و تاز ابر قدرتهای جهانی را به سرزمین کشورهای اسلامی فراهم می نماید.
همین اکنون جنگ روانی ،تبلیغاتی و اقتصادی در منطقه انقدر ابعاد گسترده را کسب نموده است که هر ان امکان اغاز یک جنگ نظامی را ممکن ساخته است . بر علاوه انکه اقتصاد منطقه روز تا روز سیر قهقرایی را می پیماید ، کشورهای همجوار نیز از تاثیرات منفی ان بی بهره نمی ماند.کشورهائیکه سالها تلاش نموده اند در راه فقرزدائی و تکامل تدریجی اقتصادی و صلح قدمهای ابتدایی را برمیدارند . جهان به سطوح بلند تکامل و ترقی رسیده حقوق انسانی را در احترام متکامل قرار میدهند و در راه اسایش بشری و سهولت و راحت انسان طوریکه شایسته ای ان است قدمهای بلندی را بر میدارد تا حدیکه که اکنون تلاشهای مثمری را در راه تسلط بر کرات دیگری در فضا انجام میدهد متاسفانه که این مربع استبدادی میخواهند روند ترقی را در منطقه و مسلمانان متوقف نماید.
ایا پیشرفت وتکامل تنها در اتوم و طیارات بی پیلوت ومسابقات تسلیحاتی متمرکز است ؟ هرگز نه! شما میدانید که المان با اقتصاد قوی در ا روپا و جاپان با پیشرفت حیرت انگیز تخنیکی و اقتصادی تاکنون هوس راکتهای اتومی و طیارات بی پیلوت را ننموده است ونه انرا راه تکامل جامعه و مردم خویش دانسته است. به همین وجه است که دارائی خود را صرف ارامش و امکانات سهولت ملتهای خود نموده اقتصاد متکامل بشری را به مدارج عالی رسانیده است. مثال متناقض دیگری درین عرصه اتحاد شوروی اسبق است که تمام توانائی اش وقف مسابقات تسلیحاتی شده بود .مگر ایا ان اتومها ،راکتهای دوربرد وقاره پیما سبب تکامل جامعه و رشد اقتصاد و بلند رفتن سطح زنده ګی مردم شان در تناسب با غرب شد ؟یا وسیله نابودی انرافراهم نمود؟
ولی ایران همینکه صاحب عایدات سرشار نفتی شد به عوض انکه در جهت ارامش و سهولتهای زنده ګی ملت مسلمان خود و مسلمانان جهان عمل می نمود، پاها را به طرف اسمان گرفته هوسهای بزرگ نمائی و اتومی را مینماید تا انجائیکه گاهی مسلمانان را مشتبه میسازند که شاید هدف ان کشاندن پای غربیها به کلبه محقر مسلمانان باشد.ازجانبی هم مناسبات خوبی را با کشورهای همجوار و مسلمان نیز ندارد در افغانستان حلقات دست نشانده را جهت دوام تشنج ایجاد کرده اند ،فرهنگ و ترمینالوژی ملی مارا در معرض خطر قرار داده است ، شبکه های جاسوسی را در رژیم حاکم افغانی سازماندهی کرده اند تا راه اتحاد و یگانگی و همبستگی ملی در افغانستان را سد نموده منافع ظالمانه را در بدبختی مسلمانان جنگ زده و محتاج افغان جستجو نماید. اما ارگ نشینان افغانی دربرابر خریطه های پول ، که از ایران بدست می اورند مهر سکوت بر لب بسته اند ، مبدل شدن پوهنتون به دانشگا –محکمه به دادگاه-قاضی به دادستان- قوماندان به فرمانده- شاروال به شهردار- شاروالی به شهرداری نمونه کوچکی از حمله بر فرهنگ و ترمینالوژی ملی افغان میباشد ویک عده افغانان ایرانی مشرب در برابر امتیازات این جملات و کلمات را به گونه ابتکار و نواوری از طریق مطبوعات برزبان می اورند. به همین ترتیب ایران میانه خوبی با امارات متحده ، سعودی و ملت عراق نیز ندارد. دوستی با روسیه و چین را نسبت به دوستی با کشورهای اسلامی ارجحیت میدهد.
زمامداران سوریه هم به عوض انکه یک عضو سالم جامعه جهانی باشد و در راه ارتقای سطح زنده گی مردم خویش دست بکار شود ، و حاکمیت را مال مردم بداند ،دست به کشتار مسلمانان بی دفاع و غیر مسلح در سرزمین خود میزند غرور خانواگی و عظمت طلبی اسدخیلها هزاران انسان ان کشور را به خاک و خون کشانیده است، هنوز اغاز کار است انتظار میرود به تحریک ایران و روسیه ملیونها مسلمان دیگری را نیز از تیغ فرعونی بکشد.از جانبی هم انتقال دهنده سلاحهای ایران به حزب الله و حماس میباشد.
لبنان تا قبل از جنگها از جمله کشورهای به شدت رو به انکشاف عرب محسوب میشد سطح تحصیل و ترقی تا جای بود که حتی از افغانستان جهت تحصیلات عالی جوانان به انکشور فرستاده میشد . تخم نفاق بین شیعه و سنی و عیسوی اصلا مطرح نبود . اما ایجاد حزب الله در وجود شیعان متعصب، انکشور را به پرتگاه نابودی کشانید فرقه های متعدد اسلامی و سایر ادیان که همه لبنانی اند ،موضیعگیریهای خصمانه علیه یکدیگر اتخاذ و موجب ان شده که لبنان از کاروان تمدن جهانی باز مانده دستخوش ستیزه جوییهای داخلی و گاه گاه هم در گیر با اسرائیل گردند.
حماس بجای انکه در جهت وحدت و یگانگی فلسطینیها تلاش نماید و در راه مبارزه مسالمت امیز در حدود امکانات موجود داخلی ،منطقوی و جهانی دست بکار شود ، سبب تفرقه و دوگانگی در ملت فلسطین شده است . الفتح را که از شروع مبارزات فلسطینی رهبری فلسطین را عهده دار بود به حاشته کشانیده است .انچه راکه باید از طریق دیپلوماسی فعال با جلب توجه دقیق جهانی بدست اورند ؛ با برخورد نابرابر موازنه میکند . گاه و بیگاه با پرتاب یک راکت بطرف اسرائیل زمینه حملات ولشکرکشیهای نابرابر و ظالمانه انان را فراهم نموده صدها فلسطینی بی گناه را به خاک و خون میکشاند و ویرانی را بر ملت مظلوم فلسطین تحمیل مینماید. ایران کشوری است که این همه فساد را ترغیب نموده سلاحهای را از طریق سوریه به حماس و حزب الله میرساند .ما بیاد داریم که المان به رهبری هتلر در دشمنی با تمام جهان قرار گرفته بود تا انکه جرمنی را به خاکستر مبدل ساخت اما رهبری بعدی در اثر دیپلوماسی فعال و مثبت قادر شد که امروز المان را در بین همان دشمنان دیروز به یک کشور دوست تمام جهان و قلب اروپا درمدت کوتا با اقتصاد بی مثال مبدل سازد .