الحاج همراز کابلی
محرم یا بستر بزرگ تاریخ اسلام
سه شنبه پانزدهم قوس 1390 مسلمانان جوقه جوقه برای یاد بود دهم عاشورا و ادای احترام به انقلابیون حسینی طرف اماکن مقدس شتافتند یکی ذاکردیگری نعت گو یکی مستمع دیگری منقبت خوانان برخی هم ثواب ختم قرآن پاک را اهدا بر روح پاک خفته به مزارات مقدس میکردند متدیان با شورو شعف اشکریزان از شبها تا سحرگاهان به امید عفو تقصیرات خواب را از دیده گان زدوده بودند به امید مستجاب به واعضان کرام گوش سپرده از کربلا میگفتند.
عبرت گیران تن را صاحب سلوک میساختند .
یزیدیان از این عمل مسلمانان شرمسار باگونۀ خجلت ناگزیر دست به جنایت شدند تا اگر بتوانند این شور بلبلان بهشت برین را خفه نمایند.
یزیدیان لب بسته گوش بسته چشم بسته پشت برواقعیت ها به حکم شیطان جهیدند و کربلای ثانی ساختند.
کابل مهد آریائی های افغانستان یک بار دیگر عزای بر عزای امام حسین رض را شاهد شد.
یزیدیان که شهرۀ آدمکشی شان سینه به سینه از قرون های متمادی به عنوان آدم خوران قرن معروف اند باربار خود را درانظار مردم بی گناه و بی دفاع می کشانند دین را وسیلۀ اعتباری درمیان میآ ورند ازاین طریق خود و حتی چندین پشت از باز مانده گان شانرا تغذیه می سازند.
ذهنیت تاریخی شرمسارو سر به پائین افتادۀ آنها هیچ گاۀ هم واقعیت هارا نمی پذیرند به گونه های لفاظی تن را متسلی اما روح را می آزارند به زعم شان برائت گیردنیا و آخرت شده اند.
این طیف چون دلقکان سیاسی که گفته و کردار همگون ندارند گونه هارا با خون شهدا، دیدۀ نا شرم را با ذغال رنگه و شملۀ لنگی را چون بروج فرعون می پرانند در صف اول ایمانداران ماوای بلندتر ازمنازل همسایه گان می سازند اکت پرنده گان اما خوی درنده گان دارند.
شهر کابل: مهد پرورش فرهنگیان و عرفانیان عاشورا را بهترین درس آزادی و محرم را بستر حادثۀ بزرگ تاریخ اسلام می خوانند.
با هزاران درد و حیف که بسا نامردان زمان با کج بینی ها و تحقق حکم بادارانش از برای دستیابی به جیفۀ دنیا مقام و عزت آدمیت را که اشرف المخلوقات هستند حیف میسازند.
پندار شیطانگونش را که رانده شده گان اذل و ابد اند موسیچۀ بی گناۀ بی بافند گویا از وی هیچ خطای سرنزده بابت ورودش به باب جنت اشک تمساح میریزند؟!.
طیف ناروا از کشته پشته سازی و جویباران خون بنده گان تسلی نمیشوند بل درصدد اریکۀ حکمروائی ا ند تا ازطرقی ممکن ماجرای سیاسی را براه بیاندازند انقسام امت مسلمه را وسیله شوند.
ماجرا سازان تاریخ با کشتار ذهنیت های وطن دوستی حب الوطن من الایمان را از نهاد آدمیان توام با خون شان برمی مکنند و بار دوش گویا به دور شان می افگنند.
ملت مظلوم که سالها در خدمت دین ، دولت ومردم سر سیاهش را سفید ساخته اند به امیدی روزی باز نشسته گی اعصای از خدماتش مهیاکرده اند تا باشد از لغزیدن به روی زمین جلو گیرش شود مگر با رفت یک زمامدار طریقه های قانون نیز به خاک مدفون میگردند جایش را قانون جدید بیگانه نا ملموس بنام ظرفیت سازی در حقیقت خرمنی از بی کیفیتی را مجال تجاوزوکمین میدهند شبخونی برصاحبان خرد و منطق می زنندکه حیرتزا ست؟!.
ابلیس مرتد که طاقت لمس اسلامیت را درسینه های مسلمانان ندارند در میان مردم راه می گشایند تغذیه میکنند اما نمک دان را ..؟
دانش آموزان حماسۀ کربلا اعم از پیرو جوان ، مرد و زن ، طفل یتیم اهل سنت و تشییع دریک مقامی مقدس از حماسه سازان یاد بود به عمل می آوردند که مرتدی درمیان شان منفجر میگردد .
آری با ترکیدن مرتد تاریخ صدها راهیان قافلۀ حماسۀ کربلا به خاک خون می غلطند
پسر پدرش ، مادر دخترش دوستان عزیزانش را لاله سان نقش زمین می یابند که غیر
اسلام هم اگر اندکی احساس انسانیت در نهاد میداشت جلو ریزش اشکهای دیده گانش را
گرفته نمیتوانست .
صادقان کربلا تاریخ نساخته اند بلکه حماسه آفریدند زیرا تاریخ پیوسته انقلاب های را در قبال داشت که بتاریخ پیوسته و بعد ها تاریخ بالای تاریخ افزوده بعد از زمانه ها رهسپار تاق نسیان شده اند باد شمالش برده است .
حماسۀ حسینی که نگارنده آنرا پیروزی خون بر شمشیر میخواند از قرون متمادی سیرزمان را پیمود اما چنان سینه هارا شگافت و مکان ساخت که در عمق های رگ ها و پیکار ها حک و نشو ونما کرد هیچ اقدام مذبوحانه را مجال برای زدودنش نداد زیرا کوه پایه های حماسۀ کربلا پرچمداری شد در آفاق ها سیاره وار درخشید و نور عالم گردید.
روان پاک شهدای گلگون کفن شاد بهشت برین آشیان شان باد.