سید عبدالرزاق لقمان

 

سخنی چند پيرامون حج و مناسک حج

 

خواهران و برادران  مومن، و گرامی

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته

مقدمه

حج رکن پنجم دین مبین اسلام میباشد:  اکثر کشورهای جهان در این شب و روز در تدارک ادای مناسک حج بیت الله مصروف هستند. افغانستان همه ساله خوشبخانه به ده ها هزار حجاج را دارند، که نیت ادای حج  را میکنند و در بین این ده ها هزار بین 25 الی 30 هزار انتخاب و عازم بیت الله میگردند. واقعاً برای کشور مثل افغانستان جای بس افتخار است که این کشور فقیر و در حالت بحران عاشق دیدار بیت الله هستند. انظار و افکار عمومی در مورد حج مثبت و گرایش ها صادقانه میباشد.

برخی مهم از موضوع حج که تعدادی از مردم بخاطر عدم فهم جایگاه حج و آثار که بران مرتب میگردد ،و همزمان اینکه با داشتن قدرت مالی و بدنی فریضه حج اداء نمیگردد، قابل تشویش است. حج در فرهنگ افغانی بدین معناست که باید کهنسالان (پیره زنان و پیرمردان) باید اداء نمایند. جوانان  کمتر به این موضوع از خود تحرک نشان میدهند. ضرری که  این فرهنگ، مردم مسلمان افغانستان را متضرر میسازد به سه بخش تقسیم شده است.

اول- ضرر معنوی، پیره زنان و پیرمردان اکثراً شرط سالمیت بدنی را از دست داده میباشند بناً فرایض و واجبات حج را درست اداء نمیتوانند. آموزش عملی و اموختن مناسک حج از لحاظ نظری و عملی برایشان بسیار مشکل بوده و قادر نخواهند بود که به آسانی آنرا بیاموزند و عمل نمایند. یگانه چیزی که کسب میکنند اینست که حین بازگشت بنام حاجی صاحب مسمی میگردد. نتیجه: و الله اعلم بالثواب که حج وی مقبول است و یاغیرمقبول.

برعکس  کسانیکه شرط سالمیت بدن را داشته میباشد، تمام موضوعات را که در فوق تذکر داده شد،بهتر و خوبتراداء خواهند توانست.

دوم- ضرر مادی، پیره زنان و پیرمردان مبنی بر عدم تسلط بر حواس خویش قادر نیستند  که ضرورت های روز مره خود را بطور احسن تکمیل نمایند و همچنان مورد تعقیب دزدان و جیب زنان قرار میگیرند که حادثات متذکره برای جوانان اندکی رُخ میدهد.

 

سوم- ازعاج به آخرین و امکانات تلف شدن در اثنای حج، اولتر از همه بدانیم که حج یک سفری است که اضافه تر از دوساعت در طیاره طول میکشد، بدون شک که مشقات سفر، تغییر آب وهوا، تغییرلهجه و زبان نیز تأثیرگذار است. بدینوسیله اینهمه موارد برای شخص مسن مشقت و تکلیف آور است. مشکل است که شخص مسن از عهده تمامی این حرکات و تغییرات برآمده و بطور درست ادای حج نماید. برعکس شخص که از صحت درست برخوردار است  به کمتر مشکلات دچار میگردد. این یکی از حکمت های الله جل جلاله میباشد که شروط مالی و بدنی را پیهم شرطی برای ادای حج تعیین نموده است.

هموطنان عزیر امیدواریم که در این مورد در آینده متوجه باشیم و تلاش نمایم تا دوستان و عزیزان ماکه  به ادای حج میپردازند موضوعات فوق را مدنظر داشته و هدف اصلی را که همانا حج مبرورمیباشد حاصل نمایند.

