توردیقل میمنگی

 

صیادان فاشیست با استفاده از نام انتخابات
پارلمانی شکار میکنند وصید های اغفال شدۀ جاه ومقام هم دانه چینی

ولی سرنوشت مردم در بیراهۀ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟........؟

 

 دومین پردۀ نمایشات انتخابات پارلمانی، در متن حمام خون افغانستان، بادست اندر کاری های آشکار وپنهان گردانند گان خارجی و نقش آفرینی های تهوع آور، وعوامفریبانۀ آقای کرزی وتیم افغان ملتی های طالب پرور، در حالیکه همکاری های تنگاتنگ عدۀ دلال، از لایه های مختلف سیاسی وغیر سیاسی جامعه را باخود به همراه داشت به پایان رسید. اکنون مردم ما شاهد اعلان نتایج نهایی این نمایش رسوا، با تفکیک برندگان وبازندگان آن میباشند که، پس از گذشت بیشترازدو ماه، با ویرایش وپیرایش دلخواه قبیله پرستان برسراقتدار، با همه رسوایی وآلودگی های آشکاری که درجریان ومتن آن وجود داشت، ازپرده برون افگنده میشود.

   گستردگی میزان تقلبات ، تخلفات، قانون شکنی ها، تناقض گویی ها، زور گویی ها، پارتی بازی های گوناگون، مداخلات مقامات بلند پایۀ دولتی، خرید وفروش رأی مردم، پر سازی صندوق ها با ورقه های رأی تقلبی، استفاده از کارت قومی وعشیره ای،جلو گیری از رأی دهی عمدی وپلان شدۀ مردم در مناطق مختلف، خلق عمدی نا امنی ها در ساحات مورد نظر وغیره چنان آشکاروغیر قابل تردید است که حتی مجریان دولتی این انتخابات هم با شرمساری به آن اعتراف نموده ودر تلاش توجیه قابل قبول این رسوایی ها برای مردم ما وجهانیان مصروف اند.

   نتیجه با تکیه بر تجارب گذشتۀهمچون بازی ها،  از قبل معلوم بود، وهمه شاهد آن بودند که آقای کرزی وتیم معلوم الحال او حسب اقتضای موقف ومنافع قبیله سالارانۀخود، وبر نامه های دراز مدت وکوتاه مدت حامیان بین المللی اش وارد
عمل گردیده، آن ملاحظه کاری های اجباری دوره های قبل راهم که از روی تفنن به تمثیل بعضی از شعار های اغوا گرانه مجبور گردیده بودند، اکنون دیگر ضرورتی به رعایت آنها نداشتند.

  زیرا ایشان، براساس تجاربی که، از کنفرانس بن تا آخرین انتخابات بی آبروی ریاست جمهوری، که کرزی با وجود هزاران تخلف وتقلب، آشکارا وبی پرده، توانست، بازهم رئیس جمهور کشور شود، باخود داشتند، یقین کامل پیدا کردندکه،
مردم بیچارۀ افغانستان جزگروگانهای دست وپا بسته در زنجیر ه های پیچ در پیچ استبداد، نیرنگ وفساد چیزی بیش نیستند که، جز آه وفغان هیچ توانمندی دیگری هم در اختیار ندارند، و تپ تپ پا های امریکا وغرب هم، همه از روی مصلحت وبازی با ذهنیت عامۀ مردم جهان بوده، وهدفی جز نمایش دروغین دموکراسی قلابی، در وجود نیروهای اجیر وغیر دموکراتی که سایۀ دموکراسی راهم هزار بار ترور خواهند کرد،ندارند چه رسد بخود یک سیستم دموکراسی واقعی!

   از همین رو بود که ایشان، از همان ابتدای آغاز کار دوردوم انتخابات پارلمانی، بدون هیچ دغدغۀ خاطر وارد عمل شده وهمه زمینه های اساسی کار وزار انتخاباتی را به نفع اجرآت آیندۀ خود برنامه ریزی نمودند.

