محمدعالم افتخار

 

 

کمک به چاپ بیش از 2000 جلد کتاب «گوهر اصیل آدمی»

 

 

با احساس مسرت و غرور بایسته اعلام میدارم که :

به استقبال از دعوت و تقاضای بنده ؛ برای سهیم شدن منوران وطنخواه ؛ مترقی  و صاحب آرمان افغانی به چاپ کتاب « گوهر اصیل آدمی » ؛ تا لحظات نگارش این سطور ؛ کمک های پولی برای چاپ بیشتر از 2000 جلد از کتاب ؛ تحقق یافته است ؛ دعوت مذکور را میتوانید منجمله در لینک زیر ملاحظه بفرمائید:

 

 

http://www.ariaye.com/dari8/khabari/eftekhar2.html

 

  

شاید به دلیل فقر اطلاعات باشد ؛ ولی به هر حال ؛ من موردی مشابه و مماثل را تا کنون سراغ ندارم که این چنین پر شور و شعف و با وقف و فداکاری ؛ برای چاپ و تکثیر یک کتاب ؛ سهمگیری ی دسته جمعی  و گسترده  انجام  گرفته باشد .

البته موارد کتب مقدس ؛ چیز دیگریست و تازه ؛ آنهم تا زمانی که کتابی ؛ تقدس یافته است ؛ فواصل دراز و پر نشیب و فراز عدیده و متکثر و متنوعی را به ناگزیر عقب گذاشته است ؛ بدینجهت مقایسهء مورد « گوهر اصیل آدمی » با کتاب های مقدس ؛ قیاس های « مع الفارق » اند و در نتیجه اساساً مطرح بحث نیستند و بوده نمیتوانند !

شاید هم تصادفی نباشد که همین دو روز پیش ؛ عزیزی با بنده از طریق "یاهو مسینجر" چت داشت و در حالتی که احساسات بالایش غالب بود ؛ نوشت که کتاب گوهر اصیل آدمی «مقدس» است و نباید با چنین و چنان ... ؛ آلایش یابد !

من با اصل فرمایشات آن عزیز مشکل ندارم ولی با اینکه کتاب « گوهر اصیل آدمی » (( مقدس)) است ؛ نمی توانم توافق داشته باشم  ؛ اگرچند که منظور و فحوای مراد و هدف ایشان ؛ ایرادی ندارد ؛ ولی صرف کلمه (( مقدس )) ـ میان گیومه! -؛ اینجا مطرح میباشد و به این مفهوم ؛ کتاب گوهر اصیل آدمی نه تنها (( مقدس )) نیست و هرگز و ابداً هم نباید (( مقدس )) ساخته شود ؛  بلکه اساساً دوران کتاب های مقدس باید در تاریخ بشریت خاتمه یافته باشد ؛ و  وای اگر خاتمه نیافته باشد !

(( کتاب مقدس)) یعنی چیز بوسیدنی و پرستیدنی و سخت محترم ... چیزی که ابداً مهم نیست ؛ معنا و پیام آن چیست ؛ از چه بحث میکند و چه مدعیات و پیام ها و استنتاجات و احکامی دارد و آیا اینها با حقایق و واقعیات دیروز و امروز و فردا ربطی و انطباقی را دارا استند یا چطور ؟ ؛ و حتی «کتاب مقدس» یعنی چیزی که اصلاً مهم نیست «کتاب» باشد یا نباشد ! فقط یعنی یک «بسته» ؛ یک هیکل و یک نماد عقیدتی !

یکی از خواهران نازنین من قصه میکرد ؛ که زمانی مجبور شد ؛ (( کتب مقدس )) را بیاورد تا مراسم تبرک و تیمنی با آن صورت گیرد . هرچه جستجو کرد ؛ خود کتاب مقدس را در منزل نیافت ؛ لذا چاره را در آن دید که دسترخوان نان را که ساعاتی پیش از داش برآمده بود ؛ لای دستمالی دیگر بپیچاند و حاضر صحنه بدارد .