شروط حج

قال تعالی : إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ (96) فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا :  قال تعالی طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ  

 ، قال تعالى: وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ (27) لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الأَنْعَامِ  

قال  تعالى:   : لتأخذوا مناسككم ،

ذكر العلماء رحمهم الله شروط وجوب الحج ، والتي إذا توفرت في شخص وجب عليه الحج ، ولا يجب الحج بدونها ، وهي خمسة : الإسلام ، العقل ، البلوغ ، الحرية ، الاستطاعة .

علمای کرام اهل سنت والجماعت  پنج شرط را بخاطرادای حج ضروری میدانند که عبارت است از:

1- الإسلام .

جمیع عبادات و معاملات(اوامر ونواهی) که در دین مبین اسلام انسانان بدان مکلف است، شرط اساسی و مقدماتی آن  اسلام است.    شخص عمل کننده به قلب و زبان باید مسلمان باشد فرضا اگر کسی به اسلام عقیده نداشته (کافرباشد) و احیاناً مثل مسلمانان  زکات، نماز، روزه، حج و غیره  را اداء کند؛ نزد خدای متعال پذیرفته نمیشود. خدای متعال میفرماید که عبادت کافر صحیح نمیباشد: ( وَمَا مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلا أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَبِرَسُولِهِ ) التوبة/54 .

و در  حديث معاذ بن جبل زمانکه النبي صلى الله عليم وسلم وی بصفت ولی به  يمن فرستاد گفتند : ( إِنَّكَ تَأْتِي قَوْمًا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ فَادْعُهُمْ إِلَى شَهَادَةِ أَنْ لا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ ، وَأَنِّي رَسُولُ اللَّهِ ، فَإِنْ هُمْ أَطَاعُوا لِذَلِكَ فَأَعْلِمْهُمْ أَنَّ اللَّهَ افْتَرَضَ عَلَيْهِمْ خَمْسَ صَلَوَاتٍ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَلَيْلَةٍ ، فَإِنْ هُمْ أَطَاعُوا لِذَلِكَ فَأَعْلِمْهُمْ أَنَّ اللَّهَ افْتَرَضَ عَلَيْهِمْ صَدَقَةً تُؤْخَذُ مِنْ أَغْنِيَائِهِمْ فَتُرَدُّ فِي فُقَرَ ائِهِمْ ).

وقتیکه اهل کتاب نزد شما آمد ایشان را به نطق کلمه (شَهَادَةِ أَنْ لا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ ، وَأَنِّي رَسُولُ اللَّهِ) . دعوت نما؛ اگر آنها دعوت را پذیرفتند و به اسلام مشرف شدند بدانکه الله تعالی بالای آنها فرض گردانیده پنج نمازرا در روز و شب، اگر انها اطاعت نمودند برای ایشان تعلیم دهید که به تحقیق الله جل جلاله فرض گردانیده دادن صدقه را که از اغنیاء گرفته و به فقراء پرداخته میشود. هدف از صدقه زکات، صدقه و خیرات همه شامل است.خلاصه حدیث اینست: کافریکه مسلمان میشود و یا به وی امر میشود که به اسلام مشرف گردد: مکلفیت دارد تا نماز، روزه،زکات، حج و سایراوامر و نواهی شریعت غرای محمدی ص  را بپذیرد و بدان عمل نماید.

2، - العقل.

 شرط دوم که مرتب میگردد برای ادای حج عقل میباشد. بنابر قول  النبي صلى الله عليه وسلم : ( رُفِعَ الْقَلَمُ عَنْ ثَلاثَةٍ : عَنْ النَّائِمِ حَتَّى يَسْتَيْقِظَ ، وَعَنْ الصَّبِيِّ حَتَّى يَحْتَلِمَ ، وَعَنْ الْمَجْنُونِ حَتَّى يَعْقِلَ ) . رواه أبو داود (4403) وصححه الألباني في صحيح أبي داود.

