عبدالباری عارض
سه دهه جنگ و نتایج مطلوب
بالاخره افتاب صلح و دموکراسی بر اسمان کشور جنگ زده ما در حال طلوع است.
قرار است بعد از سی وپنج سال جنگ ، ویرانی و قربانیهای بیشماری، افغانان به نتائج مطلوب که همانا استقلال ،حاکمیت ملی ،ازادی و دموکراسی در ائینه ارزشهای اسلامی و کلتور افغانی است دست می یابد. شکی نیست که در بیش از سه دهه افغانان ظالمانه در معرض امتحان نهایت مشکل برای حفاظت از استقلال و حاکمیت ملی خویش برای دومین بار قرار گرفتند .ملت افغان نیز در راه ارمانهای ملی و حفاظت از غرور افغانی و تمامیت ارضی به پیشانی باز و همت والا اولاد خویش را نذرانه کردند ولی حقیقت موجودیت قاطع خویش را در منطقه در وجود همسایگان حریص منحیث یک واقعیت عینی تاریخ ثابت نمود.
از مطلب دور نه رویم مرحله دیگری از مذاکرات قطر در ایجاد دفتر برای طالبان اغاز گردیده است . این مذاکرات ممثل خواسته های یک جانبه نیست بلکه از یکطرف طالبان متوجه رسالت زمانی خویش گردیده فداکارانه در مورد سیستم عالی و متکامل دولتی بادر نظرداشت اشتراک عمو م مردم افغانستان در حاکمیت از طریق تمثیل دموکراسی در وجود سنن اصیل ملی و ارزشهای اسلامی راههای عملی وممکنه راجستجو مینماید.و ازطرف دیگر امریکا با درنظر داشت حساسیتهای منطقوی و روحیه ازادمنیشی افغانان ازمواضع افراطی عقب نشینی خواهد کرد. با انکه قابل درک است که یکعده ماجراجویانیکه در طول سه دهه منافع خویش را در ادامه جنگ جستجو نموده اند در تقابل با این روند قرار خواهند گرفت اما اراده و خواسته اکثریت توده ها و قشر منور و روشنفکر جامعه در راه براوردن ارمانهای ملی و تحفظ استقلال و حاکمیت ملی دست بدست هم داده به زمان تاریکها نقطه پایان خواهد گذاشت.
روحیه و اصل فوق غرب را به ارامی خاطر به ادامه مناسبات فعال سیاسی و کمکهای اقتصادی با افغانستان جهت احیای مجدد مواضع تخریب شده وادار خواهد کر د. این موضوع یک تصور خیالی نیست بلکه ائینه تفاهمات قطر و موضعگیری غرب و تقاضای عینی جامعه وزمان است. یقین است که قاطعیت جوانب درگیر جنگ ، کشورهای طامع را مجبور خواهد ساخت که به جبر زمان تن دردهند . و وارثان اصیل افغانستان عزیز ارمانهای شهدای بی شمار این مرز وبوم راتحقق خواهد بخشید. این روند در سطح یک ارمان و تخیل نیست اما براورده شدن ان انقدر ساده هم نیست که در تحریر چند سطر خلاصه شود . پروسه از خود گذریها که نو اغاز انست باید ادامه یابد. برخورد مسئولانه با قضایا جاری ، تفاله های را جبرا تحویل زباله دانی تاریخ خواهند ساخت .
هرانکه در برابر این سیر جبر تاریخ قرار گیرد به یقین که جز شکست و شرمساری چیز دیگری را کمائی نخواهد کرد. انتظار توطئه ها و ماجراجوئیها و جود خواهد داشت اما اگاهان با درک و تحلیل منطقی از شرایط عینی کنونی با این کاروان خواهند پیوست ، و روشنفکران یک بار دیگر در یک ازمایش منطقی زمانی قرار خواهند گرفتند . بهتر انست تا انان در یک مجموعه از تحول پسندان و عینیت گرایان که تلاش برای ظهور و تبارز ان به شدت اغاز گردیده بدون در نظرداشت تعصبات ایده لوژی و تفاوتهای جزئی عقاید ، راه را برای اینده صلح امیز و تمدن باز نماید.
بار دیگر قابل یاد اوری میدانم که این پروسه یک روند خود بخودی نیست بلکه سعی و تلاش همه جانبه نیروهای ترقیخواه را ایجاب مینماید . و نیز دموکراسی را در مراحل ابتدائی با تمام کیف وکان ان تصور نباید کرد اما راهی است که نهایت ان به انتخابات ازاد و تمثیل حاکمیت مردمی منتهی خواهد شد.این روند همه ارمانها و خواسته ها رابه یک بارگی تمثیل نخواهد کرد ولی سنگ تهداب است برای ابادانی تعمیر تمام عیار و سربه فلک شده میتواند.
شما اگاه هستید که مطبوعات از دسترسی به دفتر طالبان در قطر و جریان مذاکرات فعلا منع قرار داده شده اند.و این به خاطر انست که ازیک طرف روند اشتراک توده های ملیونی و روشنفکران در اتحاد باهم در حاکمیت نهائی گردد و ازجانب دیگر از تبلیغات نامناست و پرخاشگرانه قبل از حصول نتایج مطلوب جلوگیری بعمل امده باشد.