تمامی مراسم با خوشی و رضائیت انجام گرفت و حاضران هر آنچه را از خود کتاب مقدس منظور داشتند ؛ از همین دسترخوان هم حاصل کردند !!!

از سرنوشت تورات اولیه نزد شبانان بنی اسرائیلی در سه – چهار هزار سال پیش همه اطلاع دارید که چگونه «کتاب» را به «تابوت عهد» مبدل ساخته بودند و برای تکیه و توکل و اکتساب برکات از آن ؛ این تابوت را با تجلیل و اکرام بیحد پیشاپیش قافله های شبانی و تجارتی خود حمل میکردند .

ولی تازه ترین مورد مقدس در مقدس شدن کتاب ؛ مانند موارد کرور در کرور دیگر نماد ها و نمونه های فرهنگی ی و نیز برجسته ترین مورد ؛ اینک در هندوستان نزد اهالی محترم سکهه وجود  دارد .

اکثراً از معبد بسیار بزرگ طلایی ی «امرتسار» شنیده اید . بدیل های نسبتاً کوچک و کوچکتر آن در سراسر این سرزمین وجود دارد ؛ و یکی از باشکوهترین آنها گوردوارای « بنگلا صاحب » میباشد که در عصری ترین بخش دهلی جدید ( راجیو چوک ) برپاست ؛ میگویند فقط 8 برابر از معبد امرتسار خورد تر است ولی با اینهم شکوه و جلال خیره کننده ای دارد ؛ سه گنبد و اکثریت در های و پنجره های آن طلایی و یا زرکوب است ؛ حدود و مقادیر طلای درون معبد را میتوانید در تصویر زیر حدس بزنید :

 

 

درینجا بدواً خیال میکنید باید ضریح یا مرقدی باشد که چنین با تکه های مجلل و گرانبها پوشانیده شده است . تصور شما خطاست !

 اینجا ؛ جایگاه کتاب مقدس مذهب سکهه میباشد که فقط 4 قرن سابقه دارد و دیگر نام و هویت آن هم (( کتاب)) نیست ؛ بلکه (( خدا )) ست . این خدا؛ آنسو تر با همین جلال و جمال ؛ تخت خوابی هم دارد ؛ شبانه استراحت میفرماید و صبحانه طی مراسم خداوندگاری ؛ بر میخیزد ؛ رونمایی میگردد و اینجا تشریف فرما میگردد !

دلایل اینکه بشر کتاب و چیز های اساساً آموختنی و یاد گرفتنی و اندیشیدنی ... را با مقدس ساختن به این درجات اسرار آمیز و غامض و رمزی میرساند ؛ یکی دوتا نیست ولی به نظر میرسد یکی از عمده ترین آنها بخصوص در روزگار ما ؛ دشواری ی «یاد گیری» و «آموختن» و «اندیشیدن» و با حقیقت عریان روبه روی شدن می باشد .

 برای افراد توده ؛ «یاد گیری» و «آموختن» و «اندیشیدن» ... آسان و اغلب میسر نیست و در مقابل انجام چنین اعمال و مناسک در شبانه روز و یا گاه به گاه چندان درد سر ندارد و نیز به دهان دیگران دیدن و از خرمن «یاد داشته» ها و «آموخته» ها و اندیشیده گی های کسان معلوم الحال ؛ بهره بردن و به آن قانع و تسلیم بودن ؛ خیلی خیلی «ارزانتر!» است :

 

 

 

 

اینک افراد و اقشار و طبقات صاحب امتیاز ؛ اگر از این فرصت ؛ برای خود و تحکیم و تثبیت و جاودانه کردن مقامات خویش بهره نگیرند ؛ احمق خواهند بود !

 لذا وای بدان روزی که کتاب گوهر اصیل آدمی بدین مقام عروج (یا نزول) نماید !؟

***

ازین ها که بگذریم شاید کسانی ناشناس و بی اطلاع تصور نمایند که در این دعوت و پیامد آن ؛ مهم «دعوت کننده» بوده و الا مخصوصاً در جمع افغان ها به کتاب پرداختن و برای کتاب مایه و سرمایه گذاشتن ؛ باور کردنی نیست ! (چنین کلمات به واقع نیز شنیده شد!)

