میرویس بلخی
مرحله جدید در روابط ایران و سعودی:
رقابت ایران و عربستان سعودی بیشتر بر میگردد به سال های پس از جنگ خلیچ در سال 1990 که با پیوستن سعودی به اردوگاه ایالات متحده در برابر صدام، در سیاست نظم نوین جهانی جورج بوش، سعودی به عنوان بازیگر نوین و فعال در منطقه خاور میانه ظهور کرد که یگانه رقیب منطقه ای اش می توانست ایران باشد. اگر چه از سال 1973 و تحریم نفتی جهان عرب به رهبری سعودی در اعتراض به جنگ مصر و اسرائیل، سعودی تهدیدی برای ایران بود که بدنبال آن ریاض با سیاست پان اسلامی و حمایت مجاهدین در افغانستان در منطقه حضور یافته بود. اما سقوط مصر و عراق در منطقه سعودی را بزرگ و پر اهمیت ساخت.
از آن زمان به بعد دو کشور فراز و فرود های در روابط ایشان دیده است که برای حفظ توازن قدرت در خاور میانه و به خصوص در منطقه خلیچ فارس تلاش می ورزند که فعلا در این شب و روز وارد مرحله اساس شده است که در مقاله حاضر میرجاودانفر- تحلیل گر مسائل خاور میانه، آن را بررسی کرده است.
خاور میانه در حال حاظر شاهد فرا رسیدن دموکراسی است که با شور های مردمی و سقوط حکومت های استبدادی به وجود می آید اما چیزی که در این زمان بر اضافه ظهور دموکراسی در خاور میانه قابل اهمیت است، مرحله جدید جنگ سرد بین ایران و سعودی می باشد که به عنوان دو بازیگر قعال منطقه ای مطرح بوده اند. به تعبیر کسانی، سقوط مبارک در مصر که به تعقیب سقوط بن علی در تونس اتفاق افتاد است می توان لحظه فروپاشی دیوار برلین در خاور میانه محسوب شود و این موازی با آن است که جنگ سرد در اروپا با سقوط دیوار برلین به پایان نرسید. همچنان مشابهت های بین نیرو فرستادن اتحاد شوروی به بوداپست برای فروکش و سرکوب کردن شورش های مردمی سال 1956 در آن کشور و ارتش فرستادن سعودی به بحرین به همین مناسبت است.
اتحاد شوروی از این در هراس بود که مبادا هنگری کمونیستی به دست رقبای جنگ سرد بیافتد و اقدام لشکر کشی به آن کشور هم به همین جهت بود. راهکار های سیاسی سعودی نیز کاملا در همین راستا به پیش می رود. سعودی به بحرین ارتش فرستاد از ترس اینکه مبادا شورش های مذهبی بواسطه شیعیان، این کشور را به رقیب منطقه ای اش یعنی ایران تحویل بدهد. اگر این شورش ها به پیروزی برسد در ان صورت بحرین دوست به بحیرین دشمن مبدل خواهد شد. این کشور متحد ایران خواهد شد.
تصمیم عربستان سعودی که نیروی های خودش را در بحرین با تهدید و خطر مواجه کرده است نشان دهنده این مسئله است که ریاض موضع را جدی درک کرده است . این خود تغیر راهکار سیاسی سعودی است که سیاست کهنه را کنار گذاشته است. در پیش سعودی همیشه در برابر رقبای منطقه ای خود از دیگران استفاده می کرد و خود با دوشمن روبرو مواجه نمی شد که نمونه آشکار آن حمایت سعودی از صدام حسین در جنگ ایران و عراق بین سال های 1980 و 1988 است.
تا جایئکه مربوط به عربستان سعودی می شود، این کشور وارد جنگ سرد نوین با ایران شده است این مسئله براین ایران نیز چیز مشابه است. اخبار مربوط به طرفداران احمدی نژاد در تهران در برابر ریاض شعار می دهد. راجا نیوز در تهران نوشت که لشکر کشی سعودی در بحیرن جوی خون به پا کرده است. روزنامه دیگر ایران "عصر" ایجاد حزب حزب الله را در بحرین ضروری دانست. در عین حال اتحادیه انجمن دانشجویان آزاد ایران اعلان کردند که حاضر اند به بحرین بروند و در جنگ با حکومت بحرین و ارتش سعودی شرکت بکنند.