ترجمه: گناه نوشته نمیشود(محاسبه نمیشود) بر سه صنف(طائفه) از مردم  : 1- کسی خواب باشد تا اینکه از خواب بیدار گردد، 2-طفل که تاهنوز به جوانی نرسیده باشد، 3-مجنون که به عقل نرسد. عاقل کسی که عقل سلیم دارد برعکس بالای دیوانه حج فرض نمیگردد. همچنان کسی که بالغ باشد بالای طفل حج فرض نمیباشد اگر ولی طفل به عوض طفل حج نماید حج وی درست میباشد یعنی در یک وقت هم ولی طفل و هم طفل حج کرده می باشد.

3-البلوغ. شرط سوم که مرتب میگردد برای ادای حج بالغ بودن میباشد بنابر قول  النبی صلى الله عليه وسلم : ( رُفِعَ الْقَلَمُ عَنْ ثَلاثَةٍ : عَنْ النَّائِمِ حَتَّى يَسْتَيْقِظَ ، وَعَنْ الصَّبِيِّ حَتَّى يَحْتَلِمَ ، وَعَنْ الْمَجْنُونِ حَتَّى يَعْقِلَ ) . رواه أبو داود (4403) وصححه الألبانی فی صحيح أبي داود. ترجمه ان در بالا موجود است.

4- الحرية.شرط چهارم که حج بالای آن مرتب میگردد حریت آزادی است که  برعکس بالای غلام و کسی که در زندان میباشد حج فرض نمیگردد.

5- الاستطاعة (القدرة) توانائی:

 قال الله تعالى : ( وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنْ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلا ) آل عمران/97 . شرط پنجم ادای حج توانایی داشتن مالی وفزیکی میباشد یعنی قدرت مالی و بدن سالم داشته باشد.

نوت: در افغانستان اکثراً اشخاص که سن و سال  شان بالا میباشد و قدرت فزیکی صحیح را بطور  درست  برای ادای حج نداشته میباشند به حج میروند ولی اگرکسی که سن وی زیاد باشد و به ادای حج خود مطمین باشد باکی ندارد مگر با تأسف که اینچنین نیست. تعدادی زیادی از حجاج افغانستان بخاطر بالابودن سن و عمر توانایی جسمی قابل ملاحظه ای را برای بجا اوردن جمیع مناسک حج دارا نمیباشند ولی  به حج می پردازند در این صورت امکان میرود که فرایض، واجبات و سنتهای حج را درست اداء نکند و خدانخواسته  حج شان ناقص گردد. بناً تعالیم اسلامی و دینی در جمیع عبادات فوق العاده حایز اهمیت میباشد والله اعلم بالثواب. اما بخاطر حسن ادای حج، تلاش نهایی صورت گیرد که در سن و سال جوانی و قوت بدنی باید حج کنیم. با تکمیل شدن شروط باید حج نمایم  مثل مردم اندونیزیا، مالیزیا و کشورهای خلیجی که اکثراً بمجرد تکمیل شروط به ادای حج می پردازند. در افغانستان تعدادی به این باور هستند که اگر در عمر جوانی  به حج بپردازیم ، نمیتوانم حقوق حج را بعد از بازگشت آن که بالای مرتب میگردد اداء نمایم و ترجیح میدهند که به سن پیری و کهنسالی به حج بپردازند. اینوع افکار و تصامیم دور از منطق و دور از احکام فقهی که اوامر و نواهی را بالای مسلمانان واجب میگرداند میباشد یعنی دلیل و حجت خود ساخته ای است برای شانه خالی نمودن ادای یکی از فرایض الله جل جلاله(پنج بنای اسلام).

خداوندعالی مقام میفرماید : ((الذ‍ي خلق الموت والحياة ليبلوكم أيكم أحسن عملا و هو العزيز الغفور)) ترجمه: همان كسي كه مرگ و زندگي را پديد آورد تا بيازمايد شما را كه كدامتان نيكوكارتريد و اوست مقتدر شكست ناپذير اینچنین خدای بزرگ و متعال مومنان را به اعمال حسنه امر میکند که حج نیز شامل آن است زمانیکه وضعیت صحی ما بهتر باشد به عمل حج بپردازیم تا شامل احسن و عملا گردد.

