احمد سعیدی
اوباما در گرداب چالش ها
آقای کرزی اولین سفر خویش را که بعد از به قدرت رسیدن بارک اوباما رییس جمهور امریکا صورت گرفت سود مند و سر نوشت ساز می خواند این سفر زمان صورت گرفت که تنش های لفظی بین شخص آقای کرزی و مقامات عالی رتبه امریکا فضای روابط را مکدر ساخته بود با وجود این بگو مگو ها رییس جمهور افغانستان و سیاسون آگاه به این حقیقت پی برده اند که روسای جمهور امریکا در گزشته و حال در سر نوشت صلح و جنگ نقش کلیدی و تعین کننده داشته اند و بدون همکاری با زمام داران امریکا افغانستان توان آن را ندارد که این کشتی شکسته به ارث برده خویش را به سر منزل مقصود برساند همه باور دارند که در تاریخ معاصر رؤسای جمهور ایالات متحده امریکا در سطح ملی و جهانی از اهمیت چشمگیر برخوردار بوده ، زیرا ایالات متحده امریکا به مثابه یک ابر قدرت جهانی از لحاظ سیاسی ، اقتصادی ، نظامی و سایر عرصه های دیگر نسبت به کشور های دیگر جهان پیشی گرفته و در ردیف طراز اول جهان امروز قرار گرفته است .
ایالات متحده امریکا که از جمله فاتحین جنگ اول و دوم جهانی نیز می باشد و از سوی دیگر بنابر پوتنسیال عظیم اقتصادی و نظامی که از آن خود کرده است ، در قضایای جهانی نقش اساسی و کلیدی را چه در میدان دپلوماتیکی و چه در صحنه نظامی می تواند ایفا نماید . چه رسد به آنکه تقریباً صد هزار قوت نظامی امریکایی ها در افغانستان دارد
بعد از پایان جنگ سرد که ناشی از فروپاشی اتحاد شوروی سابق به آن نقطه پایان گذاشته شد ، ایالات متحده امریکا منحیث یک ابر قدرت جهانی فاقد رقیب در صحنه جهانی باقی ماند و اکنون به مثابۀ ـ یکه تاز میدان قضایای جهانی را از دید و زوایای بخصوص اغلباً به نفع خویش مورد ارزیابی قرار می دهد ، که در حقیقت امر چنین یک حالت توازن و بیلانس جهانی را با سوال مواجه ساخت ، که همین اکنون انبوهی از مشکلات و پرابلم ها در سطح جهانی در سر راه آن قرار گرفته که موانع جدی جهت حل آن تا هنوز در سر راه باقی مانده است .
مسایل چون عراق ، افغانستان ، فلسطین ، کوریای شمالی و برنامه هستوی ایران ، از جمله مسائلی اند که موقف ایالات متحده امریکا را تحت سوال قرار داده است و این حالت می تواند ایالات متحده امریکا را در سطح ملی و بین المللی به مشکل مواجه سازد . رییس جمهور اوباما این حقیقت را درک می کند
حوادث یازدهم سپتامبر سال (2001) در شهر های نیویارک و واشنگتن سبب آن گردید ، تا ایالات متحده امریکا را در یک آزمون سخت و دشوار قرار دهد ، که آیا ایالات متحده امریکا خواهد توانست تا در برابر جنگ با تروریزم در سطح جهانی فایق آیند و این پدیدۀ را نابود سازد .
