طنز
از قلم فضل الرحیم رحیم
یک مجلس ابتکاری و خیرخواهانه !
همه دور یک میز طویل مستطیل شکل قرار داشتند . رئیس در بین کاغذ های که در پیش رویش قرار داشت در جستجوی چیزی غرق و پرق بود اعضای مجلس ، کسی با ناخنگیر در ناخن های پای های شان مصروف بودند کسی هم موی های بینی شان را بیخ کن می کردند و عدهء با استفاده از فرصت بیدارخوابی شب را با خرُ و پوف تلافی می کردند خلاصه اینکه همه در خواب ویا بیدار در مجلس حضور فزیکی و کمییای داشتند . که نا گهان صدا رئیس همه را متوجه خود ساخت که می گفت :
برادر ها ، من یک چند موضوع را یادداشت کرده بودم و می خواستم به عنوان موضوع بحث و تصمیم گیری در مجلس امروزی ما آنها را مطرح نمایم نمی دانم که چی شد وکجا یاددم رفته خیر به هرصورت امروز یک کار دیگر می کنیم همیشه من برای مجلس اجندا و موضوعات را پیشنهاد می کردم اما امروز با استفاده از همین وضعیت بوجود آمده و اینکه حالا مع الخیر با هم یکجا نشسته ایم شما بگوید که سر چی بحث کنیم ؟ اعضای مجلس چنان به تفکر چون چاه عمیق فرورفتند که گوئی بالای اشتباهات مخترعین جهان می اندیشند . در همین لحظه یک تن از اعضای مجلس که ازبرکت وزن وافر اندام و از لطف بالا بودن سن باعث ایجاد شغل به چند تن از جوانان که هنگام برخاستن و نشتن اورا کومک می کنند شده ایستاد و خطاب به مجلس چنین فرمود :
جناب رئیس ، عالیقدران حاضر در مجلس ، من می خواهم موضوع را برای اجنداء مجلس امروزی مطرح نمایم که سالهای سال حضور مخفی داشته و از ترس حکومت های ظالم نتوانسته جایگاهء علنی وبرجسته داشته باشد حکومت های قبلی تا توانسته اند این را مورد تهدید ، تحقیر، شکنجه ، اذیت و آزار قرار داده اند و در سر کوب این از هر گونه وسیله ممکن کار گرفته اند . انانیکه خواسته اند ضروری و یا غیر ضروری به این دست یازند به عنوان مجرم و خائین محکمه و مجازات شده اند . بلی جناب رئیس و عالیقدران گرامی ، این را ما و شما بودیم که در پرتو مصلحت های دموکراسی نوین از حقارت بار ترین ، زلیل ترین و پست ترین حالتش کشیدیم وهمخوان بالاترین هایش ساختیم با آنکه یک تعداد انسانهای مضر در صدد آن اند تا این را دوباره به حالت اولیش بر گردانند اما همکاری و همیاری ما با این اورا همچنان سرخوان همخوان بالای ها نگهمیدارد . حالا برای اینکه این دیگر به سرنوشت حقارت بار قبلی اش دچار نشود من احتراماً پیشنهاد می کنم که شکل و شیوه ء اجراات فنی و مسلکی این را در نصاب تعلیمی مکاتب اضافه نمایم تا باشد سلسلهء این خوری تا که جهان است بیدریغ مثل امروز ادامه داشته باشد . ناگهان کسی که در کنارش نشسته بود فریاد زد : چی خوری نفهمید م ؟ صدای عجیبی در فضای تالار پیچید ، رشوه خوری ، خوری ، خوری ،خوری .................. کسی ازبین حاضرین صدا کرد که اختلاس را هم در نصاب تعلیمی اضافه نماید تا باشد تعادل معادلات به هم نخورد و دیگری فریاد زد که چور چی گناه دارد آنرا هم در حاشیه ء کتاب بگنجانید تا عدالت به شکل واقعی اش تامین شود . در همین حالا رئیس ابتکارصحبت را بدست گرفت و فرمود : ببنین بخاطر جلوگیری از تنش های لفظی و فزیکی میان ما و شما و به اساس رعایت اصل مصلحت جوی من امر می کنم که رشوه ، اخلاس و چور در نصاب تعلیمی مکاتب درج شود و ما به حیث حامیان این بیچاره ها که در اثر استبداد حکومت های قبلی در حقارت بسر می بردند اینها را درجیب ها و خانه های خود قرار داده و تا آخرین رمق حیات از این ها دفاع می نمایم . ختم الله و رازقین .
13 می 2010