محمد عالم افتخار

 

 

یاد داشت هایی از یک سفر ( بخش 15)

 

 

     ارمغان های جادویی از "سرزمین خدایان "

 

 

 

چند روز پیش (26دسامبر) در هندوستان آئین « نورترا» آغاز گردید که دومین « نورترا» یا روزه داری نه روزه در سال روان محسوب میگردید . این روزه داری که یکی از «پوجا» ها یا عبادات مهم هندوان است؛ با روزه داری ی مسلمانان و سایر دینداران فرق بارزی دارد و در آن از خوردنی هایی چون گوشت و حبوبات ... اجتناب می شود و اما سبزیجات و میوه جات و آب و حتی ماست ؛ مانعی ندارد .

ضمناً این روزه داری چنان است که از 9 بجه صبح تا 9 بجه شب میتوان چیز های مجاز را خورد و آشامید و از آن به بعد تا 9 بجه صبح دیگر قطعاً خوراک مجاز نیست ، تحریم های دیگر هم هست و «نماز» ها و مناسکی نیز بر آن افزوده میشود. جالب این است که اصلاً اجباری در میان نیست ؛ هرکس مختار است مراسم نورترا را قسماً به جا آرد ، کاملاً برجا کند و یا هیچ نکند . 

تا جائیکه به نظر میرسد ؛ نورترا ؛ غالباً به معنای «نه روح» میباشد و بر این باور استوار است که «دورگا ماتا» مهمترین بگوان زنانهء هندو؛ نه (9) روح داشته که در نه هیکل ظهور نموده است . لذا این 9 روز ؛ روزه به هرکدام از روان (روح)های نه گانهء او مختص می گردد: مانند شلپوتری، ویشنوماتا، منگلا دیوی، بدرکالی وغیره.

هندو ها فقط روزه نمی گیرند و معابد را پرجمع و جوش نمیکنند بلکه توسط آئین ها و تدابیر شگفتی آوری تلاش میورزند زمین و زمان را به شور و وجد آورند . بدینجهت ؛ تخت های روان متنوع و بسیار مفشن که تجسم ها و تمثال های بگوان ها در آن ها قرار دارد و با پرچم های مذهبی و عطر و گل و چیز های فراوان دیگر مزین است ؛ ترتیب میکنند و در حالیکه باندوهای ی موزیک و جوانانی که مشعل ها و نماد های دیگری را حمل میکنند و میخوانند و میرقصند ... آنها را مشایعت مینمایند ؛ در جاده های عمومی - بخصوص شبانه - رژه میروند .

این تخت های روان که اکثرا توسط یک یا دو گاو سپید کشیده میشود و در صورت سنگین بودن مردان جوان هم از اطراف گاو ها ؛ آنها را به پیش کش میدارند ؛ اکنون تمامی توسط  جنراتور های سیار که از عقب روان است ؛ به حد اعلا چراغان نیز میباشند .

بر علاوه مصنوعات و بازیچه های متنوعی برای سرگرمی و تولید شادمانی در کودکان و نوجوانان تهیه و عرضه و اهدا میگردد. سیمای شهرها و دکاکین و حتی منازل به طرز محسوس تغییر میخورد و چه بسا خیلی تزئین و چراغان میشود.

بنده در چاندنی چوک دهلی کهنه شاهد یک رژه بسیار دامنه دار بودم که بر علاوه انبوهی از قندیل ها همراه با تخت های روان حرکت میکردند . چون نزدیک شدم ؛ دیدم مردان جوان در دو خط مستقیم ؛ این قندیل ها را که به گونه ویژه ای بر شانه ها استناد داده اند ؛ حمل مینمایند و جریان برق توسط لین ها از یکی به دیگری میگذرد!

در یکی از این تخت های روان ؛ دورگاه ماتا با ده دست در حالی دیده میشد؛ که سپر عقب سرش میچرخید و همزمان دستانش نیز با ابزار هایی که داشت متحرک بود . دریافتم که موتور خاصی در آن تعبیه گردیده تا حالت ماتا را هرچه بیشتر « زنده» نشان دهد !