 تصفیۀ پارلمان آینده از وجود یک عده شخصیت های ملی ودانشمندی که، در پارلمان قبلی از روی تصادف، وشرایط پیش آمدۀ چند سال قبل در کشورکه، در آن مقطع پایه های حاکمیت های قبیلوی لرزان ودر حال سقوط قرارداشت، وملیت های محکوم کشورهم صاحب تشکیلات های سیاسی ونظامی قابل حساب خود بودند، بنیاد گرایی فاشیستی قبیلوی هم تا اندازۀ زیادی در نتیجۀ بروز حادثۀ یازدهم سپتامبروفعالیت های تروریستی دیگر، مورد خشم ونفرت جهانیان قرار گرفته بود، چانس ورود کمایی نموده بودند، از اهداف قبلاً تعین شدۀ حاکمان کشور حساب میآمد.

   روی همین ملحوظات آقای کرزی قوانین نیمه دموکراتیک انتخابات قبلی کشوررادر مغایرت بامواد مندرجۀ قانون اساسی کشورلغو وقوانین مطلقه وسردرگم جدیدی را با وجود عدم تصویب از جانب پارلمان گذشته، از طریق صدور فرامین شاهانه درمعرض اجرا قرارداد، که بر اساس آن کلیه زمینه های تقلب وتخلف از نام مبارزه برعلیه تقلب، آمادۀ کار گردیده ومبازره بر علیه تقلب، با اتکا بر قوانین خود ساخته وافراد خود گماشته، خود بزرگترین نوع فریب واغفال ذهنیت عامۀ مردم درجهت نیل، به اهداف غاصبانۀ ایشان در عرصۀ کسب قدرت به مجلس مقننۀ  کشوربحساب میآمد، که تقریباً بصورت موفقانه انجام شد.

    کمیسیون غیرمستقل انتخابات، وکمیسیون نام نهاد سمع شکایات، همانگونه که قبل از روی پرده آمدن نمایشنامۀ انتخابات دوم پارلمانی، کاملاً فعال ومصروف آماده سازی زمینه ها جهت تحقق بخشیدن به پلان های حاکمان فعلی بودند، بعداً هم فوراً وبدون اتلاف وقت وارد صحنه گردیده، با عناوین شفاف سازی انتخابات، رسیدگی به شکایات،  وابطال رأی های تقلبی، علناً شروع به باطل سازی رأی های آن عده کاندید وکیلانی نمودند که، پیش از پیش تثبیت، وجلو گیری از ورود
ایشان به پارلمان، ازاهداف قبلاً تعین شدۀ دولتمداران کنونی بحساب میآمد. رأی های باطل شده، عمدتاً آن آرائی بود که به صندوق منتقدین دولت، شخصیت های با اعتبار ملی وصاحب اندیشۀ مستقل جاداشت، نه آن رأی های واقعاً تقلبی که بعداز چاپ در پاکستان وارد صحنه شده وبه صندوق ها ی یک عده نمایندگان از پیش تعین شدۀ دولت جابجا گردیده بود.

  دولت پوشالی کرزی با این عملکرد خائینانۀ خود، معادلۀ یک تیر ودو فاخته را در معرض اجرا قرار داده، هم فورمول ارزیابی وشفافیت را بحساب خود خوب به نمایش گذاشت وهم از مخالفین خود انتقام گیری نمود، وپارلمان دوم، دوردوم ریاست جمهوری خودرا از وجود مخالفین قسماً تصفیه وزمینه را برای احراز کرسی ریاست جمهوری برای دور سوم وشاید هم موروثی ساختن آن، با ایجاد چنین یک پارلمان بی خاصیت وفرمایشی مساعد ساخت.

 تا با انفاذ قوانین فرمایشی توسط این پارلمان، آخرین مرحلۀ کاررا از نام قانون ودموکراسی بر علیه قانون ودموکراسی عملی نموده وتا جاییکه گنجایش داشته باشد، آرزو های شوم وغیرانسانی خودرا جامۀ عمل بپوشانند.