البته معاذیر این عزیزان ؛ قابل اعتناست ولی آنان که با بنده حد اقل معرفتی دارند ؛ میدانند که من نه تنها  اتوریته و مقامی - حتی قابل پیشبینی – ندارم که انگیزهء متفاوت برای اینهمه بذل و وقف شده باشد ؛ بلکه بدبختانه شخصاً دارای وجاهت و جاذبه و کاریزمایی هم نیستم که خیلی از افراد بشری به ساده گی از آن برخوردار اند و در چنین موارد میتوانند حتی مخاطب را سحر کنند و نه تنها مبالغی پول که خیلی چیز های دیگر را  از او  حصول بدارند !

پس اینهمه مستقیماً بر می گردد به خود کتاب گوهر اصیل آدمی و به رمز وارهء « گوهر اصیل آدمی »!

هرگاه تفاوت سنی ی نسل ها را یک دهه فرض نمائیم ؛ من و نسل من ؛ چندین نسل پیش از ما و پس از ما ؛ در حضیض یک انحطاط  فرهنگی و معنوی به دنیا آمده ایم که به علل متعدد و مختلف بر افغانستان و منطقهء ما و حتی سراسر مشرق زمین استیلا یافته بود و هنوز استیلا دارد . به سبب چنین واقعیتی بوده و هست که نه تنها ساینس و تکنولوِژی بلکه همه گونه اندیشه های فرا شرقی ؛ برای مان جذابیت و فریبنده گی و اغوا کننده گی داشته است و هنوز هم جذابیت و فریبنده گی و اغوا کننده گی را داراست .

دو سه نسل پیش و پس از من ؛ بخصوص جذب ایده ها و «ایسم» هایی گردیدیم که صرف نظر از صحت و سقم  و علمی و غیر علمی بودن شان ؛ منوط  و مربوط  به هستی ی اجتماعی و اوضاع اقتصادی و تولیدی و سوابق فرهنگی و دینی و اساطیری در اروپا و امریکا و کانادا... بودند و واقعیت انحطاط  فرهنگی و معنوی و اخلاقی و عقبمانده گی های خفتبار اقتصادی و معیشتی ...در اطراف خود مان ؛ سبب میشد ؛ که کمتر متوجه بیز ها و خیزشگاه های این ایده ها و ایسم ها ( و در نتیجه تبعات حتی فاجعه انگیز آنها!) بگردیم .

موجود بشری همینکه پوستهء « حیوانیت » را دریده و «بشر» میشود ؛ مشخصات فراوانی پیدا میکند . البته همه انها لزوماً متعالی و مثبت نیستند ولی در هر حال در مفهوم معین کلمه « غیر حیوانی» اند . از این جمله یکی هم که در بسا حالات سخت عمده و انگیزنده میشود ؛ « آرمان و قهرمان» است . مشکل است بر موجودی به درستی عنوان بشر قایل شد که آرمانی به سر و الگویی قهرمانی در مدنظر نداشته باشد . ( که بدیهی است این مورد در گذشته ها و در « در گذشته مانده گی ها» بیشتر و یا کاملاً صبغه مذهبی و عرفانی ... داشته است !)

ولی انحطاط  فرهنگی و معنوی ی یاد شده ؛ آرمان ها و عناصر قهرمانی ایرا که نیاکان ما دارا بودند و حتی به طور غیر قابل مقایسه با سایر مردمان دارا بودند؛ به نابودی و فراموشی سوق داده و به جای آنها اوهام و هوس های حقیر و الگو های سخیف را تحمیل و حاکم گردانیده بود و این چیز ها در برابر جاذبه های آرمانی و قهرمانی فوران کرده از مغرب زمین در قرن های 18 و 19 و 20 نمی توانست برابری نماید و موجب اقناع و ارضای روان های روشن و سیال و فعال نسل های بالندهء ما گردد .

