بحران هویت در افغانستان

 

تعصبات نژادی و ملیتی

 هویت شخصی vs. هویت ملی

(هزاره ، پشتون ، تاجک ، ازبک ، بلوچ .... )> =< (افغان)

 محمد ناصر کوشان

 

در پهلوی تمامی نابسامانی های دیگر ملی که دامن گیر کشور مان در طول 30 سال اخیر بوده است ، یکی هم ارجحیت قایل شدن به هویت شخصی و به باد فراموشی سپردن هویت ملی ما می باشد. تا جایکه من منحیث یک جوان بیاد دارم همواره دوستانم حتی دوستان بسیار نزدیک و تحصیل کرده ام به گونه تعصب آمیز به دیگران نگاه کرده و این حقیقت در مورد اکثریت اتباع کشور مصداق صداقت میکند. اینکه چرا ما همواره از منسجم شدن روی یک محور افغانیت و افغان بودن هراس داریم و ترجیح میدهیم هویت شخصی ما بر هویت ملی ما سایه بطلان افگند ، عوامل متعدد دارد.

از جمله یکی هم سلسله جنگ های خانمان سوز تنظیمی در افغانستان  بعد از  سقوط حکومت دوکتور نجیب الله می باشد ، زیرا افراد و گروه های متعدد در این جریان با استفاده از نام ملیت ها قدرت نمایی کردند و با استفاده از احساسات و بیسوادی جامعه در پی برتری جویی قومی و نژادی برآمده و اقوام دیگر ساکن در کشور را بیگانه تلقی کرده و اساس را برای بحران هویت در افغانستان  پایه گذاری کردند. اینکه این کار چه پیامد های را در قبال داشت بدون شک  ثبت تاریخ معاصر افغانستان خواهد شد.

 از طرف دیگر عدم موجودیت احزاب ملی سرتاسری در کشور خود زمینه را برای بعضی از شخصیت های ذینفع برای ایجاد احزاب سیاسی بر محور قومیت و پدیده های دیگر میسر ساخته  که خود باعث فاصله گرفتن اقوام متعدد کشور از همدیگر شده و در بسی موارد باعث زدوبند های مهلک سیاسی و اجتماعی بین این گروه ها شده است. دولت کنونی ما هم با درنظر گرفتن مصلحت ها هیچ گاه هم به این معظله ملی به طور جدی توجه نکرده و بقای خود را با ائتلاف با این افراد و گروه های سیاسی که اساس تفکر آنها را قوم گرایی و تبار خویشی تشکیل میدهد می بیند.  

واژه تعصب در جهان امروزی در اکثریت از کشورهای متمدن جهان کمرنگ تر بوده در حالیکه در کشورهای روبه انکشاف بالاخص در کشورهای جهان سوم مثل افغانستان همواره درتصمیم گیریهای  سیاسی و امورات اجتماعی نقش خیلی ها بارز داشته  و در اثر بی توجهی حکومت های خودکامه درین کشورها این پدیده شوم و تفرقه افزا به شدت دارد مسیر صعودی اش را می پیماید.

از جمله هم یکی تعصبات لسانی است که در بسیاری موارد سبب رکود برنامه های اصلاحی درین کشورها شده چه درین صورت افراد کاهل و کم تجربه بنابر سلیقه های لسانی در پست های بلند حکومتی قرار گرفته و با ضایع کردن منابع ضربه سنگین بر اقتصاد و روند انکشاف وارد می نمایند. البته گزینه مناسب نزد این کشورها اینست که با تدوین برنامه های تعلیمی حین ورود متعلمین در مکاتب به آنها مفکوره هویت ملی تدریس شده و حس نفرت از تعصب و ارجحیت جویی بر دیگران در آنها نهادینه گردد ، زیرا اگر نسل های آینده ما تعبیر درست از منافع ملی خود داشته باشند ، معقوله های تفرقه افگن هیچگاه آنها را تحت تاثیر قرار نخواهد داد و در اخیر امر یک گام مثبت بسوی کنار زدن نهاد های مضمر درین زمره بوده و راه را بسوی حضور ملی گرایان در عرصه های مختلف کشور باز خواهد کرد.  

 

نوشته از : محمد ناصر کوشان

ایالات متحده امریکا

واشنگتن August 2011

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت