امروز مصالحه و صلح، کلمات و مفاهیمی اند که در
جامعه ما ورد
زبانهاست و هر کس ازین کلمات تعبیر خاص خود را دارد یا حد اقل می
توان گفت که حاکمان به نحوی و عامه مردم به نحو دیگر تعبیر می
کنند. از نظر حاکمان مصالحه با مخالفین دولت که از طریق جرگه ها و
کمسیون های صلح تامین می شود می تواند صلح را به ارمغان آورد.بدین
لحاظ تلاش دستگاه حاکم برای آغاز مذاکره با مخالفین بهر قیمت ممکن
در جریان است. دولت که خود دست نشانده ی بیگانه گان است با مصرف
ملیون ها دالر از جیب مالیات دهنده گان اروپایی و امریکایی جرگه
مشورتی صلح ترتیب می دهد، به خرید مخالفین می پردازد و در نهایت به
جلب توجه پاکستان می کوشد. کشوری که دشمنی خود را با افغانستان نه
تنها انکار نمی کند بلکه از سی سال بدین طرف به وضاحت نشان داده
است. از جانبی مخالفین دولت تا هنوز هیچگونه تمایلی به چنین جرگه
ها نشان نداده بر عکس صدای مصالحه دولت را که بیشتر با آه و ناله
از موضع ضعف بلند شده است، به سخره می گیرد و با فیر راکت و اعزام
نیرو های انتحاری جواب می دهند.
توده های ملیونی مردم نیز فریاد های مصالحه جویانه دولت و جرگه های
مشورتی صلح را فریب کارانه و ریا کارانه می دانند و هیچگونه علاقه
مندی به چنین پروگرام ها نشان نمی دهند.
واقعیت این است که مخالفین دولت اعم از طالبان،حزب اسلامی حکمتیار
و نیرو های جنگی جلال الدین حقانی، نیرو های مزد بگیر و استخدام
شده پاکستان و وهابی های عربستان سعودی اند که به کمک مالی امریکا
و انگلیس ایجاد شده اند و مزدوران گوش بفرمان باداران خود اند.
اینکه در هشت سال این نیرو ها به سرباز گیری بیشتر پرداخته اند و
امروز بنابر قول وزارت داخله کشور در اکثریت ولسوالی ها می توانند
امنیت را مختل نمایند نشان دهنده عمق فاجعه است.وضع موجود نشان
دهنده آنست که بیشتر از صد هزار نیروی تا دندان مسلح خارجی با همین
تعداد نیروهای مسلح داخلی با صرف ملیارد ها دالر نه تنها نتوانسته
اند به تامین صلح موفق شوند بر عکس نا امنی را افزایش داده اند و
کشتار و قتل بیشتر افغانها را باعث شده اند.اگر ملیارد ها دالر
مصرف شده در عرصه نظامی، در بازسازی و احیای اقتصاد، ایجاد پروژه
های صنعتی و زراعتی و تامین نیازمندی های روزانه مردم تخصیص داده
می شد و نرخ بیکاری که متاسفانه هر روز روبه صعود است،تنزل می یافت
و به جوانان وطن زمینه کار در فابریکه و کشتزار مهیا می شد آیا باز
هم نیرو های مخالف امکان سرباز گیری بیشتر را داشتند
؟اگر با کشت، پرورش و صدور مواد مخدر مبارزه موثر و
دلسوزانه صورت می گرفت و امکان تمویل نیروهای مخالف ازین مدرک
ازبین می رفت آیا بازهم ما با جلب بیشتر جوانان بیکار به جانب
مخالفین مواجه می بودیم؟
اگر بمباردمان های کور و بیدون هدف نیروهای خارجی باعث کشته شدن
هزاران هموطن مظلوم در قرا و قصابات نمی گردید،اگر تلاشی های خود
سرانه خارجی ها باعث بی عزتی مردم ما نمی شد و اگر در زندان های
رسمی و شخصی خارجی ها هموطنان ما محبوس نمی شدند و عناصر مشکوک با
در نظر داشت کرامت انسانی از جانب دولت افغانستان مورد بازجویی