  افتضاح زمانی به اوج میرسد که یکی از بزرگان دولت، با اطمینان کامل، از طریق تیلفون اوامر خودرا مبنی بر وکیل سازی یک عده، وجلو گیری از موفقیت عدۀ دیگری به تفصیل صادر  وبا وجود افشای این خیانت کسی غرض دارش نمیشود.

  بد تر از همه اینکه عدۀ از تیکه داران قدرت در دولت ، همه باهم خواهان ممانعت، از ورود تنی چند مثل لطیف پدرام، داکتر مهدی، احمد بهزاد وغیره که از روی تصادف رأی آورده اند وباید به پارلمان راه یابند، گردیده وآمدن ایشان را به پارلمان مغایر منافع ملی کشور اعلان نمودند!!!! عجب دموکراسی وعجب محاسبۀ از منافع ملی که خواستۀ تنی چند ممثل آن باشد!!!!!!!

 بنابه گفتۀ شاهدان عینی چوکی های وکالت علناً در سرای شاهزاده خرید وفروش میشد، وبازار خرید وفروش این چوکی ها تا حدی گرم بود که، روزانه صد ها هزار دالر رد وبدل میشد، تا اینکه براساس آن یک عده افراد مستحق به عناوین مختلف محروم از حق خود گردیده ویک عده افراد تاجر بازور پول و وکسب حمایت از جانب مقامات دولتی جبراً به پارلمان راه یافتند که این خود برای این آقا دموکراتهای قلابی هیچ عیبی ندارد وهیچ ضرری هم به منافع ملی کشور در بر نخواهد داشت.

به همه حال!

    همۀ اهل خبره ودانش اعتقاد بران دارند که، این پارلمان یک پارلمان هدفمند در جهت نابود سازی آخرین دست آورد های نیمه دموکراتیک کشورطی یک دهۀ اخیر، باهدف تحقق بخشی، پروژۀ بازگردانیدن طالب ها در چوکات دولت وقدرت سیاسی کشور است، که در آینده های نه چندان دور، با لغو پارۀ از قوانین فعلی وتصویب قوانین جدیدی عملی خواهد شد که، این پارلمان وظیفۀ اجرای بلا قید وشرط همۀ آنها رابه عهده خواهد داشت، واز نام با اعتبار ترین مرجع قانون گذاری کشور، هر آن چیزی را مردم در ازای بزرگترین قربانی ها طی دهه های اخیر بدست آورده اند دوباره از ایشان باز پس گرفته خواهد شد.

 اما آنچه که مایۀ نگرانی عمیق برای همه است، همانا برجسته شدن تمایلات شئونیستی وعلناً از تفوق طلبی های قبیلوی سخن گفتن توسط شخص رئیس دولت وحلقات وابسته به اوست که، بگونه های مختلفی، از چاره اندیشی های محیلانه برای آوردن یک عده وکلای غیر منتخب از مناطقی که بنابرتسلط مطلق حاکمیت طالبانی، هیچگونه انتخاباتی درآنها صورت نگرفته شروع، وباغیرعادلانه خواندن انتخابات در ولایت غزنی بعلت انتخاب نه شدن کاندید وکلای پشتون درآن ولایت
وانتخاب شدن نمایندگان هزاره ها وغیره ادامه می یابد، که این خود به معنای علنی ساختن دشمنی، وآشتی نا پذیر بودن فاشیست های بر سر اقتدار، با مردم غیر پشتون، ومجموع مردم افغانستان ، خصوصاً تورکان وهزاره ها ست، که اهداف استراتیژیکی از پیش تعین شدۀ قبیلوی فاشیستی خودرا هر گز حاضر به کنار گذاشتن نبوده وصرفاً به حاکمیت انحصاری می اندیشند وتبدیل کردن این سرزمین به سرزمین خالص پشتون ها که این خود بنابه گواهی تاریخ وتجارب خونین سده های اخیر حاکمیت قبیله سالاران خیال است ومحال ولی تداوم این نوع موضع گیری همانند گذشته ها جز به عقب راندن چرخ تکامل جامعه وخلق بی عدالتی ها ، با پیآمد های افزایش نفاق و تعصب ثمرۀ دیگری ببار نخواهد آورد که، این امر سخت تکاندهنده وقابل تأمل میباشد.