ولی از آنجائیکه دیده می شود این سوالیه تا هنوز در برابر ایالات متحده امریکا پا برجاست و چندان پیشرفت قابل ملاحظه در آن بعمل نیامده است از جانب دیگر طوریکه توقوع برده می شد ، صلح و ثبات در کشور های چون عراق بخصوص در افغانستان باوجود اینکه سربازان امریکائی و سایر کشور های جهان در آن سهیم اند ، تحقق نیافته است و از سوی دیگر تلفات عساکر امریکائی در عراق و افغانستان که از جمله تا الحال تلفات سربازان امریکـائی زیاد است ، به نقش ایالات متحده امریکا و بخصوص به نقش بارک اوباما در مورد آوردن صلح ضربه محکم وارد گردیده محبوبیت که در اوایل میان امریکائی ها داشت نهایت کم گردیده در افغانستان عوص صلح جنگ ها شدت پیدا نموده این فکتور ها با در نظر داشت ضعف در مدیرت و رهبری دولت افغانستان و عمل کرد های غیر مسولانه خارجی ها دست به هم داده بحران را شدید ساخته است
آقای بارک اوباما همین اکنون کمی و کاستی های که در افغانستان و منطقه وجود دارد و رهبری امریکا نتوانسته مرفوع سازد بر علاوه آنکه در داخل امریکا محبوبیت خود را از دست داده می رود در سطح ملی و جهانی با چالش های جدی مواجه بوده و اکنون معلوم می گردد که محاسبات دولت مردان امریکائی در خصوص افغانستان دقیق و کار آمد نبوده نبوده و اکنون معلوم گردید که پالیسی قضایای افغانستان سطحی نگری نموده ناقص باعث آن گردید که بارک اوباما در ردیف اسلافش در رده های پائینی قرار گرفته و مشکلات و پرابلم هائیکه ناشی از جنگ عراق و افغانستان در مقابل وی قرار دارد ، حالت یک بن بست را بخود کسب نموده است که مسلماً حل آن کاریست نهایت دشوار و روش های قبلی و کهن نمی تواند ایالات متحده امریکا را از عمق این گرداب به آسانی نجات دهد ، پس لازم است تا بارک اوباما و سایر دولت مردان امریکائی شیوه ها و طرق به بکار برد از پرابلم های کنونی را تغیر داده و با بکار برد یک برنامه جدید با قضایا برخورد نماید ، در غیر آن با پیامد ها دچار خواهد گردید که در جنگ با ویتنام به آن روبرو گردیده بود و جان تعداد (58) هزار سرباز امریکائی در آن بکام مرگ فرو رفت .
در مورد چگونگی طرز کار ، مؤفقیت و عدم مؤفقیت رئیس جمهور اوباما یکی از مؤرخین و پژوهشگر امور سیاسی ایالات متحده امریکا متن مضمونی را در مورد کارکرد های وی بدست نشر سپرده است ، وی درآغاز متن کتاب خویش چنین سوالی را مطرح نموده است که آیا کارکرد های امریکا در طول تاریخ ایالات متحده امریکا قناعت بخش بوده یا خیر
طبق سروی های قبلی جیمز بکاتن که در سال (1860) میلادی در صدد آن بود تا ایالات جنوبی را از دیگر پیکرۀ امریکا مجزا سازند ، روی همین دلیل تاریخ نگاران وی را شخص نامطلوب و خلاف منافع ملی امریکا به ارتکاب خیانت ملی متهم و محکوم نموده و بعداً زمام امور را به ابراهم لنکن واگذار نمود ، بعد از ابراهیم لنکن اینډریو جانسن وارد صحنه گردید که وی نیز از طرف مردم به اتهام اینکه بازسازی و اعمار مجدد کشور را بدرستی نتوانست انجام دهند شخص نامعقول قلمداد گردید .
بعد از رینډریو جانسن ، هربرت هودر احراز مقام نموده ، وی هر چند تلاش ورزید تا اصلاحات و ریفورم ها را در کشور پیاده نماید ، ولی وی نیز در سال (1929) در بحران ستاک مارکیت دچار گردیده و بنابر بحران شدید اقتصادی مجبور به استعفی گردید .
ایالات متحده امریکا که یک کشور بزرگ صنعتی بوده و از جانب دیگر به حیث یک کشور بزرگ نظامی نیز در سطح جهانی قد بر افراشته است همواره تلاش می ورزد ، تا در قضایای جهانی رول رهبری کننده و سمت دهنده را بازی کند ، اما نهایت دشوار خواهد بود تا بالای همه مسائیلیکه طوریکه دولت مردان آن خواهان اند فایق گردند ، زیرا فکتور های داخلی و خارجی را نمی توان نادیده گرفت ، که زمانی اوضاع داخلی بهبود یافته ولی در سطح خارجی مشکلات و پرابلم ها سیر سعــودی خـــویش را می پیمایند که دراین همه موارد شهروندان بالای دستگاه مجریه قضــاوت می نماید و آنرا به بررسی می گیرند .
