انجنیر عبدالمجید حمیدی از هالند. ۷ اپریل ۲۰۱۱.
معرفی نامه
حامد بچه احد ساکن سلام خانه فارغ ز کفّ و کالر کردست چپن شانه
بود عضو به سی، ای،ای تبدیل به ای،ایس،ای بگرفت ز یونیکال این منصب شاهانه
جیب خرچش ز ایران است،خدمتش به امریکا اعراب و اروپا را گپ داده چه رندانه
در رای تقلب کرد، چوکی ره تصاحب کرد بگرفت معاون ها، چند دزدک جانانه
چند تن ز وزیرانش مشهور به استخبار یکعده دیگر هم ، وابسته به بیگانه
در بحر فساد غرقند ارکان ثلاث او هرکس نبود فاسد، خوانند که دیوان
قطاع الطریقان را آزاد کند از بند با دانش و با فرهنگ در کنده و زولانه
تا کشته چو شد یک قوم توظیف کمسیون کرد دیگر نکند پرسان یادش شده بیگانه
مردم همه محتاجند صنعت چه بکار آید ؟ وارد نکند تاجر جزٔ ساجق پوقانه
گر ملک تباه گردد یا خلق گدا گردد هرگز نکند تشویش چشمکزن فرزانه
تا خواب گران شان مختل نشود گاهی شاید که شود ممنوع تورید جرنگانه
گر گوش فلک کرشد از ناله طفل و زن کرزی ز ازل کر بود پنداشت همه افسانه