موضوع اساسی در ادای مناسک حج، استطاعت مالی وبدنی میباشد

قول الله تبارک و تعالی((وَلِلّهِ عَلَی النّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَن اِسْتَطاعَ اِلَیْهِ سَبیلاً))

.استطاعت چیست و مستطیع کیست؟:

استطاعتِ حج را فقهای مذاهب اسلامی در رساله های عملی و کتابهای مناسک، معنی کرده اند: آنقدر پول که بتوان به مکه رفت و برگشت، آن اندازه که خانواده(زن و اولاد) او تا بازگشت وی بدان زندگی کنند، بعلاوه دارا بودن مایه ای برای گذران خود و عائله اش پس از بازگشت از حج. قرضدار نباشد و توشه ضرورتهای حج و خانوادگی را داشته باشد. بگونه مثال داشتن موتر عادی بخاطر رفع ضرورت ولی داشتن موتر قیمت بها و غیره به ضرورتها داخل نمیگردد.

همین، تکلیفی ساده، تا آنجا که بسیاری از مسلمانان خود را بر انجام دادن این تکلیف، قادر می بینند، و شاید به خاطر همین آسان بودن است که همه ساله صدها هزار، و در عصرما افزون از دو میلیون مسلمان از گوشه و کنار جهان به راه می افتند، تا خود را به یکی از میقاتها برسانند.

باید دانست آنچه فقها در رساله ها و مناسک نوشته اند، تشریح حکم ظاهری مکلف است. حکمی است که مکلَّف باید با دست و پا و زبان انجام دهد، اما تعریف کامل حج را باید در کتابهای اخلاق اسلامی و دستور اخلاق حج جستجو کرد. باید در نظر داشت که مکلَّف پیش از آنکه فریضه حج بر او تعلق گیرد، مسلمان است و مسلمان در سنَّت تعریفی روشن دارد. اینکه سنت می گویم چون بین تعریف مسلمان در کتاب خداج و سنت رسول(ص) و اخبار اهل فقه ملازمه اجمال و تفصیل است. در قرآن کریم، مسلمان از جهت سهیم بودن در حقوق سیاسی و اجتماعی تعریف شده است و در سنت از جهت شایسته بودن برای دریافت این لقب افتخارآمیز، شایسته این که او را چنین کس اگر بخواهد فریضه حج راآنچنان که دراخلاق اسلامی بیان شده است بگذارد، حقیقتاً جهاد و یا کاری بالاتر از جهاد کرده است. اما در چنین جهاد هرلحظه باید خود را قربان کرد یعنی خود را از آفت گناه بدور نگه داشت:

((هرگاه خواستی حج کنی بر آن باش که دلت را برای خداجل جلاله از چیزی که تو را به خود مشغول سازد و از هر چه میان تو و او در آید خالی کنی. همه کارهای خود را به آفریدگارت واگذار و در هر حرکت و سکون که از تو پدید می شود بر او توکل کن. تسلیم حکم خدای بزرگ  و قضا و قدر او باش)).

پس بار دیگر توضیح شود که : استطاعت چیست؟

در آغاز بحث، از استطاعت سخن گفتیم، و گفته شد باید توجه داشت استطاعتی را که فقها شرط دانسته اند، استطاعت «مالی» و «جسمی» است، اما پیش از این دو، باید استطاعت دیگری تحصیل شده باشد. استطاعتی که مخصوص زائران خانه خدا جل جلاله نیست. بلکه استطاعتی که هر مسلمان مکلف باید دارا باشد. استطاعت «علمی»، یعنی چه باید بکند و استطاعت «اخلاقی» یعنی آنچه را می داند چگونه انجام دهد. در شریعتی که درباره اخلاق عملی آن کتابهائی مانند: ، احیاء علوم الدین، ، کیمیای سعادت، و دهها کتاب اخلاقی دیگر نوشته شده است، در دینی که طلب علم را بر هر مسلمان واجب کرده است، مسلماً باید این استطاعت پیش از بلوغ فراهم گردد، و یا لااقل به تدریج در مدتی نه بسیار طولانی آماده شود. اما متأسفانه بسیاری از برادران مسلمان بدین دو امر مهم توجه ندارند. زائران خانه خدا بطور معمول هنگامی استطاعت مالی پیدا می کنند که بیش از نیمی از عمر طبیعی را پشت سر گذارده اند؛ یعنی در سنین بالاتر از چهل سالگی. در چنین وقتی به فکر یادگرفتن احکام حج می افتند، آن هم در روزهای معین و در ساعتهای معدود.