مجموعهء نوراترایی که در شش ماه اول سال برگزار میشود؛ هدیه به «کالی ماتا» بوده و به نام همو «نوراترای کالی ماتا» یاد میگردد که به تعقیب جشن مذهبی ی «هولی» آغاز میشود. اما نورترای دومی که از 26 دسمبر تا 5 اکتوبر است ؛ اهداء برای «رام جی» بوده و به «نورترای رام جی» معروف میباشد و درست در آستانهء سالگرد حماسهء اسطوره ای «رامیانه» برگزار می شود و بدین جهت بیحد چشمگیر و معروف و متبارز است.

با اینکه تتبعات بنده نشان میدهد که ادعای 33 کرور بگوان که هندوان دارند ؛ بیشتر باور است تا یک واقعیت ریاضی ؛ معهذا این دریافت ؛ ذره ای هم از حقیقت اینکه فلات هندوستان « سرزمین خدایان» است ؛ نمی کاهد !

ولی خدا و «GOD» در شکل و مفهوم هندویی ؛ لزوماً با خدا و «GOD» درشکل و مفهومی که سایر ابنای بشر منجمله و بخصوص مسلمانان در ذهن دارند ؛ 100 فیصد یکی نیست .

مثال بسیار برجسته و بارز این حقیقت ؛ همانا «رام جی» در یکی از دو حماسهء اساطیریی بسیار مهم و معروف و جذاب هندوستان تاریخی یعنی « رامیانه یا رامیانا» است !

حسب این اسطوره - که من در یاداشت های پیشین هم اشاراتی به آن داشته ام – رام ؛ شهزاده یا راجا زاده ای از دهکدهء ایودهیا ؛ مورد غضب پدر اندر و یا مادر اندر واقع گشته ؛ با خانم جوان و زیبا و طنازش «سیتا» به جنگل تبعید میگردد . آنان در جنگل ؛ مهر و محبت معجزه ای ی سلطان شادی ها «هنومان» را کمایی نموده و به عالم اعجاز اتصال می یابند .

هنومان که اینک «هنومان جی» خوانده میشود و یکی از بگوان های بزرگ هند است ؛ چنان محبت رام و سیتارام را در دل میگیرد که زمانی ازش می پرسند : با رام و سیتارام چقدر علایق دارد ؛ سینه اش را میدرد و نشان میدهد که سیما های این دو در کنار قلبش منقوش است !!

درین آوان ؛ آنسوی این جنگل و در مجموع هند - در سرزمین لانکا ؛ اهریمنی ده سر و ده دست به نام «راوون» حکمرانی دارد . راوون سلطان لانکا ( سریلانکای امروزی)؛ به اثر حماسهء رامیانه و عروج این حماسه به مقام « متن دینی» ؛ نماد شر و فساد و شیطنت در روی زمین شده است .

حسب روایت رامیانه و از آن بالاتر باور مردم هنود : راوون ؛ به ناگهان سیتا رام خانم طایره و نادره یعنی ناموس رام را اختطاف میکند و همینجاست که حماسه رامیانه آغاز می یابد و بالاخره به یکی از مهمترین مبانی ی اعتقادات مذهبی و جادویی هندوان بدل میگردد.

(معلوم است و روز تا روز آشکارتر شده میرود که چنین مصیبتی لا اقل از 35 سال بدینسو؛ در مورد مردم افغانستان هم اتفاق افتاده و «راوون» پنجابیکا و پشاوریکا ؛ ناموس و بر علاوه عقل آنان را اختطاف نموده و به سرقت برده ؛ با آن مصروف تباه کردن گذشته و حال و آینده این مردم به دست لشکر های اجیر اشراری میباشد که چه بسا ؛ هم از خود این مردم ؛ درست کرده است ؛...!)

مسلم این است که برابر با ریاضیات عقل بشری ؛ رام جهان پهلوان و روئین تن هم دیگر به ساده گی قادر نیست ناموس خویش را از چنگ چنان اهریمن و ابر اهریمن  نجات دهد. بدینجهت ؛ به صورت اتوماتیک پدیده ها و جریانات معجزاتی و فوق طبیعی طرف نیاز واقع میشود و در این مورد ؛ این پدیده ها و جریانات معجزاتی در وجود «هنومان» پادشاه شادی ها در جنگل ؛ موجودیت می یابد و خلق میگردد . اینک هنومان ؛ دیگر یک شادی ی متعارف نیست ؛ موجود خرق طبیعی است که قادر است خویشتن را به هر اندازه و جسامت و قدرت که لحظه نیاز دارد؛ مبدل نماید .

