چند پرسش از دکتور نبی مصداق
صبورالله سیاه سنگ
کمتر کسی او را نخواهد شناخت: نویسنده، جامعه شناس، پژوهشگر، گزارشگر، گوینده و بنیانگذار بخش پشتوی رادیو بی بی سی. از میان چندین کتاب ارزشمند دکتور نبی مصداق، "فرهنگ پشتو/ انگلیسی" و "شوخیهای افغانی" (به زبان انگلیسی) پرآوازه تر اند.
تا اینجاهاش خوب، کاش کسی که زندگینامه او را (به پشتو) در ویکیپیدیا گذاشته، اندکی از "شوخیهای افغانی" دست میکشید و از آوردن پاره های زیرین پرهیز میکرد:
"دکتور نبی مصداق در خانواده مشهور "روقیان" ولسوالی "جاجی" ولایت "پکتیا" متولد شده است. پدربزرگش "باقی خان" منحیث ملک مشهور جاجی برای حفاظت راه از امیر عبدالرحمان خان معاش میگرفت و امیر هم هر ماه به خانه اش چای و بوره میفرستاد. پدرش مرحوم "حاجی کهندل خان" قراردادی شناخته شده روزگار امان الله خان بود و قصر دارالامان و تعمیرهای سناتوریم علی آباد، مکتب غازی و فاکولته ساینس را ساخته است. داکتر مصداق "متاحل" است (شاید هدف نویسنده "متاهل" باشد) و دو فرزند دارد. پسر جوانش هنرمند مشهور است. برادر بزرگ دکتور نبی مصداق در قطغن و بدخشان مدیر معارف بود و خودش با وجود بیماری در امتحان سالانه صنف شش مکتب، به درجه "ششم نمره" کامیاب شد." (باور تان نمی آید؟ خود تان بروید و در جستجوگر گوگل تایپ کنید: "نبی مصداق" و ببینید.)
اگر Jimmy Wales (گرداننده ویکیپیدیا) پشتو میدانست، بیدرنگ دست نویسنده گرامی میگرفت و میپرسید: "لالیه! دا ژوند لیک دی که پیغورلیک؟" (آقا! این زندگینامه است یا طعنه نامه؟) مشهور بودن برادر و فرزند و خویشاوند به چه درد دکتور نبی مصداق میخورد؟ پدر بزرگش – برای نگهداری راه – از امیر عبدالرحمان خان ماهانه پول و چای و بوره میگرفت، کجای این تاریخچه قابل افتخار است؟ از سوی دیگر، بالابردن کاخ دارالامان و ساختمانهای سناتوریم علی آباد، لیسه غازی و فاکولته ساینس، همه و همه از سنگ تهداب تا بام گنبد، هرگز نمیتواند کار تنهایی یک "قراردادی" باشد. گیریم باشد، این ماجرا چگونه پیوند زده شود با جایگاه اکادمیک کسی که به زبانهای انگلیسی و پشتو کتاب نوشته است؟
تا اینجا نیز، یا خوب یا بد، میتوان گفت: "به کس چه؟ خودش میداند و زندگینامه اش"، ولی هنگامی که این دکتور پژوهشگر در نقش مهمان کارشناس فرهنگ و زبان فارسی، روز هژدهم جنوری 2012 در دادگاه کینگستن/ کانادا می آید و برای "ملایمتر نمایاندن" مرگ چهارگانه گیتی، سحر، زینب و رونا (در پرونده محمد شفیع، طوبا و حامد) سخنان نه چندان کارشناسانه بر زبان می آورد، هرگز نمیتوان گفت: به کس چه؟
دکتور نبی مصداق که پس از سی سال کار در دستگاه بی بی سی/ لندن، اینک در امریکا زندگی میکند و به سربازان ارتش "ایساف" آموزش فرهنگی و زبانی میدهد، در دادگاه گفت: "مردان افغان با گفتن دشنامهای بازاری، مخصوصاً در میان خانواده، مشهور هستند. پوچ زبانی در زبان دری خیلی معمول است."
