محمد هاشم نورزاده

 

جنایتکاران حرفه ئی و بنیادګرا سر از یخن کمیتۀ ۳۰۰ میکشند

 

خواننده ګان محترم !

اصل کتاب ( کمیتۀ ۳۰۰ ) اثر یک نویسندۀ انگلیسی به نام جان کولمن میباشد که درین سالهای انتشار یافته است. اخیراً یک تن از اعضای حزب اسلامی گلبدین به نام داکتر حقیقت ( عشق ) این کتاب را به نام ( کتاب درجه اول دنیا ) تغییر نام داده، آنرا اثر خود پنداشته و خویشتن را نویسندۀ آن معرفی میکند. کتاب کمیتۀ ۳۰۰ ( جان کولمن ) جاسوس انګلیس، دام سازمانهای جاسوسی و طرح های غارتګرانه دولتهای استعماری ممالک پیشرفته علیه کشور های عقب مانده بوده که آقای ( عشق ) با ایزاد ګروه های افراطی و بنیادګرایان این جبهه را بیشتر ضد بشری ساخته و با معرفی چهره هایی شیطانی مسلمانان تندرو تباهی و بربادی بشر و افغانستان را محتوم ساخته است. اصل کتاب " کمیتۀ ۳۰۰ " اثر جان کولمن سالها قبل توسط آقای یحیی ( شمس ) ایرانی از زبان انګلیسی به فارسی ترجمه شده است. کار جدید آقای ( عشق ) در مورد این کتاب کمیتۀ جواسیس ۳۰۰ صرف تعویض بعض از عناوین کتاب متذکره، نصب فوتوهای ګروهک بدنام افراطی و آدمکش پیروان سید قطب مصری در آن و معلومات ناقص بی ربط و سر و پا کنده از کشورها و خصوصیات رهزنانه باداران اروپایی و امریکایی شان میباشد و بس. محتوی آن هذیان ګوئی آقای (عشق ) و چرندیات ولاطائلات محض او بوده و توهین به امر مقدس نویسندګی است. آیا میشود که با همین جعل و تغییر نام کتاب وی آنرا اثر خود جا زد؟

آقای داکتر حقیقت ( عشق ) ! از آنجاییکه نویسندګی یک امر پرمسؤولیت و سترګ است، از خود پرسیده اید که قبل ازین هم به نوشتن کدام مقاله و یا داستان کوچک برای آموختن امر عظیم نویسندګی تمرین نموده و مبادرت ورزیده باشید. زیرا نوشته  ( کتاب درجه او ل دنیا ) به سطح بسیار نازل مملو از اشتباهات املایی و جمله بندی های غلط از نظر دستور زبان تحریر ګردیده است که بیانګر سطح پائین ادبی و نویسندګی بدوی تان میباشد. از کلمه اول انګلیسی که باید Concentration هدف تان بوده و از بی باکی و بیسوادی ( Consetration ) غلط نوشته شده است تا اخیر کتاب تان صدها بار غلطی های املایی، تخنیکی و دستور زبان بطور فاحش و از موی سرت بیشتر تکرار شده تا حدی که حوصلۀ خواننده را ګرفته و تهوع آور شده است. توجه دوستان را به چند نمونه از چرندیات وهذیانګوئی آقای ( عشق ) معطوف میدارم تا خوانندګان محترم خود قضاوت کنند که به همین سطح نازل سواد این آقا صلاحیت نویسندګی را از کجا کسب نموده تا اثری مضحک را به نام ( کتاب درجه او ل دنیا ) به رشته تحریر بیاورد و بدون تصدیق کدام مرجع مسؤول و توافق کدام کمیته ای از نویسندګان، دزدانه و با وساطت در افغانستان بی پرسان برای جمع آوری پول ګزاف و اغوا ی خوانندګان صرف به عنوان کتاب از طریق تلویزیون آریانای آقای انجنیر احسان الله ( بیات ) اعلان و به فروش میرساند. ناګفته پیداست که تا کسی آنرا نخواند اصلاً فریب عنوان آنرا خورده و از محتوی پوچ آن چیزی نمیداند.

 

عده ای از هذیان و اشتباهات آقای ( عشق ) قرار آتیست :

1.    در صفحۀ ۶۴ با ادبیات نوع خاص خودش نوشته ( داود خان احمق و مستبد که از خواست و تصمیم خداوند ناآګاه بود توسط پرچمی ها و خلقی ها که همکاران حکومتش بودند خودش را با خانواده اش در ارګ شاهی مردار میکند و به قتل میرساند .

2.    این نویسنده درافشان در صفحه ۴۵ باری در مورد کارل مارکس چنین ابراز نظر میکند ( مارکس یک فرد عقده مند و صیهونیست یعنی ضد دین و از قوم کثیف اشکنازی یهود بوده که شاګرد و پیرو چالس داروین انګلیس است وهمچنین ابراز میدارد که محصلین افغان که برای تحصیل به اتحاد شوروی رفته بودند آنها را ناآګاه، احمق، وحشی و آدمکش خطاب میکند. آقای داکتر حقیقت ( عشق ) شیوه ادبی کوبیدن مخالفین فکری اش را بلد نیست، صفحات کتاب را هم کوچه و بازار پنداشته و مخالفین اش را با دشنام ، قمه و چاقو میکوبد.