به نظر می آید ارمانی که با رمزوارهء « گوهر اصیل آدمی » تصویر و پردازش گردیده ؛ نه اینکه برای ما جذابیت و شور انگیزی دارد ؛ بلکه میتواند آرمانهای متعالی بشری در هرکجا و در سراسر تاریخ را همزمان و به طرز خودمانی و تلطیف شده با خویش تجلی و تعالی ببخشاید .

فرهنگ پارینهء هزاران سالهء نیاکان ما در واقع پیرامون همین رمز واره ؛ بالیده و به فراز هایی نایل گردیده بوده است ؛ که سخت شگفت انگیز و شور آفرین است .

بنابر اسباب و دلایل روانشناسانه ؛ آرمان ها و عناصر قهرمانی ی درهم تنیده با این رمز واره ؛ با تاریکترین و ناشناخته لایه های ماتحت الضمیر مردمان ما مأنوس و مألوف میباشد و این است که کسانی ـ به اقرار خود شان ـ ناخود آگاه ؛ با آنها احساس همذاتی و همزادی مینمایند . حتی بیحد جالب است که دوستانی به این کمپاین جذب شده و از خود مایه گذاشته اند که هنوز برگی هم از کتاب گوهر اصیل آدمی را نخوانده اند . صرف جاذبهء همین عنوان مألوف و آشنا ؛ و مختصر توضیحات یا افواهاتی که در مورد شنیده اند ؛ برایشان کافی بوده است !

البته نباید موجب سوء تفاهم شود که کتاب گوهر اصیل آدمی ؛ به مقصد جایگزینی بر سایر آثار آرمانی ی شرقی و غربی پدید نگردیده  و هدف مشخص آن جز مدد به «یادگیری» جهانشناسی و گشودن سهلترین و بهترین راه ها بدین سو  نبوده است .

اما منحیث اثری که امکانات فرهنگ ها و اساطیر و هنر های متعدد با بینشی ساینتفیک – رومانتیک در آن به کار گرفته شده ؛ بازده های فراتر ی نیز به همراه می آورد . تصور میکنم مهمترین و محوری ترین آنها هم  باز همان اعلای شأن و مقام و معنا و معنویت گوهر آدمی میباشد .

چیزی که در عین جهانی بودن ؛ برای ما شرقی ترین و خودمانی ترین است!

 

مکثی بر معنا و محتوای « گوهر اصیل آدمی »:

 

خوشبختانه در عصری که ما زیستیم و می زییم ؛ واحد اولیهء حیات که به حق میتواند «گوهر» حیات هم نامیده شود ؛ به طریق علمی و ساینتفیک کشف گردید و شناخته شد که عبارت است از مولیکیول بزرگ و زنجیره ای با نام کیمیاوی ی« دای اوکسی نوکلوئیک اسید DNA ».

این کشف و شناخت به حدی محقق و بی چون و چراست که در حال حاضر با اخذ و معاینه و مقایسه و کشت ... DNA هزاران عملیهء علمی و اجتماعی و اقتصادی و جامعه شناسانه و روانشناسانه و باستانشناسانه ... انجام میگیرد و از همه متبارز تر با عملیهء « شبیه سازی» توسط DNA ؛ جانورانی تا حد گوسفند به وجود آورده شده اند که حتی در کشور های همجوار ما چون ایران و هند هم این آزمایش ها به عمل آمده است .

DNA در عین اینکه یک مولیکول پیچیده و بزرگ ( و معهذا ذره بینی!) است ؛ در کاملترین مفهوم «اعجاز» ؛‌ دارای طرح و نقشهء مهندسی ی حیات میباشد ؛ و DNA مربوط به جانور مشخص ؛ نقشهء ژنتیکی و اطلاعات حیاتی ی همان موجود حیهء مشخص را دارا ست .

از تکثر قانونمند DNA در محیط مناسب الزامی ؛ بالاخره واحد های بیولوژیک «کروموزم» ها به وجود می آید که برای خویش محیط معینی به نام سلول یا حجره را ایجاد مینمایند . با تکثر و اختصاصی شدن های سلولی است که موجودات حیهء چند و چندین سلولی و بالاخره چندین تریلیون سلولی ساختار های هیستولوژیک و مورفولوژیک... مطابق به هندسهء ژنتیکی ی خویش را کسب مینمایند  که یکی از آنها بشر است .