می دانیم در چنین دوره از زندگی، تعلیم گرفتن دشوار است. و آنچه روحانیان گروههای حج از حاجیان می خواهند تقریباً محال. دشواری کار تنها در آموختن واجبات حج، یعنی همان اعمال و گفتار ساده نیست. بسیاری از برادران و خواهران می خواهند حمد و سوره و اعمال نماز واجب را هم در همان مجالس یاد گیرند؛ مثل اینکه نماز، هنگام بیرون شدن برای حج بر آنها واجب شده است.

بهرحال به قول معروف: «از هر جای ضرر برگردیم منفعت است»، اماچگونه برگردیم؟ به تجربه ثابت شده است، چون سنین عمر از پانزده بگذرد  و تارِ آواهای گلو بزرگ میشود، دیگر محال است بتوان حرف ها را بدرست از مخرج ادا کرد و چقدر آن عالم و معلم محترم رنج می بَرَد که می خواهد به پیر مردی هفتاد ساله از قراء و قصبات دور افتاده تعلیم دهد، تا «انَّ الْهَمْتَ وَالنِّهْمَةَ» نگوید و ، «إنَ الْحَمْدَ وَالنِّعَمةَ» بگوید، و یا «وَلاَالضّالین» را «ولاالزّالین» تلفظ نکند. اگر آن برادر مسلمان پیش از آغاز بلوغ شرعی به یاد گرفتن و درست گفتن حمد و سوره می پرداخت و اگر در همان سالها احکام حج را که ممکن است روزی بر او واجب گردد می آموخت با چنین دشواریهایی روبرو نمی شد.

باید پذیرفت که مقدار توجه به فراگرفتن احکام و آداب دین نمایانگر درجه علاقه ما نسبت به دین است. اگر در مکه معظمه و مدینه منوره اعمال بعضی حاجیان نشان می دهد که از دین و معارف اسلامی جز تعلیماتی سطحی ندارند، علامت این است که اجتماع مسلمان نسبت به آموختن احکام دین و فقه اسلام و اخلاق اسلامی بی اعتناست، مگرنه این است که در حدیث می خوانیم:

قال رسول الله صلی الله علیه وسلم ( مثل المؤمنین في توادهم وتراحمهم کمثل الجسد إذا اشتکا منه عضو تداعی له سائر الجسد بالسهر والحمی).

«مسلمان نسبت به مسلمان دیگر مانند اندامی از کالبد است که اگر فاسدشود به همه کالبد اثر می گذارد.»

موضوعات مربوط به حج:1-کسی که قرض دار باشد بالایش حج فرض نمیگردد. قرض یعنی چه؟ مثل کفارات(حقوق الله) و قرضدار از انسانها(حقوق العباد)

2-اگر کسی به مرض سرطان مبتلا باشد  و یا سن او بالا باشد  که نمیتوانست حج را اداء نماید ولی شرایط مالی آن متوافر بود چه باید کند؟ جواب اینست که کسی دیگری به عوضش حج نماید.

دلیلی از رسول الله صلی الله و علیه وسلم :

ما رواه البخاري (1513) أن امرأة قَالَتْ : يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ فَرِيضَةَ اللَّهِ عَلَى عِبَادِهِ فِي الْحَجِّ أَدْرَكَتْ أَبِي شَيْخًا كَبِيرًا لا يَثْبُتُ عَلَى الرَّاحِلَةِ أَفَأَحُجُّ عَنْهُ ؟ قَالَ : نَعَمْ . ترجمه: خانم به رسول الله گفت حج یکی از فرایض است که خداوند کریم بالای بندگان خود فرض گردانیده است و پدرم شیخ مسن است توانایی ادای حج را جسماً ندارد. آیا میتوانم به عوض وی به حج بپردازم.رسول الله ص گفتند: بلی.

