الف  - سپید سنگ

 

 

 

آیا پنجشیری ها و البانیایی ها همتبارند ؟

 

 

پیش از همه باید به جهر و روشنی بگویم که هدف ازین نوشته به هیچ صورت تبار گرایی ویا تبار ستیزی  نمیباشد .هم چنان  در روشنی علم اتنولوزی در عصر حاضر تبار خالصی (یهود تبار ها نظر به احکام  دینی و مذهبی  ا یشان که پیروان را از ازدواج با غیر از یهود تبار ها منع میکند ، ازین امر مستثنا هستند )

 در روی زمین وجود ندارد چه به برکت انکشافات علمی و تکنا  لوژی که تماس و نزدیکی بالا تر از تصور را دربین انسان ها  به میان آورده است که حاصل آن ازدواج های بیرون تباری و بیرون گروهی میباشد  وهم چنان آگاهی انسان ها از اضرار ازدواج های میان خانوادگی و  میان تباری ، مرز های تباری ، قومی وملی را نوردیده است که حاصل آن همانا فرزندان چند تباری میباشد . لذا درین نوشته کوشش شده است تا بالای تاریخ  گروپی  از مردمان کشور ، روشنی انداخته شود .

 

 

     تاریخ دانان دنیا و کشور خود ما ، منجمله علامه عبدالحی حبیبی، علامه احمد علی کهزادو دیگران هنگام بررسی تاریخ یونان باستان عصر سکندر پسر فلیپ مقدونی ، بار بارنوشته اند که چون اردوی یونانی سکندر آنقدر زیاد نبود که بتواند ضرورت های آن فاتح بزرگ را پوره کند.لذا
نامبرده از میان مردمان کشور های دور وپیش که آنهارا نیز منقاد خود ساخته بود،  اردو هایی تشکیل نموده و زیر امر وقومانده ی قوماندانان یونانی برای فتح سرزمین های خاور و باختر میفرستاد . چنانچه به گمان مورخین مردمان سر زمین نورستان واقع خاور  کشور ما بقایای اردوی یونانی سکندر کبیر هستند

همچنان در جلد نخست  ((تاریخ مختصر جهان ))نوشته ی  نچکینا  ، اسکزگین ، گوبر ، مانفرد و دیگران - پخش کرده ی  سال ۱۳۶۳ خورشیدی کمیته ی دولتی انتشارات  - ج ، ا -  روی ۸۹ آمده است : (( سکند ر در سال ۳۳۴ پیش از میلاد اردو کشی معروف خود به شرق را آغاز کرد . سپاه او چندان بزرگ نبود ، زیرا فقط  از سی هزار سر باز پیاده  ، پنج هزار سواره و ناوگا نی مرکب از ۱۵۰ یا ۱۶۰ کشتی جنگی تشکیل میشد ... )) .

این به  خوبی روشن میسازد که آن نا بغه ی نظامی صفوف اردوی جهان گشایش را با استخدام ملت های همجوار یونان و مقدونیه پوره میکرد . و این خود میتواند مهر تاییدی بر گفته ی بالا باشد .

با در نظر داشت  همین  گفته ی   تاریخ دانان به گمان و پندار من پنجشیری ها نیز که همانندیهای ظاهری فراوانی با مردمان آلبانیا و کاسوو دارند(من از چندین سا ل بدینسو درین گستره  مصرو ف کاوش و پژو هش هستم ، چندی  پیش یک دسته از مردمان کاسوو سالگرد آزادی سرزمین شانرا جشن گرفته و در میدان بزرگ شهر محل بود و باش ما گرد هم آمده بودند .  با نزدیک شدن به محل مزکور،  گمان کردم که در میان گروهی  از هم میهنان پنجشیری ام ، قرار دارم . ) . روی همین دلایل شاید آنها نیز از بقایای دسته ی دیگر اردوی سکندر باشند که نسبت دلایل و عواملی نتوانسته باشند که دوباره به اروپا باز گشت نمایند ویا اینکه کشور وسر زمین فعلی یعنی دره ی پنجشیر ، مورد  پسند شان قرار گرفته و در همین جا سا کن شده باشند . من از پژوهنده گان وکاوشگران درخواست میکنم تا به هدف روشن شدن گوشه ی از تاریخ کشور ما و تاریخ مردمان ساکن سر زمین افغانستان  ، دراین راستا دست به کاوش و پژوهش بزنند ، تا باشد که همه گوشه های تاریخ کشور ما همانند سا یر سرزمین های دنیا روشن  و شفا ف شود .

            به همه گان روشن است که در درازنای تاریخ میهن, به غیر از چند آدم  ارجمند و محدود  (  کمتر  از شمار انگشتان یکدست ) که  دست  به پژو هش های ژرف علمی در گستره ی نوشتن تاریخ میهن زده اند ، دیگران نوشته های نویسنده گان بیرونی به ویژه بریتانیایی را نشخوار کرده اند ، که سوگمندانه اغلب آن نوشته ها خالی از جانبداری کین توزانه نبوده و نمیباشد ،  ازینرو این فراخوان یعنی   پژوهش ژرف  وهمه جانبه تاریخ میهن و مردمان ساکن آن میتواند تکانه ی سود مندی درین راستا باشد   .

 به امید کار های سازنده درین گستره        

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  

 


بالا
 
بازگشت