نام علمی تر طرح مهندسی ی ژنتیکی ؛ «ژنوم» یا اطلس ژنتیکی است ؛ خوشبختانه دانشمندان در عصر ما ؛ موفق شدند ؛ جزئیات اطلس ژنتیکی نوع خویش یعنی بشر را به طور اغلب شناسایی و کود برداری نمایند .

ورود به این جزئیات البته که برای ما و شما میسر نیست ؛ چرا که دانش های بسیار ظریف و صلاحیت الزامی در گسترهء ژنتیک را نداریم .

ولی میخواهیم بدانیم آیا «گوهر آدمی» همان DNA یا بستهء بیولوژیک کروموزومی ( محتویات 46 کرموزوم در سلول بشری ) است ؟

در اندیشه های نیاکان ما از جمله در انچه پیرامون « گوهر آدمی » ٰ «آدمی» و «انسان» پردازش یافته ؛ پاسخ این پرسش ؛ «هان! یا بلی!» نیست و حتی « نه!» میباشد . اینجا به لحاظ علمی ما صلاحیت اصرار بر این را نداریم که نیاکان ما حتماً درست اندیشیده بودند و یا لزوماً میتوانستند درست بیاندیشند .

ما فقط میتوانیم و باید در اندیشه ها و آثار تفکر و تعقل آنان بازاندیشی کنیم و آنها را با دانش های پایه ای منجمله بیولوژیک و اجتماعی و تاریخی و فرهنگی و اساطیری و باستانشناسی و کیهانشناسی ... محک بزنیم .

به دنبال چنین یک باز اندیشی و بازنگری است که در می یابیم نه تنها در افکار نیاکان ما سهم بزرگ از حقیقت علمی وجود دارد ؛ بلکه این حقانیت ها تصادفی و جسته گریخته هم نیست بلکه به طرز حیرت انگیزی دارای بافت سیستماتیک و مستمر و مؤکد نیز هست !

بر اساس بافت سیستماتیک این اندیشه ها که منجمله در گنجینهء شعری و منظوم هزار ساله فارسی دری وجود دارد ؛ در اینکه واحد های دارای هندسهء ژنتیکی چون DNA و کروموزوم و سلول ؛ گوهر حیات ، گوهر موجود حیه و منجمله گوهر بشر بیولوژیک باشد ؛ البته که اشارات رسا و ترمینولوِیک امروزین وجود ندارد ؛ ولی چیز هایی با ژرفترین مفاهیم هست که به طرز قانع کننده میرساند ؛ راست اندیشی و درست اندیشی نزد خیلی از گذشته گان ما غبطه بر انگیز و در مقیاس خیلی از مردمان حتی در حال حاضر شگفتی آور است ! فقط یک نمونه :

 

گاو و خر از آگهی ؛ انسان نخواهد گشت لیک     آدمی ؛ گر اندکی غفلت کند ؛ خر میشود !

 

در اطلس ژنتیکیی بشر ؛ موارد فراوانی هست که نشان میدهد ؛ این موجود تفاوت های جهشی ی عظیمی با سایر جانوران - حتی جانوران بسیار نزدیک و خویشاوند با خود - یافته است و به طور یک کل ؛ بشر آن موجود حیه است که از اتوماتیسم غریزی فراجهیده و قادر به شناخت جهان و قوانین هستی و اندیشیدن و انتخاب کردن ...گردیده است !

ولی برای اینکه واقعاً «بشر بودن» یا «بشر شدن» محقق شود ؛ تنها اطلاعات ژنتیکی و استعداد های فطری کافی نیست . بشر بودن به طریق اجتماع و تاریخ و فرهنگ متحقق میگردد !