(تصور اینکه بریژنیف پادشاه کامون دنیا و جورج بوش پادشاه ینگی دنیا ؛ برای مردم افغانستان نقش «هنومان» پادشاه شادی ها را بازی نمایند ؛ متأسفانه به دلیل ناراستی ها و منافقت ها- با تفاوت هایی - پوچ و چیزی بدتر از آن ؛ ثابت گردید!)

اینک ؛ شهزاده - و صحیحتر: راجازاده - رام – با برخورداری از چنین نیرو و موهبت فراطبیعی که در وجود دوست جنگلی اش "هنومان" موجود است ، دست به عمل میزند . هردو بر آرگاه و بارگاه خدیو و سلطان قهار شیاطین – دیوی ده سر و ده دست – راوون - فرمانروای «لینکا» یورش می برند و طی نبردی سخت بر این اهریمن عظیم غالب میشوند . نه تنها سیتا خانم ؛ پاک و معصوم و مطلوب و محبوب ؛ نجات می یابد بلکه فرمانروای لینکا از هستی و زنده گی ساقط میشود .

تصویر و نماد و نشانه ایکه در معابد هنومان جی اینک وجود دارد ؛ بیانگر آن است که راوون اهریمن زیر پای هنومانجی مقهور و منکوب گردیده است ؛ ولی تمایلاتی هست که میخواهند روایاتی متفاوت از این ؛ القا گردد . درهر حال تفاوت ندارد و کس نمیتواند ؛ مداخلت یک عنصر ماوراء بشری  و ماوراءالطبیعی را در این حماسه یا افسانه نادیده بگیرد ؛ الا همه چیز به هم میریزد و پوک و پوچ از کار در می آید . این عنصر فرا بشری و ماوراء الطبیعی به نحوی برگشت ناپذیری در وجود هنومانجی ؛ قبلاً نهادینه شده است ؛ و با شراکت اوست که پیروزی حماسه ای و اسطوره ای متحقق میگردد .

گویا روز 6 اکتوبر مصادف است با سالگرد این پیروزی .

دیگر این پیروزی محضاً منحصر به آدم ها و موجوداتی محدود شده در زمان و مکان معین ؛ یعنی رام ( خانمش سیتا و برادرش لکشمن) و هنومان منحصر نیست .

اگر هم بتوان جایی با خط فاصل یا سایه روشنی ؛ جادو را از مذهب جدا کرد؛ در باور ها و آئین های هندی این امر تقریباً غیر ممکن است . به ویژه درین مورد ؛ هر هندوی مؤمن دیگر خودش همان رام و سیتا و هنومان است و خویشتن را  با آنان همذات می پندارد؛ بدینگونه «راوون» خصم ازلی و ابدی او هم هست . اینجاست که نبرد با راوون ؛ نبرد او ؛ و پیروزی بر راوون ؛ پیروزی اوست !

( این فرمول باید در مورد مردمان افغانستان هم متحقق گردد ؛ یعنی اینکه هرافغان و افغانستانی دیگر خودش ؛ باید یکی ازهمان چند قهرمان محدود ضدپاکستانی شود که این مهد و مادر فتنه آخر زمان را بسیار بسیار خوب شناخته بودند و قربانی ی شناخت و صداقت خود در پای افشاری برآن گردیدند . هر افغانستانی باید خویشتن را فقط همذات همانان بیابد ؛ بدینگونه راوون «آی ایس آی» و لا و لشکرش خصم او هم هست ؛ نبرد هوشیارانه و نهایی با این راوون عصر و منطقه ؛ نبرد اوست ؛ و پیروزی بر این راوون (ابلیس پلیدی و شر) ؛ پیروزی او!)

اینک جادو ؛ ایجاب میکند که این نبرد و پیروزی شکلاً و در مقیاس های بصری باز سازی شود تا قناعت و فرحت و مسرت و رهاشده گی از حقارت ها و عقده ها ، التهابات و درد های روحی ی دیگر حاصل آید . و عالیترین قسم این بازسازی هم همانا جمعی و اشتراکی بودن و در ملای عام بودن آن است . کما اینکه انفجار دادن پتاقی ؛ در واقع انفجار دادن کامپلکس های پر از درد و شکنج روحی  و به معنای رها شدن از آنهاست !