تهدید ها در ایران به اوج رسیده است. احمدی نژاد- رئیس جمهور ایران به سعودی اخطار کرد که از عاقبت صدام حسین بیاموزد و آل سعود نباید دست به چنین اقدامات بزند. رئیس جمهور ایران همچنان گفت که سعودی باید منتظر پاسخ ایران باشد زیرا حکومت ایران از روی مسئله به سادگی و آرامی نمی گذرد.
حالا سوال این است که ایران در برابر سعودی چه کار خواهد کرد؟
این غیر قابل باور است که ایران با عبور از خلیج فارس به بحرین لشکر کشی کند. این عمل از لحاظ سیاسی و نظامی برای ایران خطرناک است.
بجای آن ایران دنبال این است که سعودی را در مناطق دیگر زیر فشار بگیرد که نمونه آن لبنان است. در حقیقت بازی ایران در لبنان نیز نوع جنگ سرد بوده است که حمایت تهران از حزب الله لبنان در برابر سنی های آن کشور است. در سال 2008 حزب الله لبنان بیشتر سنی های این کشور را مورد هدف قرار داد که 11 کشته و 30 زخمی بجا گذاشت. این واقعه سعودی را خشمگین کرد زیرا با سنی ها نزدیک است و از آنها پشتبانی می کند.
چنین روند به تحکیم قدرت ایران در لبنان همکاری کرد که باعث خشم سعودی ها شد. چیزی که سعودی را نسبت به تهران زیا د تر خمشگین کرد آن قتل رفیق حریری، صدر اعظم لبنان در 2005 است. اگر چه در عرصه جهانی تا به حال هیچ رد پای از این قتل به دست نیامده است اما سعودی به حزب الله مظنون بوده است. البته ریاض سیاست های ایران را در این موضع کاملا دخیل میداند.
منطقه دیگری که ایران می تواند سعودی را زیر فشار قرار بدهد، یمن است. چنین گفته می شود که ایران از نفوذی خوب در آن کشور برخوردار بوده است. بنا در چنین شرائط که ایران از فرصتی خوبی در یمن برخوردار است، دنبال این مسئله است که حکومت علی عبدالله صالح را در آن کشور سرنگون کند که آن را ضربه ای به سعودی می توان شمرد.
انقلاب سکولار در مصر و تونس تهدید جدیدی برای ایران شد. این شورش ها بر مبنای دموکراسی بود که در آن نقش دین و حکومت دینی بی رنگ است. این مسئله ایران را زیاد زیر فشار می آورد زیرا اندیشه برپایی رژیم دموکرات در این کشور دوباره جان میگیرد که حکومت برحال در تهران را تهدید می کند. برای تحت شعاع قرار دادن تجدید این باور، دولت ایران نیز ظاهر شورش های خاور میانه ای را " بیداری اسلامی " عنوان کرد.
به هر حال در بحرین، دولت ایران شورش را مذهبی جلوه داده است و آن را برای اعاده هویت شیعی دانسته است که از حقوق محروم مانده است.
ورود ارتش سعودی در بحرین، این فرصت را به رهبران ایران داده است تا از موقیعت استفاده کرده و نقش ایران را در منطقه و در بین شیعیان خاور میانه توسعه بدهد. تهران همچنان در این زمینه مشروعیت علمای قم را جستجو می کند که نسیت به سعودی خشمگین بوده اند.
نسیم تحول در خاور میانه در حال وزیدن است که در آن رژیم های دینی و استبدادی جای خود را به رژیم های دموکرات می دهند که در آن چند سال باید شاهد جنگ سرد بین سعودی و ایران بود و بازی این دو را مشاهده کرد.
.............
پایان