پديده اي به نام صديق افغان
محتاج
به استناد منابع در ماه حوت سال 1336 مطابق 1958 مارچ كودكي به نام محمد صديق درتوابع كابل در خانه حاجي رجب چشم به دنيا گشوده است .
در سال 1342 هـ .ش در شهر مزار شامل مكتب سلطان غياث الدين شده و در سال 1349 متعلم مكتب ليسه ميربچه خان و دوره بكلوريا را در ليسه انصاري به پايان رسانيده است .
اين پديده در 19 اسد سال 1355 زندگي رسانه اي اش بادنيايي تعارض از روزنامه جمهوريت آغاز شد .
به استناد ليد كه در روزنامه جمهوريت به آذين چاپ آراسته شده « شاغلي محمد صديق يك تن از شاگردان ذكي ، زحمت كش ليسه انصاري در مضمون رياضي در جريان 12 سال آموزش هميشه نمره ده برده و پيوسته از طرف استادان رياضي مورد تقدير گرفته است .» هم چنين به استناد همين روزنامه در مورد پديده «صديق »در يكي از پرگراف ها ميخوانيم .
محمد صديق علاوه از تصاديق مراكز ساينس كشور از پوهنتون تگزاس ايالات متحده امريكا تصديق دارد... و به استناد همين رسانه فارمول جذر مكعب محمد صديق بكلي بكراست و شخصي ديگري در گذشته چنين كاري را نكرده است »
افزون بر اين چكيده ها برخي رسانه هاي دگر در مورد استعداد و لياقت پديده صديق ديدگاه ها متباين دارند . اما نام صديق افغان زمان شامل تيتر اول رسانه هاي داخل كشور شد كه ، در سالهاي 1368 تلويزيون ملي و ساير رسانه ها در مورد او به پخش خبر ، گزارش و مصاحبه مبادرت كردند.
با سقوط حاكميت دوكتور نجيب الله اين پديده تا مدتي از ديد رسانه ها به دور ماند، و جامعه در مورد ديد و قضاوت او با نوعي شك و دوگونه انديشي رو در روشد.
اما مدتي نگذشت كه اين پديده دوباره ، به مواد مصرفي رسانه ها مبدل و ديدگاه متناقض مثبت و منفي در موردش به نشر رسيد .
نويسنده .
در سال 1374 بحيث خبرنگار در روزنامه ملي انيس ايفا خدمت داشتم، من هم مانند ساير شهروندان درباره پديده افغان در ذهن خود قضاوت هاي منفي و مثبت را پرورش ميكردم تا يكروز داخلي دفترش شده و در مركز رياضي و فلسفي جهان كه مديريت آنرا آقاي افغان بدوش داشت براي مصاحبه رفتم .
در اثناي تبادل افكار صداي مهيب راكت سكوت شهر را درهم شكست و راكت ها در ليسه اماني پيش روي دفتر آقاي افغان و اكناف محل بود باش او اصابت و سلسله گفتگو ما قطع شد.
در مخيله ام اين ديده را پرورش دادم كه ، بالاخره اين پديده چيست و كيست ؟
چندي بعد در خانه شاه بوبو جان واقع در شهر نو ، استادان پولتخنيك كابل پوهنحي ساينس و اكادمي علوم سيمينار داشتند و من ميخواستم ابعاد تخصصي و مسلكي اين پديده را از ديد هم مسلكانش به داوري بكشم .
اما در آن سيمينار بقول برخي ها همه را مجاب كرد و اين پديده جدي و جسور حاكميت تخصصي خود را بهر شيوه ايي كه بود براي دگران تحميل كرد .
حكومت استاد رباني سقوط كرده و طالبان حاكم كابل بودند، در يكي از نمايشگاه هاي كتاب در سال 1376 كه در منطقه چمن برگزار شده بود ، توجه ام را غرفه ايي بنام پديده افغان به خود معطوف كرد . با مزاح گفتم . نوش جان باز ....
دستم را گرفت بداخل غرفه هدايت كرد ، و در يك ورق بزرگ كه محيط آن صد در صد سانتي بود جدول متقاطع و مدوري را نشان داد و گفت اين كار نو من است . ومن اسما الحسني را دراين ... كردم.