درهفتهء قبل که گاز مایع میخریدم ؛ جوان دکاندار و نیز جوانی دیگر که همراهش بود ؛ کتابچه ای از تکت ها را بیرون آورده با شور و شله گی ی عجیبی ؛ از من تقاضای اعانه کردند و این قدر دانستم که اعانه برای مراسم رام جی است و کمترین قیمت تکت اعانه هم 21 روپیه میباشد . آنان چنان برای گرد آوریی اعانه شوق داشتند که کمتر متوجه بودند من خریدارم و باید منحیث فروشنده ؛ به تقاضای من بپردازند . با وصف اصرار ها و هوشدار های من ؛ کار اخذ گاز بیش از اندازه طول کشید و در دبه (بالون) نیز بیشتر از تقاضا و پولی که من داشتم گاز داخل شده بود !

  

 

اینگونه معلوم است که شاید هم از هفته ها قبل ؛ کار برای تدارک مصارف نمایش ها آغاز میگردد و درین ضمن مجسمه های ویِژه از راوون ساخته شده و بر نقاط مختلف شهرها و حومه های آنها افراشته میشود . امسال از همچو مجسمه ها در شعاع های 500 متری همه جا میتوانستیم یکی را ببینیم و در جایی تا سه مجسمهء بسیار بزرگ و با هیبت نیز کنار هم نصب گردیده بودند . از سحرگاه روز 8 نورترا ؛ وسطی ترین قسمت های جاده ها با کلند و ابزار های ضد اسفالت ؛ غار و غدال می گردید تا برای استناد مجسمه ها آماده شود ؛ روز 9 نورترا تا اواسط شب همه جا مجسمه ها افراشته شده بودند . در مجسمه ها برق را امتداد داده و چشمان و تاج آنها را چراغان ساخته بودند.

روز موعود انجام مراسم جادویی ؛ 6 اکتوبر بود . این روز اسم خاصی هم دارد : دی شیره !

درین روز و شب ( و نیز تمامی شباروز های نورترا - مقداری کمتر) همه معابد غرق در چراغانی است و عبادات و شکرانه ها و نذرانه های مختلف در آنها جریان دارد ؛ موعظه ها و موسیقی های مذهبی کاملاً حایز فوق العاده گی است و بر علاوه کمپ های متعدد هرسو برپاست و افراد ثروتمندتر به صورت فردی یا اشتراکی در آن ها مصارفی میکنند ؛ غذا های نذری و خیرات بخش مینمایند؛ واعظان و هنرمندان موسیقی و قوال ها و مداح ...هارا به کار می اندازند و اجرت و بخشش میدهند .

برخی از این مراسم بیحد شاندار است و حیثیت کنفرانس ها و سمپوزیم های چندین شهری ، سراسر هندی و فراتر را پیدا میکند . تصویر وسطی ی زیر ؛ یک چنین گردهم آیی خیلی بزرگ را اعلام میدارد:

   

 

رویهمرفته از شروع نورترای رام جی (26 دسمبر ) تا روز دیوالی(26اکتوبر)هندی ها غرق در شادی و شکران اند و جهت متبارز ساختن این شادیانه ها بسیار و بیحد و بیقاعده ؛ پتاقی منفجر مینمایند که در تمام شب ها نیز ادامه می یابد و چه بسا که شبانه بیشتر و شدید تر هم میگردد.

بنده مخصوصاً در روز های 5و6 اکتوبر وقتی جهت ورزش به فراز پارک - تپه ای واقع میانهء دهلی جدید که شباهت دوری به تپهء وزیر اکبرخان دارد؛ میرفتم ؛ حالت شهر عظیم دهلی را – هفت کوه سیاه در میان !- مانند کابل مان در روز های «مجاهدین» می یافتم و از این رو ؛ مجال برای اینکه خود را شریک شادیانه های این مردم بدانم ؛ از دستم میرفت و هکذا چندین شب نتوانستم بخوابم . در نتیجه ؛ شاید بسیار عصبانی و مریض بودم که در روز « دی شیره » هی آرزو میکردم :

کاش ؛ اینجا کنار مجسمه های راوون ؛ ذوات معظم ! ویرانگران و آتش زنندگان افغانستان و کابل هم می بودند تا ...!!