شهروندان امریکائی از دولت مردان خویش پیوسته تقاضا دارند ، تا در سطح ملی و جهانی سیاست های فعال و مؤفقیت آمیز را با نظرداشت ارأ شهروندان امریکائی در پیش گرفته و به منصه اجرأ و تطبیق قرار دهند .
حوادث و رویداد های قبلی و گذشته نشان می دهد ، که اکثریت رؤسای جمهور ایالات متحده امریکا به مسایل جهانی توجه خویش را مبذول داشته و کمترین توجه برمسایل داخلی صورت گرفته است ، به گونه مثال جنگ های اول و دوم جهانی که ایالات متحده در آن برنده و در جمع فاتحین قرار گرفت ، باوجود اینکه مشکلات داخلی نهایت زیاد بوده ، ولی به موجب اینکه نقش بین المللی ایالات متحده امریکا رشد و ارتقأ یافت باعث خرسندی شهروندان امریکائی گردید ، در جریان جنگ سرد که میان ایالت متحـــده امریکا و اتحاد شوروی سابق به شدت جریان داشت و این موجب آن گردیـــد ، تا یک مسابقه گسترده و خطرناک تسلیحاتی میان این دو ابر قدرت جهانی صورت گیرد ، که در این زمان نیز توجــه دولت مردان به مسایل بین المللی و بخصوص به مهار نمودن اتحاد شوروی سابق مبذول گردید که این سیاست الی فروپاشی اتحاد شوروی سابق ادامه یافت ، که قصر سفید آنرا یک مؤفقیت بزرگ و تاریخی خویش پنداشت و به شهروندان امریکائی چنین وانمود ساخت ، که ایالات متحده امریکا با تعقیب سیاست های درست و سنجیده خویش توانست تا شوروی سابق را از صحنه جهانی کنار زده و اکنون همه مسایل جهانی را به نفع خویش مورد غور و بررسی قرار داده و به مثابه تک قدرتی در سطح جهانی رول عمده و اساسی خویش را ایفا خواهد نمود .
اما حوادث یازدهم سپتامبر که منجر به هلاکت هزار ها تن گردید و در نخستین دوره حکومت جورج بش بوقوع پیوست ، از محبوبیت وی بلاوقفه کاسته شد ، ولی با سقوط رژیم طالبان دوباره احیا و در فیصدی بالاتری قرار گرفت ، بعداً با آغاز جنگ در عراق حالت قبلی خویش را حفظ نمود ولی اینکه جنگ عراق بخلاف پیشبینی های دولت مردان قصر سفید به طول انجامید و هم تلفات جانی که برای سربازان امریکائی برخلاف توقوع آنها صورت گرفت ، شهروندان امریکائی را در حیرت فرو برده و این حالت باعث آن گردید تا محبوبیت جورج بش نسبت به گذشته در یک فیصدی نهایت نازل قرار گیرد و عدم محبوبیت آقای بوش بود که زمینه بورد انتخابات را برای دمکرات ها آماده ساخت ، اکنون سناتوران حزب دموکراتیک و حتی کانگرس مینها حزب جمهوری خواه به این باور اند ، که سیاست های جورج بش رئیس جمهور در عراق نهایت غلت بوده است ، ولی این را نیز درک نموده اند ، که قبل از تأمین صلح در افغانستان چگونه می توان سربازان خویش را فرا خواند ، در حالیکه بارک اوباما خورج را از افغانستان در سال 2011 به زبان می آورد این زمانیست که جنگ های چریکی و فعالیت های تروریستان القاعده بیش از هر وقت دیگر در اوج و شدت خویش قرار گرفته است و از جانب دیگر شهروندان ایالات متحده امریکــا نیز فشــــار وارد می نماید ، تا هرچه زودتر سربازان امریکائی از افغانستان خارج گردد .
