خوشه چين
په نَج
نصایح هفت گانۀ مولانا: گفته های هفت گانۀ گاندی:انسان را به زمین میزند
1- درسخاوت جاری باش مثل «چشمه» 1- ثروت بدون زحمت
2- مهربان باش مثل«آفتاب» 2- لذت بدون وجدان
3- عیبی را دیدی بپوشان مثل«شب» 3- دانش بدون شخصیت
4-قهری، خاموش باش مثل« مرگ» 4- تجارت بدون اخلاق
5- خوبی خواهی«خودت خوب باش مثل آئینه » 5- علم بدون انسانیت
6- متواضع باش مثل«خاک» 6- عبادت بدون ایثار
7-عفوه وبخشش داشته باش«مثل دریا» 7- سیاست بدون شرافت
ابرسیاه دود مانند را گفتم که چرامانع توزیع محبت آفتاب میگردی؟درجواب گفت که عیبی دارم فراوان مباداکه عریان شود.
دلم به کسی میسوزد که راسته باخته است واروهم می بازد.
برای دوست خود گفتم دهن جوال را که محکم نگرفتی قاعدۀ جوال را محکم گرفتن سودی ندارد.
دران جوی که آب رفته است بازهم میرود.
باختن درمناسبات زنده گی شخصی،فامیلی،اجتماعی وسیاسی
دردمن تنهایی نیست؛بلکه مرگ ملتی است که گدایی را قناعت،بی عرضگی را صبروبا تبسمی برلب.....این حماقت را حکمت خداوند میدانند.«گاندی»
بلی! برپه نج بودن خودشکی ندارم،دروطن پرستی ووطن دوستی خود آنقدروفاداروپا بند هستم که رفیع ترین قلعۀ کشورم را،عمیق ترین قسمت ازکشورم را ومناطق تاریک ترین کشورم راباارزش ترازقصرسفید،کرملن،بروکسل به حساب می آورم، پندارنیک،گفتارنیک وکردارنیک را به حافظه ام سپرده ام وا زگفته های هفت گانۀ گاندی فقید ونصایح هفت گانۀ مولانا وتوصیۀ ابن سینای بلخی که گفته است کاسنی اگرتلخ است گلش رنگ آبی دارد از بهشت است با حفظ محاسبه های دقیق دانشمندان ریاضی وعلوم طبعی مردمم را به صلح ،صلح که درآن،لکه،نشانه،علایم، تمیزوبوی اختلاف ازهمین حالا برای آینده قطعاً وجود نداشته باشد دعوت میدهم.
برای بدست آوردن هدف سخت محکم گیرهستم.
آنچه را که درزندگی شخصی ام خواسته ام،باروشهای انسانی واخلاقی ازمسیرحوصله مندی فروان بدست آورده ام بخاطرمیسپارم که انتقام گیرنمی باشم
همه خطاها واشتباهات،دوستان را به حساب احساساتی ونا خود آگاهی تحقیر،توهین،حضوری وغیابی اشخاص را وشک وتردیدهای را که،درمحافل،مجالس،شب نشینیها درمورد شخص خودم ازجانب افراد روادیده شده است ومیشود،با توزیع محبت دوستی وصمیمیت برای رفع این نقیصه درعمل حقانیت نیات نیکوی انسانی خودرا به اثبات میرسانم.
تا اندازۀ که جانب مقابل به طورطبعی نباید احساس گناه نماید.
