آنچـه مـنتظـر الـزیدی کـرد ...

Dave Lindorff

 

صبورالله سیاه سنگ

hajarulaswad@yahoo.com

 

فـلادلفیا، پانزدهــم دسـمبر 2008: مـنتظـر الـزیدی گـزارشگـر عـراقی در جریان کـنفـرانس رسـانه ها در بغـداد پاپوشهـایش را به روی جـورج دبلیو بوش رییس جـمهـور امـریکا پرتاب کـرد. کارمـندان رسـانه هـای کاخ سـپید بایسـتی سـالهـا پیش این کار را میکـردند.

الــزیدی به یاوه ســراییهای بوش گـوش فــراداد. رییس جـمهـور از جنگ پنجســاله که به دستان خــودش برافــروخـته بود، و نیز از یورش غـیرقـانونی بر خاک عــراق کـه گـویا "برای امـنیت ابالات متحــده و ثبات عــراق و صـلـح جـهــانی بایســته بوده" یاد کــرد. ناگهــان چـیزی رخ داد. کـارمند تلویزیون کـه در گـذشـته اخـتطاف و بازداشــت گــردیده بود، یک لنگـه کـفـشـش را از پا در آورد و به ســوی بوش انداخت (چـنین کاری در فـــرهنگ عــراق  بدترین نشــانه خــوار شـمــردن است.) و فــریاد زد: "ای سـگ! این بوســه پدرود است." پس از آنکه لنگه نخسـت به روی بوش نخــورد، الــزیدی لنگـه دیگـرش را برداشـت، باز هـم به سـوی هــدف پیشــین نشــانه رفت و گـفـت: "از سـوی مـردمـان عـراقی، از سـوی بیوه هـا و یتیمهـا و کسـانی کـه در عـراق کشـته شـده اند."

هـمینجـا آشکاره خـواهـم سـاخت: هشـت سـاعت آزگار گـوش دادن به دروغهـای بیمـانند بوش در پیش چشم رسـانه هـا، به ویژه هنگامی که گـزارشگـران گمـاشـته شـده به سـازهـای پشـت پرده خـوش میخرامـند و پرســشهـای پیشـاپیش آمـاده شـده را نشــخوار میکنند، وادارم میسـازد با پیزارهـایم به شـیشه تلویزیون بزنم.

الـزیدی گـرچـه به پاداش کارش، مشـت و لگدهـای سـتمگـران را به جـان خرید، در پیشه خـودش قهـرمـان شـد. نامبرده جلو مـردارگـویی بوش را گـرفـت و او را اینگــونه به خـودش شناسـاند: آدمکش تبهکاری با دسـتهـای آغشـته به خـون بیشـتر از یک ملیون عـراقی

 الـزیدی از برشپاره کوتاهــی که برای جلوه فـروشـیهـای رهـبر آراسـته شـده بود، چنانی که باید، کار گـرفـت. او زبان بیزبانهـا شـد و نمـاینده هـمه کسـانی که زندگی شـان، به فـرمـان هـمین رهـبر، برباد رفـته اسـت. قربانیان هـمه روزه از سـوی گـزارشگـران خـودفـروش مـا ندیده گـرفـته میشـوند.

 هـرگـز پیشنهـاد نمیکـنم گـزارشگـرهـا باید پیوسـته پابرهنه از کـنفـرانس رییس جمهـور برون آیند. راههـای بهـتر از پرتاب پیزار به سـوی کسـانی که مـا را خـوار میشمـارند، هـم پیدا میشـوند؛ ولی بد نیسـت یگان بار دیده به دیدار یکـی دو گـزارشگـری که پرنده پاپوش خـویش را به سـوی لانه دهـان رهـبر دروغ پراگن پرواز میدهـند، نیز روشن سـازیم. یا، چـرا نه روزی هـمه برخیزند و از تالار بیرون روند تا رییس جمهـور در آنجـا تنهـا بمـاند؟

