سنجرغفاری

 

جنگ افغانستان

استخبارات ،  اطلاعات ، اقتصاد

بدون شک  جنگ در افغانستان یک جنگ استخباراتی میباشد که میان  کشور های بزرگ و منطقه جهت کسب برتری ها و رسیدن به اهداف  معینه شان  برعلیه يکدیگر راه اندازی گردیده است .

اين کشورها  توانستند با زرنگی  سه رکن عمده واساسی تمثیل  حاکمیت  ملی  ما را که عبارت از استخبارات ، اطلاعات و اقتصاد  نابود کنند   تاکشور و  مردم  افغانستان ما را به شکلی از اشکال  تحت کنترول  خویش  داشته باشند .    

  در نبود و عدم دسترسی کامل به استخبارات ، اطلاعات و اقتصاد  کشور و مردم ما بصوب مصیبت های گوناگون  کشانیده ميشود.  و اين  بحرانهای تحمیلی  توانسته است تا تمامی اساسات کشوری و شالوده های حیات سیاسی ،  اجتماعی و اقتصادی کشور مارا نابود  نماید.              روی این اصل وواقعیت عینی  ضرورت دیده میشود تا وحدت میان همه  نیروهای ملی و مترقی منجمله وحدت  میان روشنفکران   و روحانیون کشور ما تحکیم بخشیده شود.   امروز شرایط طوری برای ما عیار کرديده و بالای  ما تحمیل ميگردد  تا هر  لحظه  با تمامی  نیروی فکری و فزیکی علیه همدیگر قرار بگیریم .  بحران تحمیلی و بازی های استخباراتی  ، ضعف  مدیریت و اداره های  نابکار و صادر شده  به وسیله  شبکه های   اطلاعاتی  بیگانه  ازيک طرف و موجودیت  فشار های قومی و قبیله سالاری  در لباس  دین  ومذهب  از طرف ديگر  ما در وضع خطرناکی قرار داده است. آنها با استفاده   نامشروع از   احساسات اسلامی و عقاید مذهبی ووطنی مردم ما که بیش از هشتاد فیصد آنها سواد هستند ، توانستند اهداف شوم شانرا پياده نمايند.  استخبارات کشور های مختلف جهان و همسایه ها ، بخاطر اهداف پشت پرده شان توانستند   افغانستان را که  دهلیز  بزرگ  تمدن ، اقتصاد و فرهنگ شرق در قلب  آسیا  بود  ، نا امن و متشنج بسازند .   

دشمنان  سعادت مردم افغانستان توانستند تا تیوری  مترقی  ، افکار واندیشه بزرگ و معتبر مذهبی   را  وسیله عمده  جهت پیش برد اهداف خویش  قرار دهند . البته  اهداف آنها کنترول سرنوشت کشور ما و منطقه است . آنها توانستند تا  آتش جنگ و نفاق ملی ، بی اعتمادی و ناباوری های سیاسی و مذهبی را میان  روشنفکران و روحانیون  نه تنها  در   افغانستان  بلکهدر کشور های منطقه  شامل ایران ، هند ، پاکستان ، جمهوریت های  شوروی  سابق ( آسیای میانه و قفقاز روسیه  )   پخش وگسترش بدهند .  کشور پاکستان را به  یگانه  محل  تولید  و پایگاه  عمده   شرارت و  افراط  گرائی مبدل  سا ختند . با ایجاد و هسته  گذاری تنظیم  های  افراطی مذهبی و قومی ، قادر شدند تا از شاخه  افریقا گرفته  الی سرزمین  اعراب ،  شرق دور  ونزدیک  ، کشور های اروپائی و امریکای  لاتین  احساسات مذهبی  مسلمانان  جوان  در کنترول خود داشته باشند. با استفاده از فقر  اقتصادی و بی سوادی تعدادی را  تطمع  نمودند  .  جنگ  افغانستان را میتوان  جنگ و مصیبت بین المللی  تعريف کرد زيرا از  احساسات  ملی و  مذهبی  پاک  انسانها سوء استفاده صورت گرفت  .  نبود سواد ، فقر  و  دور نگهداشتن  ایشان  از اطلاعات  و واقعیت ها سرنوشت ايشان را به اين حالت کشانيد.