روزی ازروزها درکشورشاهی هالند با استفاده ازفرصت هموطنان دورازمیهن گردهم جمع آمده بودند،هریک میخواستند اززنده گی همدیگرباخبرشوند.درضمن احوال پرسی،محمد آصف«رها»رخ به طرفم کرده وگفت که «خوشه چین»عزیزدرمدت زمان 15 سال مهاجرت درزنده گی که باهم درهمسایگی همدیگرداشتیم وبه عادت وکرکترهای ات آشنایی پیدا کرده ام وقصه های دوران طفولیت،دوران نوجوانی ودوران وظایف دشوار دولتی وحزبی را با همه رسک وخطر وشک وتردید ها پشت سر گذشتانده ای، آن طوریکه دیده میشود هنوزدست ازقلم زدن(( کنش وواکنش)) برنداشته ای ومیخواهی که ادامه دهی برایت پیشنهاد مینمایم که تخلص خوبی را مطابق حالت انتخاب کردۀ ازینکه کشورماافغا نستان کشوزراعتی است.اکثریت غریب ناتوان اند همیش درفقر زنده گی کرده اند، بودند وهستند کسانیکه ازخوشه چینی امرارحیات مینمایند. وطن پرستان ووطن دوستان از انتخاب چنین یک تخلص که درآن،وجدان،صداقت وشفافیت تبلوریابد لذت میبرند. درافغانستان اشخاص وجود داردکه تخلص خودرا«خوشه چین» انتخاب کرده اند،برای اینکه به اشتباه تحویل گرفته نشوی. کلمۀ په نج درپسوند ((خوشه چین)) بجا می افتد چقدرزیبا خواهد بود که ازین به بعد عبد الشکورخوشه چین په نج شناخته شوی،بخاطریکه کلمۀ په نج اصطلاح عامیانۀ مردم کوهستان،کوهدامن وپروان زمین است وهمیش ازجانب جوانان شمالی زمین استعمال میشود. خودت هم آدم زحمت کش،فقیرمشرب،بی کینه،انسان دوست،خیرخواه میباشی. ازجناب«رهای»عزیزخیلیها متشکرم لطف دارند،ژورنالست خوب هستند،با مردم روابط حسنۀ خوب وکثیرالجوانب دارند دربسیاری موارد صاحب نظرمیباشند وبه مانند یک انسان خیرخواه طبق توان خودش ضرورت مندان را به روزهای دشوار بدون آنکه توقعی داشته باشد کمک ویاری رسانیده است.نسبت به بسیاری کسان، قضایا ومسایل را درک میکنند ومیفهمند،درجهت حل آن شانه خالی نکرده است. لطف شان را درمورد خود بی پایان یافتم بازهم ازشان تشکر مینمایم.هنوزتصمیم نگرفته ام که کلمۀ په نج را پسوند خوشه چین کنم یانه؟،چراکه زند گی ازآوان تولد الی مرگ یک سفراست،سفرپرخم وپیچ،درین سفر دشواریهای فراوان را دیده ام،درخانه،درقریه،هنگام وظیفه،درکشور،درخارج ازکشور،روسیه،دراروپا«کشورشاهی هالند» برای معرفی بهترزندگی ازین سفرخوشه چینی کرده ام،اگرگویم درخوشه چینی شله بوده ام پی گیربوده ام، جا دارد که بگویم په نج هم میباشم،خواستند:
مجبـــوربه تسلیـــم شـــوم به مــانند دیگـــــران.
باری ببرم به بیگانه ماننـــد رابران «رهبران»
ازحاصل فروش«غرورملی»عزت وناموس وطن
جمع نمایم پول بیننگی را به ابه، دیناروبه قِــران
بلی خوشه چینم!خوشه چینی میکنم،ازناکامیها وتقاضاهای نافرجام خودم ازریخته خوشه های گندم،خوشه چینی ازحوادث وتجارب زندگی،خوشه چینی ازپند ونصیحت فیلسوفان،دانشمندان وسخنان ناب اهل خبره.
فعلاً به انتخاب همان کلمۀ ناب خوشه چین قناعت مینمایم امامیخواهم پیرامون کلمۀ په نج چند سطری بنویسم.
په نج اصطلاح عامیانه است به کسانی اطلاق میشود که اندامشان((عضلاتی)) به مانند پی بوده باشد،(( پی رشته های سفید رنگ عصبی که ازنخای شوکی آغاز تمامی حرکات وسکنات زنده جان را تحت کنترول خود قرارمیدهد))دراثنای جنگ وجدل فزیکی چهل دفعه بخوابد ازمبارزۀ خود درمقابل حریف دست نمیکشد. بالاخره میدان برد را ازان خود می سازد.
بعضاً کنده های زرد بید را که میخواستند بشکنانند، به مشکل پرخچه می گردید.ترکیب مالیکولهای زربید طوری است که به مانندوحدت احزاب سیاسی به دورارمان مشترک((جبهۀ آزادی بخش ملی)) این خلق امپراطورشکن قرنها،دست چوب شکن را دستۀ تبرسرانجام آبله دارساخته چوب شکن راخسته میسازد،دست ازتبربرمیدارد.
مراجعه کردم به فرهنگ عمید تا معنی په نج را بدانم،لغت په نج را یافته نتوانستم بعد فکرکردم که شاید درطی سالها قرارداد اجتماعی به مانند کلمۀ((من چه میدانم)) اختصاربه مَچُم تبدیل شده باشد.
فکر کردم که شاید په نج ترکیب دوکلمه از«په» و«نج» باشد.
په، په،وه وه،به به: کلمۀ تعجب وتحسین درمقام شگفتی ازخوبی وپسندیدگی چیزی را میگویند.