پیشنهـاد میکـنم در این پنج هـفـته پسـین فـرمـانروایی بوش، گـزارشگـران پیوند شـان با ریاسـت جمهـوری را رنگ تازه بخشــند و در پرتو آن از رنگبازیهـا و نیرنگبازیهـای شرم آوری چـون پرسش_پاسخهـای فـرمـایشـی دسـت بکشند، دنباله نیمگـفـته هـای بریده شـده را رهـا نسـازند، و در جـاهـایی که ســزاوار اسـت از تالار بیرون روند. نیز بد نخـواهد بود اینجـا و آنجـا سر و رویی را با کـفـشـی بنوازند.

روزگاری که دیگــر با رییسهــای جمهــور مــانند شـاهـان برخــورد نشــود، فـرارســیده است. کارمندان رســانه هــا باید به این رســم [پارینه] پایان بخشــند. آیا جــورج بوش در هشـت ســال فــرمانروایی دســتاوردی داشـته است؟ نه! او با بیکـارگیهایش نشــان داده که آدم بســیار ســاده، حتا "پیاده تر از ســاده" است.

پیشه ژورنالیزم در سـایه دسـتگاه بوش به رسـواترین آفـت و آشـوب آلوده شـده بود. ... درسـت در این شـب و روز که سراپای این دسـتگاه رسـوا مـایه ریشــخـند روزگار گـشـته اسـت، ژورنالیزم شـانس تازه مییابد تا دم تازه کـند، ورنه رسـواییهـایی کـنونی میتوانند به دسـتگاه ریاسـت جمهـوری نو [اوبامـا] راه بکـشـند.

پیشنهـاد میکـنم فـاکولته ژورنالیزم دانشـگاه کولمبیا _که مـن نیز از پروردگان آنم_ مـنتظـر الـزیدی را رسـمـا به کار گمـارد و از او خـواهـش کـند که "تکـنیکهـای ژورنالیزم در کـنفـرانس رسـانه هـا" را به شـاگـردان بیامـوزاند. این قــرارداد بایسـتی چندین سـاله باشـد، زیرا پس از رفـتن الـزیدی، دشـوار خـواهد بود کسـی پیدا شـود و پایش در کـفـش او برابر آید.

آقای Skip Mendler کارمـند اداره امـور اجتمـاعی کاخ سـپید اندیشــه دلچسـپی دارد: هـر آنکه از دسـتگاه بوش_چنی بدش می آید، یک لنگه کـفـش به کاخ سـپید بفـرسـتد. آیا انبار پیزارهـای کهنه و بدبو در دهلیز کاخ سـپید بسـی تمـاشـایی نخـواهد بود؟

دسـت به کار شـوید. نشـانی آنجـا چنین اسـت:

Outgoing President George Walker Bush,

The White House, 1600 Pennsylvania Av., NW, Washington, DC 10500, USA

 

آویزه هـا

1) Dave Lindorff گـزارشگـر و سـتون نگار نامـور امـریکایی (باشــنده فلادلیفا) و نویســنده کتاب

 “The Case for Impeachment” بیشــتر کـارهایش در اینجا میگــذارد:

www.thiscantbehappening.net

 

2) متن انگلیســی نوشته بالا تا شــام هـفـدهــم دســمبر 2008، در 43800 سـایت آمــده اسـت.

3) اگـر میخـواهید آن را از خـودش به دسـت آورید، دریچـه اش این است dlindorff@yahoo.com

4) از بزرگیهـای نویسـنده یکـی اینکــه ایمیل خـوانندگانش را بدون پاســخ نمیگـذارد.

5) تا یافتن برابرنهــاد بهــتر، "مـــردارگــویی" به جای BS پیشـنهــاد میشـود.

 

[][]

ریجاینا/ کانادا

هـفـدهــم دســمبر 2008

 

 


بالا
 
بازگشت