یقین است که با تبارز عده ای از مصلحین و تحول پسندان ، تمویل کننده گان جنگ در تضاد با روند صلح ،اشخاص و افراد را بباد انتقاد خواهد گرفت اما بر شما است که با حوصله مندی تمام روند صلح را دفاع و به ارمانهای منطقی ملی راه را باز نمائید . هیچ عمل و روند در ابتدا سوچه و منزه از تمامی کمی ها و کاستیها نمی باشد ولی اساسی برای اهداف نهائی شده میتواند. ازمغشوش ساختن اذهان عامه نسبت به افراد و اشخاص جلوگیری باید کرد. هر نوع تعصب و فرد گرائی ،جامعه را یک بار دیگر به سیر نابودی رهنمائی خواهد کرد.تحمل پذیری اساس جامه نوین اینده خواهد شد.
نمی شود که به نزول احمدشاه ابدالی ، میرویس ، سلطان محمود غزنوی ،میرمسجدی و کاتب هزاره از اسمان منتظر ماند بلکه همین ماهستیم که انانرا باید در جامعه کنونی ساخت. نمی شود که تنها به بالیدن به گذشتگان اکتفا نمایم بلکه برماست که اینده سازان را تبارز دهیم . من باشما موافق هستم که عمق اختلافات قومی ، سمتی و لسانی داخلی و دست درازیهای دور و نزدیک ، به اسانیها نخواهد گذاشت که ملت به دور یک شخص و یا یک جمعیت متشکل شود اما این یک سفره اماده شده نیست که به دور ان نشسته و فورا از مزایای ان بهرمند شویم بلکه فداکاری ، گذشت ازخود ستانی ، سعی وتلاش همه جانبه اساس تحرک یک روند گذار از جنگ به صلح را تشکیل باید داد. جملات زیبا ، ستندرد، و تکراری نمیتواند چاره ساز باشد.
مسئله قابل درک انست که انحصار و تک گرایی در حاکمیت به هیچ وجه نمیتواند ملت افغان را به وحدت فراخواند و کشور را در شاهراه صلح و ترقی قرار دهد. اگر ما سه طرف را در افغانستان در نظرگیریم که یکی ان طالبان دومی ان حاکمیت کنونی و سومی انرا روشنفکران و تحصیل یافته گان وطن دوست تشکیل میدهد ، و مجرمین جنگی را از ان تفریق نمائیم بازهم هیچ کدام ازین جوانب به تنهای نخواهند توانست ارمغان اورنده صلح باشد . چنانچه همین اکنون می بینیم که حاکمیت کنونی در طول ده سال در حمایت بیش از یکصد هزار قوای ناتو و کمک بیش ازیک تریلیون دالر امریکا نتوانست استقرار یابد .
فلهذا همدیگر پذیری یگانه راه حل معضلات کشوری تلقی میگردد.باردیگر یاد اوری میگردد که نیروهای جنگ طلب و استفاده جو به تمام امکانات در اخلال وحدت ملی سعی خواهد کرد اما درینجا مسئولیت نیروهای روشن ووطن دوست است تا در خنثی نمودن توطئه های خصمانه مفسدین و ثروت اندوزان نیروی ملی را به کار اندازد.همچنان بر متحدین غربی است که بستر عدم مداخله کشورهای همسایه را فراهم نمایند.عدم مداخله همسایگان به معنی عدم دوستی و همسایگی خوب نیست بلکه مداخلات خصمانه باید پایان یابد .
در انصورت ملت افغان از مرض بزرگی(فساد) که یک دهه ستون کشوری را چو موریانه خورده است برای همیش رهایی یافته غرب نیز که ازین ناحیه به ستوه امده نفس راحتی خواهد کشید. زیرا انان شاهد اند که در ادوار طالبان و حکومت دموکراتیک هیچگاهی چینین فسادی وجود نداشته نمونه های از استفاده جوئیها و فساد انان به نظر نمی رسد .
شناخت فرصت نهایت مهم انست با انکه قشر منور جامه چی در دیار غربت چی در مسکن همیشه خواستار استقلال ،حاکمیت ملی،صلح و دموکراسی بودند ولی زمینه ان فراهم نبود تا صدای انان شنیده شود اما امروز شرایط در تغیر است یاس و ناامیدی مارا به قهقرا خواهد کشانید . اکنون همان مقطع زمانی است که باید جنبید و در راه صلح و امنیت قدم برداشت.بیائید تمام امکانات خویش را چی درسطح قلم چی در سطح اقتصاد و چی در سطح عمل باشد برای تحرک بخشیدن مذاکرات و تقاهمات که به تدریج فراگیر میگردد بکار اندازیم . شروع این کار ذهنیت دادن به جامعه شده میتواند و به این ترتیب رسالت ملی را بجاه نموده افتخارات وطن را دسته جمعی دوباره احیا نمائیم و با کاروان تمدن جهانی همگام شویم.