از دکتور مصداق پرسیده شد: شفیع در مورد دخترانش گفته است
May the devil shit on their graves
(بگذار شیطان بر قبرها شان مواد غایطه کند)
ترجمه یا نزدیکترین معادل این دشنام در امریکا/ کانادا چیست؟
او پاسخ داد: فکر میکنم چنین باشد:
To hell with them …or to hell with it
"به جهنم!" یا "بلا به پس شان!"
دکتور نبی مصداق بزرگوار! خواهش است چند پرسش ساده را پاسخ دهید:
یک: از چه روی میگویید "مردان افغان با گفتن دشنامهای بازاری، مخصوصاً در میان خانواده، مشهور هستند"؟ اگر میگفتید، "شماری از مردان افغان"، دستکم آبروی بخشی از همزادگاهان تان را یکسره لکه دار نمیساختید.
دو: چرا میگویید: "پوچ زبانی در زبان دری خیلی معمول است"؟ آیا شما که کمابیش چهل سال با زبان انگلیسی سر و کار دارید، نمیدانید که "دشنامگویی" در هر زبان جهان است و در انگلیسی چندین برابر فارسی یا به گفته خود تان "دری"؟ مگر در پشتو، ازبیکی، بلوچی و ... همینگونه نیست؟ چرا تنها فارسی؟
سه: اگر یکی از شاگردان امریکایی تان بگوید: استاد مصداق! هفته آینده ارتش ایالات متحده مرا به افغانستان میفرستد. میخواهم به شوخی به افسرانم بگویم: To hell with them... گفته بالا به فارسی چه میشود؟
آیا به او نیز خواهید گفت: بگذار شیطان بر قبرها شان مواد غایطه کند؟
آویزه ها
آقای عمر سعید با خواندن "چند پرسش از دکتور نبی مصداق" برآشفته و نوشته است: "از یک شاعر و نویسنده مثل صبورالله سیاه سنگ توقع نمیرود که به هر موضوع رنگ قومی بدهد و حقایق بسیار ساده را از پشتو غلط ترجمه کند و مردم را به بیراهه بکشاند."
عمر سعید گرامی!
نخست نگاهی به اصل متن پشتو و برگردان فارسی بیندازید و بگویید کدام پاره "غلط" ترجمه شده، تا بیدرنگ پوزش بخواهم. البته، در پایان سویه پایین نویسنده زندگینامه دکتور مصداق را نشان خواهم داد و این را نیز خواهم افزود که شیوه درست نگارش پشتو چگونه است:
1. نبي مصداق د پکتيا ولايت د ځاځيو ولسوالې په روقيان کې زيږدلی او د ځاځيو له يوې مشهورې کورنۍ نه دی. (نبی مصداق در خانواده مشهور روقیان ولسوالی جاجی ولایت پکتیا متولد شده است.)
2. نيکه ېې باقي خان د امير عبدالرحمن خان نه د ځاځيو د يوه مشهور ملک په حيث د لارې د ساتلو په غرض تنخا اخيستله او امير به هم هره مياشت کور ته چاي او بوره ورلېږل. (پدربزرگش باقی خان منحیث ملک مشهور جاجی برای حفاظت راه از امیر عبدالرحمان خان معاش میگرفت و امیر هم هر ماه به خانه اش چای و بوره میفرستاد.)
3. د مصداق پلار مرحوم حاجي کهندل خان هم د امير امان الله خان په وخت کې د کابل ښار يو پيژندل شوی قراردادي وو چې د دارلامان ماڼۍ، د علي آباد د سناتوريم تعمير، د غازي ښوونځی او وروسته د ساينس فاکولتې تعميرونه ېې جوړ کړي دي. (پدرش مرحوم حاجی کهندل خان قراردادی شناخته شده روزگار امان الله خان بود و قصر دارالامان و تعمیرهای سناتوریم علی آباد، مکتب غازی و فاکولته ساینس را ساخته است.)
4. ډاکټر مصداق متاحل دی او دوه زامن لري. (داکتر مصداق "متاحل" است (شاید هدف نویسنده "متاهل" باشد) و دو فرزند دارد.)
5. کشری ځوی يې يو پېژندل شوی هنرمند هم دی. (پسر جوانش هنرمند مشهور است.)
6. مشر ورور ېې مرحوم دُر مرجان خان د قطغن او بدخشان د معارف مدير وو. (برادر بزرگش مرحوم در مرجان خان در قطغن و بدخشان مدیر معارف بود.)