نجد:زمین وسیع وبلند،سرزمین بلند.
نجده،نجدت: دلیری،مردانگی،قوت،شدت.
جمع، مخلوط ومرکب واستخراج معنی کلمات نشانی شده بارنگ سرخ را که ازهاون«پیام وجدان»بیرون بکشیم برای ماکلمات،کم بگو وحرف شنو، شَـله،پیگیری درعمل کرد، مقاومت درمقابل فشار، کوشا، هدف مند،منضبط، مستقل آزاد، سیال وجهنده چون موج خروشان آب،دونده وشتابنده چون شمال روبندۀ همه آشغا ل وگیاهای هرزه از سر راه اتخاب شده،آگاه وآزاد چون فصل بهاران، دارای مورال بلندوصفات عالی انسانی، چون آفتاب چرخنده وتابنده وتوزیع کنندۀ روشنایی، صبور، جسور، مصمم وبا اراده،تسلیم نا پذیر،چون صندا ن کورۀ آهنگر،صادق وراست کار،با وجدان،با ایمان انتقاد پذیر،علم پرورمعرفی مینماید چون عیاران ناموس پرور.
جای دیگر په نج معنی میدهد که اشتباه عیاران را ساده بگیرید مگردرمقابل عیاران اشتباه،به معنی رفتن به دوزخ است.چراکه عیاران محاسبه میدهند ازمحاسبه باکی ندارند. سخت حساب گیراند. ودیگر اینکه وعدۀ عیارنقد است.
معنی دیگری که په نج ازخودبه جا میگذارداین است که انتقام گیرنیست.حدومرزبین عمل آگاهانه واشتباه را فراموش نمی کند. درمیدان عمل با آنکه به ممانعت های مکررروبه روشده است.بعد ازرسیدن به هدف مطلوب خود برای حریف شکست خورده باتقدیم موج ازمحبت واحترام ثابت میسازد که درمسیرحرکتم جزخدمت انسان ورسیدن به حقوق حقۀ انسانی چیز دیگری گنجایش ندارد. نواقصی که از اشتباهات درمیدان باقی گذاشته میشود دوتا میباشند.
1- فرصتهای طلایی از دست میروند.((خانوادۀ جنبش وطن پرستان))
2- فردی که مرتکب اشتباهات میشود،تا که زنده است احساس گناه مینماید.((شخصیتها خود بین و درخود فرورفته)) اخلاق انسانی چنین حکم مینماید کسی که به ملامتی تن در دهد ملامت را دوباره ملامت کردن گناه است.
طعام وقتی لذت آورمیباشد که درروغن خودش پخته وحل شود.
په نج گفت:یکی ازمعانی من فصل بهار«نوشدن دوبارۀ طبعیت»بهارانی دارم یکی پی دیگربا پیام نوی می آیند وظایف خودرا انجام میدهند مرحله را تابه آخر میرسانند وتحویل بهار دیگری مینمایند،هیچ گلی هیچ وبرگ وباری حق بودو باش را دربهار اینده ندارد به جزازنسل دیگری که ازخود بجا میگذارند.دارای منطق مربوط به خودش است که میگوید،پیوسته بدون خستگی نا پذیرهمراه با باد،باران،آفتاب فلک پیما متحدانه درفضای لایتناهی ماجرا ایجاد مینماییم،رعدوبرق تولید مینماییم آهنگ های مهیب وخطرناک را سبب میشویم،زمین خشک ودرختان خشک وبی برگ وبررا ازچنگ زمستان وحشی نجات میدهیم درحلقومش آب میریزانیم «خاک امانت کار»چون مادرشیرده ازداشته های خود((منرالها وعناصر فراوان ومواد عضوی)) فدای نباتات واشجارمثمروغیرمثمرمیگرداند.
درمعاملات داد وبده،یک نسبت هزارمنفعت میدهد.
وطن داران محترم: افغانستان این خاک په نج به شما تعلق دارد درطول قرنها ازخود دفاع کرده است.خاکی که سکندرمقدونی این فاتح جهان را پوزمالی داده است.سرزمینکه چنگیزقصیرالقلب حیوان صفت رابه پرخچه ها مبدل کرد. سرزمینیکه حاکمیت وسلطۀاعراب این بادیه نشینهای سوس مارخوران،نسل کشان را به هیچ وجه نه پذیرفت وازخودراند.