آنچه که بی هیچ گفتۀ پیدا و نتایج آن قابل لمس است همانا برنده شدن ستمگران وعقب گرایان درین انتخابات، ومهیا شدن زمینه های بازگشتن طالبان به حاکمیت دولتی از طریق این پارلمان است.

 اما ناگفته نباید گذاشت که ورود افراد انگشت شماری از شخصیت های با اعتبار وباهد ف ملی که حاکمیت نتوانست جلو ورود ایشان رادر ین مقطع مانع شود، برای جامعۀ تحول پسند وخلق های محکوم کشور دست آورد بزرگی بحساب میآید که ، با تمرکز ووحدت عمل میتوانند بهترین سخن گویان مردم درین مقاطع حساس تاریخ باشند. به شرطی که امراض متعفن گذشته پرستی وخود محوری را از وجود خود دور ساخته،و تفاوت های عقیدتی را به منبع اختلافات ودشمنی های میان تهی میان هم  مبدل نسازند!!! البته که تحقق این خواست کار سهل وسادۀ نخواهد بود، وگماشتگان رژیم فاشیستی سر نوشت هر یکی از این افراد را میتوانند با توسل به توطئه ودسیسه به سرنوشت ملالی جویا در دور قبلی این مجلس مبدل سازند.

   نجات بخشیدن مردم ما از چنگال این ستمگران بی مروت کار سهل وسادۀ نیست ولی نباید هم ناممکن پنداشت، فقط به وحدت وواقع بینی های لازم، نیرو های ضد استبداد ونمایندگان واقعی خلق های در بند نیازمند است که ایجاب آگاهی سیاسی وخود آگاهی انسانی هر چه بیشتررا مینماید.

 

 

 

------------------------------------------------------------------

 

نویسنده: توردیقل میمنگی

 

معضله آفرینی های دولت افغانستان وتیم افغان ملتی حامد کرزی در برابر نمایندگان منتخب

ولایت غزنی در پارلمان کشوراز کجا سر چشمه میگیرد؟

 

 قراریکه ما اطلاع داریم، چند روزقبل برین نتایج انتخابات پارلمانی دومین مجلس قانون گزاری کشور بعداز حادثۀ یازدهم سپتامبر وبر سر قدرت آمدن حامد کرزی اعلان گردیده ولی از اعلان نتایج این انتخابات در ولایت غزنی بنابه دستور مقامات ذیصلاح دولت افغانستان وحلقات معینی در خارج از آن جلو گیری به عمل آمد .

 در رابطه با چگونگی بر گزار شدن این انتخابات وتقلبات گستردۀ که در آن انجام گرفته ودر نتیجه یک تیم پارلمانی مورد نیاز آقای کرزی وهوا داران بنیادگرا وفاشیست او زمینۀ تبارز پیدا نمود ، حرفی وجود ندارد. زیرا همه میدانند که این انتخابات چگونه وبا چه نیرنگ های بر گزار گردید، وهد ف از پیش تعین شدۀ آن چه بود!!!