7. په شپږم ټولکي کې ... د مريضې له امله ... شپږم نمره کامياب را ؤخوت. (با وجود بیماری در امتحان سالانه صنف شش مکتب، به درجه "ششم نمره" کامیاب شد.)
دوباره میپرسم: کدام بخش نادرست ترجمه شده است؟ و اینهم نادرستیهای متن پشتوی زندگینامه نویس دکتور نبی مصداق در ویکیپیدیا:
(01) در پشتو نمیگویند "مشهور"، میگویند "نامتو" یا "نومیالی"
(02) در پشتو نمیگویند "مرحوم"، میگویند "خدای بخښلی"
(03) در پشتو نمیگویند "قراردادی"، میگویند "تیکه دار"
(04) در پشتو نمیگویند "په غرض"، میگویند "له امله"
(05) در پشتو نمیگویند "مریضی"، میگویند "ناروغی"
(06) در پشتو نمیگویند "په حیث"، میگویند "په توگه"
(07) در پشتو نمیگویند "فاکولته"، میگویند "پوهنځی"
(08) در پشتو نمیگویند "کامیاب"، میگویند "بریالی"
(09) در پشتو نمیگویند "نمره"، میگویند "شمیره"
(10) در پشتو نمیگویند "تعمیر"، میگویند "ودانۍ"
بس است یا نمونه های نادرست دیگر را نیز بیرون کشم؟
در پاسخ به این تهمت که "سیاه سنگ به هر موضوع رنگ قومی میبخشد"، بیایید نازیبنده ترین شگرد "رنگ قومی بخشیدن" را به شما نشان دهم: Expletives in Dari are very common (پوچ زبانیها در زبان دری خیلی معمول اند.)
میدانید این سخن کینتوزانه از دهان چه کسی برون آمده است؟ از پژوهشگری که چهل سال در انگلستان و امریکا آموزش دیده است، از جامعه شناسی که چندین کتاب نوشته است، و در فرجام از دکتوری که در رسانه های کانادا چنین نام گرفته است: Afghan culture expert "کارشناس فرهنگ افغان". آری از دهان دکتور نبی مصداق
عمر سعید گرامی! اکنون وجدان خود را داور و دادگاه بسازید و بگویید اینجا چه کسی "رنگ قومی" زده است: دکتور نبی مصداق یا دکتور نبی مصداق؟
آیا میدانید که تنها برای جلوگیری از آبروریزی بیشتر، نخواستم این بخش از موضعگیری زندگینامه نویس نامبرده که نشاندهنده نازلترین سطح تهذیب و ادب است، به فارسی برگردان شود:
"په کابل کې د مرحوم علي احمد خان د پوهنې وزير پر ځاې يو څوک چې په سختي او سوګتي کې ېې د پوهنې په وزارت کې شهرت درلود د ډاکټر انس په نوم د پوهنې وزير شو او هغه په انګلستان او يو شمير نورو محصلينو بورسونه په المان، فرانسه او بلجيم کې چې د پوهنې وزارت لخوا ېې ګټلي وو بيرته ور څخه واخيست او هغو ته ېې وويل چې د فاکولتې دورې لپاره بايد بيرته کابل ته ستانه شي."
هیجان نهفته در پاراگراف بالا نظر به قانون مدنی "هتک حیثیت" و "تجاور بر حریم شخصیت" شمرده میشود. آیا میدانید اگر کسی آن را به انگلیسی ترجمه کند و به گردانندگان ویکیپیدیا بسپارد، میتواند نویسنده اش را به درد سر بزرگی دچار سازد؟
آدمهای بزرگی چون دکتور نبی مصداق با همچو گفته های ناشایست و ستمگرانه – آگاهانه یا ناآگاهانه – درز بزرگی می اندازند میان مردمان همواره مهربان افغانستان که به زبانهای گوناگون گپ میزنند ولی به همدلی و زندگی باهمی خو کرده اند و همدیگر را دوست میدارند.
با تبرزین چرکین پر از کین به پیشواز ریشه و ساقه و شاخه ها رفتن نابخشودنی است.
[][]
کانادا/ 28 جنوری 2012