تحلیلگران در خصوص مسایل افغانستان عقیده برآنست ، که واقعاً اداره بارک اوباما یک جا با دولت آقای کرزی در یک مشکل نهایت دشوار احاطه گردیده اند و راه بیرون رفت از آن نیز کار سهل و آسان نیست ، زیرا در صورتیکه ایالات متحده امریکا از افغانستان عقب نیشینی نماید ، افغانستان به مرکز دهشت افگنان و تروریستان مبدل خواهد گردید .
بناءً ایالات متحده امریکا جزء چاره دیگری را سراغ نداشت ، بدون اینکه حضور نظامی خویش را کماکان در افغانستان حفظ نموده و بعد از اعاده صلح و ثبات از اینجا طی یک جدول زمانی به اخراج عساکــر خویش مبادرت ورزند .
امریکائی ها بملاحظه اوراق تاریخ خویش و بخصوص در مورد آنعده از رؤسای جمهور که بنابر کسب مؤفقیت ها در قلوب آنها جای گرفته و به حیث محبوب ترین رؤسای جمهور پنداشته می شود ، همانطور در مورد آنعده از رؤسای جمهوری که بروفق خواست های مردم خویش کار های لازم را انجام نداده است ، نیز ازیاد نبرده و برکارکرد های آنها طور شفاف و بیطرفانه قضاوت می نمایند ، که از جمله جورج واشنگتن ، ابراهم لنکن و فرانکلن ډی روز ولت بلکلنتن را محبوب ترین رؤسای جمهور قلمداد می نماید و آن عده از رؤسای جمهور که در میان امریکائی ها به عنوان نامؤفق ترین رؤسای جمهور تلقی می گردند نیز وجود دارند .
باید گفت که نا مؤفق بودن برخی از رؤسای جمهور نیز علل و عوامل بخصوص را در بر داشته که منجر به عــــدم مؤفقیت و عـــــدم محبوبیت آنهـــــا در میـــــان امریکــائی ها گــردیده است
رؤسای جمهور هر یک هیری ترومن ، ریچارد نکسن ، لندن جانسن ، رونالد ریگن ، جورج بش اول و نیز در میان امریکائی ها بنابر کار های انجام شده تا اندازه از محبوبیت برخوردار بوده ، که برخی از آنها در سیاست های داخلی و برخی دیگری آنها درسیاست های خارجی مؤفقیت های چشمگیری را کسب و روی همین علل از پشتیبانی و حمایت مردم امریکا برخوردار بودند
باور ما این است که زمامداران امریکا باید از مشکلاتیکه دامنگیر شان در افغانستان است خود را بیرون نمایند این آرزو و این آرمان زمان امکان پزیر می گردد که دولت و حاکمیت مسولیت پزیر و پاسخ گو در افغانستان به وجود آید دولت توان و نیرو مندی آن را داشته باشد که حاکمیت آن سر تا سری بوده جلو هر فاصد و ماجرا جو را گرفته بتواند و در سطح بین المللی در قضایای جهان آگا ه و تشریک مساوی داشته باشد امریکایی ها و انگلیس ها از مسابقه و مقابله های پشت پرده که در مورد افغانستا دارند صرف نظر نموده حاکمیت را در افغانستان مربوط و منوط به مردم افغانستان بدانند از خود سری ها بی بندو باری ها و آدم کشی ها پر هیز نمایند افغانستان در شرایط موجود با کمک های اقتصادی فراوان که حیف و میل نگردد و تقویه قوت های مسلح و پشتی بانی مردم افغانستان اشد ضرورت دارد در غیر آن سفر ها از نگاه دپلوماسی جایگاه دارند اما درد مردم افغانستان وقت علاج می گردد که با امن در خانه و کاشنه خود زندگی کنند فرزندان شان صاحب درس و تعلیم و لقمه نان باشند