  نتیجۀ کلی این انتخابات در مطابقت کامل با خواست وآرزوهای حامد کرزی وهوادارانش در جهت تحقق آرزو های قبیله سالارانۀ ایشان قرار دارد. ولی آنچه که ایشان را سرا سیمه نموده وبا عث کدورت خاطر شان گردیده همانا را ه یابی یک عده شخصیت های مستقل ودارای بینش های معین فکری، یکجا باشماری ازافراد وابسته به اقوام وملیت های محکوم کشور، بالاتر از معیار های تعین شده توسط دولت آقای کرزی وتیم افغان ملتی ها درین دورچهار سالۀ، کارمجلس مقننۀ کشور است که ، درگذشته ها اکثراً نمایندگی ازبیک ها، هزاره ، تورکمن ها ایماقها، قرغیز ها وغیره را در پارلمان ودیگر مراجع با صلاحیت کشور، افراد فاقد صلاحیت ودانش قبایلی صرفاً بر اساس تصمیم گیری های مقامات دولتی وامتیاز تعلق داشتن به قبیلۀ حاکم تمثیل مینمودند که در واقعیت امر ایشان از نام این مردم بر علیه ایشان داخل حلقه های تصمیم گیری وقانون گزاری کشورگردیده وهیچگاهی هم مدافع خواست ها وآرزوهای عدالتخواهانۀ آن مردم درمطابقت با نیازمندی های مشروع وبر حق ایشان نبودند که نمونه های بارز آنرا در دوره های مختلف حاکمیت ظاهر شاه وبعد آن فراوان میتوان مثال زد که آن فصل نا میمون تاریخ هنوز هم ادامه دارد، وقبیله سالاران فعلی هم خواهان ابدیت بخشیدن آن تعامل نحس در کشور اند!!!!.  

  البته انگیزه های خشم حاکمیت را در رابطه با نتیجۀ انتخابات ولایت غزنی،صرفاً به چگونگی راهیابی تنی چند از افراد برگزیدۀ ملیت هزاره درین دور کار پارلمانی کشور نمیتوان خلاصه کرد. زیرا حاکمیت قبیله سالاران فعلی در کشور، در صد د تلافی فرصت های از دست رفته، در گذشته های نه چندان دور، دررابطه باگسترش و تأمین همه جانبه وپایدار پشتون سالاری در مطابقت با فورمول های عبدالرحمان خان ومحمد گل مهمند در کشوربوده، جهت تحقق بخشیدن به این آرزوی  ناکام وغیر انسانی، نیازمند دستیابی به حیله های بر انگیزاننده و تحریک کنندۀ احساسات خلق پشتون با استفاده از برد وباخت های  پارلمانی در وجود اقوام وملیت های ساکن این سرزمین میباشند، که این امر درین مرحلۀ سرنوشت ساز وحساس تاریخی که مجموع مردم افغانستان نیازمند یک تغیر کلی در اوضاع واحوال بحرانی کشور با ایجاد وشکل دهی یک دموکراسی واقعی میباشند در یک جانب قضایا، وتلاشهای محافل شئونیستی در جهت حفظ اوضاع به نفع حاکمیت تک ملیتی وانحصاری وتحکیم پایه های قدرت از طریق عقیم سازی پروسۀ شکل گیری وقوام دموکراسی از جانب دیگر، کاملاً قابل درک بوده ومانور های آقای کرزی یکجا با هواداران نظام قبیلوی فاشیستی او، از ابتدای رویکار آمدن این دولت، در جهت اعادۀ موقعیت از دست رفتۀ ، آخرین نیروی بسیج شدۀ قبیلوی در وجود طالبان واستخبارات پاکستان، در توأمیت با القاعده، نشاندهندۀ آن بود که ، جنایتکاران طالب به هر شکلی که باشد باید است داخل سیستم دولتی کشور گردیده واز نام این گروه جنایت پیشه امتیازاتی را برای نیازمندی های حاکمیت قبیلوی خود دست وپا نمایند.

  اکنون جهان شاهد آن است که یک بار دیگر طالب شکست خورده ومتلاشی شده در بهای از دست رفتن جان ومال وحتی ناموس هزاران انسان مظلوم این سرزمین خصوصاً خلق پشتون، باز سازی و درمعادلۀ قدرت وحاکمیت سیاسی افغانستان یک جانب قضیه را تشکیل میدهد.