پدیده دوره گرد :
آقای صدیق افغان در جریان بیست سال اخیر باوجود که در مجامع اکادمیک داخل و خارج به مثابه یک پدیده پیچیده ، چند بعدی و بعرنج توجه طیف روشنفکران و دانشمندان را به خود معطوف کرده ، در میان جامعه عوام از دو زوایه شخصیت او مورد بحث بوده است .
طیف از عوام اقدامات و کار کردهای اورابه كنش های تشبهه میکنند که ، میان از جنون و نبوغ شکل گرفته است ، وشاید یکی از مولفه های شهرت او به هذیان گوی و جنون زده گی ناشی از شعور شناخت همین طیف است که در ژرفنای دید و شناخت او استعداد ردیابی را نداشته اند .
اما طیف دومی فکر میکنند آقای افغان بمثابه پدیده سر شار از نبوغ حامل درد ، مصایب و مشکلات اجتماعی مردم است که در اکناف این پدیده ظهور وحضور دارند .
لذا با توجه با قضاوت و شناخت که محیط پیرامونی درمورد جنون و نبوغ آقای افغان دارد این پدیده را به یک پدیده عاصی ، سنت شکن سر شار از شهامت مبدل کرده و این پدیده دوره گرد همانطور که برخی اوقات مورد التفات و استرحام و محبت جامعه قرار گرفته شاید تاحدودیمورد انزجار ، اتهام و سعایت قرار گرفته باشد .
من فکر میکنم حوزه فکر وشناخت اوفراتر از حوزه حمایت و سعایت محیط پیرامونی اش باشد و در مایل مات ونقشه ذهنی افغان ، اهداف بزرگتر وراهکارهای گزینه شده باشد که حتی عقلانیت و باور پدیده افغان به انالیز ، تحلیل و تبین برخی نکات آن نتواند نقب بزند .
زیرا اکثر باور های علمی در عصر که استخراج ، دریافت و مطرح شده اند در محیط مخاطب قابل توجه نداشته و حتی قرنها بعد تر باور های پیشتاز و پیشکسوت به تبین تعریف آنها نایل آمده اند .
تعریف پدیده افغان به روایت اسناد:
انیستیتوت پیداگوژی شهرلنین گراد،درسال 1989 به سفارت افغانستان مقیم مسکومتن زیررایادداشت میدهد.
درتحقیقات علمی محمدصدیق افغان آنقدردرقطع عالی قرارداردکه ... کادرعلمی موجودنمیتواندرهنمای کارموضع دوکتورای موصوف وتامین وادامه دهند. »
افزون برای یادداشت وده هاسنددگرمسوولان علمی اكا دمي تاجکستان کارکردهای اوراشایسته تحقیقی علمی وبکرتایدکرده ودرکنفرانس های متعددتفویض ابرازنظررابرایش مساعدکرده اند.
روزنامه های داخل وخارج ازکشوردرمورد، آقای افغان قضاوت ودیدگاه های متباین دارندامابیشترینه حجم اطلاعات ارائیه شده حاکی ازلیاقت ونبوغ آقای افغان درمسایل غامض رياضی میباشد.
اخیراَدرلست دانشمندان وفیلسوفان تاریخ ثبت شده وهردومجلس افغانستان ارتقاوموفقیت اورابه این موقف شادباش گفته اند. مبتنی برچنین روایات حکایات واسناداکنون آقای افغان درقیدزنده گی است ، مجال قضاوت ازجانب دانشمندان درموردش بازاست .
منظورازنوشتن یاداشت های این مقاله به هربهانه ای که باشد، غایه اصلی آن است تادیدگاه قشراکادمیک جامعه درموردش به قضاوت وشناخت صأیب نایل گردد.
زیرا این پدیده ما نند سایرپدیده هاسرشارازتعارض بوده وتازمانیکه درمورد افکاراوديد ،دانشمندان ، اصطكاک نیابند، ماهیت واقعیت مبهم ومجمل خواهدبود.
توقع میروددانشمندان واقعبین درموردآقای افغان باارائیه اسناد علمی مبادرت کرده تادیده شوداوکیست ؟چیست؟ وچه میخواهد!