در نبود قوت و قدرت استخباراتی ، اطلاعات و اقتصاد  ا فغانستان و مردمش بیش از دو دهه  میشود که بیشترین  خسارات و تلفات  مادی و معنوی را متحمل گردیده و میگردد. اين  بازی هنوزهم  ادامه دارد . طور واضح ، بازنده هم مردم افغانستان است زيرا اگر به  واقعیت های جنگ در خانه خویش مراجعه نمایم  مشاهده  میگردد که  ما خود  همدیگر  خویش را  به چند دسته و گروپ  تقسیم بندی نموده ايم. آنقدر تحت تآثیر و اندیشه این گروپ بندی ها قرار داریم که از ذکر نام و هویت  اصلی و خانواده گی خويش دور مانده ايم . دربين روشنفکران چنين مروج است که فلان نفر پرچمی ،یا خلقی ، جهادی و یا طالب است . بد تر اینکه میگویم  مربوط فلان رهبر حزبی و یا تنظیمی است . ولی از ذکر نامش خود داری ميکنيم. هميشه بايد   باید تخریب و نا سزارا به آدرس همدیگر بگویم.  این بزرگترین مریضی و مصیبت  زمان است که برما تحمیل گردیده است . ما زنده هارا فراموش کرده ايم و  به دنبال  مرده ها  و معیوبین  تفکر و اندیشه های ملی و انسانی خویش را ضايع ميکنيم. در دفاع از این اندیشه های تحمیلی  حتآ تا سرحد  نابودی  شخص و خانواده های شان  به کمک  بیگانه ها رفته انتقام میگیریم .  ما بايد راه و تفکر خویش را  عیوض نمایم . برای نجات نسل آواره و یتیم ، جوانان و نوجوانان  متولد شده در بحران ، مصیبت و جنگ های قومی ، لسانی ، و مذهبی  با همه توانائی های علمی ، و انساندوستانه  راه های معقول جستجو نماييم .  همدیگر را به نام و القاب علمی و تخصصی  حرمت و احترام نمایم تا  بتوانیم صاحب یک قدرت بزرگ استخباراتی ، اطلاعاتی و اقتصادی متکی به خویش درخانه مشترک مان افغانستان  گردیم .   سعودی و  پاکستان   بازهم همانند سالیان دهه نود کوشش دارند تا بين افغانها " مصالحه"  برقرار نمایند .  پاکستان  دست مشارکت را با روسیه و  تاجکستان بخاطرموقعیت   استراتیژیکی  افغانستان   دراز کرده است  تا بخاطر بقای  منافع ملی  شان با یک تیر  دو فاخته  شکار نماید .  مگر سرنوشت افغانها  مربوط به مصالحه  و اتحاد  حزب اسلامی و طالبان برهبری ملا محمد عمر آخند  وابسته می ماند.  قدرت های نظامی امريکا و ناتو برای نابودی اين افراطيون بدينجا آمدند ولی اکنون پس از ده سال کوشش دارند تا با اين گروه مصالحه نمايند. هنوز زخم های ناسور و گورستان های مردم افغان تازه است . تعهدات  رهبران جهادی  در سعودی  باعث  گردید تا  امریکا و متحدین  شان برای ختم جنگ در افغانستان  از راه نظامی اقدام کنند ولی ديدديم که آنها قادر به اين امر نشدند.  دشوار خواهد بود تا این بار توافق حاصلهً که توسط سعودی ها و پاکستانی ها تحميل ميگردد ف نتيجه مطلوب بدهد وامریکا و متحدینش را سرخ روی و سربلند از افغانستان ومنطقه بيرون کند.  و پاکستان را به بادار منطقه ای تبديل سازد. اقتصاد ازينرو ،در اين بازی های خطرناک ،برای نجات کشور و مردم ما ، استخبارات يکی از ضروريات اوليه و لازمی محسوب میگردد .    

سنجر غفاری  مسکو 2 سپتامبر 2011                                                    

 

 

 


بالا
 
بازگشت