کشوریکه مردمش همیش در روزهای دشوارزندگی منافع علیای کشوررا بالاترازمنافع شخصی خود به حساب آورده اند((سه مراتبه))دراتحاد واتفاق برادری انگلیس را ازدروازه های خروجی افغانستان بیرون رانده اند.اما خائنترین شخصیتهای ملی ومیهنی،دردشمنی با مردم خود چون((دوست محمد خان،شاه شجاع،نادرخان، ووووگنس خان........ الی اخیر)) با بیجا ساختن یکی دونفر مهره های کلیدی ملی،وتطمیع سازی معد ودی ازکورنمکان آزادی خواهان کشورمیزبانی بیگانگان را پذیرفته است.بارها تجربه به اثبات رسانیده است که اگرعیاری،وطن پرستی،انقلابی ای دراثردسیسه،توطئه دشمنان داخلی به حمایۀ بیرونی کشته درخاک دفن میگردد. بازهم مام وطن این په نج مدافع فی نفسهي خود ش میگوید قشون سرخ درهمسایگی دربه دیوارشمالی ام دراثراشتباه خودش روی یخهای جنگ سرد قرن لغزیدپارچه پارچه ریزه ریزه شد.
خاک می گوید:
بازیهای موجود به ظاهرهمـه طفلانه است
مگرنه اینطورنیست.
پشت سرش کاملاً نیرنگ زیرکانه است
تحت عنوان حقوق بشر
متــعـــرض اهــــداف دورودرازدارد
وارد میدان شده
طالب والقاعــــده هردوبهــــانه است
درکارخود هوشیار دردستش
تیم بی کفایت فاسد فقط جرنگانه است
ترور میکند میزند میکشد
خونریزی سادیست کارعاشقانه است
میان قفس بلبل میخواند
درمیان قفس خیلی فراوان آب ودانه است
درکشورما
تحلیل گران،نطاقان میان قفس بیگانه است
خاک په نج گفت به زورخدای توانا ودادگر،برای دفاع ازتمامیت((خودم)) ارضی کشورازهریک فرد فرورفته درخاک هزاران عیاروطن پرست وانقلابی دیگررویانیده ام.
دقت وقابل توجه: خوشه چین برای بیرون رفت ازبحران سیاسی،واجتماعی موجود.دردفاع ازایجادجبهه په نج است ازموضع خود یک ملی مترعقب نشینی نمیکند. مینویسد یگانه نسخۀ که میتواند دردملت را دوا نماید.هما نا وحدت احزاب، گروها،حلقات وشخصیتهای مستقل سیاسی درمجموع وطن پرستان ترقی پسند است که به دورارمان مشترک((وطن خانۀ مشترک))جمع شوند.
اگرخوابی دیده ایم وخیالی درسرداریم باید که درلب آب روان نشسته خواب خودرا به آب روان بیان داریم این آب روان است که قصه های دل مارا درابحارمیبرد.
درپاسخ به فراخوان احزاب!((خلق))خصوصاً((حزب وطن))گویا که دوباره باهمان شاخ وبرگ فعالیت نمایدتقاضا شده است.
با بیان طنز ذیل به قناعت دوستان پرداخته میشود.
روزی ازروزها میان جنگل شیری درگوشۀ ازجنگل خوابیده بود،دمش درازدرسرراه،روباهی ازراه گذرمیکرد با احترام خاص ازشیر تقاضا کرد اگراجازۀ جناب عالی باشد که روباه ازکناردمشان عبورنمایند. شیربا اشارۀ سررضایت خودرا نشان داد روباه ازامراطاعت نمود روزدوم عین مطلب تکرارشد به روز سوم روباه متوجه شد باید ازشیربپرسد چه ماجرای برسرجناب عالی پیش آمده است که مدت دوروز است اینجا خوابیده است شیر درجواب گفت که دست چپم وپای راستم شکسته است. دفعتاًروباه درجواب گفت برخیزازجا برخیزکثیف راه راه عام است رها یش کن که مردم رفت وآمد نماید. مانع ترددورفت وبرگشت جنگلیان نشواحمق.
شیر آهی کشید وگفت اگردیروز آنچنان نمیبودم امروز این چنین نمی شنیدم.
حرف عام است که گفته میشود قبرهرکس جدا روز باز پرس عمل نامۀ هرکس دردست خودش است.
آن ادبیات هنوزدرگوشهایم طنین می اندازد ازدهن یگان کس که شنیده می شد توبه همراه کی سخن میزنی؟
شنیده میشد که پای خردردهن سگ.
درمورد فراخوان حزب وطن درقسمت دوم به تفصیل تماس گرفته میشود.