3-خانمها نمیتوانند بدون داشتن محرم به ادای حج روند چنانچه از رسول مقبول ص روایت شده است:

 ( لا تُسَافِرْ الْمَرْأَةُ إِلا مَعَ ذِي مَحْرَمٍ ) رواه البخاري (1862) ومسلم (1341) . موجودیت محرم برای ادای حج شرط خاص برای خانم ها محسوب میگردد. در صورتکه توانایی مالی وبدنی خانمها متوافر بر ادای حج بود ولی محرم پیدا نکر حج نیز بالای وی واجب نمیباشد ؛شرط است که باید محرم خانمها نیز بالغ و عاقل باشند.

4-خانمها بدون اجازه شوهر نیز میتوانند به ادای حج بپردازند.

اهمیت حج و تأکید حضرت رسول مقبول صلی الله وعلیه وسلم

از احادیث شریف معلوم میگردد که برعلاوه اینکه حج  رکن پنجم اسلام است اهمیت ویژه ای را در زندگی مسلمانان دارد. بخشی از احادیث پیامبر بزرگ اسلام مبنی بر اهمیت و تشویق این فریضه در تحت خدمت تقدیم میگردد.

1- رواه عبد اللّه بن عمر رضي الله عنهما أن النبي صلى الله عـليه وسلم قال: بني الإسلام على خمس، شهادةِ أن لا إله إلا الله وأن محمدًا رسول الله، وإقامِ الصلاة، وإيتاء الزكاة، وصومِ رمضان، وحج البيت من استطاع إليه سبيلاً رواه البخاري.

(حدیث شریف فوق بیان کننده پنج بنای اسلامی میباشد:1-نطق به کلمه طیبه2- ادای نماز3- پرداختن زکات4- ادای روزه 5- ادای فریضه حج زمانکه توانائی مالی و بدنی داشته باشد).

2-ومسلم ، وروى مسـلم عـن أبي هريرة رضي الله عنه قال: خطبنا رسـول الله صـلى الله عـليه وسلم فقـال: أيها الناس قد فرض الله عليكم الحج فحجوا، فقال رجل: أكلَّ عام يا رسول الله؟ فسكت حتى قالها ثلاثًا، فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم: لو قلتُ: نعم لوجبت، ولما استطعتم، ثم قال: (ذروني ما تركتكم، فإنما هلك مَنْ كان قبلكم بكثرة سؤالهم واختلافِهم على أنبيائهم، فإذا أمرتكم بشيء فأتوا منه ما استطعتم، وإذا نهيتكم عن شيء فدعوه . (رسول مقبول صلی الله وعلیه وسلم خطبه ایراد نمودند و فرمودند: او مردم؛ الله تعالی بالای شما حج را فرض گردانیده است، به حج روید (حج کنید)، شخصی گفت یارسول الله هرسال حج نمایم؟ رسول مقبول ص سکوت اختیار نموده جواب ندادند، و این سوال سه بار تکرار شد. پیامبر بزرگ اسلام فرمودند اگر در جواب گویم بلی: حج هرسال بالای شما فرض میگردد و شما نمیتوانید یعنی توانایی انرا ندارید. سپس گفت بگذارید بگویم هلاک شدند کسانیکه  قبل از شما بودند بخاطر کثرت سوال و اختلاف شان در مقابل  پیامرانشان؛ بناً زمانیکه به چیزی امر نمودم به آن عمل نماید البته  بقدر استطاعت تان، و از چیزیکه شما را نهی نمودم انرا ترک نماید).

وممـا ورد في الترغيـب في الحج ما رواه البخاري ومسلم عن أبـي هريـرة رضـي الله عـنه أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال:

 3-( العمرة إلى العمرة كفارة لما بينهما، والحج المبرور ليس له جزاء إلا الجنة )

( عمره کردن کفاره گناهان شماست الی عمره دیگر، و حج قبول شده ندارد پاداشی  مگر جنت است).

 4-ورويا أيضًا عنه عليه الصلاة والسلام أنه قال: من حج للّه فلم يرفث ولم يفسق رجع كيوم ولدته أمه ،(کسی حج نماید و در حج گناه نکند جنگ و جدال نکند مثل آنست که از مادر تولد یافته باشد یعنی از گناهان پاک میگردد).

5- وعن عائشة رضي الله عنها قالت قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: ما من يوم أكثر من أن يعتق الله فيه عبدًا من النار من يوم عرفة، وإنه ليدنو ثم يباهي بهم الملائكة فيقول ما أراد هؤلاء رواه مسلم ،

هیچ روزی نیست که بیشتر از روز عرفه خداوند کریم  بندگان را از آتش جهنم آزاد کند. الله  مهربان در آن روز –– به بندگانش نزديك مي شود ، آنگاه با حضور آنان بر فرشتگانش فخر مي ورزد  و از روي فخر و مباهات مي فرمايد اينها چه مي خواهند؟(مگر جز خشنودي من ، و آمرزش گناهانشان آرزوي ديگري دارند؟) .

6- وروى البخاري ومسلم عن أبي هريرة رضي الله عنه قال: سئل رسول الله صلى الله عليه وسلم أيُّ الأعمال أفضل؟ قال: إيمان بالله ورسوله، قيل: ثم ماذا؟ قال: جهادٌ في سبيل الله، قيل: ثم ماذا؟ قال: حجّ مبرور ،(سوال شد از رسول الله صلی الله وعلیه وسلم کدام اعمال بهتر است؟ گفت: ایمان به الله تعالی و سول و فرستاده او: باز گفته شد کدام اعمال؟ گفت: جهاد در راه خدا جل جلاله؛ باز گفته شد کدام اعمال؟ گفتند حج قبول شده( حج که بشکل صحیح اداء شده باشد).

کیفرکسانیکه با تکمیل شروط  حج واجب را اداء  نکند

1-يُعتَبرُ التاركُ لِحَجَّة الإسلام عن عِلمٍ و عَمْدٍ و من غيرِ عُذرٍ تاركاً لشريعةٍ إسلاميةٍ مهمةٍ بحيث لا يُعَدُّ بعد تركه لها مُسلِماً .

1-تارک حج، قصداً باوجود معرفت و بانداشتن عذر انسان را از دایره اسلام دور می سازد.
فقد رَوى ذَرِيحُ الْمُحَارِبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ [1] ( عليه السلام ) أنَّهُ قَالَ : " مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَحُجَّ حَجَّةَ الْإِسْلَامِ ، لَمْ تَمْنَعْهُ مِنْ ذَلِكَ حَاجَةٌ تُجْحِفُ بِهِ ، أَوْ مَرَضٌ لَا يُطِيقُ فِيهِ الْحَجَّ ، أَوْ سُلْطَانٌ يَمْنَعُهُ ، فَلْيَمُتْ يَهُودِيّاً أَوْ نَصْرَانِيّا"ً

2- ذریح محاربى از ابی عبدالله  روایت کرده است که فرمود: کسى که حج بر او واجب شده است ولى (عمدا) از انجام آن طفره رود تا بمیرد، بى آنکه تنگدستى، یا بیمارى، و یا ممنوع الخروج شدن به وی صادر نشده باشد  (و یا عذر موجه شرعى دیگرى) او را از این سفر واجب باز داشته باشد، به دین یهود و یا نصارى مرده است، (و در روز قیامت با این دو گروه محشور خواهد شد).

