چرا دیگران هزینه سرکشی طالبان را بپردازند ؟
بعد از فروپاشی و سقوط رژیم مزدور و منفور طالبان ، مردم خسته از جنگ و به خون نشسته کشور عزیز ما افغانستان در تداوم قساوت و بی رحمی این گروه فرهنگ ستیز و اجیر هنوز هم لحظه ای فارغ از درد ، رنج ، تشویش و اضطراب نبوده و در شنیدن اخبار تکان دهنده مرگ و رنج هموطنان و عزیزان خویش لحظه شماری مینمایند .
دردا و دریغا با وصف موجودیت قوای ائتلاف بین المللی و ورود جنگ جویان تازه دم ناتو با ساز و برگ مدرن و وسایل پیش رفته نظامی ، دامنه جنگ و خشونت ، سنگدلی و نا امنی این گروه جنایت پیشه هر روز ابعاد تازه و جدیدی بخود کسب میکند و سوگمندانه این جنایت پیشه گان بی رحم هر روز مردم کشور ما و جهانیان را به تماشای صحنه های دلخراش سنگسار زنان بی دفاع ، اعدام های دسته جمعی و انفرادی روستاییان ، گوش و بینی بریدن ها ، بم گذاری های انتحاری ، به آتش کشیدن مکاتب و دارایی های عامه ، ویرانی منازل ، اختطاف ها و غیره جنایات تکان دهنده و نا بخشیدنی ضد بشری فرا میخواند .
این گروه وحشی و جنایت کار به دستور با داران پاکستانی و عربی خویش ، متاسفانه در بسی نقاط کشور با ایجاد موانع جدی جوانان ، اطفال و حتی بیماران و نیازمندان شهر های کوچک و روستا ها را از رفتن به مکتب و کلینیک های عرضه خدمات عاجل صحی محروم ساخته و دهقانان را به کشت کو کنار مجبور و عناصر فرصت طلب و استفاده جو را جهت گسترش فساد اداری بیشتر از پیش تشویق نموده و کارد را به استخوان ملت مظلوم ما رسانیده است .
نیرو های مسلح ناتو و ائتلاف بین المللی بخاطر انتقام جویی از این جنایت پیشه گان ، هر روز تخم تنفر و انزجار علیه خود را در شهر و روستا های کشور وسیعاً بذر نموده و صد ها روستاییان بی دفاع را در سوگ نبود وابسته گان شان با تلخ کامی دعوت مینماید . ولی هیچ چشم بینا و گوش شنوایی در جهان موجود نیست تا مانع تداوم این عمل شوم و ضد انسانی آنها گردیده و به این تراژیدی چرکین نقطه پایان گذارد .
یکی از دلایل عمده تداوم جنگ و خشونت ، به انزوا قرار دادن شخصیت های با نفوذ ملی و عدم هم آهنگی کارا میان نیرو های مسلح دولت آغشته با فساد و بی تفاوتی قوای ائتلاف بین المللی در این راستا میباشد .
سوال عمده و اساسی در این جا است که چرا و تا چه زمانی سایر مردم شریف و صلح خواه کشور ما هزینه سرکشی این گروه بی فرهنگ و وابسته به شبکه های جاسوسی پاکستان و کشور های عربی را بپردازند ؟ چرا بیش از این برای این شیاطین خون خوار اجازه داده شود که لب خند شادی را از لبان زنان و کودکان ما برباید و دایره فعالیت های تخریبی خویش را در سایر نقاط کشور گسترش داده و چادر سیاه غم و ماتم را بیشتر پهن سازند ؟
آیا در کشور عزیز ما افغانستان شخصیت های با نفوذ ملی و مردمی وجود نداشته و ندارد که جلو پیش روی این جنایت پیشه گان را سد شده و به حیات ننگین و فعالیت های شرم آور و رزیلانه شان خاتمه بدهند ؟ جواب این سوال برای همگان روشن و هویدا است بلی وجود دارند ! ولی با کمال تاسف گروه ها و حلقات شناخته شده و معینی در داخل حاکمیت و نظام کنونی وجود دارند که به صورت مخفی و غیر مستقیم در جهت حمایت از طالبان قرار داشته ، مذبوحانه سعی و تلاش دارند تا خواست های شوم و غیر انسانی طالبان مزدور را گام به گام عملی و تطبیق نمایند . یکی از دسیسه های آشکار طالبان نکتایی پوش داخل حاکمیت ، دور ساختن و به انزوا کشیدن عمدی شخصیت های با اعتبار ملی و مردمی کشور است ، که با هیچ شبکه جاسوسی و یا معامله با پول ، عقب گرایی و مزدوری به اجنبی ها سر سازش نداشته و منافع کشور و مردم را بالاتر از آن میشمارند . تداوم آشکار این روش ضد وحدت ملی از یک سو زمینه نفوذ و نیرومندی طالبان را در سایر نقاط کشور مساعد ساخته و از سوی دیگر زنگ خطر اعاده دوباره نظام تک قومی طلبانی را در کشور به صدا آورده است . طالبان و گروه های ضد وحدت ملی و تمامیت خواه داخل حاکمیت سعی و تلاش دارند تا ولایات امن شمال کشور را نیز نا امن و به میدان جنگ و خون ریزی مبدل نموده و لانه های تخریب کاری دستگاه جهنمی ای ، اس ، ای پاکستان و تروریست های عربی القاعده را در آنجا بار دیگر فعال ، گسترش و مساعد سازند .