    در این اوضاع واحوال حامد کرزی وتیم فاشیستی او در دولت، خواهان تسریع پروسۀ الحاق طالبان به حاکمیت دولتی، ومتحد ساختن پشونها در مقابل دیگر باشندگان کشور، با استفاده از نیرنگ برد وباخت پشتون وغیر پشتون در انتخابات اخیر بوده واز آن جهت تحریک وبه غیرت آوردن قبایل پشتون خواهان بهره برداری میباشند.

 البته متناسب با تلاشهای انسجام بخشی قبایل پشتون، تلاشهای معکوس آن هم در جهت از هم پاشانیدن وحدت ویک پارچگی دیگر خلق های کشور از مجاری مختلفی در جریان است که، صدور غایلۀ طالبانی به مناطق امن شمال ومناطق مرکزی کشور برجسته ترین نمونه های این تلاشها بحساب میرود، که روز تا روز در حال افزایش بوده وبه ذرایع مختلفی چون تطمیع، تخویف، ترور،  تفرقه افگنی وغیره خلق های ازبیک، هزاره، تاجیک، تورکمن، ایماق، بلوچ، نورستانی، پشه ای، قرغیز، قزاق ، قزلباش، وغیره را درگیر هزاران مصیبت ناخواسته روزمره نموده ودرعوض فقط خواهان اعاده وتحکیم حاکمیت مطلقۀ قبیلوی خود در کشور میباشند.

   مسألۀ عمده سازی نتیجۀ انتخابات پارلمانی در ولایت غزنی ، یک سلاح  تحریک احساسات پشتون ها بر علیه غیر پشتون ها، با هدف متحد ساختن ایشان در جهت قبضه نمودن بیشتر از پیش حاکمیت دولتی و آوردن طالبان با نشان دادن خطر فرضی از دست رفتن افتخارات وتوانمندی های پشتون ها در افغانستان است که، که غزنی را به عنوان مثال پیشکش موضوع نموده ودست دوستی دادن به کرزی وحمایت از پلان های شئونیستی اورا از مقدسات پشتونوالی آن قوم تبلیغ مینمایند.

  موضوع وکلای منتخب غزنی به هر شکلی که باشد بر گشت ناپذیر است. ولی شئونیسم بعنوان سلاح تبلیغاتی مصروف بهره برداری ازآن میباشد. این خود جنایت عظیمی در قبال وحدت ویک پارچگی مجموع باشندگان کشور به دور امتیاز دهی های غیر انسانی ، در یک فضای دموکراتیک وقانونمند است که، هم در گذشته ها جنایتکاران قدرت طلب ازین سلاح استفاده نموده اند وهم در آینده ازآن استفاده خواهند کرد!!!!!

اما نیازانسانی جامعۀ ما فقط از طریق تحقق عدالت اجتماعی وبرابری همگانی در برابر قانون، واحترام به حقوق وحیثیت کلیه باشندگان کشور، به دور ازخود بر تر بینی های قومی، قبیلوی، نژادی، مذهبی، لسانی وغیره، قابل تبیین ودریافت است که متأسفانه حاکمیت طلبان وبرتری جویان از درس های روزگار هیچ نمیآموزند وبه خونهای ریخته شدۀ مردم ما هم هیچ ارزشی قایل نیستند.

 این خود یک فاجعۀ عظیم فکری در جامعۀ ماست که، تعریف واقعییت ها وعینیت هارا با قبول موجودیت اقوام وملیت های مختلف درین کشور وقایل شدن حقوق مساوی برای همه مغشوش نموده، صرفاً زمینه های باداری وقبیله سالاری یک عدۀ انگشت شماررا بصورت مقطعی فراهم میسازد. ولی دردهای جانکاه وتاریخی هیچ یکی از گروه های ملی این سرزمین از این طریق قابل معالجه نیست وصرفا عمر استبداد وبی عدالتی را طولانی تر میسازدوبس!!!!!

 تأمین وحدت ملی، دستیابی به یک دموکراسی واقعی در کشور، بانابودی شئونیسم وعظمت طلبی در ارتباط است. پس شئونیسم را باید است نابود ساخت!!!!

 


بالا
 
بازگشت