3.    در صفحۀ ۳۲ ظاهر شاه را یکی از اعضای سلطه کمیتۀ ۳۰۰ میداند.

4.    در صفحه ۳۳ ظاهرشاه را عامل قتل عبدالرحیم نیازی میداند و اظهار میدارد که او توسط یکی از داکتران کابل بنام عبدالفتاح ( نجم ) در شفاخانه علی آباد کابل میخواهد نیازی را با خوراندن مواد کیمیائی و ترزیق زهر از بین ببرد و متذکر میشود که پیش از آنکه نیازی بمیرد جوانان مسلمان متوجه میشوند و او را به هندوستان میفرستند. وقتی طیارۀ وی پرواز نمود موصوف به اثر توطئه ظاهرشاه در داخل طیاره به شهادت میرسد.

5.    آقای (عشق) در صفحه ۷۴ بنیان ګذاران جهاد را معرفی میکند و احمدشاه مسعود را در پنجشیر بنیان ګذار معرفی ننموده و میګوید این دروغ محض احمد شاه مسعود است که بنیانګذار جهاد بوده و در مورد احمدشاه مسعود مانند سایرین عفت کلام را مراعات ننموده و به فحش و دشنام متوصل میشود که علاوه به کم سوادی اش بی تربیه ګی و لومپن منشی همیشه ګی اش را که عادت همه شان است به نمایش میګذارد. او میګوید بصورت عموم در افغانستان دو تن بنیانګذار جهاد بودند و میافزاید که اګر افغانستان را دو نیم کنیم در شمال داکتر محمد عمر و در جنوب ګلب الدین ( حکمتیار ) بوده و بس و حتی ګستاخانه ادعا میکند که افغانسنان یک مؤرخ دارد که آنهم آقای حلیم ( تنویر ) میباشد. البته از مرحوم غلام محمد غبار طی یک جمله کوتاه یاد آور میګردد.

6.    نویسنده در مورد جامعه هالند اظهار نظر کرده، آنرا جامعه مفلوک، مملو از مفاسد اخلاقی و جامعه هم جنس باز معرفی میکند ولی به داشتن پاسپورت این کشور بګفته خودش ( فاسد ) مباهات هم میکند.

7.    القاب آقای ( عشق ) :

8.    داکتر حقیقت ( عشق ) خود را داکتر علوم ضد مایند کنترول اروپا و امریکا – کارشناس علوم سیاسی جهان، تیوریسن علوم سیاسی، استاد و بنیانګذار تیوری از بین بردن و نابودی خانواده های سلطنتی اروپا و امریکا و سازمانهای جاسوسی آن، استاد تکواندو، پسر با استعداد با هوش و فهمیده جا می زند. موصوف با این القاب و اندوخته های اکادمیک باید در نوشتن اثر بی محتوی ( کتاب درجه اول دنیا ) توجه میکرد که آنرا عاری از اشتباهات املائی و انشائی می نوشت تا خوانندګان اګر از پوچی محتوی آن شاکی بودند حد اقل اوقات عزیز شانرا به اصلاح و یادداشتهای غلطی های املائی و انشائی ضایع نمیکردند. تازه معلوم نیست که داکتر حقیقت ( عشق ) واقعاً از کدام یونیورستی فارغ شده و درجه تحصیلاتش چه است. ( کتاب درجه او ل دنیا ) از نظر ادبی و شیوه و روش نویسندګی و مضمون یک اثر ناقص و میان تهیست و بر کم سوادی نویسنده دلالت میکند.

9.    طرح داهیانه آقای داکتر حقیقت ( عشق ) برای اضمحلال و نابودی کمیتۀ ۳۰۰ :

·                                        کمپوتر های شان باید فلج شود.

·                                        آب شان آلوده با مواد ویروسی و یا کیمیائی شود.

·                                        غذای شان به عین شکل با مواد ویروسی و یا کیمیائی آلوده شود.

·                                        جلو واردات بنزین را به این کشورها باید ګرفت.

10.    از انجائیکه کمیتۀ ۳۰۰ نمایش یک شبکه ای از جنایتکاران از کشورهای درنده خوی نظام ترور و دحشت افګن سرمایه داریست که با ایجاد این ارګان خطرناک کمیتۀ ۳۰۰ مرکز غارت جهان طراحی ګردیده است. بدیل دیګری ازین کمیتۀ ۳۰۰ حلقات اسلامی افراطیون و بنیادګراها تحت رهبری ګروه اراذل و اوباش چون موسی شفیق، سید محمد قطب عقبګرای مصری، عبدالرحیم نیازی، حبیب الرحمن، شرارت افګن ګلب الدین ( حکمتیار )، حلیم تنویر و داکتر عمر و غیره اند که در کشتار جنایات و نوکرمنشی و ستم بر مردم و توطئه و تفتین علیه ملت مظلوم افغانستان دست کم از کمیته ۳۰۰ را نداشته و ندارند. در حقیقت این مشت اشرار روی دگر سکۀ سیاه و ننګین همین کمیتۀ ۳۰۰ را تشکیل میدهند. چنانچه سروده حکیمانه مولانای بزرګ بلخ برای اثبات این وجوه مشترک ګواه شایسته درین زمینه است که :