آیا در گذشته تصور این امر ممکن بود که در ساحهء قلمرو نفوذ جنبش ، ملی ، اسلامی افغانستان در شمال کشور و بخصوص ولایات امن فاریاب ، جوزجان ، سرپل ، بلخ ، سمنگان و تخار طالبان به شیوه کنونی نفوذ نموده و با ایجاد نا امنی قوای ائتلاف و دولت را به چالش بکشند؟
نه هرگز نه ! ولی امروز با تلخ کامی ملاحظه میگردد که ایجاد نا امنی و بی نظمی ، به آتش کشیدن مکاتب و مراکز صحی ، ویرانی پل ها و پل چک ها ، سرقت های مسلحانه ، افزایش حملات انتحاری ، اختطاف تجار ملی و حتی قتل والی یک ولایت به روند عادی مبدل گردیده و زنگ خطر جدی نا امنی را طور بی سابقه به صدا آورده و امید به زندگی مرفه و آینده شکوفا را به یاس و نا امیدی کامل مبدل نموده است .
برای هیچ شخص و مقامی پوشیده و پنهان نیست که جنبش ملی اسلامی ، افغانستان تحت زعامت و رهبری مدبرانه محترم جنرال عبدالرشید دوستم همواره در لحظات حساس تاریخی با وصف مشکلات و دشواری ها ، دلیرانه وارد عمل شده و تغییرات شگرف و چشمگیری را در عرصه های مختلف زندگی سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی مردم کشور ما بو جود آورده است .
تجربه سه دهه اخیر بخصوص مدت چهار سال حاکمیت جنبش ملی ، اسلامی ، افغانستان ثابت نموده است که این گردان رزمنده نتنها در صفحات شمال کشور خدمات بس بزرگی را در جهت تامین امنیت کامل و حفظ تمام دارایی های عامه ، مکاتب ، موسسات تعلیمات متوسط و تحصیلات عالی انجام داده ، بلکه در جهت انکشاف آنها نیز گام های قابل ملاحظه برداشته است .
دانشگاه بلخ با داشتن بیش از پنج هزار محصل در فاکولته های طب ، حقوق ، ساینس ، ادبیات ، اقتصاد ، انجنیری و زراعت شامل بخش های لیلیه و نهاری بدون تبعیض در خدمت همه فرزندان کشور قرار گرفته بود . همچنان در موسسات تحصیلات عالی ولایات بغلان و فاریاب هر کدام بیش از هزار محصل را در رشته های مختلف پذیرفته بودند . انستیتوی های پیداگوژی در مجموع ولایات شمال تاسیس شد . در بیش از پنج صد مکتب ابتدایی متوسط و لیسه و همچنان مدارس دینی حدود یک صد هزار دانش آموز به زبان های مادری پشتو ، فارسی ، اوزبیکی و ترکمنی بدون تبعیض اعم از دختر و پسر توسط معلمان تدریس میگردید . برای اولین بار ایجاد مراکز کامپیوتری برای نو جوانان در شهر های مزار شریف و جوزجان به کمک مالی و همکاری کشور دوست ترکیه فعال گردید . مبارزه برای محو بیسوادی به سرعت ادامه داشت . در شمال کشور در آن زمان بیش از سی جریده و مجله های آزاد و غیر وابسته و همچنان جراید احزاب و تنظیم ها به نشرات خود آزادانه می پرداختند . شعب دستگاه های نشریاتی بین المللی رادیو تلویزیون آئینه در هفت ولایت شمال کشور فعال گردیده و موسسه تولیدی باختر فیلم در شهر مزار شریف تحت راهنمایی هنرمندان شناخته شده رادیو تلویزیون کابل و افغان فیلم صورت میگرفت تا مشعل هنر کشور را روشن نگهدارند . کار برای ترمیم ، حفظ آثار و آبدات تاریخی و بخصوص ترمیم اساسی روضه شاه ولایتمآب با اعمار تشناب های عصری ، پارک های پر از گل ، گلدسته ها و چوکی های کانکریتی با دقت لازم انجام گردید . شفاخانه های جدید با وسایل و پرسنل مسلکی و امکانات مدرن و عصری و ضروری ایجاد شد . کلینیک های صحی در اکثر ولایات انکشاف پیدا نمود . شرکت هواپیمایی بلخ ( بلخ هوا یولری ) جهت فراهم آوری تسهیلات لازم مسافرین و عرضه خدمات ضروری ترانسپورت هوایی