قرار می گرفت و بلاخره اگر نیرو های مسلح خارجی در شهر ها، در
معابر عمومی و شاهراه ها همچون باداران فرعون صفت با مردم بر خورد
نمی کردند و بدون لزوم خود و قدرت خود را به ملت نشان نمی دادند و
از زورگویی استفاده نمی کردند باز هم وضع می توانست به نفع
مخالفین باشد؟
اگر دولت مداران ما این همه به فساد غرق نمی شدند، اگر کار به اهل
کار سپرده می شد ،اگر دست معامله گران قومی و قبیلوی از سر مردم
کوتاه می شد ،اگر در انتخابات شفاف نماینده گان واقعی مردم به
پارلمان راه می یافت،اگر بجای حامد کرزی که از ثبات فکر و نظر
محروم است و درین مدت طویل حاکمیت همیشه دمدمی مزاج بوده و موسمی
عمل نموده است شخصیت با کفایت مدبر و با تقوا حاکم سرنوشت مردم می
بود آیا باز هم ،وضع امروز را داشتیم؟ مسلما جواب نه است
وضع موجود کشور نتیجه سیاست های اشتباه آمیز خارجی
ها و بی اراده گی های حاکمان داخلی بوده،دستگاه فساد پرور موجود
قادر به حل پرابلم های حاد و مزمن امروزی نیست.مصالحه هیچگاه جاده
یک طرفه نیست که حاکمان مان فکر می کنند. مصالحه از موضع قدرت و
صلاحیت،مصالحه از موضع صداقت و راستی،مصالحه با دستان پاک می تواند
جانب مخالف را در صورتیکه مزدور و خود فروخته نباشد به طرف خود جلب
نماید. در حالیکه سردمداران طالبان نه تنها امروز بلکه در مت چند
سال حاکمیت نکبت بارشان در هر قدم توسط جنرالان پاکستانی رهنمایی
می شدند و مطابق سناریو، خواست و اراده آنان به ملت مظلوم ما امرو
نهی می کردند. در غیر آن طالبان به اصطلاح دین و شریعت چگونه ممکن
است خود تصمیم بگیرد که هموطن خود را قتل عام کند،مکتب هارا
بسوزاند، سرک ها و جاده هارا نابود کند و موسسات فرهنگی را به آتش
بکشاند. چنین اقداماتی را فقط دشمنان وطن یا آن عده خاینین به وطن
که با دالر و کلدار عقلش زایل و چشمانش کور شده باشد می تواند
انجام دهد که متاسفانه در کشور ما انجام شد.
با این مختصر تذکر می خواهم نتیجه گیری نمایم که جرگه ها و کمسیون
های به اصلاح صلح که می خواهد جاده مصالحه را یک طرفه طی نماید به
جایی نمی رسد.
لازم است علیه فساد و بی عدالتی،بیکاری و فقر ،تبعیض و تعصب مبارزه
موثر انجام داد و دستگاه دولت را از فساد اداری منزه ساخت.این امر
با گماشتن اشخاص صادق و دلسوز به مردم با طرح و تطبیق پلان های
موثر اقتصادی و اجتماعی،رشد متوازن مناطق و ولایات با رفع تبعیض و
بی عدالتی در ادارات دولتی و انتخابی ساختن دستگاه اداری در ولایات
و ولسوالی ها میسر است و بس.
در صورتیکه علیه بیکاری مبارزه قاطع صورت گیرد ملیون ها هموطن
بیچاره یی که به خاطر تامین نیاز فامیل خود آماده کشته شدن در صف
مخالفین شده است،جایگاه خود را در قریه و شهر خود باز می یابد و با
تامین معاش از راه کار و زحمت در تامین صلح یاری می رساند.این آرزو
ها نیز زمانی می تواند تحقق یابد که نیرو های مردمی با وحدت و
اتحاد خود زمینه ایجاد اداره سالم و حاکمیت قانون را بتوانند مهیا
سازند.در غیر آن در دور باطل جنگ و نا امنی ،مردم مظلوم ما محکوم
به زیست و مردن خواهند بود و بس