حج واقعی کدام است؟

به بهانه فر ا رسیدن موسم حج مناسب است قدری پیرامون حج و جایگاه آن در میان شعائر بزرگ دینى مان سخن بگویىم. حج ترجمه آشکار عبودیت و استعانت به درگاه خداوند جل جلاله است او که نعم المولی (بهترین معبود) و نعم النصیر (بهترین معین و یاور ) است. حج تمرین اعتصام و تمسک جستن به مولایی است که همیشه به کمک و یاری بندگانش لبیگ میگوید.

حج تمرین بندگی و اصلاح موضع گیری هاست. تمرین با هم بودن و برای هم بودن است. تمرین از خود موجود فاصله گرفتن و به خود مطلوب رسیدن است. تمرین فرار از ظلمات و رفتن به سوی نور واحد است. تمرین اطاعت و فرمانبرداری و دور ی از گناه است. تمرین از خود بریدن و به خدا پیوستن است. چه زیباست هنگامی که پروانه وار و عاشقانه به دور یار گشتن، به سوی یار رفتن، از او خواستن و طلب کردن، بخاطر او گریستن و از همه کس و همه چیز بریدن، چه زیباست معشوق و محبوب واقعی را یافتن و از خود مرکزی و خود محوری فاصله گرفتن و خدامرکز و خدامحور شدن. بله حج تمرین از صفر گریختن و به یک رسیدن است. این یک، همان یک است که همه در مقابل او هیچ هستند.
یکی هست و هیچ نیست جز اووحده لااله الا هو

در حج همه آمده اند تا به خدا ج بگویند ما بنده ی توایم، آمده اند تا آینه دل را با جلای ذوالجلال جلاء و صیقل دهند، آمده اند تا معنی جدید و تازه ای برای زندگی بیابند و آمده اند تا از اغیار ببرند و به یار به پیوندند. آمده اند تا از قید داشتن ها برهند و به بودن ها برسند. آیا هر داشتن و برخوردار شدنی ارزش آن را دارد که بودن و هستی و کیان خود را برایش قربانی کنیم؟

قربانی کردن داشتن ها و برخورداریها برای رسیدن به بودن ها و اصالت ها پیام نهایی حج است و این همان حق تقوی است که فلسفه حج را معنا می کند. در حج می آموزیم که مانند ابراهیم ع  بخواهیم، خواستنی که به ما عروج و کمال و توسعه شخصیتی ببخشد.می آموزیم که کام دل وآرزوى جان بخواهیم. حج تمرین اهل سوز و ساز شدن است. زحمت  که ساختن به دنبال دارد ارزشمند است و این سوز و سازها در ىکاىک مناسک حج از احرام و طواف گرفته تا سعی بین صفا و مروه و وقوف در عرفه و حلق و تقصیر اشکار است. با پوشیدن احرام تصمیم می گیریم که اهل صدق  شویم و با خروج از احرام باید ساختن را آغاز کنیم. در طواف نفس  را تمرین می کنیم و از او می خواهیم که این عقیده و باور را در ما تداوم بخشد و ساختن بعد از طواف در گرو حرکت کردن بر مدار و مرکز اوست.

کوتاه سخن اینکه حج جامع همه ی عبادات است یعنی نماز است، روزه است، زکات است و رسیدن به مقام قرب الهی است، قربی که در صدق و صفا و وفای ابراهیم و هاجر و اسماعیل خود را می نمایاند و اگر کسی اهل صدق و صفا و وفا نشود حج نکرده است. باشد که بتوانیم در روزهای آغازین ذی الحجه اگر چه توفیق انجام این عبادت بزرگ را با حجاج بیت الله الحرام پیدا نکرده ایم اما دلمان را به خدا بدهیم و با کثرت عبادات در روزها و شب های دهه ى آغاز ین ذی الحجه و احیاء روزه ی روز عرفه (روز نهم ذی الحجه) با حجاج بیت الله الحرام همراه شویم .

 

 

 سید عبدالرزاق (لقمان)

ازشهر توکیو/2/میزان /1390(24/سپتامبر/2011)

ایمیل آدرس: sayedluqman@yahoo.com 

 

      

 


بالا
 
بازگشت