تاسیس گردید . صفحات شمال کشور میزبان کمک رسانی برای بیش از یکصد هزار هموطن آواره کابلی ما و همچنان مهماندار مهاجرین جنگ زده تاجکیستان که به اثر عوامل جنگ و نا امنی مجبور به ترک خانه و کاشانه خود شده بودند گردید . نفوس شهر مزار شریف از یکصد و هفتاد هزار به بیش از دو ملیون نفر بالا رفته و خوشبختانه همه در فضای امن ، مطمئن ، صلح ، برادری و برابری زندگی مینمودند . در شمال کشور تمام فابریکه های تولیدی نتنها تاراج و به پاکستان انتقال نگردید بلکه فعال نگاهداشته شد . یگانه فابریکه پتر شیمی کود برق با استخدام بیش از سه هزار کارگر و کارمند مصروف تولید بود . فابریکه های نساجی ، فابریکه سمنت ، سیلوی ذخیره گندم و سیلوی نان پزی و سایر فابریکه های خورد و بزرگ دیگر در طی چهار سال حکمروایی جنبش ملی و سیعاً انکشاف نمود . کار تجارت با وسعت کامل در شمال کشور رونق حاصل کرد . بندر تجارتی حیرتان با همه امکانات اداری و تخنیکی آن فعال شده و بندر تجارتی آقنه در ولسوالی اندخوی نیز به روی تجار ملی و مسافرین کشور گشوده شد . از لحاظ ساختمان اکثر شهر های شمال کشور چهره عوض کرد و صد ها ساختمان جدید مسکونی با نقشه های مدرن و عصری شهر مزار شریف را در جمله شهر های معمور درجه اول کشور قرار داد . شهر مزار شریف به مرکز عمده سیاسی مبدل شده و کنسولگری کشور های هندوستان ، پاکستان ، ایران ، اوزبیکستان ، ترکمنستان ، ترکیه ، روسیه و غیره کشور ها گشایش یافت . ده ها نمایندگی ملل متحد در شمال کشور مصروف باز سازی و کمک به موسسات صحی و تعلیمی گردیدند . تمدید پایپ لاین های انتقال گاز شبرغان برای اولین بار در تاریخ کشور در شهر ها و روستا های جوزجان و مزارشریف در خدمت مردم قرار گرفته و باب نوینی را در زندگی مدنی مردم ما گشود . تمدید برق ولتاژ بلند از کشور ترکمنستان زندگی شهروندان ما را عوض نمود . در طی چهار سال جنبش ملی اسلامی افغانستان مهماندار ده ها هیئت سازمان های معتبر بین المللی ، کشور ها و شخصیت های مهم و با اعتبار جهان از جمله آقای محمود مستری نماینده خاص آقای پتروس غالی سرمنشی ملل متحد در امور افغانستان ، محترم دوکتور عبدالستار سیرت و محترم سردار سلطان محمود غازی نمایندگان خاص شاه سابق و غیره شخصیت ها گردید . همین گونه جنبش ملی اسلامی افغانستان منحیث حلقه اتصال میان همه احزاب و تنظیم های کشور پیوسته از موضع واقع بینا نه برخورد نموده و هیچ یک از احزاب و تنظیم های کشور را از اشتراک در تعیین سرنوشت کشور نفی ننمود . واقع بینی جنبش ملی اسلامی افغانستان و برخورد های مسئولانه آن در قبال حوادث و رویداد ها در کشور پرستیژ ، حیثیت و اعتبار جنبش ملی اسلامی افغانستان را قویاً در سطح ملی و بین المللی برجسته نمود . عده فرهنگیان ، دوکتوران ، اقتصادانان ، حقوق دانان ، نظامیان ، تاجران ملی ، صرافان و غیره افراد فنی و مسلکی ، صفحات شمال را به مثابه سنگر مطمئن دفاع از صلح ، دموکراسی و آرامش تشخیص نموده و با قبول خطرات جانی و زحمات فرا وان به شهر مزار شریف و سایر ساحات تحت تسلط جنبش ملی ، اسلامی ، افغانستان سرازیر و متراکم شده و با همکاری های صمیمانه و همه جانبه خود ، در همه عرصه ها جنبش ملی ، اسلامی ، افغانستان را از لحاظ تشکیلاتی بیک سازمان بزرگ ملی مبدل نمود . شبکه های جنبش در سراسر کشور وسیعاً فعال شده و نمایندگی های آن در تعدادی از کشور