لذا واحد های دارای هندسهء ژنتیکی چون DNA و کروموزوم و سلول ؛ در گوهر آدمی ؛ حیثیت ماده ی اولیه و حتی حکم اندکی فراتر از همان شن یا سنگریزه را دارد که صدف در اطراف آن تا آنجا می تند که در شاهوار حاصل می آید .

صدف برای گوهر آدمی بدون اینکه مقام نظام آفرینشی ی بیولوژیک را نادیده گرفته یا کم بها داده باشیم!- اجتماع ؛ تاریخ و فرهنگ است که در واقع هم یک واحد اند و نه سه واحد !

لذا اصالت گوهر آدمی ؛ به صحت و بالنده گی و توانایی و خلاقیت و تندرستی ی « صدف » منوط است و مربوط ! اینک میدانیم که تازه داریم وارد مبحث واقعی میگردیم ! و این بحث هم ذاتاً تاریخی جهانی است و نه لوکال و منطقوی و قومی و قبیلوی و عشیروی و فردی و دلبخواه و.. و...

من ؛ شور و استقبال کمنظیر و شاید هم بی نظیر در نوع خود از کمپاین مساعدت به چاپ «گوهر اصیل آدمی» را در همین جا می بینیم تا دیدگاه اهل نظر و هنر و خود عزیزان گوهر شناس چه باشد !؟

به هرحال ؛ خود واقعیت گویا تر و رساتر از هر تعبیر و تفسیری است و واقعیت مساعدت های عزیزان تاکنون حسب آتی میباشد :

ذوات مدد کننده به چاپ کتاب «گوهر اصیل آدمی»:

-          محترم عزیز جرئت ؛ مؤسس و گردانندهء ویب سایت بزرگ آریایی و اشاعه دهندهء پیشقدم کتاب « گوهر اصیل آدمی» در انترنیت / سویدن  500 دالر (امریکایی)

-          محترمه خانم جمیله جهش / کانادا  200 دالر

-          محترم دکتور سید احمد جهش / کانادا  500 دالر

-          محترم همایون غازیزاده / واشنگتن  200 دالر

-          محترم سلیمان کبیر نوری/ دنمارک  200 دالر

-          محترمه نجیبه آرش / کالیفرنیا  100 دالر

-          محترم صبور کمال الدین / ویرجینیا  500 دالر

-          محترم عبدالمتین شهاب فرزند مرحوم حاجی غوث الدین بزاز/ ماسکو  2000 دالر

-          محترمه جمیله نیروبخش / کالیفرنیا  500 دالر

-          محترم محمد یعقوب فیضمند / دنمارک  250 دالر

-          محترم دکتور خلیل  وداد / هاگ - هالیند  100 دالر

-          محترم صابر الم / دنمارک  50 دالر

-          محترم نسیم صدیقی / دنمارک 50 دالر

-          محترم تمیم ابوی / دنمارک  50 دالر

-          محترم سرور نیماد / هامبورگ آلمان  100 دالر

-          محترم احمد ضیا نظامی / مونشن آلمان  100 دالر

-          محترم محمد عمر نو روز / دنمارک  200 دالر

-          محترم محمد ظریف تره کی (لالاظریف) / دنمارک  50 دالر

-          محترم دکتورشمس سینا / دنمارک  1000 دالر

مساعدت های دوستان دیگر ادامه دارد و حتی آخرین اطلاعات می رساند که عزیزی برای همآهنگ ساختن یک تعداد کمک های معین ؛ رنج سفری را نیز برخود هموار نموده است ( محترم عزیز همدرد)؛ که در گزارش های بعدی به آنها - چنانکه شائیسته است - خواهم پرداخت و بر علاوه اندیشه هایی وجود دارد که این حرکت ها به فاز دیگری ارتقا بخشیده شود . موضوع سر فرصت با دوستان و عزیزان به بحث و مشورت گذاشته خواهد شد .

آدرس تماس منجمله برای ارتباط یافتن با دوستان همکار و همنظر در نزدیک محل زیست تان :

00918860054224

00919873385903

00919911868608

a.eftkhar@yahoo.com
 

معلومات بيشتر  

 


بالا
 
بازگشت