به هرحال از عصرگاهان به بعد به مرور تمام جاده ها و پارک های دهلی پر از جمعیت دارای سنین مختلف گشت ؛ در کجا که مجسمه های راوون بر افراشته شده بود یک تجمع انبوه به نظر میرسید ؛ دهل و سرنا و موزیک و آتش بازی بود تا آنکه پندیت ها یا افراد خاص که اجراکنندهء نقش رام جی بودند ؛ در میان اوج هیجان جمعیت مجسمه های راوون را به آتش میکشیدند. دود ناشی از آتش بازی ها و سوختن مجسمه ها فضای دهلی را که استناءً از پاکترین شهرهای جهان به لحاظ هواست ؛ خفه کننده ساخت .

 

وقتی در مورد با فردی مطلع تر صحبتی داشتم گفت :

در روز دیوالی ؛ اصلاً هوایی برای تنفس کردن نخواهیم یافت . دود باروت پتاقی های شادیانه حتی پستوی خانه ها و زیر زمینی ها را نیز اشغال میکند !

روایات دینی در هند تا جائیکه بنده برخورده ام و برمیخورم خیلی ساده و بی آلایش و عاری از منافقت است ؛ افراد مؤمن به شمول پندیت ها و برهمن ها ؛ در همان حال که رام جی و سیتا و هنومان را بگوان و خدا میخوانند ؛ داستان را زمینی و بشری و متعارف بیان میکنند ؛ اینکه رام شهزاده یا راجا زاده ای از ایودهیا بوده ؛ پس از گرفتاری های خانواده گی به اینهمه حوادث و آزمون ها کشیده میشود؛ صادقانه تشریح میگردد و هیچگونه تلاشی برای بستن آن به آسمان و ریسمان نمیشود.

هکذا اینکه هنومان ـ حتی به قولی : خدای بزرگ شان !– یک شادی است نه اینکه مورد انکار و ماستمالی قرار نمیگیرد بلکه در معابد هنومان جی کم از کم یک شادی زنده را هم به یاد وارهء او ؛ با عزت و حرمت نگهداری میکنند و چه بسا کنار در ورودی معبد به معرض دید قرار میدهند!

روز دیوالی نیز ؛ خود مبین این صداقت و شهامت است . دیوالی ؛ چه بسا در اصل «ده والی» یعنی با دهکده و در دهکده معنی دارد . چرا که باور بر این است که رام و سیتارام در این روز با پیروزی و سرافرازی ی تمام ؛ به دهکدهء خود ( ایودهیانه) که از آن تبعید شده بودند ؛ برمیگردند و بر معاندان خاندانی هم مسلط میشوند ! و این ؛ اوجی بی بدیل کامیابی و کامرانی در قبال اباطیل و شرور و عقد ها و حسد ها و دسیسه ها و مفاسد ...است !

به امید آنکه مردمان بیحد زجرکشیده و شرارت گداختهء افغانستان هم ؛ به یک جشنروز دیوالی برسند ؛ شما را به تماشای آلبوم فشرده ای از این نماد ها و نمایش های زیبا و جادویی دعوت می نمایم .

 اینجا کلیک کنید:

 

 

 

 

                     در استقبال از جشن دی شیره و دیوالی

 

 

 

 

 


 

 

 معابد پاک و تمیز و بازسازی و تزئین  گردیده آمادهء پذیرش نیایش کننده گان است .

 

 

 

 

 

شب « دی شیره » :

 

 

  

                                                 آتش بازی و بساز و بفروش امتعهء خاص روز « دی شیره »

 

 

 

 

 

 

 

تزئین جاده های شهر و ایجاد کمپ های برای اجتماعات و خیرات ها

 

  

 

بهره گیری از خیرات                  اینان سایه بان پارک آراسته اند!              سرگرمی و شادی

 

 

 

 

  

 

 

دیروز آنها اینجا بودند و امروز اینها :

 

 

 

میگویند : از توته های چوب ذغال شده که عبارت از استخوان های راوون میباشد ؛ هرکس به خانه می برد ؛ تا با موجودیت آن شیاطین بهراسند و به اهل خانه زیان نرسانند !

 

 

 

 

 

 

 

 

 

قبلی

 

 


بالا
 
بازگشت