های جهان گشایش یافت . احراز این موقف در آن شرایط فوق العاده دشوار و نامشخص کشور کار ساده و امر تصادفی نبود ، این دست آورد ها نتیجه و محصول منطقی سیاست خردمندانه و اقدامات مردم و میهن دوستانه و عملی جنبش ملی اسلامی ، افغانستان و در راس آن محترم ستر جنرال عبدالرشید دوستم بود . زیرا رهبری جنبش همیش سیاست قطب بندی اجتماعی را مردود میشمرد و شعار وحدت ملی و تساند اجتماعی را بر مبنای اصول آزادی بیان و عدالت اجتماعی ، تشریک مساعی جهت حفظ افغانستان بحیث یک کشور آزاد ، مستقل ، واحد و دارای حاکمیت ملی ، با حفظ ارز ش های تاریخی آن به پیش کشیده و در این راه از مجموع نیرو های ترقی خواه ، دموکرات ، وطن دوست و صلح پسند بهره مند گردیده بود . رهبری جنبش ملی علیه بنیاد گرایی ، انحصار طلبی ، تجزیه طلبی و افتراق ملی سنگر نیرومندی را پایه گذاری کرد . زیرا جنبش ملی ، اسلامی ، افغانستان بیک تبار ، به یک قوم و بیک زبان خاص تعلق ندارد و این جنبش به همه مردم شریف کشور متعلق میباشد . دریغا توطئه های سازمان یافته ، تطمیع و سابوتاژ از سوی اداره جهنمی ای ، آس ، ای پاکستان در وجود عناصر ضعیف النفس و احساساتی از درون ، این نهاد با اعتبار ملی را پاشان نموده و زمینه نفوذ طالبان و تروریست های عربی را در شمال کشور مساعد و ضربات جبران ناپذیری را بر پیکر این نهاد ملی وارد نمود . با درد و دریغ دشمنان رفاه و سعادت مردم افغانستان این چنین شخصیت های با اعتبار ملی را با دزدان و چپاولگران دارایی های عامه ، قاچاق بران مواد مخدر و جنایت کاران حرفه ای در یک ردیف قرار داده و جهت تحقق پلان های شوم و غیر انسانی خویش گاهی دهل عدالت انتقالی را به صدا می آورند و زمانی هم افراد منفور نظیر اکبر بای قاچاق بر مواد مخدر را تشویق به ماجراجویی نموده ، شور و هلهله برپا می نمایند .
طالبان و اداره جهنمی ای ، اس ، ای پاکستان و تروریست های کشور های عربی از رزم آرایی ، شهامت ، سوق و اداره سالم جنگی شخصیت های ملی مانند محترم جنرال دوستم این روستا زاده وطن پرست و خدمتگزار مردم اطلاع کافی داشته و تا اکنون خاطره قهرمانی های او را که بعد از وقوع حملات یازدهم سپتمبر منجر به زوال نظام طالبان ، ایجنت های اداره جهنمی ای ، اس ، آی پاکستان و تروریست های عربی در کشور گردید ، خوب به حافظه دارند .
طالبان وحشی و حامیان بی شرم آنها باید خوب بدانند که : استقرار نظام تک قومی طالبانی به هیچ وجه در افغانستان نتنها ممکن و میسر نیست بلکه تلاش در این راستا خطرات بیشتری را برای محو کامل شان در قبال خواهد داشت .
هر گوشه گمان مبر که خالیست ---- شاید که پلنگی خفته باشد
ما از رهبری همه کشور های جهان منجمله محترم آقای بارک اوباما رئیس جمهور مدبر و با دانش آمریکا بی صبورانه میطلبیم تا از تجارب غنی شخصیت های با اعتبار ملی که با یک صدا توانست یک ملیون رای مردم را در صندوق آقای رئیس جمهور کرزی بریزد ، استفاده موثر نموده و در جهت تامین امنیت و صلح سرتاسری ، قطع جنگ و خون ریزی و ایجاد فضای امن در کشور از تجارب و اندوخته ها و تکتیک های حربی این چنین شخصیت های نیک نام و با نفوذ ملی که از اعتبار بزرگ مردمی برخوردار است ، استفاده موثر نموده و بیش از این باعث تداوم جنگ خشونت و خون ریزی مردم بی دفاع ما نگردند .
و من الله التوفیق
محمد همایون سرخابی از لندن
17 ماه اکتوبر 2010
بالا
بازگشت