 

هرکسی کو دور ماند از اصل خویش                    باز جوید روزگار وصل خویش

 

11.     نمونه دیګری از این ګروه خودکش و بیګانه پرور را میتوان در وجود ستم پیشه ګان و عمال اجانب سران دژخیم جهادی چون سیاف، ربانی، فهیم، مزاری، دوستم، قانونی، محقق، خلیلی، عبدالله عبدالله، باند انوارالحق ( احدی ) افغان ملتی و غیره یافت که ویرانی کابل، فرار و کشتار مردم بیدفاع میهن ګواه انکار ناپذیر این ادعاست. این ګروه فتنه انګیز در پستی، وطنفروشی و وابستګی شان به دولتهای فاسد ایران، پاکستان، کشورهای استعماری غربی و عربی و دزدی رهبری جهاد و مقاومت مردم قهرمان افغانستان دستان قاتلین خلق و پرچم را از عقب بستند و جنایت کاران خلق و پرچم را برائت دادند و به حکم تاریخ به اصل خویش که پشت سکه ۷ ثور باشد پیوستند و ۸ ثور بد نام را رقم زدند. شما که کمیتۀ رسوای ۳۰۰ تانرا میکوبید، تیزاب پاشی دیروز تان را بالای دختران محصل در محیط پوهنتون کابل، ترور و کشتار جوانان و محصلین و روشنفکران متعهد و شریف و قتل مرحوم سیدال ( سخندان ) توسط ګلب الدین قاتل که لومپنانه به ضرب قمه و چاقو در جریان ګفتګوها وی را به شهادت رسانید، فراموش نموده اید؟ شما که در ۳۵ سال اخیر با دریافت امکانات مالی و نظامی باداران کمیتۀ ۳۰۰ اروپائی و امریکائی تان امرار حیات مینمائید و به پشتیبانی و امکانات آنها و قاچاق مواد مخدر به کشتار مردم و رقابت های بین الذاتی هم قطاران تان بطور هژمونیستی برای انحصار قدرت در کشور ویران شده جنګ و وحشت را ادامه میدهید و با عملیات غیر انسانی انتحاری و تروریستی تان دسته دسته اطفال، زنان و مردان رابه خاک و خون میکشانید چګونه خود را مخالف کمیتۀ ۳۰۰ می پندارید؟ امروز با پخش این اثر ( کتاب درجه اول دنیا ) میخواهید دوباره مردم را اغواء نمائید و چهرۀ زشت و رسوای تانرا در پشت کتاب پنهان نمائید. پخش این کتاب بی محتوا ارزش این قیمت ګران یکصد یورو را نه تنها که نداشته، بلکه پرده برداشتن از روی اعمال شوم همقطاران تان شمرده میشود که عبارت از دزدی، رهزنی و دریدن جیب مردم است.

 

بهر رنګی که خواهی جامه میپوش                      من از طرز خرامت میشناسم

 

همچنان از تلویزیون آریانای کابل دوستانه تقاضاء بعمل میآید تا اعلان این کتاب بی محتوی و ناقص را متوقف سازد.

آقای داکتر حقیقت (عشق )!  این نشریه ای غیرادیبانه، مضحک و مسخره آمیز ات را هر چه زود جمع آوری کن و دامن رسوائی ات را بیشتر بالا مکن! به ترک خاک هالند که بفرموده خودت ( جامعه فاسد ) است هر چه عاجل اقدام کن و آقای حلیم ( تنویر ) را نیز متقاعد بساز که خانه های را که با پولهای ګدائی به نام کمک به مجاهدین افغان در دوران تجاوز قشون سرخ اتحاد شوروی سابق در هالند خریده بود، دوباره فروخته و با خودت یکجا ازین کشور که بګفتۀ خود تان ( هم جنس باز ) است، خارج شوید تا در پنجه قانون این کشور نیفتید. برای شما افراد باصطلاح مؤمن لازم است تا دوباره به افغانستان برګشته به اصلاح ګروه ها و سران جهادی دولتی آدمکش، قاچاقیان مواد مخدر و مافیائی ها و دسته های جنایتکار انتحاری حزب اسلامی آقای حکمتیار، طالبان بی فرهنګ و نوکران آی - اس - آی پاکستان و سازمانهای جاسوسی ایران و سایر ګروه های وابسته به القاعده و لواطت کار تان بپردازید تا ملت مظلوم از شر این باند های سیاه ، کثیف و فتنه انګیز نجات یابد.

 

هالند، 30 دسامبر 2011

 

 

 


بالا
 
بازگشت