انجنیر قضل احمد افغان  

کانادا:-27نومبر2011م

 

لویه جرگه عنعنوی مشورتی

و آینده مادروطن عزیز ما افغانستان

 

بلی من در مقاله مؤرخ 11نومبر2011م.نکاتی راجع به متن اعلامیه ستراژیکی امریکا و افغانستان به عرض رسانده بودم که هدف از دائر نمودن لویه جرگه مصلحتی خاک زدن به چشمان به اصطلاح نماینده گان ملت ضعیف و ناتوان, برای قبولاندن اعلامیه ستراتژیکی پیشنهاد شده امریکا بمنظور ساختمان پایگاه های نظامی شان میباشد.

هموطنان گرانقدر از مشاهده مراسم لویه جرگه مصلحتی غیر قانونی و غیر عنعنوی و صحبت بسیار عامیانه و عوامفریبانه افتتاحیۀ جناب آقای حامد کرزی الی بیانیه اختتامیه جنابشان به نتیجه رسیده باشند که همۀ صحنه سازی ها به این منظور بود که بخاک زدن چشمان اعضاۀ شامل لویه جرگه که به هیچنوع نمایندگی از ملت مظلوم وستمدیده را نمیکردند شتر را با بارش زیر زنخ شان بگذراند. و در نتیجه قطعنامۀ را بحیث سندی بدست آرند که گویا بیانگر نظریات ملت است.

آقای حامد کرزی رئیس صاحب جمهور دولت اسلامی افغانستان  با صحبت ضد و نقیض خود که از یکطرف خود را شیر گفت و از جانب دیگر فرمودند که من "حاکمیت ملی خود را میخواهم واز امروز میخواهم "ثابت ساختند که شیری علیل و دست و پا بسته ای در قید دولتمردان امریکا , انگلستان و چهل و چهار نگهبان اجنبی دیگر میباشند که هیچ چیزی در توانش نیست به جز از غرغر کردن.

با ختم بیانیه افتتاحیۀ جناب حامد کرزی, ما شاهد تعین رئیس لویه جرگه و به تعقیب آ ن تعین هیأت اداری جرگه بصورت غیر دیموکراتیک و نسپردن متن اعلامیه به اختیار اعضاۀ لویه جرگه عنعنوی مشورتی بودیم که از قبل پلان شده و احترام نگذاشتن به آرائی حاضرین انتصابی جرگه بود یعنی با خاک زدن به چشمان اعضاه ای به اصطلاح لویه جرگه عنعنوی مشورتی چنین وانمود کردند که امریکائی ها نمیخواهند مطالبات خود را که دراعلامیه منعکس گردیده بدسترس منابع خبری برسد.بیائید ما قبول نمایم که امریکا بعضآ موضوعات مهم را بخاطر افشا نشدن موضوع قبل از فیصله نهائی در دروازه های بسته کانگرس خود مطرح و بالایش تصامیم میگیرند اما چرا در افغانستان اگر مطالبات مندرجه اعلامیه خود را بنا بر ملحوظات خودشان در جلسه عمومی لویه جرگه مطرح نمیتوانستند پس چرا مطالبات خود را در یک جلسه بسیار خصوصی از نماینده گان چهل گروپ که نماینده گی از تمام لویه جرگه را میکردند در پشت درهای بسته مطرح نکردند؟ تا حد اقل بصورت غیر مستقیم اعضاۀ لویه جرگه به واقعیتها پی میبردند و در روشنی آن تصامیم لازمه را میگرفتند. نخیر واقعیت این بود که دولت افغانستان با تبانی امریکا خواستند خود گل کوزه, کوزه و کوزگر باشند یعنی زیر چتر جرگه عنعنوی مشورتی که از قبل فیصله های آن از طرف معاون سفارت امریکا به نمایندگی دولت امریکا در افغانستان بنام اینکه  دولتهای افغانستان و امریکا دو کشور مستقل اند تصمیمگیری لویه جرگه و ولسی جرگه را در مورد اعلامیه ستراژیک طرح شده خودشان الزامی ندانسته بود و میخواستنند بعد از صدور قطعنامه جرگه آنرا مطابق میل خود برش و سپس بحیث نظر ملت افغانستان در کانفراس بن دوم که بتاریخ5 دسمبر 2011م در جرمنی به حضور نود کشور به گردانندگی دولت اسلامی افغانستان دائیر میشود مطرح و اهداف شوم خود را کمافی السابق در افغانستان و منطقه پیش ببرند. طور مثال ما از طریق تلویزونها شاهد بودیم که در موقع قرائت قطعنامه ذکر گردید که افغانستان از فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد که عبارت از" اقدام در موارد تهد ید علیه صلح- نقض صلح و اعمال تجاوز" میباشد به فصل ششم منشور سازمان ملل متحد که عبارت از"حل وفصل مسالمت آمیز اختلافات" میباشد تبدیل گردد, اما با وجود استقبال گرم حاضرین جرگه با کف زدنها در قطعنامه نشر شدۀ اخیر با بریدن آن از آن طفره رفته اند. یعنی امریکا نمیخواهد موضوعات از طریق مذاکرات مسالمت آمیز که در فصل ششم ذکر گردیده حل گردد بلکه میخواهد در صورت لزوم برای تطبیق اهداف خود طبق فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد عمل نماید.   

همچنان روی مصلحتها در جرگه از یک موضوع نهایت مهم چشمپوشی گردید و آن عبارت از تطبیق عدالت انتقالی بود که در فیصله کانفرانس  بن اول بر آن تأکید شده بود و تا حال نتنها بالای جنایتکاران خونخوار تطبیق نشده بلکه در یازده سال گذشته با موجودیتشان در بیش از هشتاد فیصد اورگانهای دولتی یعنی از مقامهای معاوینین ریاست جمهوری الی پائینترین رتبه های ملکی و نظامی کمافی السابق با تبانی حامیان خارجی شان به چوشیدن خون ملت مضمحل و بخاک و خونکشاندن کلبه های محقر گلی شان خود را چاق و چاقتر ساخته اند, متأسفانه بسیار خائنانه در قطعنامه مؤرخ 19نومبر 2011م لویه جرگه عنعنوی مشورتی مؤرخ 16 نومبر2011م از آن بکلی چشم پوشی و هیچ تذکری بعمل نه آمد.بنأء پیش بینی من اینست که بعد از کانفرانس بن دوم الی اخیر 2014م اگر همین شیر علیل و ناتوان با 46 نگهبان خارجی اش باشند نیزهیچ تغیری به جز از بدبختیهای بیشتر در حالت ملت مظلوم وستمدیده افغان دیده نخواهد شد.آنچه را ما شاهد خواهیم بود اشک ریختن شیر و گله ها از نگهبانان خارجی اش خواهد بود. البته با ختم 2014م اگر حیات باقی بود در مورد آینده صحبت خواهیم کرد یعنی یار زند و صحبت باقی.

خداوند(ج) مددگار ملت افغان و افغانستان یکپارچه باشد.

دشمنان افغان و خاک مقدس افغان روی سیه و ناکام باشند.

 

 

 


بالا
 
بازگشت